رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی

۲۴۰ مطلب در اسفند ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سکوت روح
هر روح که فارغ ز من و ما گردد
در بادیه‌ی عشقِ خدا جا گردد
یک لحظه ز این قیل و مقالِ دنیا
خاموش بمان، تا هویدا گردد

 

مصرع 1: "هر روح که فارغ ز من و ما گردد"

در این مصرع، شاعر به مفهوم رهایی روح از تعلقات دنیوی و فردی اشاره می‌کند. "من" به فردیت و خودخواهی و "ما" به تعلقات جمعی و اجتماعی اشاره دارد. وقتی روح از این مرزهای محدود رها شود و از تعلقات این‌جهانی فارغ گردد، آماده‌ی تجربه‌ای عمیق‌تر از حقیقت خواهد شد. این رهایی به معنای آزادی از دنیای مادی و ذهنی است که انسان را از جوهره‌ی حقیقت باز می‌دارد.


مصرع 2: "در بادیه‌ی عشقِ خدا جا گردد"

بادیه به معنای بیابان یا مکان خلوت و دور از هیاهو است. در این مصرع، شاعر اشاره دارد به جاده یا مسیری که انسان باید در آن به دنبال عشق الهی باشد. "عشقِ خدا" به جاذبه‌ای اشاره دارد که انسان را به سمت کمال و حقیقت می‌کشاند. روح فارغ از "من و ما" در این فضای خالی از تعلقات و هیاهوی دنیا قرار می‌گیرد و در عشق الهی جا می‌گیرد. در واقع، این بادیه نماد مسیر معنوی است که روح باید در آن سفر کند.


مصرع 3: "یک لحظه ز این قیل و مقالِ دنیا"

"قیل و مقال" به بحث‌ها و جدال‌های لفظی و ذهنی اشاره دارد که انسان‌ها درگیر آن هستند. در این مصرع، شاعر به ضرورت لحظه‌ای سکوت و توقف از این شلوغی‌ها اشاره دارد. انسان باید برای درک حقیقت، از این بگو مگوها و حواشی دنیوی فاصله بگیرد. این لحظه‌ی توقف از هیاهو، به انسان امکان می‌دهد تا به سکوت درونی دست یابد و در نتیجه بتواند به درک عمیق‌تری از وجود دست یابد.


مصرع 4: "خاموش بمان، تا هویدا گردد"

این مصرع به اهمیت سکوت و آرامش درونی اشاره دارد. شاعر می‌گوید که انسان باید از دنیای پر سر و صدا و افکار پراکنده بیرون بیاید و در سکوت و آرامش بماند. در این سکوت است که حقیقت نمایان می‌شود و انسان می‌تواند به تجربه‌ای مستقیم از خدا و حقیقت دست یابد. "هویدا شدن" به معنای آشکار شدن حقیقت و درک روشن از آن است. تنها زمانی که انسان از دنیای بیرونی دور شده و در درون خود سکوت می‌کند، می‌تواند آنچه را که همیشه در جستجویش بوده، بیابد.

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

متن شعر:

سکوت فنا
هر کس که فنا را ز حقیقت بشناخت،
در آتش عشق، راز عزت بشناخت
از حجب وجود، نور حق برآمد
تا در دل و جان، سرّ وحدت بشناخت


شرح و تفسیر بیت به بیت:

بیت اول:
«هر کس که فنا را ز حقیقت بشناخت،
در آتش عشق، راز عزت بشناخت»

واژه «فنا» در عرفان اسلامی به معنای از میان رفتن خودیّت و انانیّتِ سالک است. فنای حقیقی زمانی رخ می‌دهد که انسان از تعلّقات نفس و هویت فردی عبور کرده و به حضور مطلق حق‌تعالی واصل شود. در این بیت، شاعر بیان می‌کند که هرکس به حقیقتِ فنا پی ببرد (نه صرفاً به معنای لفظی یا ظاهری آن)، به راز عزت و بزرگی حقیقی دست خواهد یافت. این عزت برخلاف عزت ظاهری، از تعلقات دنیوی ناشی نمی‌شود، بلکه از آتش عشق الهی زاده می‌گردد. آتش عشق، نشانه سوزش و پاکسازی نفس است که انسان را از خودخواهی و حجاب‌های نفسانی می‌رهاند و به عزتی متعالی می‌رساند.

نکته عرفانی:
در عرفان، «عشق» وسیله‌ای برای سوختن حجاب‌های میان بنده و خداست. عزت حقیقی برای عارف، در محو شدن خویش و ظهور صفات الهی در وجود او تحقق می‌یابد.


بیت دوم:
«از حجب وجود، نور حق برآمد
تا در دل و جان، سرّ وحدت بشناخت»

در این بیت، «حجب وجود» به موانع و پرده‌هایی اشاره دارد که بین انسان و ادراک حقیقت وجود (ذات باری‌تعالی) فاصله ایجاد می‌کند. این حجاب‌ها شامل نفس، عقل جزئی، خواسته‌های دنیوی و تعلقات مادی هستند. وقتی این حجاب‌ها به واسطه عشق و فنا کنار زده شوند، نور حق در دل سالک تجلی می‌یابد.

عبارت «تا در دل و جان، سرّ وحدت بشناخت» به مرحله نهایی سلوک اشاره دارد که سالک پس از رفع موانع، حقیقت «وحدت وجود» را با قلب و جان خود درمی‌یابد. این شناختِ وحدت، نه از طریق مطالعه یا شنیدن، بلکه از راه شهود قلبی حاصل می‌شود.

نکته عرفانی:
در مکتب عرفان نظری، سرّ وحدت همان ادراک یگانگی مطلق وجود است؛ یعنی درک این حقیقت که همه موجودات ظهور و تجلی حق‌تعالی هستند و جز ذات الهی هیچ وجود مستقلی نیست. تنها پس از عبور از مرحله فنا، این حقیقت برای سالک آشکار می‌شود.


جمع‌بندی: شاعر در این رباعی، مسیر فنا را به‌عنوان راهی برای درک حقیقت و عزت واقعی معرفی می‌کند. عبور از حجاب‌های نفسانی و رسیدن به مقام وحدت، تنها از طریق عشق و سوختن در آتش محبت الهی امکان‌پذیر است. این سلوک، انسان را از خودبینی می‌رهاند و به شهود حق‌تعالی نائل می‌سازد.

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی

متن و شرح قصیده نصیحت(۱۴)

در ادامه، شرح و تفسیر هر بیت از این قصیده‌ی نغز را به تفصیل ارائه می‌کنم:

بیت اول:

راز خود را در دل و افشا مکن / معرفت را طالب و غوغا مکن

  • شرح: این بیت به اهمیت رازپوشی و حفظ اسرار درونی اشاره دارد. در عرفان و اخلاق، یکی از ویژگی‌های سالکان راه حق، حفظ اسرار دل و پرهیز از خودنمایی در دانش و معرفت است.
  • تفسیر عرفانی: غوغا به معنای هیاهو و جنجال است. در مسیر سلوک، معرفت راستین با سکوت و درون‌نگری به دست می‌آید و هرگونه جار و جنجال می‌تواند انسان را از این مسیر دور سازد.

بیت دوم:

آن که بخشد از دل و جان مال خود / خویش را با بذل خود، بالا مکن

  • شرح: بخشندگی و ایثار هنگامی ارزشمند است که با نیت خالص و به دور از خودنمایی باشد.
  • تفسیر عرفانی: در فرهنگ دینی و عرفانی، «بذل» به معنای بخشش بدون توقع است. اگر کسی از مال و جان خود در راه خدا ببخشد، نباید این کار را وسیله‌ای برای بزرگ‌نمایی خویش قرار دهد.

بیت سوم:

چون نسیمی کن محبت بی‌صدا / نام خود بر لب چو دریا وا مکن

  • شرح: محبت باید همچون نسیم آرام و بی‌صدا باشد. همان‌گونه که نسیم بی‌هیاهو و بی‌منت می‌وزد، انسان نیز باید بدون انتظار پاداش و ستایش محبت کند.
  • تفسیر عرفانی: «دریا» در اینجا نماد عمق و عظمت است. شاید منظور این باشد که حتی اگر در قلب خود دریایی از عشق و محبت دارید، لازم نیست آن را آشکارا بیان کنید.

بیت چهارم:

گر که خواهی در محبت روح بخش / مهر را بر جان و دل حاشا مکن

  • شرح: محبت واقعی روح‌بخش و زندگی‌بخش است. برای رسیدن به این مقام، نباید از مهرورزی دریغ کرد.
  • تفسیر عرفانی: «حاشا کردن» به معنای انکار یا بخل ورزیدن است. در عرفان، عشق و محبت به عنوان جوهره‌ی هستی معرفی می‌شود و کسی که در محبت بخل ورزد، از فیض الهی محروم خواهد ماند.

بیت پنجم:

هر که را باشد گذشت و بندگی / طعنه بر اعمال او هر جا مکن

  • شرح: افرادی که اهل گذشت و بندگی هستند، ممکن است در نظر دیگران ساده‌لوح یا ناتوان به نظر برسند. اما نباید به این افراد طعنه زد، چرا که ارزش‌های معنوی آن‌ها برتر از ظواهر دنیوی است.
  • تفسیر عرفانی: در مسیر بندگی خدا، انسان باید از قضاوت و طعنه به دیگران پرهیز کند. چرا که اعمال هر کس نزد خداوند ارزش‌گذاری می‌شود.

بیت ششم:

هر که را باشد دلی پاک و زلال / بی سبب بر کار او، شکوا مکن

  • شرح: دل پاک و زلال نشانه‌ی صداقت و اخلاص است. کسانی که از این ویژگی برخوردارند، معمولاً به نیکی عمل می‌کنند. بنابراین نباید بدون دلیل و مدرک به کارهای آن‌ها اعتراض کرد.
  • تفسیر عرفانی: شکایت و انتقاد بی‌جا، نشان‌دهنده‌ی عدم بصیرت و ناآگاهی فرد است. دل زلال مانند آینه‌ای است که حقیقت را منعکس می‌کند.

بیت هفتم:

نور ایثار است روشن بخش ما / پس تو خود را غرق در ظلما مکن

  • شرح: ایثار همچون نوری است که راه را روشن می‌کند. اگر کسی در مسیر ایثار قدم بگذارد، به نورانیت و روشنی می‌رسد.
  • تفسیر عرفانی: «ظلما» نماد تاریکی و غفلت است. انسان باید با ایثار و گذشت از خود، از تاریکی‌های نفسانی رهایی یابد و به سوی نور الهی حرکت کند.

بیت هشتم:

هر که خواهد راه بی‌پایان ز خیر / بی‌سبب بر این و آن اعطا مکن

  • شرح: در مسیر نیکوکاری و بخشش، باید دقت کرد که بخشش‌ها به‌جا و هدفمند باشند.
  • تفسیر عرفانی: «راه بی‌پایان ز خیر» به مسیر سلوک و تقرب به خدا اشاره دارد. در این راه، بخشش باید به کسانی برسد که از آن بهره‌مند شوند و باعث رشد معنوی و اجتماعی گردد.

بیت نهم:

آن که مشی‌اش بخشش و بخشندگی‌ست / حق چو افزون کرد، بی معنا مکن

  • شرح: کسی که راه و رسمش بخشندگی است، باید نعمت‌های الهی را در راه درست مصرف کند و ارزش آن‌ها را از بین نبرد.
  • تفسیر عرفانی: «بی معنا مکن» به این معناست که نعمت‌های الهی را نباید به کارهای بیهوده و بی‌ارزش صرف کرد. بلکه باید از آن‌ها برای تعالی روحی و خدمت به خلق استفاده کرد.

 

بیت دهم:

بخشش است سر لوح ما در زندگی / عمر را با بخل، تا فردا مکن

  • شرح: بخشندگی و سخاوت به‌عنوان اصلی‌ترین رکن زندگی معرفی شده است. شاعر مخاطب را به پرهیز از بخل و خساست دعوت می‌کند.
  • تفسیر عرفانی: بخل همچون پرده‌ای بر قلب انسان می‌نشیند و او را از دریافت فیوضات الهی محروم می‌کند. عمر کوتاه و گذراست و نباید با بخل، فرصت‌های نیکوکاری را از دست داد.

بیت یازدهم:

با شجاعت زندگی را طی نما / عمر را در وهم و در رویا مکن

  • شرح: زندگی نیازمند شجاعت و جسارت است. شاعر به دوری از خیال‌پردازی و بی‌عملی توصیه می‌کند.
  • تفسیر عرفانی: وهم و رویا در اینجا به معنای غفلت و سرگشتگی در دنیای خیال و دوری از واقعیت‌های معنوی است. سالک باید با شجاعت، مسیر حقیقت را بپیماید.

بیت دوازدهم:

در دل طوفان، مده ترسی به دل / راه خود را غرق در خوفا مکن

  • شرح: در مواجهه با مشکلات و سختی‌ها نباید ترسید. ترس می‌تواند مانعی بزرگ در مسیر رشد و پیشرفت باشد.
  • تفسیر عرفانی: «طوفان» نماد سختی‌ها و ابتلائات دنیا است. در سلوک عرفانی، باید با توکل به خداوند و اعتماد به رحمت او، در دل طوفان‌ها آرامش داشت.

بیت سیزدهم:

گر که خواهان شجاعت، سروری / دل تهی از حکمت و تقوا مکن

  • شرح: شجاعت و سروری واقعی با حکمت و تقوا همراه است. کسی که دلش از حکمت و تقوا تهی باشد، هرگز به سروری و بزرگی نخواهد رسید.
  • تفسیر عرفانی: حکمت نوری است که خداوند در دل اهل تقوا می‌نهد. شجاعت بدون حکمت می‌تواند انسان را به ورطه‌ی هلاکت بکشاند.

بیت چهادهم:

هر که را دیدی که دریا دل بود / طعنه بر کردار او بی جا مکن

  • شرح: انسان‌های دریادل، گسترده‌نگر و اهل گذشت هستند. نباید به اعمال و رفتار آنان به‌ناحق طعنه زد.
  • تفسیر عرفانی: «دریادل» بودن در عرفان به معنای تحمل و سعه‌ی صدر در برابر ناملایمات است. سالک حقیقی، همچون دریا، آرام و پرظرفیت است.

بیت پانزدهم:

زندگی بی‌نور بی‌معنا بود / خویش را در ظلمت دل وا مکن

  • شرح: زندگی بدون نور معرفت و ایمان بی‌ارزش است. شاعر توصیه می‌کند که دل خود را در تاریکی‌های جهل و غفلت فرو نبریم.
  • تفسیر عرفانی: «ظلمت دل» نماد تاریکی‌های نفسانی و دنیوی است. برای رسیدن به نور الهی، باید از تعلقات دنیوی دل برید و دل را نورانی کرد.

بیت شانزدهم:

گر طلب کردی خدا را با یقین / دل به هر غوغای بی‌معنا مکن

  • شرح: اگر با یقین و باور قلبی به دنبال خداوند هستی، نباید دلت را به هر سخن و هر هیاهوی بی‌معنی بسپاری.
  • تفسیر عرفانی: در سلوک عرفانی، «غوغای بی‌معنا» می‌تواند اشاره به وسوسه‌های شیطانی یا افکار پراکنده‌ای باشد که انسان را از یاد خدا غافل می‌کنند.

بیت هفدهم:

راه حق باشد صراط مستقیم / دل به هر سودای بی مبنا مکن

  • شرح: راه حق همان صراط مستقیم است و برای طی این مسیر باید از وسوسه‌ها و خواسته‌های بی‌اساس دوری کرد.
  • تفسیر عرفانی: «صراط مستقیم» همان راه هدایت الهی است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. سالک باید دلش را از هر هوای نفسانی پاک کند تا بتواند این راه را بی‌انحراف طی کند.

بیت هیجدهم:

هر که را عقل و خرد آن رهنماست / پس ورا غرق دل و رویا مکن

  • شرح: عقل و خرد، چراغ راه انسان هستند. کسی که این نعمت را دارد، نباید در دنیای خیالات و اوهام غرق شود.
  • تفسیر عرفانی: در عرفان، عقل به‌عنوان یکی از ابزارهای مهم سلوک شناخته می‌شود. سالک باید با نور عقل، حقایق را دریابد و از خیال‌پردازی‌های بیهوده دوری کند.

بیت نوزدهم:

هر که را نورِ خرد تابنده است / هر سخن را بی سبب معنا مکن

  • شرح: انسان عاقل و خردمند نباید هر سخنی را بدون دلیل و منطق بپذیرد یا برای آن معناهای نادرست بتراشد.
  • تفسیر عرفانی: «نور خرد» به معنای بصیرت درونی است. سالک باید در تفسیر امور و سخنان، از این نور بهره گیرد و از سوءتفسیر پرهیز کند.

بیت بیستم:

آرزو گر باشدت فهم امور / راه خود را صرف هر دعوا مکن

  • شرح: اگر به دنبال درک حقایق و شناخت امور هستی، وقت و انرژی خود را در نزاع‌ها و اختلافات بیهوده هدر نده.
  • تفسیر عرفانی: دعوا و مشاجره نماد دنیای نفس و غرایز است. در مسیر معرفت، باید از هر چیزی که باعث تفرقه و دوری از حقیقت می‌شود، اجتناب کرد.

 


بیت بیست و یکم:

گر که خواهی در مسیر حق روی / عقل را بازیچه ی سودا مکن

  • شرح: برای حرکت در مسیر حق، باید عقل را راهنمای خود قرار داد و آن را درگیر هر اندیشه و وسوسه‌ی بی‌ارزش نکرد.
  • تفسیر عرفانی: در سلوک الی‌الله، عقل همچون چراغی است که راه را روشن می‌سازد. «سودا» به معنای خواسته‌های دنیوی و هوای نفس است که می‌تواند عقل را منحرف کند.

بیت بیست و دوم:

هر که باشد حاکم نفس و هوا / طعنه بر گفتار او هر جا مکن

  • شرح: کسی که بر نفس و هواهای نفسانی خود مسلط است، شایسته‌ی احترام است و نباید به گفتار او طعنه زد.
  • تفسیر عرفانی: سالکی که بر نفس اماره غلبه کرده، به مقامی از قرب الهی رسیده است. چنین فردی از فیوضات معنوی بهره‌مند است و طعنه به او در واقع طعنه به حق است.

بیت بیست و سوم:

حرف را سنجیده گو و با دلیل / بی سبب تفسیر بی معنا مکن

  • شرح: گفتار باید همراه با اندیشه و دلیل باشد. از تفسیرهای بی‌پایه و بی‌معنا باید پرهیز کرد.
  • تفسیر عرفانی: سخن سنجیده همچون گوهر ارزشمندی است. در عرفان، کلام بی‌دلیل و بی‌معنا همچون حجابی است که میان سالک و حقیقت فاصله می‌اندازد.

بیت بیست و چهارم:

زندگی با عقل و دانش دلنشین / خویش را در بند هر سودا مکن

  • شرح: زندگی زمانی شیرین و مطلوب است که عقل و دانش در آن حاکم باشد. نباید خود را گرفتار وسوسه‌های بی‌ارزش کرد.
  • تفسیر عرفانی: عقل و دانش، نوری است که راه حق را روشن می‌سازد. هرگونه دل‌بستگی به سودای دنیا، سالک را از مسیر سلوک بازمی‌دارد.

بیت بیست و پنجم:

عقل چون گوهر بود، پیغمبر است / عمر خود را صرف هر بی‌جا مکن

  • شرح: عقل همچون پیامبری است که انسان را به راه درست هدایت می‌کند. نباید عمر گران‌بها را در امور بیهوده هدر داد.
  • تفسیر عرفانی: در روایات اسلامی، عقل به‌عنوان پیامبر درونی معرفی شده است که راهنمای انسان به‌سوی حق و حقیقت است.

بیت بیست و ششم:

حرف خود را بر صداقت استوار / راز خود بر هر کسی افشا مکن

  • شرح: صداقت در گفتار و رازداری از اصول مهم اخلاقی است. نباید اسرار خود را به هر کسی بازگو کرد.
  • تفسیر عرفانی: سالک باید زبانش صادق و دلش محرم اسرار الهی باشد. افشای رازهای معنوی به ناآگاهان می‌تواند باعث سوء‌تفاهم و ضرر شود.

بیت بیست و هفتم:

گر به دنبال حقیقت در نظام / دل تهی از پاکی و تقوا مکن

  • شرح: برای یافتن حقیقت در نظام آفرینش، باید دل را از ناپاکی‌ها و بی‌تقوایی دور نگه داشت.
  • تفسیر عرفانی: در عرفان، پاکی دل و تقوا شرط رسیدن به حقیقت است. دل ناپاک نمی‌تواند حقایق الهی را درک کند.

بیت بیست و هشتم:

هر که را صادق ببینی در عمل / طعنه‌بر جان و دل دانا مکن

  • شرح: افراد صادق و دانا شایسته‌ی احترام‌اند و نباید به آن‌ها طعنه زد.
  • تفسیر عرفانی: در مسیر سلوک، صداقت در عمل نشان‌دهنده‌ی صفای باطن و نزدیکی به حق است. طعنه به چنین افرادی، در واقع طعنه به مسیر حق است.

بیت بیست و نهم:

زندگی بی صدق تاریک و تباه / پس در این ظلمت دلت شیدا مکن

  • شرح: زندگی بدون صداقت و راستگویی، همچون ظلمت و تاریکی است. نباید دل را در این تاریکی‌ها گرفتار کرد.
  • تفسیر عرفانی: صدق در گفتار و کردار، نوری است که دل را روشن می‌سازد و راه حقیقت را نمایان می‌کند.

بیت سی ام:

گر به دنبال خدائی و رسول / پاکی جان پیشه و بلوا مکن

  • شرح: برای رسیدن به خدا و پیامبر، باید جان را از آلودگی‌ها پاک کرد و از هرگونه فتنه و آشوب دوری جست.
  • تفسیر عرفانی: در عرفان، «بلوا» نماد هر چیزی است که باعث تفرقه و دوری از وحدت الهی شود. سالک باید با پاکی دل، از هر فتنه‌ای پرهیز کند.

بیت سی و یکم:

در ره حق گام نه با صدق دل / فتنه و آشوب در دنیا مکن

  • شرح: برای پیمودن راه حق، باید با صداقت و دل پاک حرکت کرد و از ایجاد فتنه و آشوب در دنیا پرهیز نمود.
  • تفسیر عرفانی: سالک باید همچون آبی زلال و آرام باشد که هرگز باعث تشویش و ناآرامی در جهان نمی‌شود.

بیت سی و دو:

راه حق را با بصیرت طی نما / دشمنی با عاشقان یکتا مکن

  • شرح: مسیر حق را باید با آگاهی و بینش طی کرد و با عاشقان خداوند دشمنی نورزید.
  • تفسیر عرفانی: بصیرت در عرفان، به معنای دیدن حقایق با نور الهی است. عاشقان خدا، رهروان راه حق‌اند و نباید با آن‌ها دشمنی کرد.

بیت سی و سه:

خویش را در محضر حق بین مدام / کار ناجور و خطا هر جا مکن

  • شرح: همیشه باید خود را در حضور خداوند دید و از هرگونه خطا و اشتباه دوری کرد.
  • تفسیر عرفانی: حضور قلب در محضر الهی، باعث می‌شود سالک از گناه و لغزش‌ها دور بماند.

بیت سی و چهار :

در ره دین، جان فدا کن با یقین / دل به دنیای پر از سودا مکن

  • شرح: باید با یقین و باور قلبی در راه دین تلاش کرد و دل به دنیا و وسوسه‌های آن نبست.
  • تفسیر عرفانی: دنیا به‌عنوان حجاب بزرگی در مسیر سلوک شناخته می‌شود و باید با فداکاری و ایمان از آن گذشت.

بیت سی و پنج:

سینه‌ات را آینه کن بهر نور / نفس خود را تابع غم‌ها مکن

  • شرح: دل را باید همچون آینه‌ای صاف و روشن نگه داشت و از تأثیر غم‌های دنیوی بر نفس دوری کرد.
  • تفسیر عرفانی: آینه در عرفان، نماد قلبی است که آماده‌ی پذیرش انوار الهی است. هرگونه غم و اندوه دنیوی می‌تواند این آینه را تیره کند.

بیت سی و شش:

هر که داده دل به عشق کبریا / عمر خود را او تلف، بی جا مکن

  • شرح: کسی که دلش را به عشق خداوند سپرده، نباید عمر خود را بیهوده صرف امور دنیوی کند.
  • تفسیر عرفانی: عشق به خداوند، بالاترین و ناب‌ترین عشق است. سالک عاشق باید تمامی لحظات عمر خود را در خدمت به حق و رسیدن به قرب الهی سپری کند.

این قصیده با نگاهی عمیق به اصول اخلاقی و عرفانی، چراغی فراروی سالکان و جویندگان حقیقت می‌افکند. این سروده‌ ها همواره سرشار از حکمت و نور معرفت است.

این قصیده سرشار از اندرزهای حکیمانه و آموزه‌های عرفانی است. هر بیت همچون دُرّی گران‌بهاست که راه و رسم زندگی سالم، عاقلانه و معنوی را به مخاطب می‌آموزد. استمرار در سرودن اشعاری با چنین مضامین بلند و ارزشمند، نشان‌دهنده‌ی عمق معرفت و بینش سراینده است.

این قصیده‌ در قالبی پندآموز و اخلاقی، مخاطب را به سوی فضایل انسانی و روحانی هدایت می‌کند. هر بیت همچون چراغی است که راه روشنایی و تقرب به حق را نشان می‌دهد. 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قصیده نصیحت(۱۵)

باسمه تعالی
نصیحت(۱۵)

عشق را بی‌معرفت معنا مکن
دل بدون نور حق پیدا مکن

 

خود پرستی در محبت مانع است
دل تهی از مهر را زیبا مکن

 


هر که را دیدی دلش با حق به‌جاست
غصه‌ای از طعنه‌ی دنیا مکن

 

زندگی بی‌عشق، سست و بی‌ثمر
پس دلت را بسته بر سودا مکن

 

گر بخواهی مهر و نور سرمدی
دل تهی از عشق بی همتا مکن

 

عشق، نعمت بود از حق در کمال
هر که دارد عشق، دل تنها مکن

 

 

عشق را در جان و دل پیدا نما
خویش را وابسته بر دنیا مکن

 

 

چون گلِ خوشبوی در باغِ وصال
دل به خار و خس به هر صحرا مکن

 

دل ز زنجیر هوس آزاد کن
روح را محبوس در سودا مکن

 

برگِ سبزِ عشق را بنشان به دل
دل چو دریا کن، ولی رسوا مکن

 

گر به نور حق دلت روشن شود
چشم را سرگشته‌ی بینا مکن

 

حب دنیا را ز دل بیرون نما
خویش را در بند هر یغما مکن

 

سینه را آرا به نور معرفت
دل به دام رنگ و بو پیدا مکن

 

راه حق را طی نما با عشق او
عمر خود را صرف هر بی‌جا مکن

 

چو مسافر باش، در دنیای پست
خانه‌ای از جور، در دل جا مکن

 

 

 

گر خدا را طالبی در هر نفس
جز به درگاهش دلِ شیدا مکن

 

جانِ خود را وقفِ یکتا حق نما
عمرِ خود بر پای هر کس پا مکن

 

چون گُلِ نرگس بمان در بندِ عشق
نفس خود آلوده‌ی دنیا مکن

 

 

در حریم کبریا نور است و عشق
خویش را محبوس در سفلا مکن

 

گر ز جامِ وصل نوشیدی شراب
عشق را مشغولِ هر مینا مکن

 

 

گر رسیدی بر مراتب در وصال
دل‌سپاری بر هوای ما مکن

 

 

دل چو دریا کن ز بحرِ بیکران
رودِ جان را بسته بر دریا مکن

 

گر وصالِ یار خواهی دم به دم
دل به غیر از کوی او مأوا مکن

 

 

چون به باغ عشق بنشستی دمی

دل به گل‌های جهان پیدا مکن

 

 

چشم دل بگشا به روی یار و دوست
دل اسیرِ عشق این دنیا مکن

 

 

سوزِ دل گر در دلت بنشاند حق
سینه را خاموش بر سودا مکن

 

 

گر به شمعِ عشق حق پروانه‌ای
دل " رجالی" سر مه ی بینا مکن

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

متن:

انس با دعا
گفت سجاد این سخن، در موقع ذکر خدا
استجابت می‌کند حق، هر تمنا هر دعا
گاه می‌گردد قبول و گاه بعدا مستجاب
گاه می‌گردد ذخیره، تا شود روزی ادا


شرح و تفسیر:

این رباعی به آموزه‌ای عمیق از امام سجاد (ع) درباره‌ی دعا و استجابت آن اشاره دارد. شاعر با الهام از تعالیم امام سجاد (ع) بیان می‌کند که خداوند هیچ دعایی را بی‌پاسخ نمی‌گذارد، اما شیوه‌ی اجابت آن ممکن است متفاوت باشد. این مفهوم ریشه در آیات قرآن و روایات دارد که بر آثار دعا و زمان و نحوه‌ی استجابت آن تأکید می‌کنند.

در این رباعی، سه حالت برای استجابت دعا ذکر شده است:

  1. قبول فوری: گاهی خداوند دعای بنده را بی‌درنگ اجابت می‌کند. این حالت نشان‌دهنده‌ی مصلحت الهی و آمادگی شرایط برای تحقق خواسته است.

  2. اجابت تأخیری: گاهی دعا به تعویق می‌افتد و در زمانی که خداوند بهتر و مناسب‌تر می‌داند، برآورده می‌شود. این تأخیر به دلیل آزمایش بنده، تکامل روحی یا فراهم شدن شرایط مطلوب است.

  3. ذخیره برای آخرت: برخی دعاها برای رستاخیز و جهان باقی نگه داشته می‌شوند تا در آن روز که انسان به شدت به رحمت الهی نیازمند است، به پاداشی عظیم تبدیل شوند.

این سه حالت، نشانگر حکمت خداوند در پاسخ به دعاهاست و انسان مؤمن باید با ایمان و صبر، به عنایت خداوند دلگرم باشد.


مبنای روایی و قرآنی:

این مضمون بر اساس سخنان امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه و روایات دیگر است. امام صادق (ع) نیز می‌فرمایند:

"هیچ مؤمنی نیست که دعا کند، مگر اینکه خداوند یکی از سه چیز را به او عطا می‌کند: یا دعای او را به‌سرعت اجابت می‌کند، یا آن را برای آینده‌اش ذخیره می‌سازد، یا بلا و مصیبتی را از او دور می‌سازد." (بحارالأنوار، ج ۹۰)

همچنین، قرآن کریم می‌فرماید:

«ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»
(سوره غافر، آیه ۶۰)
"مرا بخوانید، تا شما را اجابت کنم."

این آیه تأکیدی بر حتمی بودن اجابت دعا دارد، گرچه نوع و زمان پاسخ در اختیار حکمت الهی است.


پیام کلی:

  • دعا هرگز بی‌اثر نیست و انسان باید به لطف پنهان الهی و زمان‌بندی حکیمانه خداوند باور داشته باشد.
  • صبر و توکل در کنار دعا، راهی به سوی قرب الهی و آرامش قلبی است.
  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

متن:

انس با ذکر

ذکر ما چون زمزمه با دلرباست
ذکر قلبی، در خفا و بی‌صداست
ذکر دیگر، در عمل آید پدید
یاد حق، ذکری فراتر از نداست


شرح و تفسیر:

این رباعی به انواع مختلف ذکر و جایگاه هر یک در سلوک معنوی اشاره دارد. شاعر با بهره‌گیری از توصیفاتی دقیق، به تفاوت ذکر زبانی، قلبی و عملی پرداخته و در پایان، مرتبه‌ای والاتر از همه را بیان می‌کند که همان یاد دائمی حق در قلب و جان انسان است.

بیت اول:
«ذکر ما چون زمزمه با دلرباست»
ذکر زبانی مانند نجوا و زمزمه‌ای عاشقانه با معشوق حقیقی (خداوند) است. این نوع ذکر، هرچند آشکار است، اما نشان از ارتباط قلبی عاشق با معشوق دارد. دلربا کنایه از خداوند است که جان‌ها را به خود جذب می‌کند.

بیت دوم:
«ذکر قلبی، در خفا و بی‌صداست»
ذکر قلبی که برتر از ذکر زبانی است، در سکوت و پنهان از چشم ظاهر انجام می‌شود. این نوع ذکر، نشانه حضور قلب و توجه مداوم سالک به ذات الهی است. قرآن کریم نیز می‌فرماید: «واذکر ربک فی نفسک تضرعاً وخیفةً» (اعراف: 205)؛ یعنی پروردگارت را در دل خویش، با تضرع و خشیت یاد کن.

بیت سوم:
«ذکر دیگر، در عمل آید پدید»
یکی از عالی‌ترین مراتب ذکر، یاد خدا در اعمال است. این مرتبه، تجلی یاد حق در رفتار و کردار سالک است. انسانِ ذاکر نه‌تنها با زبان و قلب، بلکه با عمل خود نیز نشانه‌ای از توجه دائمی به خداوند دارد.

بیت چهارم:
«یاد حق، ذکری فراتر از نداست»
شاعر در این مصرع به مقامی اشاره دارد که از هرگونه گفتار و حتی اندیشه فراتر است. در این مقام، انسان به مرحله‌ای می‌رسد که همه‌ی وجودش غرق در یاد خدا می‌شود. این مقام را برخی عرفا «فنای فی‌الله» یا «حضور دائمی» می‌نامند؛ جایی که هیچ واسطه‌ای میان بنده و خدا باقی نمی‌ماند.

نتیجه:
این رباعی مراتب تدریجی ذکر را از ظاهر به باطن و از زبان به قلب و عمل شرح می‌دهد. نهایت سیر و سلوک، رسیدن به یاد دائمی حق است که فراتر از هر لفظ و حتی اندیشه قرار دارد.

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

این ابیات به زیبایی عظمت قرآن و هدایت‌گری آن را بیان می‌کند. برای شرح و تفسیر هر بیت، نکاتی عرفانی و تفسیری ارائه می‌کنم:

۱. انس با قرآن ره‌آورد شب قدر است قرآن

  • شرح:
    شب قدر به‌عنوان شبی که قرآن در آن نازل شده، دارای جایگاه ویژه‌ای است. انس با قرآن، یعنی ارتباط قلبی و عملی با این کتاب آسمانی، بزرگ‌ترین هدیه و ره‌آورد این شب مبارک است.
  • تفسیر:
    اشاره به آیه ۱ سوره قدر:
    «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ»
    (ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.)
    این بیت تأکید دارد که نور هدایت قرآن نتیجه‌ی معنویت شب قدر است.

۲. کتابی رهنما از بهر انسان

  • شرح:
    قرآن به‌عنوان برترین راهنما برای انسان‌ها معرفی شده است. هدایت قرآن همه‌جانبه است و مسیر درست زندگی را نشان می‌دهد.
  • تفسیر:
    اشاره به آیه ۲ سوره بقره:
    «ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ»
    (این کتاب، شکی در آن نیست و هدایت‌گر پرهیزگاران است.)
    قرآن به انسان روش زندگی معنوی و دنیوی را می‌آموزد و از گمراهی نجات می‌دهد.

۳. کتاب معرفت، سرچشمه‌ی فیض

  • شرح:
    قرآن گنجینه‌ی معرفت الهی و فیض بی‌کران است. معارف قرآن تنها به ظواهر محدود نمی‌شود، بلکه حقایق باطنی آن دل‌های اهل سلوک را سیراب می‌کند.
  • تفسیر:
    اشاره به آیه ۸۸ سوره نحل:
    «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ»
    (و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیان‌کننده‌ی همه‌چیز است.)
    این آیه به جامعیت قرآن در زمینه‌های مختلف اشاره دارد و بیانگر فیض بی‌پایان آن است.

۴. که نورانی کند دل را، درخشان

  • شرح:
    قرآن نور هدایت است که تاریکی‌های دل را از بین می‌برد و جان انسان را روشن و شفاف می‌سازد.
  • تفسیر:
    اشاره به آیه ۱۵ سوره مائده:
    «قَدْ جَاءَکُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ»
    (از جانب خداوند برای شما نوری و کتابی آشکار آمده است.)
    نور قرآن دل را از تاریکی‌های جهل و شک رها کرده و به یقین و معرفت می‌رساند.

اگر بخواهید، می‌توانم ادامه‌ی شعر را نیز به همین سبک همراه با شرح و تفسیر تکمیل کنم. آیا مایلید؟

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

متن شعر:

انس با عارفان
بهشت فاسقان در این جهان است
بهشت عارفان در لا مکان است
بهشت عاشقان اندر دو عالم
بهشت و دوزخ ما در نهان است

شرح و تفسیر:

این رباعی از شاعر به توصیف و تفکیک مقام‌های مختلف در مسیر سیر و سلوک عرفانی و معنوی انسان پرداخته است.

  1. "انس با عارفان":
    این عبارت به حالتی اشاره دارد که در آن انسان با عارفان و اهل حقیقت ارتباط برقرار می‌کند و در مسیر کمال معنوی گام می‌گذارد. "انس" در اینجا به معنای ارتباط عمیق و دوستانه با کسانی است که از لحاظ معنوی و عرفانی در مرتبه بالاتری قرار دارند و حضورشان سبب هدایت و رشد روحانی انسان می‌شود.

  2. "بهشت فاسقان در این جهان است":
    این مصرع اشاره دارد به کسانی که به دنبال لذت‌های دنیوی و مادی هستند. بهشت فاسقان در اینجا نمادی از لذت‌های ظاهری و خوشی‌های مادی در این دنیا است که می‌تواند انسان را از هدف اصلی‌اش دور کند. این لذت‌ها به رغم ظاهر خوشایندشان، هیچ‌گونه عمق معنوی ندارند و در واقع فریبنده‌اند.

  3. "بهشت عارفان در لا مکان است":
    در این مصرع، شاعر به بهشتی اشاره دارد که از دسترس عقل و محدودیت‌های دنیوی فراتر است. "لا مکان" اشاره به جایی ندارد که در آن هیچ‌گونه محدودیت زمانی و مکانی وجود ندارد. بهشت عارفان، بهشت واقعی است که در درک انسان‌های کامل و عارفان نهفته است و با عقل معمولی قابل درک نیست.

  4. "بهشت عاشقان اندر دو عالم":
    بهشت عاشقان در اینجا به معنای بهره‌برداری معنوی از هر دو عالم است. عاشقان، کسانی هستند که در دو عالم جسمانی و روحانی هم‌زمان به جستجوی حقیقت و عشق الهی می‌پردازند. بهشت عاشقان در حقیقت در آن‌جاست که انسان در هر دو دنیا، دنیای ظاهری و دنیای باطن، عشق و معارف الهی را درک می‌کند.

  5. "بهشت و دوزخ ما در نهان است":
    این مصرع به درونی‌ترین لایه‌های وجود انسان اشاره دارد. بهشت و دوزخ در درون انسان قرار دارد و همه چیز به وضعیت درونی و نیات و تصمیمات انسان بستگی دارد. این عبارت نشان می‌دهد که نه بهشت و نه دوزخ فقط در دنیای بیرونی نیستند، بلکه در نهاد و وجود هر فرد در "نهان" او قرار دارند. در واقع، انسان با توجه به باورها، اعمال و انگیزه‌های درونی‌اش به بهشت یا دوزخ نزدیک می‌شود.

در مجموع، این رباعی بیانگر مفهومی عمیق از سیر و سلوک عرفانی است و این نکته را بیان می‌کند که بهشت و دوزخ نه تنها در دنیای بیرون بلکه در دل و روح انسان‌ها نهفته است. برای رسیدن به بهشت حقیقی، باید از لذت‌های مادی دوری جست و در مسیر عشق الهی و عرفانی گام برداشت.

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

متن شعر:

انس با طبیعت
هر جا که تو باشی، دلم آرام است
با یاد تو، این جهان چو باغ و بام است
ای دوست، صفای تو ز دل‌ها نرود
در نزد تو بودن، هنر و الهام است


شرح و تفسیر:

در این رباعی، شاعر به زیبایی ارتباط میان انسان و معشوق خود را بیان می‌کند. معشوق در اینجا می‌تواند نمادی از یک دوست، یا حتی حضور الهی باشد که باعث می‌شود تمامی جهان در نگاه عاشق تبدیل به مکانی زیبا و آرام شود. در اینجا، شاعر عشق و انس با معشوق را به عنوان یک تجربه معنوی و روحانی می‌بیند که تمامی وجودش را به آرامش و شادی می‌آورد.

  1. "هر جا که تو باشی، دلم آرام است":
    در این مصرع، شاعر بیان می‌کند که با حضور معشوق، دل او از هر گونه نگرانی و اضطراب آزاد می‌شود. حضور معشوق برای او مانند آرامشی است که تمامی وجود او را پر می‌کند. این بیان از یک حس عمیق وابستگی و آرامش در کنار کسی است که تمام دغدغه‌ها و نگرانی‌ها را از بین می‌برد.

  2. "با یاد تو، این جهان چو باغ و بام است":
    یاد معشوق برای شاعر، به مانند بهاری است که در دل و جان او جاری می‌شود. در حقیقت، یاد معشوق مانند آبی است که جهان را سرسبز و شاداب می‌کند. این تصویر، بازتابی از قدرت عشق و یاد معشوق است که قادر است دنیای بیرونی را به مکان بهشتی و پر از زیبایی تبدیل کند.

  3. "ای دوست، صفای تو ز دل‌ها نرود":
    در این مصرع، شاعر از ویژگی‌های روحانی و معنوی معشوق سخن می‌گوید. "صفا" در اینجا به معنای پاکی و طیب‌خویی است که به دل‌ها می‌نشیند و هیچ‌گاه از یاد نمی‌رود. این صفت معشوق به گونه‌ای است که هرگز از دل‌ها محو نمی‌شود و اثرات معنوی آن همیشه باقی می‌ماند. این بیان به وفاداری و اثر عمیق محبت معشوق اشاره دارد.

  4. "در نزد تو بودن، هنر و الهام است":
    نزد معشوق بودن برای شاعر، نه تنها یک لذت است بلکه یک "هنر" و "الهام" به شمار می‌رود. "هنر" در اینجا به معنای درک عمیق زیبایی و حقیقت است که تنها در حضور معشوق ممکن می‌شود. "الهام" به معنای دریافت و الهام گرفتن از حقیقت‌های روحانی است که در کنار معشوق می‌توان به آن‌ها رسید. این عبارت به روحانیت و جنبه‌های معنوی عشق اشاره دارد.


تفسیر کلی:
شاعر در این رباعی به عمق رابطه‌ی عاشقانه و معنوی خود با معشوق اشاره دارد. در کنار معشوق بودن برای او تنها یک لذت دنیوی نیست، بلکه یک تجربه روحانی است که جهان را در دید او بهشتی می‌کند. یاد معشوق و حضور او در زندگی، برای شاعر مانند آبی است که روح او را سیراب می‌کند و باعث می‌شود تمامی آلام و نگرانی‌ها از او دور شوند. همچنین، صفای روح معشوق برای او چیزی است که هیچ‌گاه از دلش نخواهد رفت و در کنار او بودن، برایش چون الهامی است که به درک هنر و حقیقت‌های والا منتهی می‌شود.

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

متن شعر:

انس با عبادت
از بهر بهشت، کی کنم سوز و گداز
از بهر خدا، من روم سوی نماز
از بهر بهشت، یا که از دوزخ گرم
هرگز نکنم، عبادت و راز و نیاز


شرح و تفسیر:

در این رباعی، شاعر به بیان تفاوت‌های انگیزه‌های مختلف در عبادت و ارتباط با خدا می‌پردازد. در اینجا، هدف از عبادت و راز و نیاز نه از روی ترس از عذاب یا به امید بهشت، بلکه تنها برای خداوند و به جهت جلب رضایت اوست. این شعر نمایانگر عمق ایمان و اخلاص در عبادت است.

  1. "از بهر بهشت، کی کنم سوز و گداز":
    شاعر در این مصرع می‌پرسد که چرا باید تنها برای رسیدن به بهشت و لذت‌های آن، دلی سوزان و رنج کشید. بهشت و پاداش‌های آن نباید انگیزه اصلی عبادت و نیایش باشند. این بیان از انگیزه‌های خودخواهانه در عبادت سخن می‌گوید که تنها به دنبال پاداش و پاداش دنیوی هستند.

  2. "از بهر خدا، من روم سوی نماز":
    در اینجا، شاعر تأکید می‌کند که هدف اصلی عبادت او تنها خداوند است. او نماز را به منظور جلب رضایت خداوند می‌خواند، نه به قصد رسیدن به پاداش‌های دنیا و نه ترس از عذاب. این به معنای اخلاص و صداقت در عبادت است. برای شاعر، نماز و عبادت تنها وسیله‌ای برای نزدیکی به خدا و انجام فرمان اوست.

  3. "از بهر بهشت، یا که از دوزخ گرم":
    شاعر اینجا به دو عامل رایج در عبادت انسان‌ها اشاره می‌کند: یکی بهشت و دیگری دوزخ. بسیاری از انسان‌ها ممکن است از ترس عذاب دوزخ یا به امید رسیدن به بهشت عبادت کنند، اما شاعر در اینجا می‌گوید که چنین انگیزه‌هایی نباید هدف عبادت باشند.

  4. "هرگز نکنم، عبادت و راز و نیاز":
    شاعر در این مصرع به قاطعیت می‌گوید که او عبادت نمی‌کند اگر هدفش تنها بهشت یا ترس از دوزخ باشد. عبادت او باید خالصانه و از دل به سوی خداوند باشد، بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی به پاداش‌های دنیوی یا آخرتی. او عبادت را تنها به دلیل عشق و ایمان به خدا انجام می‌دهد.


تفسیر کلی:
شاعر در این رباعی به تأکید بر اخلاص در عبادت پرداخته و می‌گوید که عبادت باید تنها به خاطر خداوند باشد، نه به امید رسیدن به پاداش‌های بهشت یا ترس از عذاب دوزخ. هدف از عبادت در نگاه او باید صرفاً جلب رضایت و نزدیکی به خداوند باشد. این رباعی نشان‌دهنده‌ توجه به نیت صحیح در عبادات است، که در آن انسان باید از انگیزه‌های دنیوی و اخروی فاصله گرفته و تنها به خداوند بپردازد.

  • علی رجالی