باسمه تعالی
حاج قاسم سلیمانی
من نمی دانم چرا اشکم شده آبی روان
این خلوص حاج قاسم باعث حزنی چنان
من که باشم وصف او گویم سخن یا گفته ای
او قیامش چون حسین ابن علی در این زمان
یاد او ،افکار او، چون راه زهرا و علی است
مردم ایران چه زیبا پاس می دارند از آن
علت اصلی که شد باعث، شوی سردار دل
در خلوص است و ریاضت با درونت بی گمان
او شهیدی دیگر از یاران جدش کربلا
سید و آقای ما باشد قاسم در میان
در قیاس کشتگان کربلا، عاجز منم
آنچه ماند از جسد ،انگشتر جدش چه سان
وعده حق می شود اجرا، بدان گردد ظهور
خون او و همرهان ضایع نگردد بی گمان
ما همه مشتاق دیدار امام و اذن حق
تا کند عدل خودش را او به پا اندر جهان
ای خدا ظلم و جنایت بی حد و بی انتهاست
تو به داد ما رسی، اندر مصائب هر زمان
ای خدا آرام گردان،این دل شوریده را
این غزل را می سرایم، تا بماند در جهان
یاد او، هر دم کند اشکم روان تا مدتی
می شود روزی رجالی ، منتقم بینی عیان
سراینده دکتر علی رجالی