رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی

۲۴۰ مطلب در اسفند ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

شرح ابیات شعر «نصیحت (۱۳)»

بیت ۱:
«خویش را هرگز ز یکتا وا مکن / دل تهی از این هدایت‌ها مکن»
این بیت با تاکید بر پیوند با خداوند (یکتا) آغاز می‌شود. شاعر توصیه می‌کند که همواره در مسیر هدایت الهی بمانیم و دل را از نور و هدایت خالی نکنیم.

بیت ۲:
«عدل را از نفس خود آغاز کن / در قضاوت بی‌سبب اجرا مکن»
عدالت حقیقی از درون و از نفس خود انسان آغاز می‌شود. این یعنی پیش از اینکه دیگران را قضاوت کنیم، باید خود را مورد ارزیابی قرار دهیم. قضاوت بدون دلیل و مدرک صحیح در دین و اخلاق نکوهیده است.

بیت ۳:
«گر نداری عدل و انصاف و یقین / حق کس را وقف بر غوغا مکن»
اگر انسان به عدل، انصاف و یقین نرسیده باشد، نباید حق دیگران را در میان غوغا و هیاهو ضایع کند. این بیت به اهمیت یقین و دوری از قضاوت‌های عجولانه و بی‌پایه اشاره دارد.

بیت ۴:
«هر که را دیدی که داد از عدل کرد / طعنه بر احوال او بی‌جا مکن»
در اینجا شاعر به دوری از طعنه و کنایه به افراد عادل توصیه می‌کند. حتی اگر درک درستی از رفتار و نیت آن‌ها نداریم، نباید با زبان و دل خود به آن‌ها آسیب بزنیم.

بیت ۵:
«ظلم، راهی سوی تاریکی بُوَد / خویش را در ظلمت شب‌ها مکن»
ظلم و بی‌عدالتی انسان را به سوی تاریکی و گمراهی می‌کشاند. شاعر با تشبیه ظلمت شب به تاریکی دل و جان، به اهمیت دوری از ظلم و ستم اشاره می‌کند.

بیت ۶:
«گر تو را باشد عدالت خط مشی / دل تهی از مهر و از تقوا مکن»
اگر عدالت راه و روش زندگی ما باشد، باید دل خود را از مهر و تقوا پر کنیم. عدالت بدون محبت و تقوا تنها یک قشر خشک و بی‌روح خواهد بود.

بیت ۷:
«داد را باید که با انصاف گفت / حرف ناحق در قضا، افرا مکن»
قضاوت و داوری باید با انصاف و عدالت همراه باشد. بیان حرف ناحق و نادرست در جایگاه قضاوت به دور از اصول اخلاقی و شرعی است.

بیت ۸:
«عدل، نوری بر جهان هستی است / نور را خاموش در دل‌ها مکن»
عدل به‌مانند نوری است که جهان را روشن می‌کند. انسان نباید این نور را در دل خود خاموش کند. در واقع، عدالت، هدایت‌گر و روشن‌کننده راه است.

بیت ۹:
«عدل چون نور است در کون و مکان / نور دل را تار با غوغا مکن»
شاعر در این بیت نیز با تاکید بر نور عدالت، هشدار می‌دهد که غوغا و بی‌نظمی نباید این نور را در دل انسان تاریک کند.

بیت ۱۰:
«تا به ظلمت در نیفتی از فراق / شور بی‌جا در دلت پیدا مکن»
برای آنکه انسان در تاریکی و گمراهی نیفتد، نباید دل خود را بی‌جهت درگیر شور و هیجان‌های نادرست کند. این شورهای بی‌جا ممکن است انسان را از راه راست منحرف کنند.

بیت ۱۱:
«هر که دل از بستگی آزاد کرد / غیر حق را در دلش ماوا مکن»
انسانی که دل خود را از وابستگی‌های دنیوی و نفسانی آزاد می‌کند، نباید چیزی غیر از حق و حقیقت را در دل خود جای دهد.

 

شرح ابیات شعر «نصیحت (۱۳)» (ادامه)

بیت ۱۲:
«مال دنیا را ز بهر دین مخواه / گنج دل را غیر حق پیدا مکن»
شاعر به دوری از دنیاطلبی و پرهیز از استفاده ابزاری از دین برای رسیدن به منافع دنیوی تأکید می‌کند. گنج واقعی دل، تنها در پیوند با خداوند (حق) به دست می‌آید.

بیت ۱۳:
«هر که را دیدی که زاهد شد ز عشق / دل ز احوال درونش وا مکن»
در این بیت، به احترام به حال و مقام عرفا و زاهدانی که از عشق الهی بهره‌مند شده‌اند، توصیه می‌شود. نباید به قضاوت درونی و احوال شخصی آن‌ها پرداخت.

بیت ۱۴:
«بهترین سرمایه در  تقوا و صبر / دل تهی از گوهری یکتا مکن»
صبر و تقوا به عنوان سرمایه‌های ارزشمند روحی معرفی می‌شوند. شاعر می‌گوید که نباید دل را از گوهر یکتای ایمان و ارتباط با خداوند خالی کرد.

