رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۶۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
یک تجربه
قسمت دوم

در ادامه قسمت اول،تجربه های زندگی خود را به تحریر آوردم.چقدر خوب می شد، اگر افراد کارهای موفق خود را به تحریر در می آوردند.

۸.در انجام امور جاری عجله نمی کنم.همواره با تدبیر و رسیدگی و مشورت پیرامون موضوع تصمییم گیری می کنم.چنانچه به نتیجه ای رسیدم با توکل به خدا، برنامه ریزی برای اجرا ی آن می کنم و دیگر به نتیجه آن فکر نمی کنم که باعث سستی در انجام کار گردد.معمولا تا انجام نهایی آن ،آنرا ابراز و افشا نمی کنم .چون امکان دارد در تصمییم من تاثیر گذار باشد و یا مانع اجرای آن گردد.
۹.دین دارای ظاهر و باطنی است که ظاهر آن اعمال ظاهر، همچون نماز، و باطن آن معنویات، چون اخلاق ، است.دین گریزی وقتی ایجاد می شود که مردم ببینند که مبلغیین و تظاهر کنندگان به دینداری،ظاهر و باطن دین را با هم عامل نیستند.لذا سعی کردم در حد توان ابتدا آگاهی خود را به علوم دینی بالاخص در زمان بازنشستگی بالا ببرم تا بتوانم ضمن نشر معارف اسلامی ، یک تغذیه روحی نیز برای خودم ایجاد گردد.
۱۰.دنیای مادی محدود و دنیای مجازی نامحدود و آسان است.لذا سعی کردم حداکثر استفاده را در جهت نشر مطالب ادبی و علمی خود با استفاده از شبکه های مجازی بکار برم.جهت بهره گیری علاقه مندان کلیه کار های علمی اینجانب در صفحه ریسرچگیت و سایت شخصی،alirejali.ir, قرا داده شده است.حتی کلیه کتابهای چاپ نشده و مقالات علمی چاپ نشده قابل دسترس هستند.ان شا الله صالحات باقیات باشد.
۱۱.یکی دیگر از کارهایی که از کوچکی انجام می دادم، این بود که پس از خواندن یا دیدن و یا شنیدن مطالب مفید آنها را یاداشت و نوت برداری و خلاصه برداری کرده و نظر خود و سوالاتی که به ذهنم می امد می نوشتم.تا در فرصت مناسب کامل و نشر دهم.
۱۲.کلیه اشعارِ اعم ا.ز مثنویات،رباعیات و غزلیات همراه با برداشت های دینی از علامه حسن زاده عاملی و استاد رنجبر و حاشیه ای بر مطالب استاد صمدی عاملی در وبلاگ من به آدرسalirejali.blog.ir،آمده است.

دکتر علی رجالی
@alirejali.ir

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰
باسمه تعالی
یک تجربه
قسمت اول

