رازهای نهفته در سعی بین صفا و مروه
حاجی پس از انجام نماز طواف حج ، باید هفت مرتبه فاصله بین «صفا» و «مَروه» را که امروزه به صورت سالنى ساخته شده و کنار مسجدالحرام قرار دارد بپیماید. در این عمل عبادی همانند سایر اعمال مذهبی ، معانی و مفاهیمی نهفته است که وقوف و علم به این معانی در انجام هر چه بهتر مناسک بی تأثیر نخواهد بود .
سرّ نامیدن صفا به نام «صفا» و مروه به اسم «مروه»
حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام، فرمودند:صفا را به این خاطر صفا خواندهاند که: مصطفى و برگزیده شده آدم بود که بر کوه صفا هبوط کرد لذا از اسم آدم (یعنى از کلمه مصطفى) نامى و اسمى براى کوه اتخاذ شد و دلیل بر این که آدم مصطفى است آیه شریفه: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِینَ (خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید) مىباشد و چون حوّا بر کوه مروه فرود آمد این کوه را به این نام خواندند چه آنکه مرأه یعنى (زن) که حوّا باشد بر آن نازل گردید پس براى کوه نامى از اسم مرأه اتخاذ گردید. (علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى/ج2 /387 )
سرّ تشریع شدن سعى بین دو کوه صفا و مروه
حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام، فرمودند: حضرت ابراهیم علیه السّلام وقتى اسماعیل را که شیرخوارهاى بود در مکّه گذارد وى تشنه بود و بین کوه صفا و مروه درختى بود، مادر اسماعیل از منزلش بیرون شد تا به کوه صفا رسید، کسى را در آن جا ندید پس گفت: آیا در این وادى انیس نمىباشد؟کسى جوابش را نداد، پس از آن جا گذشت تا به مروه رسید در آن جا نیز احدى را مشاهده نکرد باز گفت: آیا در اینجا انیسى نمىباشد؟هیچ جوابى نشنید، پس به صفا برگشت دوباره کلامش را تکرار کرد و جوابى نیامد سپس به مروه برگشت و این عمل هفت بار تکرار شد، پس حق تعالى آن را سنّت قرار داد که حاجىها از صفا به مروه و از مروه به صفا تا هفت مرتبه بروند. علاوه بر این سعى بین صفا و مروه به خاطر این تشریع شد که ابلیس بر حضرت ابراهیم علیه السّلام ظاهر شد پس جبرئیل به حضرت فرمان داد بر او سخت بگیرد و از خود براندش ابراهیم علیه السّلام چنین کرد، یعنى به صورت هروله سر در عقب ابلیس گذارد، ابلیس فرار کرد لذا هروله در بین این دو کوه سنت گردید.
امام سجاد علیه السلام فرمودند: آیا مىدانى معناى تردّد بین دو کوه صفا و مروه چیست؟ یعنى خدایا! من بین خوف و رجا به سر مىبرم، نه خوف محض دارم و نه رجاء محض. نه آنچنان است که فقط بترسم و هیچ امید نداشته باشم و نه آنچنان است که همه امید باشد و هیچ ترس نباشد. این تردّد بین صفا و مروه همان تردد بین خوف و رجاء است
سعی بین صفا و مروه و درس بندگی
سعی بین صفا و مروه تنها پیاده روی ساده و به دور از درس و حکمت نیست بلکه با خود دریای عظیمی از معرفت را به همراه دارد. از آن جمله عشق و امید به خدا؛ اطاعت و بندگی، ایثار و گذشت.
خوف و امید در صفا و مروه
سعى بین این دو کوه، تجسّم امیدوارى زنى است که با امید به رحمت خداوند در بیابان بى آب و علف براى به دست آوردن آبى براى کودکش در تکاپوست، و با تلاطم درونى، از صفا به مروه و از مروه به صفا مىرود و به عبارت دیگر از صداقت به مروّت و مردانگى و از مردانگى به صداقت و صفا مىرود و سرانجام با خلوصش از نظر برون به آب زمزم و از جنبه درون به آب حیات مىرسد، و در اثر صبر و تحمل و کوشش و استقامت، خانه خدا را آباد و نسل خود را به وجاهت مىرساند. سعى صفا و مروه به ما مىآموزد در نومیدی ها بسى امیدها است، هاجر مادر اسماعیل در جایى که آبى به چشم نمىخورد تلاش کرد خدا هم از راهى که تصور نمىکرد او را سیراب نمود.
امام سجاد علیه السلام فرمودند: آیا مىدانى معناى تردّد بین دو کوه صفا و مروه چیست؟ یعنى خدایا! من بین خوف و رجا به سر مىبرم، نه خوف محض دارم و نه رجاء محض. نه آنچنان است که فقط بترسم و هیچ امید نداشته باشم و نه آنچنان است که همه امید باشد و هیچ ترس نباشد. این تردّد بین صفا و مروه همان تردد بین خوف و رجاء است. مۆمن و مسلمان تا زنده است بین خوف و رجاء بسر مىبرد؛ خوف دارد از کارهاى خود و امید دارد به لطف حقّ. آنگاه که روى به جانب صفا دارد سعى مىکند خود را تصفیه نماید و وقتى به سوى مروه مىرود، سعى مىکند مروّت و مردانگى به دست آورد؛ چرا که مروه یادآور مروّت و مردانگى است و صفا یادآور تصفیه و تهذیب روح، آرى، هر یک از اینها سرّى دارد.
گذشتن از همه جز خدا
کسی که سعىبین صفا و مروه کند و هنوز روح خودیّت و منیّت، در او زنده باشد، به حقیقت سعى نرسیده است. اگر برابر برخى از روایات در این مکان شیطان بر ابراهیم علیهالسلام مجسّم گشته و حضرتش با سعى خود او را تعقیب کرده تا از ساحت مقدّس بیت اللَّه دور سازد( علل الشرایع، ترجمه ذهنی تهرانی، جلد 2، 391) پس حاجى سالک نیز با این عمل، حرکت ابراهیم خلیل را تکرار مىکند و شیطان را از قلب خود که نه تنها خانه خدا که « عرش قدس الهى » است مىراند و با هروله کردن، از هوا و هوس خود فرار مىکند و از قدرت و شخصیت خود، تبرّى مىجوید؛ و به این وسیله روح و درون خود را براى لقاء و دیدار یار، پاک و پاکیزه و آماده مىگرداند حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:
سعی بین صفا و مروه تنها پیاده روی ساده و به دور از درس و حکمت نیست بلکه با خود دریای عظیمی از معرفت را به همراه دارد. از آن جمله عشق و امید به خدا؛ اطاعت و بندگی، ایثار و گذشت
در وقت هروله کردن در میان صفا و مروه، قصد کن دور شدن از خواهشهاى نفسانى را، و برى بودن از حول و قوّت خود را. یعنى: که به مدد و یارى جناب عزّت، و به حول و قوّت او، گذشتم از همه خواهشهاى نفسانى، و دورى نمودم از همه اغواهاى شیطانى. (مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان / 168) سعى صفا و مروه به ما مىگوید: قدر این آئین و مرکز توحید را بدانید افرادى خود را تا لب پرتگاه مرگ رساندند تا این مرکز توحید را امروز براى شما حفظ کردند. به همین دلیل خداوند بر هر فردى از زائران خانهاش واجب کرده با لباس و وضع مخصوص و عارى از هر گونه امتیاز و تشخص هفت مرتبه براى تجدید آن خاطرهها بین این دو کوه را بپیماید. کسانى که در اثر کبر و غرور حاضر نبودند حتى در معابر عمومى قدم بر دارند و ممکن نبود در خیابانها به سرعت راه بروند در آنجا باید بخاطر امتثال فرمان خدا گاهى آهسته و زمانى" هرولهکنان" با سرعت پیش بروند و بنا به روایات متعدد، اینجا مکانى است که دستوراتش براى بیدار کردن متکبران است!. (تفسیر نمونه، ج1، ص: 543)
مراسم حج در حقیقت یک دوره کامل از صحنههاى مبارزات ابراهیم و منزلگاه هاى توحید و بندگى و فداکارى اخلاص را در خاطرهها مجسم مىسازد. اگر مسلمانان به هنگام انجام این مناسک به روح و اسرار آن واقف باشند و به جنبههاى مختلف" سمبولیک" آن بیندیشند یک کلاس بزرگ تربیتى و یک دوره کامل خداشناسى و پیامبرشناسى و انسانشناسى است.
ﻣﺴﺎﻓﺖ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﻗﺒﺮ ﻣﻄﻬﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍﻉ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭبا وفایش حضرت اباالفضل علیهما سلام الله 378 متر میباشد.
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻣﺴﺎﻓﺖ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﻧﻘﻄﻪ ﺻﻔﺎ ﻭ ﻣﺮﻭﻩ ﻫﻢ 378 متر است.آیا فکر می کنید این تصادفی است.یکی طی نمودن خیمه گاه و رود برای کسب آب برای کودک شیر خوار علی اصغر و دیگری فاصله بین دو کوه برای کسب آب برای کودک شیر خوار اسماعیل است. در یکی زن پیامبر جویای آب است و در دیگری برادر امام .در یکی با تلاش مادر هفت بار طی صفا و مروه موفق می شود ولی در دیگری برادر در بین راه دستانش قطع می شود و موفق به آوردن آب نمی شود. در یکی شمشیر برنده توانای بریدن گلو ی اسماعیل را ندارد ولی در دیگری از راه دور گلو را هدف میگیرد وخون علی اصغر به آسمان می رود.در یکی پیامبر با فرزندش امتحان شده و موفق می شود و در دیگری امام برای امر به معروف فرزندان امت و حفظ دین خدا از انحراف قیام و شهید می گردد.