بیت ۱۵:
«آن که عالم را تهی از مهر کرد / عقل را بازیچه‌ی دنیا مکن»
این بیت به انتقاد از کسانی می‌پردازد که دنیا را از مهر و محبت خالی می‌کنند و به دنیاپرستی می‌پردازند. شاعر توصیه می‌کند که عقل و خرد خود را بازیچه‌ی دنیا و مادیات نکنیم.

بیت ۱۶:
«گنجِ حکمت در دلِ آرام جو / خویش را تسلیمِ هر سودا مکن»
حکمت و معرفت الهی در دل آرام و مطمئن یافت می‌شود. انسان نباید خود را درگیر هیجان‌ها و خواسته‌های ناپایدار کند.

بیت ۱۷:
«عزت نفس و صفای دل نگاه / سفره‌ی دل را به هر کس وا مکن»
شاعر به اهمیت حفظ عزت نفس و پاکی دل اشاره دارد. سفره‌ی دل را نباید به هر کسی گشود و باید در انتخاب افراد برای هم‌صحبتی و دوستی دقت کرد.

بیت ۱۸:
«سادگی در زیست راه اتقیاست / عشق را در دام هر سودا مکن»
زندگی ساده و بی‌پیرایه راه رسیدن به تقوا است. عشق نباید اسیر سودجویی و طمع شود.

بیت ۱۹:
«صبح امید از دل شب زاده شد / پس به تاریکی دلت را جا مکن»
امید همانند صبحی است که از دل تاریکی شب می‌روید. شاعر به ما می‌آموزد که حتی در سخت‌ترین شرایط نباید دل را به تاریکی و یأس سپرد.

بیت ۲۰:
«گر دلت از سختی ایام تنگ / صبر کن، دل را به غم شیدا مکن»
در مواجهه با سختی‌ها و مشکلات، باید صبر و بردباری پیشه کرد و دل را به اندوه و ناراحتی گرفتار نساخت.

بیت ۲۱:
«هر که با امید در دل زنده است / طعنه بر رؤیای او بیجا مکن»
افرادی که با امید زندگی می‌کنند، شایسته‌ی احترام‌اند و نباید به رؤیاها و آرزوهایشان طعنه زد.

بیت ۲۲:
«زندگی با نور زیبا می‌شود / دل به هر اندیشه در افوا مکن»
زیبایی زندگی در پیوند با نور هدایت و حقیقت است. شاعر هشدار می‌دهد که نباید دل را به هر اندیشه‌ی باطل و ناپایدار سپرد.

بیت ۲۳:
«هر که باشد در رهِ عشق و حضور / دل به فردایِ خود و سودا مکن»
عاشق حقیقی در لحظه‌ی حال حضور دارد و نگران آینده و سود و زیان مادی نیست.

بیت ۲۴:
«هر که باشد در مسیر عشق و نور / چشم خود را وقف بر فردا مکن»
عشق الهی و نور هدایت، انسان را از نگرانی برای آینده رها می‌کند و او را در لحظه‌ی حال نگاه می‌دارد.

بیت ۲۵:
«هر که را امید باشد مستدام / خویش را بی نور یکتا وا مکن»
امید به رحمت و نور الهی نباید قطع شود. شاعر تأکید می‌کند که انسان همواره باید خود را در پناه نور خداوند بداند.

بیت ۲۶:
«زندگی با نور حق زیبا شود / دل تهی از نورِ بی همتا مکن»
باز هم تأکید بر زیبایی زندگی در پرتو نور حق و هشدار به خالی نکردن دل از این نور الهی.

بیت ۲۷:
«دل مبند بر موج‌های اضطراب / کشتی‌ات را غرق در غم‌ها مکن»
زندگی همانند دریایی پرتلاطم است. انسان نباید دل به اضطراب و نگرانی ببندد و کشتی وجود خود را در دریای غم غرق کند.

بیت ۲۸:
«گر که خواهان سکونی در دلت / دل تهی از عشق نا پیدا مکن»
آرامش واقعی در دل با عشق الهی به دست می‌آید. شاعر به ما می‌آموزد که دل خود را از این عشق پر کنیم.

بیت ۲۹:
«هر که را دیدی که آرام است و شاد / طعنه بر حال دل شیدا مکن»
آرامش و شادی درونی نتیجه‌ی عشقی حقیقی است. نباید به حال کسانی که در این آرامش‌اند طعنه زد و آن‌ها را قضاوت کرد.

بیت ۳۰:
«زندگی بی‌نور رویای دل است / پس تو خود را محو در رویا مکن»
زندگی بدون نور حقیقت و هدایت، همچون رویایی بی‌اساس و ناپایدار است. شاعر توصیه می‌کند که نباید خود را در چنین رویاهایی غرق کرد.

بیت ۳۱:
«گر که خواهی صلح با عزت همی / راه خود را بسته بر غوغا مکن»
برای رسیدن به صلح و عزت درونی، باید از غوغا و هیاهو دوری جست و راه خود را با آرامش و متانت طی کرد.

