باسمه تعالی
اشعار امامت
۱۰۹۵.خون
شیعه با خون ولایت بیمه شد
تا قیامت دین حق پاینده شد
دین حق با خون شیعه زنده است
شیعه از ظلم و جفا رنجیده شد
۱۰۰۴.ولایت
ما شیفتگان حرم و کوی ولایت
باشیم به فرمان ولی رهبر امت
در جبهه بیرونی و در عرصه ی داخل
آماده جان بازی و ایثار و شهادت
امامت(۱)
محمد با علی از صادقینند
نبوت با امامت اصل دینند
ولایت گوهر و نور هدائی است
ستونی بهر دین رکنی رکینند
امامت(۲)
خداوند احد وعده نموده است
حکومت با ولایت را ستوده است
حکومت غصب گشته در امامت
خلافت حق مولا را ربوده است
امامت(۳)
ولایت همچو چادر بهر دین است
که قرآن را نگهبانی امین است
ولایت زنده با اشک بتول است
امامت همچو در روی نگین است
امامت(۴)
نبوت بی ولی ماوای ندارد
ولایت بی علی معنی ندارد
محبت بر علی حب خدائی است
تشیع بی علی مبنا ندارد
امامت(۵)
ولایت ریشه و اصل عمود است
چو سدی پیش افکار جمود است
شده ظلم و خیانت بر امامت
علی خیبر گشا و در گشود است
امامت(۶)
امامت رهنمای شیعیان است
که وصل ایزدی ما را در آن است
ولایت با نبوت نور واحد
مسلمان در پناهش در امان است
امامت(۷)
ولایت حافظ راه نبوت
تجلی گشته در قرآن و عترت
امامت حامی دین است و قرآن
دهد ما را کمال و رشد و عزت
امامت(۸)
چو قرآن با نبی نور جنان است
ولایت نور چشم شیعیان است
اطاعت از ولی کار خدائی است
امامت ناجی پیر و جوان است
امامت(۹)
ولایت محور دین و رسالت
علی و فاطمه قلب امامت
ولایت حافظ ناموس و جان است
دعا کن بر فرج ، روح ولایت
امامت(۱۰)
چو وصف اصل و فرع دین نمودی
تو آئینی ز احمد را سرودی
اگر چه حق مطلب بیش از این است
چه رازی را به دل از او شنودی
سراینده
دکتر علی رجالی