موفقیت ها و پیشرفت های خود را در دوران زندگی به خلاصه اشاره می کنم.شاید برای خوانندگان مفید و راهگشای آیندگان شود.
۱.هرگز اوقات خود را بیهوده تلف نکردم.کوچکترین فرصتی که پیدا می کردم مشغول فکر کردن،نوشتن ،مطالعه و کمک به خانواده و هر کار مفید دیگر می نمودم.بیشترین چیزی که مرا اذیت می کند آنست که احساس کنم وقتم تلف می شود و یا کسی وقت مرا بی جهت بگیرد.لذا سعی می کنم که ابتدا خودم عامل باشم و وقت گرانبهای دیگران را بدون دلیل نگیرم.
۲.کارهای علمی را بصورت گروهی در جلسات هفتگی بطور منظم و با همفکری دانشجویان دکتری و اساتید مشاور که معمولا بین چهار تا پنج نفر هستند انجام می دهم و مباحث آن هفته توسط دانشجو تایپ و مدون ودر جلسه بعد ارایه می گردد که اگر نیاز به تکمیل دارد،بحث شود
۳. با دانشجویان تحت راهنمایی براحتی با استفاده از شبکه های مجازی در ارتباط هستم
و برای هر کدام یک گروه مجازی تشکیل و مطالب جلسه تصویز برداری و در گروه قرار می گیرد.چنانچه اعضای گروه علمی تا فرا رسیدن جلسه نکته ای به ذهنشان خطور کند در گروه قرارمی دهند .بنده یا سایر اعضا پاسخ آنرا در جلسه مطرح یا در گروه می گذارند.
۴.هر شکست و ناراحتی را پله ای برای ترقی خود قرار می دادم.سعی می کردم علل آنرا بیابم و پس از شناسایی آنرا ریشه کن کنم بطوریکه دیگر ذهن مرا مشغول نکند.تا بتوانم به کارهای اساسی خود با آرامش بپردازم.
ه.در برخورد با دیگران سعی می کنم کمتر سخن بگویم مگر احساس کنم ضرورت دارد و می تواند در حل مشکل مفید باشد.سعی می کنم جرقه های که دیگران می زنند و مفید تشخیص می دهم پرورش و شعله ور سازم.
۶.تجربه نشان داده زمانی که چیزی به ذهنم جالب می آید و آنرا پی گیری و کامل می کنم بسیار ارزشمند و مفید است.این را در اشعار و مطالب علمی زیاد تجربه کرده ام. لذا همواره این نکات را در دفترچه الکترونیک ثبت تا در وقت مناسب به آن بپردازم.
۷.اگر انسان در طول زندگی اهداف خود را بطور کلان و در صورت امکان بطور جزیی بصورت مکتوب یا عملی ترسیم و مشخص کند.دستیابی به آنها با توکل و یاری خواستن از خدای متعال مقدور می گردد.باید انسان در انجام آن ،ساز و کارهای آنرا به تدریج و با انگیزه با توجه به امکانات شروع کند.نگرانی بزرگی کار نباشد.در اجرا راهکارهای جدید بدست می آید که کمک به رسیدن به اهد اف می کند.

دکتر علی رجالی
@alirejali
  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

سرکش

مرنجان هر آنکس که زحمت کش است
تفقد،تعلم ،ترحم نیازو همه دلکش است
نباشد سزاوار لطف و عنایت کسی
هر آنکس که ‌آدم کش و سر کش است

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

شبکه سیال


❄️ پدیده «شبکه سیال» و «لحظه شگفت انگیز»

✍️ مجتبی لشکربلوکی


🔅پروفسور کوین دانبار تحقیقی فوق العاده انجام داد با این هدف که ایده های خوب از کجا می آیند؟ نتایج جالب بود. او به تعدادی از آزمایشگاههای علمی دور دنیا سری زد و از تمام افراد در حالیکه مشغول انجام جزیی ترین امورشان بودند، فیلم برداری کرد. در حالیکه آنها جلوی میکروسکوپ نشسته بودند، وقتی که با همکارانشان کنار آب سردکن مشغول گفتگو بودند و امثال این ها. او تمام این مکالمات را ضبط کرد و سعی کرد از منشاء ایجاد بهترین ایده ها سر در بیاورد. وقتی به یک دانشمند در آزمایشگاه فکر می کنیم، این تصویر را داریم همه دور یک میکروسکوپ جمع شده، و مشغول دیدن چیزی با دقت هستند و سپس آن لحظه شگفت انگیز جرقه زدن ایده رخ می دهد و می گوید اوه، یافتم! اما نتایج چیز دیگری بود. 


🔅نتایج تحقیق نشان داد بیشتر ایده های مهم و موفق پشت میکروسکوپ یا کامپیوتر یا میز کار پیدا نشدند! بلکه زمانی جرقه زدند که آدم ها دورمیز جلسات هفتگی با هم گفتگو می کردند. یعنی زمانیکه همه دور هم جمع شده و آخرین اطلاعات، خطاها، اشتباه ها، تجارب و یافته های خود را بازگو می کردند. 


🔅ما به اشتباه دوست داریم داستان دستیابی به ایده های نو و خلاقانه را خلاصه کنیم و در قالب زمانی کوتاه تری بیان کنیم و بیشتر بر لحظات شگفت انگیز جرقه زدن یک ایده متمرکز شویم. اما در واقع، اگر دقیق تر نگاهی به گذشته بیاندازیم، معلوم می شود که زمان زیادی طول کشیده است تا بسیاری از ایده های مهم شکل بگیرند. 


🔅وقتی یک ایده در ذهن ما شکل می گیرد، شبکۀ جدیدی از نرون‌ها (تعدادی از 100 میلیارد سلول بافت عصبی داخل مغز ما) بوجود می آید. شبکه ای با شکل جدید که تا به حال وجود نداشته است. هر چیزی که می آموزیم یا خلق می کنیم منجر به ایجاد یک شبکه جدید می شود و سوال اینجاست: چگونه می‌توان مغز را در محیط‌هایی قرار داد که در آن احتمال بیشتری برای شکل گیری این شبکه‌های جدید وجود دارد؟ در واقع شبکه ای در دنیای بیرون مغز وجود دارد که شباهت زیادی با شبکه‌ دنیای درون مغز انسان دارد که می توان آن را  شبکۀ سیال «liquid network» نامید. یعنی جایی که شما، آدم ها و ایده های متفاوت بسیاری را در کنار هم دارید، پیشینه های مختلف، علایق گوناگون در جوش و خروش هستند و با یکدیگر در رقابتند، آن فضا در حقیقت، فضایی است که به نوآوری ختم می شود. به عبارت دیگر همانگونه که وجود سلول های عصبی در درون مغز و ایجاد یک شبکه جدید منجر به یادگیری می شود. با هم بودن انسان ها نیز منجر به یادگیری، خلاقیت و دستیابی به ایده های نو می شود. و نکته همین جاست که ما بخشی از ایده های مان را از دیگران می گیریم. از کسانی که در رستوران یا چای خوری با آن ها برخورد می کنیم و با آن ها گفتگو می کنیم. آن ایده ها را به شکل های تازه ای به هم وصل می کنیم و چیزی نو خلق می کنیم حتی بدون آن که خود بدانیم یا بفهمیم.


➖تجویز راهبردی:

🔅در گذشته قهوه خانه ها و اکنون کافی شاپ ها محل حضور نویسندگان، شاعران، متفکران و مصلحان اجتماعی بوده است. چرا؟ چون این مکان، مکان بسیار خوبی است تا ما در شبکه سیال بیرونی قرار بگیریم تا کمک کنیم شبکه ای جدید در مغز ما شکل بگیرد. 

به صورت تاریخی کافه‌نشینی یک فرهنگ شرقی بوده است که توسط جهانگردان غربی به تعجب در سفرنامه‌ها یاد شده است. اما بعدها کافه‌ها اصلی‌ترین نهاد به‌اشتراک‌گذاری ایده‌ها با دیگران شد.


🔅به همین دلیل است که شوارتز آینده پژوه معروف در کتاب «شگفتی‌های اجتناب‌ناپذیر»‌اش در خصوص توسعه‌ چین یک پیشنهاد عجیب و غریب می دهد: توسعه کافه‌ها!  او به درستی تشخیص می‌دهد که چینی‌ها (و بهتر است بگوییم اغلب کشورهای در حال‌توسعه) دانشگاه‌های بزرگی مانند هاروارد و استانفورد را به عنوان موتورهای رشد آمریکا می‌بینند و سعی در کپی‌برداری از آن‌ها دارند. آن‌ها با هزینه‌ فوق العاده بالایی به خلق پارک‌های فناوری و مراکز دانشگاهی روی می‌آورند؛ اما نمی‌دانند که این نهادها کافی نیست. شوارتز تاکید می‌کند که شما نیاز به تشکیل فضای فکری دارید، شما نمی‌توانید کتاب‌خانه ها، کافه‌ها و خطوط دوچرخه‌سواری را نادیده بگیرید. در نهایت چه کنیم؟


1-  فراموش نکنیم که یادگیری و خلاقیت امری فردی نیست. خلاقیت و یادگیری در تعامل جمعی رخ می دهد. شبکه نورون ها (مغز) خود را در شبکه سیال قرار دهیم. تنهایی و تمرکز مهم است اما گفتگو و تعامل آن را کامل می کند. 

 

2-  خود را در فضاهایی قرار دهیم که آدم های متفاوت، ایده های متنوع و دیدگاه های متضاد را تجربه کنیم. 


3-  گفتگو کنیم آن هم غیر رسمی، همیشگی و افقی (اینکه کسی بالاتر از بقیه نباشد و همه هم سطح باشند) آنگاه لحظه های شگفت انگیز بیشتری را تجربه خواهیم کرد. 


🌾 @sedanet

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

موانع

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۶_ بیت سوم

مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت
ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا
محبوب

اشارت کردن،یعنی فرمان دادن.منظور ازبه خون اشارت کردن،یعنی خون کسی را ریختن است.منظور از بیندیش،یعنی بترس.غلط نکن در گذشته به مفهوم اشتباه نکن بکار می رفته است.
حافظ در اینجا به محبوبی اشاره می کند که اطرافیانیش خوب نیستند و آنها تلاش می کنند که حافظ را از چشم محبوب بیندازند.لذا به محبوب خود می گوید مراقب باش که اطرافیانت دوستان تو را از تو نگیرند.
حافظ محبوب خود را به چشم تشبیه کرده است که اطراف آنرا مژه های احاطه کرده است.لذا می گوید این مژه ها که هر کدام می توانند مانع دیدن تو گردند را مراقب باش که با نگذاشتن دیدن ما موجب کشته شدن ما نشوی.
او می خواهد بگوید که محبوب چه زمینی باشد و چه آسمانی،اگر توجه و نظر خود را از ما بر دارد ،هلاکت ما را در پی دارد.
همواره کنار محبوب موانعی وجود دارد، که نباید آنها موجب شود که عاشق نتواند به محبوب خود برسد.همانند گل ، که بی خار نمی شود.

غم دل با که بگویم، که شود غم خوارم
غم دل جز به خدا، کس نبرد از جانم
غم دل چیست ، که آزرده کند احوالت
غم دل ، دوری یار است ، چرا در خوابم

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

شهاب ثاقب

باسمه تعالی
برداشتهای از اشعار حافظ
غزل۶_ بیت دوم
شهاب ثاقب

ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

رقیب ،یعنی نگهبان ، پاسبان و مراقب را گویند.در اینجا منظور مخالف و مدعی است.دو نفر که بر سر یک چیز به رقابت بپردازند را رقیب هم نامند.
جن موئنث را پری و جن مذکر را دیو گویند.اما در اصطلاحات قرآنی به شیطان،دیو گفته می شود و به ملک فرشته گویند.در اینجا منظور از دیو ،همان شیطان است.
خلق و خوی و روش را سیرت گویند.به پناهم،یعنی پناه می برم.ثاقب یعنی سوراخ کننده است.منظور از شهاب ثاقب، نیزه های آتشی است که آسمان را سوراخ می کند و به طرف زمین می آید.در قرآن نیز به آن اشاره شده که برای جلوگیری و نفوذ شیاطین به طبقات بالای آسمان،از آن استفاده می شود.منظور از خدا را،یعنی برای خدا.
حافظ می گوید من از رقیب خود،یعنی شیطان نفس خود به خدا پناه می برم تا با شهاب های ثاقب خود،این دیو نفس را به هلاکت برساند.

جان رها شد،گر ز بند نفس پست
دل ز روی ماه جانان،گشت مست
هر چه بینی جملگی آیات او
جلوه ی حق کی ببیند خود پرست

دکتر علی رجالی
@alirejali
  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

سلطان دلها

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۶ _ بیت اول
به ملازمان سلطان ، که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی، ز نظر مران گدا را
سلطان دلها

به همراهان و نوکران و نزدیکان،ملازمان گفته می شود.سلطان به معنی پادشاه است ولی در اینجا سلطان دلها ،یعنی معشوق است.
منظور از دعا،درخواست است. منظور از نظر ،توجه و عنایت است.
حافظ می گوید چه کسی درخواست ما را به نزدیکان سلطان دلها می رساند.پادشاهی و مملکت دارای، شکر گزاری دارد.لذا برای ادای شکر، به گدای درگاه معشوق توجه و عنایتی شود.در حقیقت حافظ اولیای الهی را به شفاعت می خواند.
یکی از صفات خدا سلطان است.او پادشاه جهان هستی است.

اگر خواهی شوی محبوب جانان‌
تلاوت کن  مکرر ذکر یزدان
قرایت کن کلام حق ز تدبیر
به تعلیمش شود دنیا چو رضوان

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

اراده

باسمه تعالی
برداشتهایی از صحیفه سجادیه
ثم سلک بهم طریق ارادته و بعثهم فی سبیل محبته
جلسه هشتم _دعای اول
اراده

سلکه به معنی رفتن است.اما منظور از سلک به ،یعنی بردن می باشد.بعثه،یعنی بر انگیخت.منظور از اراده، یعنی خواست می باشد.
تمام اجزای هستی با اراده و خواست حق تعالی حرکت می کنند و هیچ مخلوقی در جهان هستی وجود ندارد که زیر نطر حق تعالی نباشد.امام صادق می فرمایند بعد از اینکه خدای متعال مخلوقات را خلق نمود،آنها را تحت اراده خود در آورد.
امام سجاد می فرمایند،خاطیان نیز تحت اراده حق تعالی هستند.خدا اراده کرد که انسانها اراده داشته باشند و همانند سایر مخلوقات بی اراده چون ستارگان نباشند.وقتی انسان اراده پیدا کرد ،متعاقبا حق انتخاب دارد. خداوند تنها انسان را بر انگیخت تا با عشق و اراده به سوی حق تعالی بشتابند.

عابدم کن ، تا بیابم ، من جهت
  لایقم  کن، تا بجویم  ، من رهت
ای خدا ،من عاجز از دیدار تو
قادرم کن ،تا بیایم  ، درگهت

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

رابطه انسان و خدا

باسمه تعالی
برداشتهایی از صحیفه سجادیه
جلسه ششم_دعای اول
رابطه انسان و خدا

امام سجاد می فرمایند کلیه مخلوقات حق تعالی نو و مشابهت با چیزی که از آن الگو گرفته شده باشد وجود ندارد.لذا یکی از صفات خدا،بدیع یعنی نو آورنده است.
وقتی فیلسوف می خواهد رابطه انسان با خدا را بگوید.او از رابطه علت و معلول استفاده می کند.از وجود مخلوق به وجود خالق پی برده می شود.
امام سجاد می فرمایند ، رابطه انسان با خدا یک رابطه عاشقانه است.خالق همواره مخلوق خود را دوست دارد.لذا اگر بعضا به ظاهر انسان دچار مشکلات می گردد.نهایتا رشد و تعالی او را در بر دارد.
گویند فردی به کارگاه کوزه گری آمد. کوزه ای را خرید و آنرا به زمین زد و شکست.این کار را ادامه داد.کوزه گر با توجه به اینکه پول کوزه ها را گرفته بود از این کار و شکستن کوزه ها ناراحت شد.این نشان می دهد که سازنده کوزه ، کوزه خود را دوست دارد ،جتی اگر فروخته باشد.چگونه ممکن است خالق مخلوقات به انسان توجه نداشته و او را دوست نداشته باشد.لذا رابطه ما با خداوند یک رابطه عاطفی است.

مست یارم، مست و خاطر خواه دوست 
مست معشوقی که عالم آن اوست 
مست چشمی  را که می خوابد نیم
مست معشوقی که جان دادن نکوست

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

جمال حق تعالی

باسمه تعالی
برداشتهایی از صحیفه سجادیه
جلسه پنجم_ دعای اول
جمال حق

امام سجاد می فرمایند، چشم ما قادر به دیدن جمال خدای متعال نیست.اما قادر به دیدن آثار او هستیم .هر چه با چشم سر می بینیم ،مستقیم یا غیر مستقیم، آیات الهی هستند.لذا در قرآن خداوند می فرماید از رگ گردن به شما نزدیکترم.از طرفی آنقدر بزرگ و وسعت دارد که در افق دید ما نیست.همانند ایستادن در کنار یک اقیانوس،انسان در کنار آب است و آنرا می بیند ولی آنقدر آب وسعت دارد که نمی توان اقیانوس را دید.
امام سجاد می فرمایند،حمد و ستایش خدایی را سزاوار است که نه تنها چشمان سر عاجز از دیدن آن می باشد بلکه با ذهن هم قابل تصور نیست.از هر چه تصویر ذهنی کنیم،او بالاتر است.
تنها راه دیدن خدا ، به مرحله یقین رسیدن است.در این حالت آنقدر عظمت الهی در مقابل چشمان ما آشکار است که هرگز به دیدن او فکر نمی کنیم.همانند خورشید،که درخشندگی آفتاب گویای وجود خورشید است.انسان وقتی دنبال استدلال چیزی می رود که برای او روشن و آشکار شود.وقتی همه چیز آشکار بود چه لزومی به اثبات یا دیدن است.

چه خوش گفت وصف خدا را علی
وجودش بود ظاهر و  هم خفی
بود برترین  و بود نزد ما
خدای عظیم  وخدای جلی

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی