باسمه تعالی
مجموعه رباعیات ده گانه
فهرست مطالب
۱.مجموعه دعا(۱)
۲.مجموعه دعا(۲)
۳.مجمموعه دعا(۳)
۴.مجموعه دعا(۴)
۵.مجموعه دعا(۵)
دعا(۱)
دعای سحر
با نغمهی راز، آسمان لب وا کرد
دل را ز غبار، نور حق زیبا کرد
از جام سحر، شراب توحید گرفت
یک جرعهی عشق، جان ما شیدا کرد
دعای توسل
توسل کنم بر درت با نیاز
که جز تو ندارم به عالم جهاز
به یک جلوه از نور رویت مرا
رهان از غم و درد و رنج و گداز
دعای کمیل
ای زمزمهی کمیل، در خلوت و شام
بشکن قفس تنگ دلم از هر دام
با نور دعاست، جان و دل افروزد
در گوش نواز، نغمهی عشق، سلام
دعای عهد
با عهد تو، ای یار، دلم خندان است
هر لحظه ز نور، روشن و تابان است
در کون و مکان، یاد تو عالم گیر
در سینهی ما، عشق تو جوشان است
دعای مجیر
چون بنده ز تقصیر پشیمان گشتم
با اشک ندامت به دامان گشتم
ای خالق رحمت، مرا بنگر نیز
یک لحظه نظر کن، که نالان گشتم
دعای جوشن کبیر
ای داور بر حق، خطاها بخشا
بر بندهی خود، این نواها بخشا
من غرق گناهم، به نگاهی بنواز
ای دیدهی لطف تو، ما را بخشا
دعای افتتاح
ای عقل بیا، هر زمان باید رفت
دل را به وصال، شادمان باید رفت
دل مست وصال و بادهی معشوق است
در خوان کرم، بینشان باید رفت
دعای سمات
در سینه ز عشقت شررها دارم
در وادی عشق، یار یکتا دارم
با نام تو از دام بلا رَست دلم
جز درگه یار، من کجا را دارم
دعای عرفه
در سینهی من، آتشی از غمها
لبریز ز اشک، جام دل شد دریا
عرفه است نوای دل و ذکر یزدان
دل بیخبر از خویش، خدا را پیدا
دعای ندبه
در سینه ز داغ، من شررها دارم
چشمی ز فراق، چون گهرها دارم
در ندبه ز هجر تو فغان آمد دل
چون شمع، ز سوز تو سحرها دارم
دعا(۲)
دعای ابوحمزه
ای آنکه به درگهت سرافکنده منم
افتاده ز پای، سخت شرمنده منم
گر رحمت خویش بر نگیری در من
ویران ز گناه، غرق و وامانده منم
دعای فرج
دل را به دعا، نور یزدان پر کن
از عشق فرج، مهر و احسان پر کن
در سایهی تو، عالمی روشن شد
چشمان مرا نور جانان پر کن
دعای عشرات
یا رب ز کرم، درِ نجاتم بگشا
رحمت به دلِ بیثباتم بگشا
با ذکر عشرات، سوی تو آمده ام
ای صاحب عفو، بر صلاتم بگشا
دعای نور
ای نور تو در زمین و در افلاک است
بر روح و دلم بتاب ، چون غمناک است
در جان و زبان و دیدهام روشن شو
ای نور تو در قلوب و در ادراک است
دعای عدیله
یارب! به وصال آل طاها برسان
دل را به صفای نور زهرا برسان
در آخر عمر، بیعدیله ز جهان
با مهر علی به سوی مولا برسان
دعای مباهله
یارب! ز رهت مرا سرافراز نما
با مهر علی دلم پر از راز نما
جانم به ولای آل طاها بگذار
حق را ز میان باطل، اعجاز نما
دعای سباسب
ای سبا بفرست رحمت از خدا،
تا که گردد دل پر از نور و صفا.
تا بشوید دل ز غصه، از گناه،
همچو باران آن ببارد با دعا.
دعای صباح
ای مبدا نور، صاحب کون و مکان
ای خالق عرش، مشعل نور جنان
در هر نفسی نام تو میخوانیم
با رحمت خویش، صبح ما کن شادان
دعای استغاثه
ای داد ز غم، به سوز و آهی برسم
بر درگه تو، به یک نگاهی برسم
ای مونس و یار، جان ما را دریاب
تا در شب تار، سوی راهی برسم
دعای یستشیر
ای نُورِ تو روشنیِّ جان است همه
ای لطفِ تو، مرهمِ فغان است همه
بر درگهِ رحمتت پناه آوردم
حق چاره ی درد بیامانِ است همه
مجموعه رباعیات ده گانه دعا(۳)
دعای شعبانیه
الهی ز عشقت دلم بیقرار
ز شوقت دلم هست در انتظار
بده دیدهای، جلوهای کن مرا
که جز تو ندارم به دل هیچ یار
دعای مشلول
بگشا گره از دل و روانم، یا حق
رحمی بنما، به روح و جانم، یا حق
دستم به دعا سوی یزدان باشد
یک دم بنگر، که ناتوانم، یا حق
دعای مقاتل
ای خالق بیکران و دادار جهان
ای نور رهایی ز غم و رنج زمان
در عجز وجود خویش فریاد زنم
یا رب، به توام امید در هر دوران
دعای شفا
ای خدای همگان، ما یاری
صاحب عفو و کرم، غمخواری
درد و بیماری ما درمان کن
ای شفا بخش دل و بیماری
دعای مستجار
یا رب، ز گناهم به کجا رو آرم؟
بر درگه تو، بی صدا رو آرم
این دل به غم و تیرگی آلوده شده
بگشای دری به بینوا رو آرم
دعای ام داوود
ای خالق جان،زخم دل درمان کن
از لطف و کرم، هر زمان احسان کن
ای فارغ از درد و غم و هر سختی
راز دل ما، بر کسان پنهان کن
دعای صحیفه
ای خالق دل، از خطایم بگذر
در طول زمان، از جفایم بگذر
جاری بنما رحمتت را بر من
راهی بنما، رهنمایم بگذر
دعای علقمه
ای علقمه! عاشقانه پیمودی راه
با خون خودت نوشتی اسرار نگاه
در موج بلا شکفتی از عشق حسین
چون رود روان به کربلا رفتی گاه
دعای آل یاسین
ای شافع روز محشر و روز حساب
ای آل رسول، منجی رنج و عذاب
ای اهل کرم، مظهر لطف و سخا
ای اهلِ جلال و معرفت، ما دریاب
دعای مجیر
ای داده امان بر ضعیفان، یا رب
رحمت بفرست بر فقیران، یا رب
که لطف تو بیکران و بیپایان است
از مهر خودت ، ده فراوان، یا رب
مجموعه رباعیات دعا(۴)
دعای فتح
ای فتح دل و جان ، ز تو آگاه شدیم
در سایهی عشق، سوی درگاه شدیم
هر قفل که بر جان و دلم بود گران
با یاد تو وا گشت، به همراه شدیم
دعای خضر
ای آنکه به قدرتت جهان حیران است
ذات تو ز ادراک بسی پنهان است
در کشف گرههای جهان مشهوری
یاد تو گشایندهی هر زندان است
دعای اسمای حسنی
رحمت بی حد حق در عالم است
مهر حق از خلقت و از آدم است
نور حق جاری به دل ها گشته است
هادی و منجی پیمبر خاتم است
دعای حرز
حرزت سپر از تیرِ بلاها باشد
چون چتر نجات در بلایا باشد
از چشمِ بد و شرّ زمانه ایمن
عالم ز خطرها به دعاها باشد
دعای جامعه
ای جان جهان، امام هر آیینه
نور دل و روح مؤمن و بیکینه
در محضر عشق، جامعه را خواندم
دیدم که تویی امام هر آیینه
دعای ناحیه مقدسه
ای وارث خون پاک آل طاها
ای منتقم از ستمگران دنیا
در ناحیه خواندم و به اشک آلودم
دیدم که تویی امام عالم بر ما
دعای مکارم اخلاق
ای خالق لطف و مهر و عشق و ایثار
آموز دلم، طریق اخلاص و وقار
بر دوش من آویز ردای کرمت
تا پر کشم از خود، به سوی دیدار
دعای امینالله
در روز وصال و محشر عشق و یقین
محروم مکن ز رحمتت بر مسکین
از کوثر عشق جرعهای نوشانم
این دل ز فراق در غم است و غمگین
دعای معراج
الهی به معراجِ عشق و صفایت
به عرشِ جلال و جمال و بقایت
به آن نورِ رحمان که بر عرش تافت
ببخشا گناهم به لطف و عطایت
دعای افطار
الهی به روزی که افطار شد
گنهکار دل سوی دربار شد
ببخشا خطاها ز الطافِ خویش
که این بنده از عشق، بیمار شد
مجموعه رباعیات دعا(۵)
دعای توبه
ای دل ز گناه روی برگردان، زود
در بحر خطا، غرق و سرگردان، زود
از لطف خدا مشو تو نومید، که او
بخشد گنهت چو توبه آری جان، زود
دعای زیارت وارث
با یاد حسین، دل ز غم شیدا شد،
در هر قدمی، عشق او پیدا شد،
در دشت بلا، حقیقتی شد روشن
مکر و دغل اهل خطا رسوا شد
دعای غفران
هر لحظه دلم به سوی تو پر زد، زود
از چشمهی لطف، بر دلم در زد، زود
غفران تو چون نسیم در باغ امید
بخشای مرا که عاشقم بر زد، زود
دعای زیارت اربعین
با یاد حسین، دل ز غم شیدا شد،
در دشت بلا، عشق حق پیدا شد،
هر زائر راه کربلا با اخلاص،
در وادی عشق، قطرهای دریا شد.
دعای زیارت عاشورا
با یاد حسین دل چو دریا شد، زود
جان بر سر عشق کربلا شد، زود
از لعل لبش سلام عاشورا ریخت
دل زمزمه کرد و دیده شیدا شد، زود
دعای عید غدیر
در عید غدیر، نور حق جلوهگر است
بر عالم و آدم ز علی، تاج سر است
با خطبهی عشق، مصطفی گفت صریح
بعد از من و او، ولایتش رهگذر است
دعای عید قربان
عید است و به تسلیمِ خدا باید زیست
با عشق به دریای بقا باید زیست
قربانی نفس، عید قربان باشد
در سجدهی خونینِ رضا باید زیست
دعای صلوات شعبانیه
با نور خدا، آل احمد آمد
کز معدن وحی، نجم سرمد آمد
سرچشمهی علم، آل احمد باشد
در بزم وصال، نور بی حد آمد
دعای وداع
ای ماه خدا، ز دیده پنهان گشتی
از بزم وصال، غرق طوفان گشتی
رفت از کف ما نسیم آرام وصال
در سفره ی حق، دوباره مهمان گشتی
سراینده
دکتر علی رجالی
۱۴۰۴/۱/۱۰