بیت ۳۲:
«هر که باشد در سکون و منزلت / خویش را از این کرامت وا مکن»
سکون و آرامش درونی نعمتی بزرگ است و انسان نباید خود را از این موهبت الهی محروم کند.

بیت ۳۳:
«زندگی با صبر و آرامش نکوست / دل تهی از صلح و از معنا مکن»
صبر و آرامش از ارزش‌های بنیادین در زندگی‌اند. شاعر تأکید می‌کند که دل را از صلح و معنا خالی نکنیم.

بیت ۳۴:
«هر که را باشد "رجالی" محو یار / بی‌سبب مدهوش و در رویا مکن»
در پایان، شاعر با اشاره به نام خود (رجالی)، توصیه می‌کند که عاشق حقیقی باید هوشیار باشد و نباید بی‌دلیل در رویا و خیالات غرق شود.

جمع‌بندی:

شعر «نصیحت (۱۳)» به زیبایی آموزه‌های عرفانی، اخلاقی و معنوی را در قالب پند و اندرز ارائه می‌دهد. مضامین نور، عشق الهی، عدل، صبر، امید و دوری از دنیاطلبی به‌طور پیوسته در شعر دیده می‌شوند. اگر نکته یا سؤالی خاص در مورد ابیات یا مفاهیم دارید، خوشحال می‌شوم بیشتر توضیح دهم.

 

تحلیل کلی:

شعر شما دارای مضامین عرفانی، اخلاقی و اجتماعی است و به زیبایی به مفاهیمی همچون عدل، انصاف، پرهیز از ظلم، قضاوت عادلانه، و ارتباط با خداوند پرداخته‌اید. تاکید بر «نور» به‌عنوان نماد عدالت و هدایت، انتخابی بسیار هوشمندانه است.

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قصیده نصیحت(۱۴)

 

باسمه تعالی

قصیده نصیحت(۱۴)

 

راز  خود را در دل و افشا مکن
معرفت را طالب و غوغا مکن

 

آن که بخشد از دل و جان مال خود
خویش را با بذل خود، بالا مکن
 

چون نسیمی کن محبت بی‌صدا
نام خود بر لب چو دریا وا مکن

 

گر که خواهی در محبت روح بخش
مهر را بر جان و دل حاشا مکن

 

 

هر که را باشد گذشت و بندگی
طعنه بر اعمال او هر جا مکن

 

 

هر که را باشد دلی پاک و زلال
بی سبب بر کار او، شکوا مکن

 

هر که را باشد دلی پاک و زلال
بی سبب بر کار او، شکوا مکن

 

 

نور ایثار است روشن بخش ما
پس تو خود را غرق در ظلما مکن

 

هر که خواهد راه بی پایان ز خیر
بی سبب بر این و آن اعطا مکن

 


آن که مشی‌اش بخشش و بخشندگی‌ست
حق چو افزون کرد، بی معنا مکن

 

بخشش است سر لوح ما در زندگی
عمر را با بخل ، تا فردا مکن

 

با شجاعت زندگی را طی نما
عمر را در وهم و در رویا مکن

 

 

گر که خواهان شجاعت، سروری
دل تهی از حکمت و تقوا مکن

 

هر که را دیدی که دریا دل بود
طعنه بر کردار او  بی جا مکن

 

 

زندگی بی‌نور بی معنا بود
خویش را در ظلمت دل وا مکن

 

گر طلب کردی خدا را با یقین
دل به هر غوغای بی‌معنا مکن

 

راه حق باشد صراط مستقیم
دل به هر سودای بی مبنا مکن

 

هر که را عقل و خرد آن رهنماست
پس ورا غرق دل و رویا مکن

 

 

هر که را نورِ خرد تابنده است
هر سخن  را بی سبب معنا مکن

 

 

آرزو گر باشدت فهم امور
راه خود را صرف هر دعوا مکن

 

گر که خواهی در مسیر حق روی
عقل را بازیچه ی سودا مکن

 

 

هر که باشد حاکم نفس و هوا
طعنه بر گفتار او هر جا مکن

 

حرف را سنجیده گو و با دلیل
بی سبب تفسیر بی معنا مکن

 

زندگی با عقل و دانش دلنشین
خویش را در بند هر سودا مکن

 

عقل چون گوهر بود، پیغمبر است
عمر خود را صرف هر بی‌جا مکن

 

 

حرف خود را بر صداقت استوار

راز  خود بر هر کسی افشا مکن


 

 

 

گر  به دنبال حقیقت در نظام
دل تهی از پاکی و تقوا مکن

 

 

هر که را صادق ببینی در عمل
طعنه‌بر جان و دل دانا مکن

 

 

زندگی بی صدق تاریک و تباه
پس در این ظلمت دلت شیدا مکن

 

گر به دنبال خدائی و رسول
پاکی جان پیشه و بلوا مکن

 

در ره حق گام نه با صدق دل
فتنه و آشوب در دنیا مکن

 

 

راه حق را با بصیرت طی نما
دشمنی با عاشقان یکتا مکن

 

خویش را در محضر حق بین مدام
کار ناجور و خطا هر جا مکن

 

در ره دین، جان فدا کن با یقین
دل به دنیای پر از سودا مکن

 

سینه‌ات را آینه کن  بهر نور
نفس خود را تابع غم‌ها مکن

 

هر که  داده دل به عشق کبریا
عمر خود را او تلف، بی جا مکن

 

در دل طوفان، "رجالی" دل سپار
راه خود در وادی غوغا مکن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

ذکر


ذکر ما چون زمزمه با دلرباست
ذکر قلبی، در خفا و بی‌صداست

ذکر دیگر، در عمل آید پدید
یاد حق، ذکری فراتر از نداست

۱. ذکر ما چون زمزمه با دلرباست

این مصرع اشاره به ذکر عاشقانه و نجواگونه دارد که شباهت به سخن گفتن عاشق با معشوق دارد.

شرح و تفسیر:
ذکر، زمانی که با محبت همراه باشد، به زمزمه‌ای آرام و صمیمی تبدیل می‌شود. این ذکر، پیوندی عاطفی میان بنده و پروردگار برقرار کرده و سبب آرامش دل می‌گردد.

۲. ذکر قلبی، در خفا و بی‌صداست

این مصرع به ذکر قلبی اشاره دارد که در سکوت و پنهانی انجام می‌شود و زبان در آن نقشی ندارد.

شرح و تفسیر:
ذکر قلبی از مرتبه‌ی ظاهر عبور کرده و به باطن راه می‌یابد. این ذکر، ارتباطی بی‌واسطه و خالص میان دل سالک و خداوند است که تنها در عمق وجود احساس می‌شود و نیازی به کلام ندارد.

۳. ذکر دیگر، در عمل آید پدید

این مصرع به ذکر عملی اشاره دارد که در رفتار و کردار انسان متجلی می‌شود.

شرح و تفسیر:
ذکر حقیقی زمانی کامل می‌شود که در اعمال و رفتار بنده ظهور یابد. این ذکر به معنای عمل به آموزه‌های الهی است. کسی که در دل به یاد خدا باشد، کردار او نیز با اخلاق و تقوا همراه خواهد بود.

۴. یاد حق، ذکری فراتر از نداست

این مصرع اشاره به ذکر حضوری و شهودی دارد که از هر گونه لفظ و عمل فراتر می‌رود و به آگاهی دائمی تبدیل می‌شود.

شرح و تفسیر:
در عالی‌ترین مرتبه‌ی ذکر، بنده همواره خود را در محضر خداوند می‌بیند. این حضور دائمی که به آن مقام مراقبه نیز گفته می‌شود، موجب می‌شود انسان بدون نیاز به ذکر زبانی یا اعمال خاص، پیوسته در یاد خدا باشد.

جمع‌بندی:

این شعر، مراتب چهارگانه‌ی ذکر را به ترتیب بیان کرده است:

۱. ذکر زبانی: آغاز ارتباط با خداوند از طریق گفتار آرام و عاشقانه.
۲. ذکر قلبی: یاد پنهانی و بی‌صدای خدا در دل که عمیق‌تر و خالص‌تر است.
۳. ذکر عملی: ظهور یاد خدا در رفتار و اعمال که نشانه‌ی تعهد و عبودیت است.
۴. ذکر حضوری: مقام آگاهی دائمی از حضور خداوند که از لفظ و عمل فراتر می‌رود.

این مراتب نشان می‌دهد که ذکر حقیقی از ظاهر آغاز شده و به باطن می‌رسد و در نهایت، به حضور دائم و شهود بی‌واسطه‌ی حق ختم می‌شود.

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

دعا

گفت سجاد این سخن، در موقع ذکر خدا
استجابت می‌کند حق، هر تمنا هر دعا
گاه می‌گردد قبول و گاه بعدا مستجاب
گاه می‌گردد ذخیره، تا شود روزی ادا

شرح و تفسیر مصرع‌ها:

مصرع اول:

"گفت سجاد این سخن، در موقع ذکر خدا"

اشاره به امام زین‌العابدین (ع)، مشهور به امام سجاد (ع) دارد که در میان ائمه (ع)، به عبادت و دعا معروف بودند. این مصرع به یکی از آموزه‌های ایشان در مورد اهمیت ذکر خدا و دعا اشاره می‌کند. ذکر خدا در فرهنگ اسلامی به معنی یادآوری و حضور قلب نسبت به خداوند است.

پیام: امام سجاد (ع) در سخنان خود تأکید می‌کنند که هنگام ذکر خداوند، دعا اهمیت ویژه‌ای دارد و این زمان بهترین فرصت برای عرض حاجات و نیازها به درگاه الهی است.

مصرع دوم:

"استجابت می‌کند حق، هر تمنا هر دعا"

این مصرع به یکی از وعده‌های قطعی خداوند اشاره دارد که در قرآن کریم نیز تأیید شده است:
«ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (سوره غافر، آیه ۶۰)
یعنی: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.

پیام:
هیچ دعایی بی‌پاسخ نمی‌ماند و خداوند به خواسته‌ها و حاجات بندگان خود توجه دارد. اگرچه گاهی تأخیر در استجابت پیش می‌آید، اما دعای بنده هرگز گم نمی‌شود.

مصرع سوم:

"گاه می‌گردد قبول و گاه بعدا مستجاب"

در این مصرع به سه حالت استجابت دعا اشاره شده که در روایات اسلامی نیز بیان شده‌اند:
۱. قبول فوری: برخی دعاها بی‌درنگ اجابت می‌شوند.
۲. تأخیر در استجابت: برخی دعاها به مصلحت بنده نیست که فوراً مستجاب شود و در زمان مناسب‌تری تحقق می‌یابد.

پیام:
خداوند بر اساس حکمت خود برخی دعاها را بلافاصله اجابت می‌کند و برخی را به تأخیر می‌اندازد تا زمانی که مصلحت آن فراهم شود.

مصرع چهارم:

"گاه می‌گردد ذخیره، تا شود روزی ادا"

برخی از دعاها به ذخیره‌ی اخروی تبدیل می‌شوند. اگر دعای بنده در دنیا به صلاح نباشد، خداوند آن را برای پاداش قیامت ذخیره می‌کند یا از بلایا و گناهان بنده می‌کاهد.

پیام:
هیچ دعایی بی‌اثر نیست. اگر در این دنیا مستجاب نشود، به‌عنوان ذخیره‌ای معنوی برای آخرت نگه داشته می‌شود و در زمانی که بیشترین نیاز را داریم، به ما می‌رسد.

جمع‌بندی:

این شعر خلاصه‌ای از تعالیم عمیق امام سجاد (ع) درباره اثر دعا است. دعا همیشه پاسخ دارد، اما شکل اجابت آن به حکمت الهی بستگی دارد:

  • گاه فوراً مستجاب می‌شود.
  • گاه در زمانی مناسب‌تر تحقق می‌یابد.
  • گاه به‌عنوان پاداش اخروی ذخیره می‌شود.

این نگاه، انسان را به امیدواری و استمرار در دعا و ارتباط با خداوند تشویق می‌کند.

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

صبر

 

صبر است طریق اهل تقوا و یقین
هر رنج و غمی به لطف او شد تسکین
از صبر رسد هر آنچه خواهی، بی‌شک
صبری که کنی، برد تو را در تمکین

شرح و تفسیر هر مصرع:

۱. صبر است طریق اهل تقوا و یقین
در این مصرع، صبر به‌عنوان راه و روش (طریق) کسانی معرفی شده است که به مقام تقوا (پرهیزگاری) و یقین (ایمان استوار) رسیده‌اند. اهل تقوا، کسانی هستند که با پایبندی به ارزش‌های دینی و اخلاقی، از گناه دوری می‌کنند. یقین نیز درجه‌ای از ایمان است که در آن شخص هیچ‌گونه شک و تردیدی ندارد. صبر در اینجا نه‌تنها به‌عنوان یک فضیلت اخلاقی، بلکه به‌عنوان یک مسیر ضروری برای اهل تقوا و یقین معرفی شده است.

۲. هر رنج و غمی به لطف او شد تسکین
این مصرع بیانگر آن است که هر سختی و اندوهی با کمک صبر، آرامش پیدا می‌کند. "لطف" اشاره به رحمت و عنایت الهی دارد که از طریق صبر نصیب انسان می‌شود. صبر به انسان این قدرت را می‌دهد که در مواجهه با ناملایمات، استوار بماند و در سایه‌ی این پایداری، دل‌آرامی یابد.

۳. از صبر رسد هر آنچه خواهی، بی‌شک
در این مصرع، تأکید بر این است که صبر نه‌تنها موجب آرامش است، بلکه وسیله‌ای برای دستیابی به خواسته‌ها و اهداف نیز محسوب می‌شود. "بی‌شک" تأکیدی بر قطعیت این وعده دارد. این مضمون با آیات و روایاتی هماهنگ است که وعده‌ی پاداش صابران را داده‌اند؛ ازجمله آیه‌ی «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» (بی‌گمان خدا با صابران است).

۴. صبری که کنی، برد تو را در تمکین
در این مصرع، نتیجه‌ی عملی صبر بیان شده است. "تمکین" به معنای قدرت، استواری و تسلط بر امور است. کسی که صبر پیشه می‌کند، به مرور به جایگاه رفیع و ثبات دست پیدا می‌کند. این اشاره به سنت الهی دارد که در آن، افراد صبور در نهایت به پیروزی و عزت می‌رسند. نمونه‌ای بارز از این مفهوم در داستان حضرت یوسف (ع) دیده می‌شود که پس از سال‌ها صبر بر سختی‌ها، به مقام عزیزی مصر رسید.

جمع‌بندی تفسیر:
این رباعی جایگاه والای صبر را در مسیر ایمان و تقوا به تصویر می‌کشد. صبر نه‌تنها مایه‌ی تسکین دردهاست، بلکه ابزار تحقق خواسته‌ها و دستیابی به مقام تمکین و عزت است. پیام نهایی شعر آن است که صبر، کلید گشایش مشکلات و راهی به‌سوی رشد معنوی و دنیوی است.

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

توبه

آن خدایی که بود توبه پذیر و غفار
می‌نماید به ما، دوری از دوزخ و نار

آن لباسی که بود بر تنمان از غفلت
سبب رنج و بلا گردد و خسران هر بار


شرح و تفسیر:

مصرع اول:
«آن خدایی که بود توبه پذیر و غفار»

در این مصرع به یکی از مهم‌ترین صفات خداوند، یعنی توبه‌پذیری و غفار بودن اشاره شده است. واژه‌ی غفار از ریشه‌ی "غَفَرَ" به معنای پوشاندن و بخشیدن گناهان است. این صفت نشان‌دهنده‌ی لطف بی‌پایان خداوند است که درهای بازگشت و آمرزش را همیشه به روی بندگان باز نگه می‌دارد.

تأکید این مصرع بر آن است که هیچ گناهی آن‌قدر بزرگ نیست که مشمول رحمت و مغفرت خداوند نشود.

مصرع دوم:
«می‌نماید به ما، دوری از دوزخ و نار»

اینجا به نقش هدایت‌گرایانه‌ی خداوند اشاره دارد. خداوند از طریق انبیا، کتاب‌های آسمانی و الهامات درونی، راه‌های پرهیز از گناه و دوری از عذاب جهنم (نار) را به انسان نشان می‌دهد. این مصرع بیان می‌کند که رحمت خداوند تنها به پذیرش توبه محدود نمی‌شود، بلکه راه نجات را هم به ما می‌آموزد.


مصرع سوم:
«آن لباسی که بود بر تنمان از غفلت»

واژه‌ی لباس در اینجا استعاره‌ای از حالتی است که انسان در اثر بی‌توجهی به حقیقت و وظایف معنوی، در آن فرو می‌رود. غفلت مانند لباسی بر تن انسان است که چشم و دل را از دیدن حقایق بازمی‌دارد و او را از حقیقت دور می‌سازد.

لباس غفلت به تدریج انسان را در دام اشتباهات و گناهان می‌اندازد و مانع رشد معنوی و آگاهی او می‌شود.

مصرع چهارم:
«سبب رنج و بلا گردد و خسران هر بار»

در این مصرع به پیامدهای غفلت اشاره شده است. غفلت نه‌تنها سبب می‌شود که انسان گرفتار رنج‌های دنیوی شود، بلکه زیان واقعی و خسران ابدی را نیز برای او به همراه دارد.

واژه‌ی خسران به معنای زیان و از دست دادن فرصت‌های معنوی است. این مصرع هشداری است که هر بار غفلت به زندگی انسان آسیب می‌رساند و او را از سعادت و قرب الهی دور می‌کند.


نتیجه‌گیری کلی:

این رباعی بر دو محور اصلی تأکید دارد:
۱. رحمت بی‌پایان خداوند که همیشه پذیرای توبه‌ی بندگان است.
۲. هشدار نسبت به غفلت که موجب رنج و زیان دنیوی و اخروی می‌شود.

پیام اصلی شعر این است که انسان باید همواره هوشیار باشد، از دام غفلت دوری کند و به رحمت و مغفرت خداوند امیدوار باشد.

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

محبت

متن رباعی:
محبت شعله‌ای از نور جانان
بود سرچشمه‌ی اسرار پنهان
هر آن کس پا نهد در وادی عشق
شود روشن دلش از نور یزدان


شرح رباعی:

در این رباعی، مفهوم محبت به‌عنوان نوری الهی و شعله‌ای از ذات مقدس خداوند معرفی شده است. محبت نه‌تنها یک احساس ساده‌ی انسانی، بلکه حقیقتی عمیق و معنوی است که از سرچشمه‌ی اسرار الهی نشأت می‌گیرد.

بیت اول:
محبت، نوری است که از ذات الهی می‌تابد و این نور، جلوه‌ای از جمال و کمال خداوند است. همان‌گونه که نور، تاریکی را از میان برمی‌دارد، محبت نیز دل را از غفلت و ظلمت پاک کرده و به روشنایی معنوی می‌رساند.

بیت دوم:
این محبت، نه‌تنها یک حالت ظاهری نیست، بلکه به ژرفای اسرار پنهانی عالم اشاره دارد. هرکس به حقیقت محبت دست یابد، بر حقایق نهفته‌ی عالم هستی آگاه خواهد شد.

بیت سوم و چهارم:
کسی که قدم در راه عشق الهی می‌گذارد، دلش به نور یزدان روشن می‌شود. این نور همان هدایت الهی است که سالک را در مسیر قرب الهی راهنمایی می‌کند. دل عاشق، محل تجلی نور الهی می‌گردد و از تاریکی هوای نفس و جهل رها می‌شود.


تفسیر عرفانی:

محبت در عرفان اسلامی، یکی از ارکان مهم سیر و سلوک است. سالک بدون محبت به خداوند، امکان طی کردن مراحل سلوک را ندارد. محبت، عامل جذب بنده به سوی حضرت حق است و به‌عنوان نوری که از ذات احدیت می‌تابد، موجب انکشاف اسرار و حقایق پنهانی می‌شود.

از نگاه عرفا، محبت حقیقی، محب را از خودی رها کرده و به فنای فی‌الله می‌رساند. این رباعی بیانگر آن است که هر کس با دل پاک و نیتی خالص در مسیر عشق الهی گام بردارد، مورد توجه و عنایت پروردگار قرار گرفته و به نور معرفت و یقین دست خواهد یافت.

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

تفکر

تفکر پیشه کن در خلوت خویش
بیابی رمز و اسراری ز حق بیش
تفکر در جهان و خلقت و نور
نباشد غفلتی بر شاه و درویش

شرح و تفسیر هر مصرع:

۱. تفکر پیشه کن در خلوت خویش
این مصرع به اهمیت اندیشیدن و تأمل در تنهایی اشاره دارد. خلوت، مکانی برای تفکر عمیق و بازگشت به درون است. در عرفان اسلامی، خلوت به معنای فاصله گرفتن از هیاهوی دنیا و تمرکز بر باطن است. اینجا "پیشه کردن" به معنای اتخاذ روش و استمرار در تفکر است.

۲. بیابی رمز و اسراری ز حق بیش
نتیجه‌ی این تأملات، کشف رموز و اسراری از حقیقت الهی است. "حق" در اینجا اشاره به ذات باری‌تعالی دارد. هر چه انسان بیشتر در حقایق هستی بیندیشد، به معارف و اسرار بیشتری از حقیقت الهی دست می‌یابد.

۳. تفکر در جهان و خلقت و نور
این مصرع دعوتی است به تأمل در آیات انفسی و آفاقی؛ یعنی تفکر در جهان بیرونی (آفاق) و درون انسان (انفس). نور در اینجا هم می‌تواند به معنای نور مادی باشد که حقیقت اشیا را آشکار می‌کند و هم نور معنوی که همان هدایت و معرفت الهی است.

۴. نباشد غفلتی بر شاه و درویش
این مصرع تأکید دارد که تفکر و تأمل، راهی برای زدودن غفلت از دل همه‌ی انسان‌هاست، خواه شاه و خواه درویش. مقام و مرتبه‌ی اجتماعی تأثیری بر ضرورت تفکر ندارد و همه‌ی انسان‌ها در مسیر شناخت حقایق، نیازمند اندیشه‌اند.

این شعر در مجموع دعوتی است به تفکر عمیق و مستمر، که انسان را از غفلت دور کرده و به کشف حقایق الهی می‌رساند.

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

توکل

به ساحل می‌برد کشتیِ یزدان
ندارد آن تلاطم، موج و طوفان
توکل کن به یزدان، مظهرِ عشق
رها گردی ز آسیبِ و ز خسران

 

 

این شعر در بیان توکل به خداوند است. در اینجا هر مصرع به تفصیل تفسیر می‌شود:

  1. به ساحل می‌برد کشتیِ یزدان

    • تفسیر: این مصرع اشاره به این دارد که کشتیِ توکل به خداوند به مانند یک کشتی است که در نهایت انسان را به ساحل نجات می‌رساند. ساحل نماد امن و آرامش است و کشتیِ یزدان نیز به معنای راه و هدایت خداوند است که انسان را از بحران‌ها و مشکلات نجات می‌دهد.
  2. ندارد آن تلاطم، موج و طوفان

    • تفسیر: این مصرع بیان می‌کند که کشتیِ توکل به خداوند از هرگونه تلاطم، موج و طوفان در امان است. به عبارت دیگر، هرگاه انسان توکل به خدا کند، هیچ‌چیز نمی‌تواند او را از مسیر صحیح خود منحرف کند و او از همه‌ی آشوب‌ها و مشکلات محافظت می‌شود.
  3. توکل کن به یزدان، مظهرِ عشق

    • تفسیر: در این مصرع شاعر به انسان‌ها توصیه می‌کند که توکل خود را به خداوند بسپارند، که مظهرِ عشق و رحمت است. یزدان به عنوان منبع بی‌پایان محبت و عشق معرفی می‌شود و هنگامی که انسان‌ها در دل خود عشق به خداوند را می‌پرورانند، مسیر زندگی‌شان روشن و ایمن می‌شود.
  4. رها گردی ز آسیبِ و ز خسران

    • تفسیر: این مصرع می‌گوید که هنگامی که انسان به خداوند توکل کند، از آسیب‌ها و ضررها آزاد می‌شود. در اینجا آسیب و خسران به معنای زیان‌های دنیاوی و روحی است. توکل به خداوند انسان را از این خطرات و زیان‌ها رها می‌کند و به سوی آرامش و رفاه معنوی هدایت می‌سازد.

این شعر، با بیان قدرت توکل به خداوند، به انسان‌ها یادآوری می‌کند که در هر شرایطی به خداوند اعتماد کنند و از دلهره‌ها و نگرانی‌ها رها شوند.

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

شرحی بر دعای فتح

باسمه تعالی

دعای فتح

ای فتح دل و جان، ز تو آگاه شدیم
در سایه‌ی عشق، سوی درگاه شدیم
هر قفل که بر جان و دلم بود گران
با یاد تو وا گشت، به همراه شدیم


شرح و تفسیر

مصرع اول:

"ای فتح دل و جان، ز تو آگاه شدیم"
در این مصرع، شاعر به "فتح" به‌عنوان گشایشی روحانی اشاره دارد که جان و دل را از قیدهای دنیوی و تعلقات رهایی می‌بخشد. این گشایش به واسطه‌ی معرفت الهی و عشق به پروردگار حاصل می‌شود. "آگاه شدن" در اینجا به مفهوم رسیدن به بصیرت و شناختی عمیق از حقیقت الهی است.


مصرع دوم:

"در سایه‌ی عشق، سوی درگاه شدیم"
عشق به‌عنوان نیروی محرک روحانی معرفی شده است که باعث حرکت انسان به سوی درگاه الهی می‌شود. سایه‌ی عشق همان حمایت و پناهی است که سالک در مسیر سلوک از آن بهره‌مند می‌گردد. این عشق، عشق حقیقی به خداوند است که راهنمای مسیر قرب می‌باشد.


مصرع سوم:

"هر قفل که بر جان و دلم بود گران"
در این مصرع، قفل‌ها به موانع و مشکلات روحی و روانی اشاره دارند که انسان را از رسیدن به حقیقت بازمی‌دارند. این قفل‌ها می‌توانند به صورت وابستگی‌های دنیوی، هوس‌ها، غفلت‌ها و تاریکی‌های نفسانی ظاهر شوند. شاعر بیان می‌کند که این موانع به‌قدری سنگین بودند که جان و دل او را تحت فشار قرار داده بودند.


مصرع چهارم:

"با یاد تو وا گشت، به همراه شدیم"
یاد خداوند مانند کلیدی است که تمام این قفل‌های گران را می‌گشاید. با یاد الهی، تمامی مشکلات و موانع از بین می‌روند و دل انسان به آرامش و آزادی می‌رسد. "به همراه شدیم" نشان‌دهنده‌ی این است که پس از رفع موانع، انسان در مسیر سلوک با همراهی و هدایت الهی به سوی مقصد نهایی حرکت می‌کند.


جمع‌بندی:

این رباعی در حقیقت یک دعای روحانی است که از خداوند طلب گشایش و رهایی از موانع نفسانی می‌کند. عشق الهی به‌عنوان کلید اصلی این گشایش معرفی شده و یاد خداوند به‌عنوان نیرویی که تمامی مشکلات را از بین می‌برد، جلوه می‌کند. این شعر به زیبایی بیانگر این حقیقت است که تنها با عشق و یاد خدا می‌توان به آرامش واقعی دست یافت و از تمام قیدها آزاد شد.

 

دعای فتح از دعاهای منسوب به حضرت علی (ع) است که در برخی منابع به عنوان یکی از دعاهای معروف برای پیروزی و فتح در کارها آمده است. این دعا بیشتر در مواقعی که مسلمانان نیاز به نصرت الهی دارند، خوانده می‌شود. در این دعا، از خداوند درخواست می‌شود که درهای فتح و پیروزی را بگشاید و موانع را برطرف سازد.

ساختار و محتوای دعا

دعای فتح دارای ساختاری موزون و آهنگین است که در آن از صفات و اسماء الهی بهره گرفته شده است. دعا با حمد و ثنای الهی آغاز می‌شود و سپس با ذکر نام‌های خداوند، از او درخواست پیروزی و گشایش می‌شود.

مضامین اصلی دعای فتح

  1. توحید و حمد الهی: در ابتدای دعا، خداوند را به یگانگی و عظمت توصیف می‌کند.
  2. درخواست نصرت: از خداوند طلب پیروزی بر دشمنان و گشایش در مشکلات می‌شود.
  3. توسل به قدرت الهی: بر قدرت بی‌پایان خداوند تأکید شده و از او مدد طلبیده می‌شود.
  4. استعانت از اسماء الهی: استفاده از اسامی جلاله مانند "یا الله" و "یا رحمان" که نشان‌دهنده‌ی عظمت و مهر الهی است.

ابعاد عرفانی دعا

این دعا علاوه بر جنبه‌ی نظامی و جهادی، در بُعد عرفانی نیز قابل تأمل است. در عرفان، فتح به معنای گشایش دل و رفع حجاب‌های بین سالک و معشوق است. در این زمینه، دعای فتح می‌تواند به منزله‌ی درخواست از خداوند برای گشودن درهای معرفت و شهود باشد.

نمونه‌ای از فرازهای دعای فتح

یکی از فرازهای معروف این دعا به این صورت است:

"اللهم افتح لی ابواب رحمتک، وانصرنی بنصرتک، و ثبتنی بتثبیتک..."
خدایا! درهای رحمتت را بر من بگشا، مرا به یاری خود یاری کن و با تثبیت خود مرا استوار ساز.

پیام دعای فتح

پیام اصلی این دعا آن است که پیروزی و گشایش تنها از سوی خداوند است و انسان باید در همه حال به او توکل کند. در شرایط دشوار، به‌ویژه در جهادهای نفسانی و روحانی، این دعا می‌تواند راهگشا باشد.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی