رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۴ مطلب در دی ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات تعاون

 

باسمه تعالی
تعاون(۱)
کلید فتح دل اندر تعاون
بود در خدمت و یاری به انسان

چو باران می دهد جان ها صفا را
همی بخشد به دلها نور ایمان

باسمه تعالی
تعاون(۲)
تعاون می برد دل سوی یزدان
رهاند دل ز هر زنجیر و خسران
زند پیوند دلها در ره مهر
رهاند جان ز قفل و رنج زندان

 

باسمه تعالی
تعاون(۳)
تعاون باشد از الطاف یزدان
همی‌ بخشد به دل‌ها شور ایمان
به هر دستی که گیرد دست دیگر
بر آن دست بوسه زد انوار رحمان

 

باسمه تعالی
تعاون(۴)
تعاون مشعل و راه نجات است
چراغی از صفا و نور ذات است
هر آن دل، در تعاون می‌تپد عشق
رهاند جان ز غم، زیرا ثبات است

 

باسمه تعالی
تعاون(۵)
ندای حق تعالی در تعاون
کمک بر بندگان با امر یزدان
گذاریم دست در دست خلایق
سبب گردد تو را عز فراوان

 

باسمه تعالی
تعاون(۶)
تعاون برترین ره در عبادت
که در آن دل ز عشق حق به غایت
بود شاداب و خرسند و سرافراز
هر آن کس زاهد و اهل سخاوت

 

باسمه تعالی
تعاون(۷)
تعاون در امور خیر و دشوار
گشاید راه را، تا اوج و اسرار
بری لطف خدا و عشق جانان
به نیکی خو نما و گام بر دار

 

باسمه تعالی
تعاون(۸)
اگر خواهی گشایش هم سعادت
اگر خواهان عزی و کرامت
کمک بنما خلایق در مصائب
تعاون کن، اگر جویای رحمت

 

تعاون(۹)

تعاون، رمز فتح و اتصال است
چراغ عشق در راه وصال است
شود آسان ره حق با محبت
که جان سرشار از نور جمال است

تعون(۱۰)

تعاون، چون نسیمِ صبحگاه است
که گرما‌بخشِ دل‌های تباه است
به هم آریم دست و دل به یاری
که این رسمِ خداوندِ و نگاه است


 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات همدلی


همدلی(۱)
راز وحدت همدلی و همرهی است
راه وصل است و کمال و مرهمی است
در کنار هم شدن، پیوستگی است
دل به دل نزدیک گردد، همدمی است

 



همدلی(۲)
با زبان خوش شود دل‌ها روان
در کنار هم، شود دل ها جوان
گفتن تنها ندارد ارزشی
با عمل باید نمائی قصد جان

 


همدلی(۳)

همدلی شمعی است اندر سینه‌ها
می‌دهد پیوند قلب و دل، صفا
در کنار هم، شود دنیا بهشت
تفرقه موجب شود رنج و بلا

 


همدلی(۴)
همدلی افزون کند مهرت چنان
دور سازد رنج و محنت هر زمان
روشنی بخشد دل و کردار ما

بر دل انسان نشیند بی امان

 


همدلی(۵)
دست هم گیرید در رنج و بلا

همدلی برگیرد از دلها خطا
رمز پیروزی بود در اتحاد
در طریق عشق، می گردد صفا

 


همدلی(۶)
هر جا که نشان همدلی پا گیرد
از لطف خدا، عشق به دلها گیرد
از مهر خدا، هزار نیرو گیرید
گل های امید، هر کجا جا گیرد

 

همدلی (۷)
هر جا که ندای همدلی برما شد
از لطف خدا، جان و دل شیدا شد
با مهر و صفا ، گل از گلستان روئید
گل‌های امید از نهان پیدا شد

 

 

همدلی (۸)
دل را ز غبار کینه‌ها باید شست
در چشمه‌ی مهر، بی‌ریا باید شست
باید که جهان ز عشق گلگون گردد
غم را ز دل و ز آشنا باید شست

 


همدلی(۹)
در وسعت عشق، راه پیدا گردد
با دست وفا، مهر شکوفا گردد
گل های امید، نو به نو، جان گیرد
هر قفل به مهر، بی‌صدا وا گردد

 


همدلی (۱۰)

دل‌ها چو به نور عشق آزاد شود
در سایه‌ی همدلی، چو بنیاد شود
غم‌ها ز درون هماره  بیرون گردند

از غفلت ما ، چه ظلم و بیداد شود

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات همکاری


همکاری(۱)
کمک بر مردمان باشد عبادت
صفای جان و دلها با حمایت
ز یاری می شود دلها چه روشن
سبب گردد عنایت هم سعادت

 


همکاری (۲)
خلایق را کمک کردن چه نیکوست
محبت کن، سزاوار تو ای دوست
بهشت جاودان پاداش نیکی ست
بشر ذاتا خدا خواه است و حق جوست

 


همکاری(۳)
در ظلمت و جهل، پست و گمراه  شوید

در نیک و بد زمانه همراه شوید
چون کوه، در این جهان سکونی یابید
از زحمت راه،  سخت و آگاه شوید

 


همکاری(۴)
حق آگه و بیدار ، هماره قادر
در همدلی و یاری مردم ، ناظر
هر گام در این ره، قدم حق باشد
دست ازلی در دل و جان شد، حاضر

 


همکاری(۵)
همکاری در عشق، مثال بال است
پرواز دل است و سوی حق اقبال است
کامل شود آن دل که هم راز شود
در سایه‌ی عشق، عالمی خوشحال است

 


همکاری(۶)
همکاری ما، همدلی ، همراهی است
در سختی و در مشقت و غم خواری  است
گر مهر و محبت به خلایق باشد،
از رنج رهایی و جهان نورانی است

 


همکاری(۷)
در سایه ی حق، روح و جان شاداب است
در پرتوی مهر، جان و دل بی تاب است
با وحدت و همکاری و با عشق و صفا
روشنایی به دل و مهتاب است

 


همکاری(۸)
هر دل چو ستاره‌ای، فلک را یاری است
با هم که شوند روشنایی، جاری است
در سایه‌ی حق، گر شود عشق فزون
با مهر و امید در جهان، بیداری است.

 


همکاری (۹)
با دست تو، شاخه‌ای شکوفا گردد،
در جمع تو، بذر مهر بر پا گردد.
در سایه‌ی حق، دل شود نورانی

نور ازلی، در دل ما گردد

 


همکاری(۱۰)
با یاری هم، به قله‌ها می رفتیم
با کار و تلاش ،هر کجا می رفتیم
بر سختی کار فائق و پیروزیم
با همت خویش، یک صدا می رفتیم

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات وحدت


وحدت (۱)
آن کس که دلش ز حق بود در رفتار

در هر عمل و سخن شود نور ز یار
گر دل به خدا گره خورد از دل و جان

وحدت ز دلش جوشد و نه در گفتار
 

 


وحدت (۲)
وحدت به دل و زبان و گفتار بود
حرمت به عقاید و ز افکار بود
دوری ز جفا و تفرقه مرضی حق
در سایه ی وحدت، گل و گلزار بود

 


وحدت (۳)

در وحدت جان، ز نفس و دنیا بگذر
در راه وصال حق، ز اغوا بگذر
در دل که خدا باشد، کثرت نبود
در سایه‌ی عشق او، ز سودا بگذر

 


وحدت(۴)
وحدت به خدا و اهل ایمان و رسول
منجر به عدالت است و اعمال قبول
این راه رهائیست ز دوری و  خطا
در سایه ی آن نیست  جدایی و ملول

 


وحدت(۵)
رمز پیروزی بود در اتحاد،
موجب عزت شود در امتداد
چنگ زن بر حبل یزدان بی درنگ

از گناه و از خطا و از عناد

 


وحدت(۶)
آن که از خود بگذرد، او با خداست
باز گردد دیده ی دل، جان فزاست
غیر حق ظلمت بود ، ظلم و هراس
روشنی بخش حیات و دلگشاست

 


وحدت (۷)
هر که در دل خدای خود را جوید
در سیر و سلوک، بی‌نهایت پوید

جز حق نبود دیده کسی در عالم
جز او  همه فانی است، خدا می گوید

 


وحدت (۸)
ای مسلمانان، چرا غافل شدید؟
در نبرد دشمنان، کاهل شدید
این همه ظلم و تعدی، دلهره
سوی دشمن آید و جاهل شدید

 


وحدت(۹)
دشمنان چون گرگ در میدان ما
بهره ها بردند از نقصان ما
وقت وحدت باشد و همبستگی
پایمردی کن، که آن درمان ما

 


وحدت (۱۰)
در سایه‌ی یک‌دلی و ایمان به خدا،
بگذر ز هوای دون و بی باک و رها
دل در ره حق گذار و دل  بر او بند
از حق مددی طلب، که او راهنما

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات حقوق


حقوق(۱)
حق مردم، کی ز حق هو جداست؟

حق مردم دادنی باشد، بجاست

عدل میزان است در کسب حقوق

آنچه غیر حق بود ،کاری خطاست


حقوق(۲)
هر که با حق بود، مقامش والاست
نزد مردم گرامی و دل آراست
در مسیر حقیقت است و کمال
در دو عالم شفیع و او با تقواست


حقوق(۳)
آن کس که به حق مردم آگاه شود
دل پاک و زِ ظلم کینه کوتاه شود
در راه عدالت، آن‌که جان می‌بخشد
محبوبِ خدا و اهلِ درگاه شود

 

باسمه تعالی
حقوق(۴)
هرکس به امانت و عدالت کوشد
عدل و انصاف و صداقت کوشد
او مقامش رفیع است و بلند
هر لحظه به عافیت، سعادت کوشد


حقوق(۵)
حق گوهر ناب عدل و تقوا باشد
در سایهٔ عدل، دل مصفا باشد
هر کس ز ره صدق و حقیقت برهد
در ظلمت خویش غرق و تنها باشد


حقوق (۶)
هر کس که به عدل و حق قدم بردارد
ظلم و ستم از جهان و غم بردارد
در محفل یار، می شود حق راضی
چون ظلم و شقاوت و ستم بردارد


حقوق(۷)
این رسمِ خرد، طریقِ قرآن باشد
در سایهٔ حق، دل ز فرقان باشد
هر دل که نهد عدل، به یزدان برسد
در صلح و صفا، دلش ز پاکان باشد

حقوق(۸)

آنجا که حقوق دیگران محفوظ است
دل در حرمِ عشق خدا ملحوظ است
در سایهٔ عدل، رهسپارِ خُلد است
آنجا که وفا، چراغ هر پیروز است


حقوق (۹)
هرکس که حقوق دگران پاس کند
خوشنودی حق را به دل احساس کند
در سایه‌ی عدل و مهر و انصاف بشر
آرامش جاودان به خود خاص کند


حقوق(۱۰)
هر کس ز حقوق دگران دور شود
از مهر الهی دل او کور شود
گر نیتِ او رضای جانان باشد
دریای سعادتش پر از نور شود

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات دلسوزی


دلسوزی(۱)
عاشق  همه جا عشق خدا می گوید
از مهر و وفا قصه به جا می‌گوید
در کوی حقیقت دل او روشن شد
از رحمت حق راز شفا می‌گوید


دلسوزی(۲)
عاشق ز حقیقت خدا دم ساز است
از مهر و ز رحمت خدا آواز است
دلسوزی حق ز عشق برمی‌خیزد
هر سالک راه، غرق در اعجاز است

 


دلسوزی(۳)
عار ف ز سخاوت خدا می‌گوید
از رحمت حق، هر کجا می گوید
دلسوزی حق به خلق از حب خداست
هر عاشق و سالک ز عطا می گوید

 


دلسوزی (۴)

برجاست خدا، راز دلسوزی‌ها
پیوند دل است ساز دلسوزی‌ها
عاشق به نگاه عشق، عالم بیند
در سینهٔ اوست ناز دلسوزی‌ها


دلسوزی(۵)
هر کس که دلی به مهر آباد کند
با لطف خدا، جهان چو دل شاد کند
آن کس که سپرد دل به یزدان هر دم
از نور دل و عشق و صفا یاد کند

 


دلسوزی(۶)
در سوره ی فرقان، سخن از رحمان است
رحمت ز خدا به بندگان افشان است
حق گفت: به یاری خلایق بشتاب
آیات خدا چراغ شب، تابان است

 


دلسوزی(۷)
دستان گره‌گشا، تو را احسان است
آن جلوه ی از لطف خدا، رحمان است
آیینه‌ای از مهر خدا در دل ماست
هر کس که به لطف یار، جانش جان است

 


دلسوزی(۸)
فرمود خدا: دل را ز حسد دور کنید

با مهر و صفا، جان پر از نور کنید
هر جا که دلی شکست، ترمیم کنید
با عشق و صفا، خلق مسرور کنید

 


دلسوزی(۹)
رحمت ز خدا به هر دلی جاری شد
در سفره ی دل، مهر خدا یاری شد
حق گفت ببخش مردمان را، چون عفو
دلسوزی حق ز جان خریداری شد

 


دلسوزی(۱۰)
بر دل به سخای حق نظر باید کرد
بر خلق جهان لطف دگر  باید کرد
بر درد بشر مرهمی باید کرد
از نور خدا، عشق اثر باید کرد

 

 

 

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مکارم اخلاق(۵)

شرحی بر رباعیات

 

فهرست مطالب

پیش گفتار

مقدمه

فصل اول

ارزش‌های اجتماعی و انسانی

۱.همدلی

۲.تعاون

۳.همکاری

۴.حقیقت

۵.رعایت حقوق

۶.عهد

۷.حق‌طلبی

۸.عشق 

۹.حفظ وحدت

۱۰دلسوزی

۱۱.شادی

۱۲.ازدواج

۱۳..دوستی

فصل دوم

ارزش های اجتماعی و معنوی

۱.علم

۲.زندگی

۳.دل

۴.خود سازی

۵.فرهنگ

۶.اخلاق

۷.خوشبختی

۸.گریه

۹.ذکر

مقدمه

  سه عامل تضاد،تکرار و تشابهات در زیبایی رباعی نقش مهمی ایفا می کند.تکرار ردیف در مصرع های اول،دوم و چهارم بت زیبایی رباعی اضافه می کند.آوردن مفاهیم مثبت و منفی در رباعی به جذابیت رباعی کمک می کند.همچنین وجود تشابهات با پدیده های گوناگون باعث هنری شدن شعر می شود و از حالت کلاسیک خارج می گردد.

 

 

 



 

فصل اول

بخش اول

 

همدلی از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین، مفهومی عمیق و چندبُعدی است که در هر سه حوزه به عنوان یکی از ارزش‌های بنیادی انسانی و الهی مطرح شده است:

۱. همدلی در قرآن:

همدلی در قرآن به معنای درک دردها، نیازها و احساسات دیگران و تلاش برای رفع آن‌ها است. قرآن بر مهربانی، محبت، و کمک به دیگران تأکید دارد:

آیه ۹ سوره حشر: «... وَیُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ...»
این آیه اشاره دارد به ایثار و اولویت‌دادن به نیازهای دیگران حتی در شرایط دشوار.

آیه ۲ سوره مائده: «... وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى...»
به همکاری و همدلی در کارهای نیک و پرهیزکاری دستور داده شده است.


۲. همدلی در عرفان:

در عرفان، همدلی به معنای یگانگی با دیگری و درک عمیق وجود اوست. عارفان بر این باورند که همدلی ریشه در عشق الهی دارد و وقتی انسان محبت خدا را تجربه می‌کند، دیگران را نیز جلوه‌ای از وجود الهی می‌بیند. مولانا می‌گوید:

«این جهان کوه است و فعل ما ندا / سوی ما آید نداها را صدا»
همدلی به معنای فهمیدن رنج دیگران و بازتاب آن در رفتار انسان است.


۳. همدلی در دین:

در آموزه‌های دینی، همدلی به عنوان یکی از صفات مؤمنان شناخته می‌شود. روایات اسلامی تأکید دارند که مؤمنان باید همان چیزی را برای دیگران بخواهند که برای خود می‌خواهند:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «مَنْ لَا یَرْحَمْ لَا یُرْحَمْ» (کسی که رحم نکند، مورد رحمت قرار نمی‌گیرد).

امام علی (ع): «ما أَحَبَّ لِلناسِ أَحبَّهُ لِنَفْسِهِ وَکَرِهَ لَهُم مَا کَرِهَهُ لِنَفْسِهِ» (آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگران نیز بپسند).

 

---

جمع‌بندی:
همدلی در قرآن، عرفان و دین به معنای درک و همراهی عاطفی و عملی با دیگران، و ریشه در عشق و محبت الهی دارد. این مفهوم انسان را به سوی وحدت، یگانگی، و خیرخواهی برای دیگران هدایت می‌کند.

 

همدلی

مجموعه رباعیات همدلی

سروده‌ی دکتر علی رجالی
به همراه شرح هر قطعه


---

همدلی (۱)

متن:
راز وحدت همدلی و همرهی است
راه وصل است و کمال و مرهمی است
در کنار هم شدن، پیوستگی است
دل به دل نزدیک گردد، همدمی است

شرح:
این رباعی دروازه‌ای برای ورود به مفهوم همدلی است. شاعر همدلی را راز وحدت و کمال معرفی می‌کند که نقش شفابخش (مرهم) دارد. در کنار هم بودن را عامل پیوستگی می‌داند و این پیوستگی، نزدیکی دل‌ها و همدمی را به همراه می‌آورد. شاعر تأکید دارد که همدلی کلید اصلی برای ایجاد صمیمیت و وحدت در میان انسان‌هاست.


---

همدلی (۲)

متن:
با زبان خوش شود دل‌ها روان
در کنار هم، شود دل‌ها جوان
گفتن تنها ندارد ارزشی
با عمل باید نمائی قصد جان

شرح:
در این قطعه، شاعر به اهمیت زبان خوش و کلام نیکو در روان ساختن دل‌ها اشاره دارد. همدلی، زمانی اثربخش است که از گفتار به عمل برسد. شاعر بر این نکته تأکید دارد که همدلی فقط در حرف نیست، بلکه باید در رفتار و کردار نشان داده شود. این رباعی نشانگر نگرش عملی به مفهوم همدلی است.


---

همدلی (۳)

متن:
همدلی شمعی است اندر سینه‌ها
می‌دهد پیوند قلب و دل، صفا
در کنار هم، شود دنیا بهشت
تفرقه موجب شود رنج و بلا

شرح:
شاعر همدلی را به شمعی تشبیه می‌کند که در دل‌ها می‌سوزد و روشنی می‌بخشد. این شمع، صفا و پیوند میان دل‌ها را تقویت می‌کند و می‌تواند جهان را به بهشت تبدیل کند. از سوی دیگر، شاعر هشدار می‌دهد که تفرقه باعث رنج و مصیبت خواهد شد. این رباعی نمادی از اثر دوگانه همدلی و تفرقه است.


---

همدلی (۴)

متن:
همدلی افزون کند مهرت چنان
دور سازد رنج و محنت هر زمان
روشنی بخشد دل و کردار ما
بر دل انسان نشیند بی‌امان

شرح:
این رباعی همدلی را به عنوان عاملی معرفی می‌کند که مهر و محبت انسان‌ها را افزایش می‌دهد. شاعر معتقد است همدلی می‌تواند رنج و محنت را از زندگی دور کند و دل‌ها و رفتار انسان‌ها را روشن و نورانی سازد. همدلی همچون نوری است که بر دل انسان‌ها بی‌وقفه می‌تابد.


---

همدلی (۵)

متن:
دست هم گیرید در رنج و بلا
همدلی برگیرد از دل‌ها خطا
رمز پیروزی بود در اتحاد
در طریق عشق، می‌گردد صفا

شرح:
در این رباعی، شاعر به لزوم کمک به یکدیگر در هنگام سختی‌ها اشاره می‌کند. همدلی می‌تواند کینه و خطا را از دل‌ها پاک کند. اتحاد و همدلی را به‌عنوان رمز پیروزی معرفی می‌کند و عشق را راهی برای رسیدن به صفا و آرامش می‌داند.


---

همدلی (۶)

متن:
هر جا که نشان همدلی پا گیرد
از لطف خدا، عشق به دل‌ها گیرد
از مهر خدا، هزار نیرو گیرید
گل‌های امید، هر کجا جا گیرد

شرح:
در این رباعی، شاعر همدلی را به لطف و مهر الهی مرتبط می‌کند. همدلی باعث می‌شود عشق در دل‌ها نفوذ کند و امید در زندگی شکوفا شود. شاعر به این نکته اشاره می‌کند که همدلی ریشه در مهربانی خداوند دارد و انسان را به سوی نور و امید هدایت می‌کند.


---

همدلی (۷)

متن:
هر جا که ندای همدلی بر ما شد
از لطف خدا، جان و دل شیدا شد
با مهر و صفا، گل از گلستان روئید
گل‌های امید از نهان پیدا شد

شرح:
این رباعی ادامه مضمون رباعی قبل است و از تجلی آثار همدلی سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که همدلی باعث شکوفایی عشق و امید در زندگی می‌شود. تصویر گل‌ها و گلستان نمادی از رشد و شکوفایی در سایه مهر و صفا است.


---

همدلی (۸)

متن:
دل را ز غبار کینه‌ها باید شست
در چشمه‌ی مهر، بی‌ریا باید شست
باید که جهان ز عشق گلگون گردد
غم را ز دل و ز آشنا باید شست

شرح:
شاعر در این رباعی بر لزوم پاک‌سازی دل از کینه‌ها تأکید دارد. او مهر و عشق را همچون چشمه‌ای زلال می‌بیند که می‌تواند دل را از هر نوع آلودگی پاک کند. شاعر آرزو دارد که جهان با عشق متحول شود و غم و کینه از دل‌ها رخت بربندد.


---

همدلی (۹)

متن:
در وسعت عشق، راه پیدا گردد
با دست وفا، مهر شکوفا گردد
گل‌های امید، نو به نو، جان گیرد
هر قفل به مهر، بی‌صدا وا گردد

شرح:
در این رباعی، شاعر عشق و وفا را کلید حل مشکلات و باز شدن گره‌ها معرفی می‌کند. او معتقد است مهر و وفا می‌توانند امید را زنده نگه دارند و قفل‌های بسته زندگی را به‌آرامی باز کنند.


---

همدلی (۱۰)

متن:
دل‌ها چو به نور عشق آزاد شود
در سایه‌ی همدلی، چو بنیاد شود
غم‌ها ز درون هماره بیرون گردند
از غفلت ما، چه ظلم و بیداد شود

شرح:
این قطعه پایانی، همدلی را به عنوان راهی برای آزادی دل‌ها معرفی می‌کند. شاعر باور دارد که در سایه همدلی، غم و اندوه از بین می‌رود. اما اگر غفلت کنیم، نتیجه‌ای جز ظلم و بی‌عدالتی نخواهد داشت. این رباعی هشداردهنده و تأکیدی بر ارزش همدلی است.


---

جمع‌بندی کلی:

مجموعه رباعیات "همدلی" یک اثر منسجم با مضامین اخلاقی و اجتماعی است که به زیبایی به اهمیت همدلی، عشق، و اتحاد پرداخته است. هر قطعه جلوه‌ای تازه از همدلی را به تصویر می‌کشد و به تأثیر آن در زندگی فردی و اجتماعی اشاره می‌کند. شاعر از زبانی ساده، روان و تأثیرگذار بهره برده که آن را برای هر نوع مخاطبی دلنشین می‌سازد.

 

بخش سوم

همکاری

 

همکاری از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین به معنای همکاری بر اساس اصول اخلاقی، کمک به یکدیگر در مسیر خیر و عدالت، و در راستای تقویت ارتباط با خداوند و خدمت به جامعه است. این مفهوم در هر سه حوزه بر هم‌دلی، هم‌افزایی، و تلاش جمعی تأکید دارد.


---

۱. همکاری در قرآن:

در قرآن، همکاری به عنوان عملی پسندیده و ضروری برای تحقق خیر و تقویت جامعه مطرح شده است:

آیه ۲ سوره مائده: «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ»
خداوند به مؤمنان دستور می‌دهد که در امور نیکو و تقوی با یکدیگر همکاری کنند، و از همکاری در امور گناه و فساد پرهیز کنند.

آیه ۶۵ سوره توبه: «وَأَعِینُوهُمْ بِالْجَمَالِ وَالْبِرِّ»
بر کمک به یکدیگر در راستای خیر و نیکی تأکید دارد.

 

---

۲. همکاری در عرفان:

در عرفان، همکاری به معنای هم‌دلی و هم‌افزایی در مسیر سلوک معنوی است. عارفان همکاری را به عنوان همراهی با یکدیگر در راه رسیدن به حقیقت و عشق الهی می‌دانند:

مولانا می‌گوید:

«هر کسی کو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش»
در عرفان، همکاری به معنای همکاری با دیگران برای نزدیک‌تر شدن به خدا و حقیقت است.


همکاری در عرفان می‌تواند به معنای مساعدت معنوی و رشد جمعی در مسیر کمال باشد.

 

---

۳. همکاری در دین:

در دین، همکاری در راستای تحقق عدالت اجتماعی، کمک به نیازمندان، و ایجاد یک جامعه صالح و متعاون است. دین اسلام بر اهمیت تعاون در امور خیر و خدمت به خلق خدا تأکید دارد:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «الْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ کَالْبُنْیَانِ یَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا»
مؤمنان به یکدیگر مانند بخش‌های یک ساختمان هستند که یکدیگر را تقویت می‌کنند.

حدیث امام علی (ع): «النَّاسُ عِبَادُ اللَّهِ وَأَخْوَةٌ فِی الدِّینِ»
انسان‌ها بندگان خداوند و برادران یکدیگر در دین هستند، و باید در راستای خیر و رشد دینی با هم همکاری کنند.

 

---

جمع‌بندی:
همکاری در قرآن، عرفان، و دین به معنای هم‌دلی، هم‌افزایی، و کمک به یکدیگر در جهت خیر و رشد معنوی است. قرآن بر تعاون در امور نیکو تأکید دارد، عرفان آن را به عنوان هم‌راهی در مسیر کمال و حقیقت می‌داند، و دین آن را به معنای خدمت به دیگران و تقویت جامعه از طریق همکاری در امور خیر و عدالت معرفی می‌کند.

 

همکاری (۱)

کمک بر مردمان باشد عبادت
صفای جان و دل‌ها با حمایت
ز یاری می‌شود دل‌ها چه روشن
سبب گردد عنایت هم سعادت

شرح:
این رباعی همکاری را عبادتی ارزشمند معرفی می‌کند که موجب پاکی دل‌ها و صفای جان می‌شود. شاعر بر این نکته تاکید دارد که یاری رساندن به دیگران نه تنها نیازهای مادی را برطرف می‌کند، بلکه روشنی و شادی معنوی را نیز به همراه دارد.


---

همکاری (۲)

خلایق را کمک کردن چه نیکوست
محبت کن، سزاوار تو ای دوست
بهشت جاودان پاداش نیکی ست
بشر ذاتاً خداخواه است و حق جوست

شرح:
در این شعر، کمک به دیگران عملی نیکو و انسانی دانسته شده است که پاداشی جاودانه در پی دارد. شاعر با اشاره به ذات خداجوی انسان، بر اهمیت محبت و کمک به هم‌نوع تاکید می‌کند.


---

همکاری (۳)

در ظلمت و جهل، پست و گمراه شوید
در نیک و بد زمانه همراه شوید
چون کوه، در این جهان سکونی یابید
از زحمت راه، سخت و آگاه شوید

شرح:
این رباعی به مسیر زندگی در شرایط دشوار اشاره دارد و همکاری و همراهی را راه نجات از گمراهی می‌داند. شاعر تاکید می‌کند که انسان‌ها باید در کنار یکدیگر و با آگاهی از سختی‌های راه، به ثبات و آرامش دست یابند.


---

همکاری (۴)

حق آگه و بیدار، هماره قادر
در همدلی و یاری مردم، ناظر
هر گام در این ره، قدم حق باشد
دست ازلی در دل و جان شد، حاضر

شرح:
این شعر یادآور حضور همیشگی خداوند در مسیر همدلی و همکاری است. شاعر این‌گونه بیان می‌کند که همکاری با دیگران، در واقع قدم گذاشتن در مسیری الهی است که در آن خداوند راهنمای انسان خواهد بود.


---

همکاری (۵)

همکاری در عشق، مثال بال است
پرواز دل است و سوی حق اقبال است
کامل شود آن دل که هم‌راز شود
در سایه‌ی عشق، عالمی خوشحال است

شرح:
در این رباعی، همکاری به عنوان ابزاری برای عشق و کمال روح معرفی شده است. شاعر از عشق به عنوان نیرویی نام می‌برد که دل انسان را به سوی حق می‌کشاند و همکاری را عاملی برای خوشبختی جهانی می‌داند.


---

همکاری (۶)

همکاری ما، همدلی ، همراهی است
در سختی و در مشقت و غم‌خواری است
گر مهر و محبت به خلایق باشد
از رنج رهایی و جهان نورانی است

شرح:
این شعر همدلی و محبت را اساسی‌ترین عامل برای کاهش سختی‌های زندگی معرفی می‌کند. شاعر باور دارد که همکاری با دیگران می‌تواند رنج‌ها را پایان دهد و دنیا را به مکانی روشن‌تر تبدیل کند.


---

همکاری (۷)

در سایه‌ی حق، روح و جان شاداب است
در پرتوی مهر، جان و دل بی‌تاب است
با وحدت و همکاری و با عشق و صفا
روشنایی به دل و مهتاب است

شرح:
این رباعی همکاری و عشق را سرچشمه‌ی شادی و روشنایی می‌داند. شاعر بیان می‌کند که با اتحاد و هم‌دلی می‌توان به نورانیت درونی و آرامش دست یافت.


---

همکاری (۸)

هر دل چو ستاره‌ای، فلک را یاری است
با هم که شوند روشنایی، جاری است
در سایه‌ی حق، گر شود عشق فزون
با مهر و امید در جهان، بیداری است

شرح:
در این رباعی، دل‌های انسان‌ها به ستارگانی تشبیه شده‌اند که در کنار هم روشنی می‌بخشند. شاعر به نقش عشق و همکاری در بیداری اجتماعی و امیدواری به آینده اشاره دارد.


---

همکاری (۹)

با دست تو، شاخه‌ای شکوفا گردد
در جمع تو، بذر مهر بر پا گردد
در سایه‌ی حق، دل شود نورانی
نور ازلی، در دل ما گردد

شرح:
این شعر تاکید می‌کند که هر عمل کوچک ما می‌تواند باعث رشد و شکوفایی شود. شاعر از تاثیر همکاری و همدلی در خلق جهانی پرنور و معنوی سخن می‌گوید.


---

همکاری (۱۰)

با یاری هم، به قله‌ها می‌رفتیم
با کار و تلاش، هر کجا می‌رفتیم
بر سختی کار فائق و پیروزیم
با همت خویش، یک‌صدا می‌رفتیم

شرح:
در این رباعی، شاعر بر تاثیر تلاش جمعی در غلبه بر سختی‌ها تاکید دارد. همکاری و اتحاد به عنوان راهی برای رسیدن به موفقیت‌های بزرگ معرفی شده است.


---

نتیجه‌گیری:

اشعار مجموعه‌ی همکاری، پیام‌آور ارزش‌های انسانی و الهی همچون همدلی، محبت، و تلاش جمعی است. دکتر علی رجالی در این اشعار با بیانی ساده و پرمفهوم، اهمیت همکاری در ساخت دنیایی بهتر را به تصویر کشیده است.

 

بخش چهارم

حقیقت

 

حقیقت از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین به معنای درک و شناخت واقعیت‌های الهی، انسانی، و جهان هستی است. این مفهوم در هر سه حوزه به جست‌وجوی معنای عمیق‌تر زندگی، شناخت خداوند، و رسیدن به کمال انسانی اشاره دارد.


---

۱. حقیقت در قرآن:

در قرآن، حقیقت به معنای واقعیت‌های مسلم و روشن در مورد خدا، انسان، و جهان است که از طریق وحی و راهنمایی‌های الهی درک می‌شود:

آیه ۶۳ سوره یونس: «قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا یُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا یُعِیدُ»
حقیقت از جانب خداوند آمده است و باطل هیچ‌گاه نمی‌تواند آن را تغییر دهد.

آیه ۳۳ سوره فاتحه: خداوند به عنوان حقیقت مطلق و راهنمای انسان‌ها برای رسیدن به حقیقت معرفی شده است: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ».

 

---

۲. حقیقت در عرفان:

در عرفان، حقیقت به معنای شناخت باطن وجود و اتصال به حقیقت نهایی (خداوند) است. عارفان بر این باورند که حقیقت در درون انسان‌ها نهفته است و با پاک‌سازی دل و تزکیه نفس، می‌توان به آن دست یافت:

مولانا می‌گوید:

«حقیقت چون آفتاب است، که در قلب هر کسی تابان است»
در عرفان، حقیقت به وحدت با خداوند و درک عمیق از روح جهان و انسان‌ها اشاره دارد.


عارفان حقیقت را فراتر از ظاهر می‌بینند و آن را در تجلیات الهی و اتصال به ذات مقدس خدا جستجو می‌کنند.

 

---

۳. حقیقت در دین:

در دین، حقیقت به معنای شناخت خدا، راه‌های صحیح زندگی، و اصولی است که انسان را به کمال می‌رساند. دین به حقیقت به عنوان راهی برای نجات و رستگاری نگاه می‌کند:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «الحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ وَعَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ»
حقیقت همیشه همراه با امام علی (ع) است، که در اینجا به معنای راهنمایی دینی است.

امام علی (ع): «حَقُّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَنْ تَعْرِفَهُ»
حقیقت وجودی خداوند در آسمان‌ها و زمین است و شناخت این حقیقت هدف زندگی انسان‌هاست.

 

---

جمع‌بندی:
حقیقت در قرآن، عرفان، و دین به معنای درک واقعیت‌های الهی و انسانی است. قرآن حقیقت را در وحی و شناخت خداوند می‌داند، عرفان آن را در اتصال به حقیقت نهایی و پاک‌سازی دل می‌بیند، و دین حقیقت را راهی برای شناخت خدا، زندگی صحیح، و رسیدن به رستگاری و کمال می‌داند.


---

حقیقت (۱)

متن شعر:
حقیقت، همان عشق بی‌منتهاست،
که دل‌های عاشق ز او را رضاست.
جهانی درونت نهفته‌ست، بین،
که آن راه دل، سوی حق رهنماست.

شرح:
در این رباعی، عشق به‌عنوان جوهر حقیقت معرفی شده است. شاعر بیان می‌کند که رضایت دل عاشقان از عشق بی‌پایان نشأت می‌گیرد. با نگاه به درون خود، می‌توان جهانی از اسرار را کشف کرد که راهنمای انسان به سوی حق است.


---

حقیقت (۲)

متن شعر:
حقیقت، همان نور ذات خداست،
که بر قلب عاشق، چراغ هداست.
به هر ذره‌ بنگر، که گوید خدا
جهان جمله آیات حق، بی‌خطاست.

شرح:
این رباعی نور خداوند را حقیقت می‌داند که بر دل عاشقان می‌تابد و چراغ هدایت آنان است. جهان، مجموعه‌ای از آیات الهی است که هر ذره‌اش به وجود خداوند شهادت می‌دهد.


---

حقیقت (۳)

متن شعر:
حقیقت، نسیمی ز جانان بود،
دل عاشقان را گلستان بود.
ز خود بگذر و سوی حق گام زن،
که او برتر از جن و انسان بود.

شرح:
حقیقت، همان نسیم جان‌بخش الهی است که دل عاشقان را چون گلستانی شکوفا می‌کند. برای رسیدن به حقیقت، باید از خودگذشتگی کرد و گام در مسیر خداوند گذاشت که فراتر از تمام موجودات است.


---

حقیقت (۴)

متن شعر:
حقیقت همان وحی یزدان خدا
شود متن و آیات قرآن خدا
هر آیه بود گوهری ناب و در
بخوانش، که یابی جهان خدا.

شرح:
شاعر، حقیقت را در وحی الهی و قرآن می‌بیند. هر آیه را گوهری می‌داند که راهنمای انسان به سوی خداوند است. با تأمل در قرآن، می‌توان جهان خدا را کشف کرد.


---

حقیقت (۵)

متن شعر:
حقیقت همان راز پنهانِ ماست،
که هر ذره‌ای جلوهٔ از خداست.
به دریا نظر کن، به صحرا نگر
که هر موج دریا چو راز بقاست.

شرح:
در این رباعی، حقیقت به‌عنوان راز پنهان انسان و جلوه خداوند در هر ذره توصیف شده است. شاعر از مخاطب می‌خواهد که به دریا و صحرا بنگرد و در آن‌ها راز بقای الهی را بیابد.


---

حقیقت (۶)

متن شعر:
حقیقت ز قرآن پدیدار گشت،
به دل‌ها پیامی ز قهار گشت.
بخوان و بیندیش، هر آیه را
سفیرِ هدایت ز دلدار گشت.

شرح:
شاعر، قرآن را منبع حقیقت معرفی می‌کند که پیام هدایت الهی را به دل‌ها منتقل می‌کند. هر آیه از قرآن، پیام‌آور هدایت است و باید با دقت و اندیشه خوانده شود.


---

حقیقت (۷)

متن شعر:
حقیقت، در آیات یزدان نهان،
به دل‌ها دهد علم و ایمان عیان.
کلامی که از سوی حق گشته نور،
رهاند ز ظلمت تو را هر زمان.

شرح:
حقیقت در آیات الهی پنهان است و این آیات، علم و ایمان را به دل‌ها هدیه می‌دهند. کلام خداوند نوری است که انسان را از تاریکی نجات می‌دهد.


---

حقیقت (۸)

متن شعر:
حقیقت کلامی ز سوی خداست،
چراغ هدایت برای شماست.
بخوان آیه‌های خدا را ز جان
که این نور یزدان نهایت لقاست.

شرح:
این رباعی قرآن را کلام خدا و چراغ هدایت معرفی می‌کند. توصیه می‌کند که آیات الهی را با جان و دل بخوانیم، چرا که این کلام نهایتاً به لقای خداوند می‌رساند.


---

حقیقت (۹)

متن شعر:
حقیقت همان ذات یزدان و هوست،
که ذکر دل و روح انسان نکوست.
هر آیه بود چشمهٔ لطف حق
حقیقت، ز قرآن عیان و ز اوست.

شرح:
حقیقت، ذات خداوند و ذکر اوست که مایه آرامش دل‌هاست. هر آیه از قرآن، چشمه لطف الهی است که حقیقت را آشکار می‌سازد.


---

حقیقت (۱۰)

متن شعر:
حقیقت ز توحید بر جان شود،
دل از نور حق عشق یزدان شود.
کلام خدا حجتی آشکار،
برای خلایق، چو قرآن شود.

شرح:
حقیقت از توحید و یکتاپرستی نشأت می‌گیرد و عشق به خداوند، دل را از نور الهی پر می‌کند. قرآن، حجتی آشکار و راهنمای انسان‌ها به سوی حقیقت است.


---

این مجموعه با زبانی ساده و روان، مفاهیمی عمیق و عرفانی را بیان کرده و خواننده را به تفکر و تأمل در مسیر حق دعوت می‌کند.

بخش پنجم

حفظ حقوق

 

حقوق از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین به معنای مجموعه‌ای از اصول و ضوابطی است که برای حفظ کرامت انسانی، عدالت، و برقراری روابط صحیح میان افراد و جامعه تعیین شده است. در این سه حوزه، حقوق به عنوان واجب‌ترین مسئولیت‌های انسانی و دینی در ارتباط با دیگران و خداوند مطرح می‌شود.


---

۱. حقوق در قرآن:

در قرآن، حقوق به عنوان اصولی الهی برای برقراری عدالت، احترام به کرامت انسانی، و حمایت از حقوق فردی و اجتماعی بیان شده است:

آیه ۸ سوره نساء: «وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیْمًا رَقِیبًا»
در قرآن به احترام به حقوق دیگران، خصوصاً حقوق خانواده و نزدیکان تأکید شده است.

آیه ۳۵ سوره مائده: «وَأَنْتُمْ تَسَاءَلُونَ فِیهِ»
حقوق اجتماعی انسان‌ها نسبت به یکدیگر، مانند حق برخورداری از عدالت و امنیت، در قرآن مطرح است.

 

---

۲. حقوق در عرفان:

در عرفان، حقوق به معنای احترام به حقوق الهی و انسانی است که بر اساس محبت، صداقت، و توجه به حقیقت زندگی شکل می‌گیرد. عارفان حقوق را به عنوان ابزاری برای نزدیک شدن به خداوند و ایجاد روابط معنوی و اخلاقی در نظر می‌گیرند:

مولانا می‌گوید:

«حقِّ دوست را بدان و از آن بهره گیر / که به هر ذره‌ای که می‌نگری، حقیقتی است.»
در عرفان، حقوق به معنای رعایت اصول معنوی و انسانی است که فرد را به خدا و حقیقت نزدیک می‌کند.


عارفان درک حقوق دیگران را جزء ضروری‌ترین گام‌ها در سلوک به سوی کمال می‌دانند.

 

---

۳. حقوق در دین:

در دین، حقوق به مجموعه مسئولیت‌ها و تکالیفی اطلاق می‌شود که انسان‌ها در برابر خداوند و یکدیگر دارند. دین بر عدالت، احترام به حقوق دیگران، و رعایت اصول اخلاقی و دینی تأکید دارد:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «أَعْطِ کُلَّ ذِی حَقٍ حَقَّهُ»
هر کسی را از حقوقش آگاه ساز و آن را رعایت کن.

حدیث امام علی (ع): «حَقُّ النَّاسِ عَلَیْکَ مَعْرُوفٌ وَالْبِرُّ إِلَیهِمْ»
حقوق مردم بر تو، معروف و عمل به نیکی است.

دین اسلام همچنین به حقوق انسان‌ها در جامعه، حقوق زنان، کودکان، و نیازمندان تأکید دارد.

 

---

جمع‌بندی:
حقوق در قرآن، عرفان، و دین به معنای رعایت اصول عدالت، احترام به کرامت انسانی، و مسئولیت‌های فردی و اجتماعی است. قرآن حقوق را به عنوان دستورهای الهی برای برقراری عدالت و رفاه انسانی معرفی می‌کند، عرفان آن را در راستای تقویت ارتباط معنوی و انسانی می‌بیند، و دین حقوق را به عنوان مسئولیت‌های دینی برای حفظ عدالت، محبت، و تقوا می‌داند.

 

مجموعه رباعیات "حقوق" از دکتر علی رجالی مجموعه‌ای است که به بررسی و تبیین مفاهیم اخلاقی و اجتماعی مرتبط با حقوق بشر، عدالت، حقیقت و تقوا پرداخته است. این اشعار در قالب رباعی، با زبان ساده و در عین حال پرمحتوا، مفاهیم عمیق انسانی و اجتماعی را بیان می‌کنند. در ادامه شرحی بر هر یک از رباعی‌های این مجموعه آورده شده است:


---

حقوق(۱)

حق مردم، کی ز حق هو جداست؟
حق مردم دادنی باشد، بجاست
عدل میزان است در کسب حقوق
آنچه غیر حق بود ،کاری خطاست

شرح:
در این رباعی، نویسنده به اصل مسلم حقوق انسان‌ها اشاره می‌کند که هیچ‌چیز نباید از حق مردم جدا باشد. حق باید به مردم داده شود، و عدالت ملاک در اعطای حقوق است. هر آنچه که خلاف حق باشد، ظلم و خطاست.


---

حقوق(۲)

هر که با حق بود، مقامش والاست
نزد مردم گرامی و دل آراست
در مسیر حقیقت است و کمال
در دو عالم شفیع و او با تقواست

شرح:
در این رباعی، شخصیت فردی که به حق و حقیقت پایبند است توصیف شده است. او به دلیل پیروی از حق، در نظر مردم گرامی است و دل پاک و آراسته دارد. این فرد در مسیر کمال انسانی است و در دو جهان به عنوان شفیع مورد احترام است.


---

حقوق(۳)

آن کس که به حق مردم آگاه شود
دل پاک و زِ ظلم کینه کوتاه شود
در راه عدالت، آن‌که جان می‌بخشد
محبوبِ خدا و اهلِ درگاه شود

شرح:
این رباعی به آگاهی از حق مردم و تاثیر آن بر روح و رفتار فرد اشاره دارد. کسی که به حقوق مردم آگاه است، دل پاکی دارد و از کینه و ظلم رها می‌شود. در راه عدالت، کسی که جان خود را فدای دیگران می‌کند، محبوب خداوند و اهل درگاه او می‌شود.

 

باسمه تعالی
حقوق (۴)

هرکس به امانت و عدالت کوشد
عدل و انصاف و صداقت کوشد
او مقامش رفیع است و بلند
هر لحظه به عافیت، سعادت کوشد

این رباعی بر اهمیت اصول اخلاقی همچون امانت‌داری، عدالت، انصاف و صداقت تأکید دارد و فردی را می‌ستاید که به این ارزش‌ها پایبند باشد. نتیجه این رفتار، دستیابی به جایگاهی والا و سعادت در زندگی فردی و اجتماعی است. شاعر در این اثر، به زبانی ساده و روان، انسان را به رعایت این فضایل دعوت می‌کند.


---

حقوق(۵)

حق گوهر ناب عدل و تقوا باشد
در سایهٔ عدل، دل مصفا باشد
هر کس ز ره صدق و حقیقت برهد
در ظلمت خویش غرق و تنها باشد

شرح:
در این رباعی، حق به عنوان گوهر گرانبهایی معرفی شده است که در سایه عدل و تقوا یافت می‌شود. کسی که از مسیر صدق و حقیقت پیروی کند، از تاریکی و ظلمت رهایی می‌یابد. در حالی که کسانی که از مسیر حق منحرف شوند، در ظلمت خود غرق خواهند شد.


---

حقوق (۶)

هر کس که به عدل و حق قدم بردارد
ظلم و ستم از جهان و غم بردارد
در محفل یار، می شود حق راضی
چون ظلم و شقاوت و ستم بردارد

شرح:
این رباعی بر اهمیت قدم برداشتن در مسیر عدالت و حق تأکید دارد. کسی که در این مسیر حرکت کند، می‌تواند ظلم و ستم را از جهان بزداید و در محفل یاران حق، رضایت خداوند را جلب کند. این فرد در پی رفع ظلم و شقاوت است.


---

حقوق(۷)

این رسمِ خرد، طریقِ قرآن باشد
در سایهٔ حق، دل ز فرقان باشد
هر دل که نهد عدل، به یزدان برسد
در صلح و صفا، دلش ز پاکان باشد

شرح:
این رباعی به ارتباط مستقیم بین خرد، قرآن و عدالت اشاره دارد. کسی که از خرد و عدالت پیروی کند، دلش از اختلاف و تفرقه پاک می‌شود. در نهایت، کسی که عدل را در دل خود بگنجاند، به نزد یزدان خواهد رسید و در صلح و صفا به زندگی ادامه خواهد داد.


---

حقوق(۸)

آنجا که حقوق دیگران محفوظ است
دل در حرمِ عشق خدا ملحوظ است
در سایهٔ عدل، رهسپارِ خُلد است
آنجا که وفا، چراغ هر پیروز است

شرح:
در این رباعی، بر اهمیت حفظ حقوق دیگران تأکید شده است. در جایی که حقوق دیگران رعایت می‌شود، دل انسان در حرم عشق خداوند قرار دارد و در سایه عدل، به سوی بهشت رهسپار می‌شود. وفا نیز به عنوان یک ویژگی ضروری برای پیروزی در زندگی معرفی شده است.


---

حقوق (۹)

هرکس که حقوق دگران پاس کند
خوشنودی حق را به دل احساس کند
در سایه‌ی عدل و مهر و انصاف بشر
آرامش جاودان به خود خاص کند

شرح:
در این رباعی، به اهمیت پاسداشت حقوق دیگران اشاره شده است. فردی که به حقوق دیگران احترام می‌گذارد، خوشنودی خداوند را در دل احساس می‌کند و در سایه عدل و انصاف، آرامش جاودان به دست می‌آورد.


---

حقوق(۱۰)

هر کس ز حقوق دگران دور شود
از مهر الهی دل او کور شود
گر نیتِ او رضای جانان باشد
دریای سعادتش پر از نور شود

شرح:
در این رباعی، کسی که از حقوق دیگران دور می‌شود، از مهر الهی محروم می‌شود و دلش کور می‌شود. اما اگر نیت او به دنبال رضای خداوند باشد، دریای سعادت او پر از نور خواهد شد.


---

نتیجه‌گیری:

مجموعه رباعیات "حقوق" دکتر علی رجالی به‌طور کلی به مسائل اخلاقی و انسانی مربوط به حقوق، عدالت، حقیقت و تقوا پرداخته است. اشعار به گونه‌ای ساده و در عین حال عمیق این مفاهیم را به مخاطب منتقل می‌کنند. شعرهای این مجموعه از نظر فنی و معنوی قوت دارند و مخاطب را به تفکر در مورد حقوق بشر، عدالت و رفتارهای انسانی سوق می‌دهند.

 

بخش ششم

عهد

عهد از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین به معنای پیمان و تعهد است که فرد یا جامعه به انجام مسئولیت‌ها و وظایف خود نسبت به خداوند، دیگران، یا خود بر اساس اصول دینی و اخلاقی می‌دهد. این پیمان‌ها می‌توانند از نوع فردی یا اجتماعی باشند و در تمامی این حوزه‌ها به رعایت صداقت، وفاداری، و مسئولیت‌پذیری تأکید می‌شود.


---

۱. عهد در قرآن:

در قرآن، عهد به عنوان پیمانی با خداوند و سایر انسان‌ها معرفی شده است که باید با صداقت و وفاداری رعایت شود:

آیه ۷۲ سوره احزاب: «وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ عَهْدًا غَلِیظًا»
خداوند از انسان‌ها عهدی محکم و استوار گرفته است.

آیه ۲ سوره بقره: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ»
خداوند از انسان‌ها عهدی گرفته که در مسیر هدایت و اطاعت از او قرار بگیرند.

 

---

۲. عهد در عرفان:

در عرفان، عهد به معنای پیمانی است که عارفان با خداوند برای سلوک در مسیر حقیقت و کمال می‌بندند. این عهد می‌تواند به معنای تصمیم به رهایی از خودخواهی‌ها و پیروی از اراده الهی باشد:

مولانا می‌گوید:

«عهد کن با خود که با دل شاد و پاک / گام در راه حقیقت نهی نه در راه خاک»
در عرفان، عهد به معنای التزام به سیر در مسیر معنوی و طلب قرب الهی است.


عهد در عرفان، به نوعی تکلیف درونی و روحانی است که انسان در برابر خود و خداوند دارد.

 

---

۳. عهد در دین:

در دین، عهد به معنای تعهد به اصول دینی، اخلاقی، و مسئولیت‌های انسانی است که فرد در برابر خداوند، پیامبران، و دیگران به آن پایبند می‌شود. این عهد می‌تواند در قالب بیعت با پیامبران، انجام عبادات، یا رعایت حقوق دیگران باشد:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «الْإِیمَانُ عَهْدٌ بَیْنَ اللَّهِ وَبَیْنَ عَبْدِهِ»
ایمان پیمانی است که میان خداوند و بنده‌اش برقرار است.

حدیث امام علی (ع): «عَهدُ اللهِ لا یَنفَصِمُ»
عهد خداوند از هم نمی‌گسلد و انسان باید در راستای آن زندگی کند.

 

---

جمع‌بندی:
عهد در قرآن، عرفان، و دین به معنای پیمان و تعهد به انجام وظایف و مسئولیت‌ها است. در قرآن، عهد به عنوان پیمانی با خداوند و انسان‌ها برای اطاعت و عدالت معرفی می‌شود، در عرفان عهد به معنای پیمان درونی برای سلوک معنوی و تقرب به خداوند است، و در دین عهد به تعهدات دینی و اخلاقی برای تحقق کمال انسانی و ارتباط با خداوند اشاره دارد.

 

مجموعه رباعیات «عهد» سروده دکتر علی رجالی با بهره‌گیری از مضامین عرفانی و اخلاقی، بر اهمیت وفای به عهد با خداوند و تأثیر آن بر روح و جان انسان تأکید دارد. این اشعار به‌صورت کوتاه و تأثیرگذار، خواننده را به مراقبت از پیمان‌های الهی و انسانی دعوت می‌کنند. در ادامه، متن و شرح هر رباعی ارائه می‌شود:


---

عهد (۱)

متن شعر:
عهد ازلی به دل چو مهری تابان
بر پرده‌ی جان نوشت حق را فرمان
هرکس که به غفلت شکند عهدِ خدا
گمراه شود ز راهِ حق تا پایان

شرح:
شاعر از عهد ازلی انسان با خدا سخن می‌گوید که همچون مهر درخشان بر دل و جان انسان نقش بسته است. شکستن این پیمان الهی به‌واسطه غفلت، انسان را از مسیر هدایت دور کرده و به گمراهی می‌کشاند.


---

عهد (۲)

متن شعر:
آن عهد قدیم از ازل با ما بود
فطرت ز صفای دل، هویدا بود
هرکس که شکست عهد خود با یزدان
دوری ز حضورِ حق در دل‌ها بود

شرح:
در این رباعی، شاعر به پیمانی اشاره می‌کند که از ابتدا در فطرت انسان نهفته است. شکستن این عهد، انسان را از حضور الهی محروم کرده و موجب دوری از صفای دل می‌شود.


---

عهد (۳)

متن شعر:
دل بست به عهدِ ازل و شد عاشق
در محفلِ وصل حق بُوَد او لایق
گر بشکند این عهد، فنا گردد دل
بازآ، که حضور حق کند او ناطق

شرح:
دل انسان با پیمان ازلی به عشق الهی پیوند می‌خورد. این وفاداری انسان را شایسته حضور در محفل وصال الهی می‌کند. با شکستن این عهد، دل نابود شده و تنها راه بازگشت، توبه و رجوع به خداوند است.


---

عهد (۴)

متن شعر:
پیمان من و عشق تو، سرّی پیداست
در محفل جان، ز مهر تو آن برپاست
گر عهد شکستم، به فنا ره بردم
هر دم به تو برگشتم و دل در سوداست

شرح:
عهد انسان با عشق الهی، رازی آشکار در جان اوست که با مهر الهی زنده و استوار است. شاعر بیان می‌کند که شکستن این پیمان، انسان را به نابودی می‌کشاند و بازگشت به سوی خداوند، دل را سرشار از آرامش و امید می‌کند.


---

عهد (۵)

متن شعر:
عهد ازلی با تو سرآغاز من است
آتشکده‌ی عشق تو اعجاز من است
گر بشکنم این عهد نهان با دل خویش
دوری ز تو، دردِ دلِ پُرراز من است

شرح:
پیمان ازلی با خداوند، اساس وجود انسان است و عشق به خداوند همچون آتشی جاودانه در جان او شعله‌ور است. شکستن این عهد، انسان را به دوری از خدا و دردی پنهان و عمیق دچار می‌کند.


---

عهد (۶)

متن شعر:
پیمان وفا اساسِ ایمان باشد
بر راه خدا، صدق ز خوبان باشد
بشکن ز هوس هر چه تو را دور کند
عهد اَزلی، مهر دل و جان باشد

شرح:
وفای به پیمان، بنیان ایمان است و صداقت در راه خدا، نشانه نیکان است. شاعر به مخاطب توصیه می‌کند که با ترک هوس‌ها، عهد ازلی با خداوند را که سرچشمه محبت و آرامش دل است، حفظ کند.


---

عهد (۷)

متن شعر:
پیمان خدا شد به همه راهنما
تا پاک شود دل ز خطاها و جفا
عهدی که نباشد به دل‌ها و وفا
مانَد به جهان محنت و دردی بالا

شرح:
پیمان خداوند، راهنمای انسان‌ها برای پاک شدن از خطاها و جفاهاست. شاعر هشدار می‌دهد که بی‌وفایی به این پیمان، جهان را پر از محنت و درد می‌کند.


---

عهد (۸)

متن شعر:
هر عهد که بستی، بنگر بر آن خوب
پیمان‌شکنی کند تو را نامحبوب
پیمان‌شکنان ره به ظلمت سپرند
پرهیز نما از گنه و کار ذنوب

شرح:
شاعر به اهمیت حفظ پیمان‌ها تأکید دارد و بیان می‌کند که پیمان‌شکنی انسان را منفور و گمراه می‌سازد. او از مخاطب می‌خواهد که از گناه و تخطی از عهدها دوری کند.


---

عهد (۹)

متن شعر:
پیمان‌شکنان دور ز الطاف خدا
گمراه شوند از ره یزدان و رضا
بر عهد و وفا، مسیر تقواست بلند
عهدی که خدا بست، بماند پا بر جا

شرح:
شکستن پیمان‌ها، انسان را از لطف و رحمت الهی محروم می‌کند و او را به گمراهی می‌کشاند. وفای به عهد، راه تقوا را هموار می‌کند و پیمان الهی همیشه استوار و پایدار است.


---

عهد (۱۰)

متن شعر:
بر عهد بمان، که عهد نوری اَزلی است
پیمان خدا چراغ راه عملی است
آنان که وفای عهد کردند تمام
بر دل زده‌اند مهر وفا، جلب دلی است

شرح:
پیمان با خداوند همچون چراغی است که راه عمل و زندگی انسان را روشن می‌کند. شاعر تأکید دارد که وفای به این عهد، مهر عشق و وفاداری را بر دل‌ها می‌نشاند و انسان را به محبوبیت می‌رساند.


---

تحلیل کلی

این مجموعه به زیبایی اهمیت عهد و پیمان را در زندگی معنوی و اخلاقی نشان می‌دهد. با زبانی روان و مفاهیم عمیق، مخاطب را به حفظ این پیمان‌ها و وفای به عهدهای الهی و انسانی فرا می‌خواند.

آیا مایلید تفسیر بیشتری درباره یک رباعی خاص ارائه شود؟

 

بخش هفتم

حق طلبی

حق‌طلبی از دیدگاه قرآن، عرفان و دین به معنای جست‌وجو و تلاش برای احقاق حقوق و رسیدن به حقیقت است. این مفهوم در این سه حوزه نه تنها به معنای درخواست حقوق فردی و اجتماعی، بلکه به معنای جست‌وجوی حق و حقیقت در ارتباط با خداوند و انسان‌ها نیز مطرح می‌شود.


---

۱. حق‌طلبی در قرآن:

در قرآن، حق‌طلبی به معنای جست‌وجو و مطالبه حق در برابر باطل، و تلاش برای تحقق عدالت و انصاف است:

آیه ۱۱۲ سوره آل‌عمران: «قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ»
در این آیه، قرآن به طلب حق و رزق از سوی انسان‌ها اشاره دارد و تأکید می‌کند که خداوند حق‌طلبی را پاسخ می‌دهد.

آیه ۱۳۲ سوره توبه: «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ وَسِیلَةً وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
در جست‌وجوی حق، انسان باید از خداوند طلب راهنمایی کند و در مسیر حقیقت تلاش نماید.

 

---

۲. حق‌طلبی در عرفان:

در عرفان، حق‌طلبی به معنای جست‌وجوی حقیقت الهی و حقیقت درونی انسان است. عارفان به این باورند که انسان باید در جست‌وجوی حقیقت مطلق (خداوند) باشد و از جهل و باطل رهایی یابد:

مولانا می‌گوید:

«حق‌طلبی در دل عاشق، به جوش و خروش است / هر که در پی عشق است، حقیقت را می‌جوید»
در عرفان، حق‌طلبی نه تنها جست‌وجوی حقیقت بیرونی، بلکه رسیدن به حقیقت درونی و اتصال به خداوند است.


عارفان حق‌طلبی را همچون گمشده‌ای می‌بینند که تنها از طریق پاکسازی دل و اتصال به خدا می‌توان به آن دست یافت.

 

---

۳. حق‌طلبی در دین:

در دین، حق‌طلبی به معنای جست‌وجوی عدالت، حقوق انسانی، و قرب الهی است. دین بر لزوم طلب حق در همه ابعاد زندگی، از جمله حقوق فردی، اجتماعی، و دینی تأکید دارد:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَیْهِ جَاهَدَ»
کسی که در طلب حق است، باید در مسیر آن جهاد کند.

حدیث امام علی (ع): «الْحَقُّ یَجْلِی وَیُزَحْزِحُ عَنْهُ کُلَّ مَا یُدَارِی»
حقیقت، همه چیز را روشن می‌سازد و از میان بردارنده هر چیزی است که حقیقت را پنهان کند.

 

---

جمع‌بندی:
حق‌طلبی در قرآن، عرفان، و دین به معنای جست‌وجوی حقیقت و تلاش برای احقاق حقوق انسانی است. قرآن حق‌طلبی را جست‌وجوی عدالت و حقیقت می‌داند، عرفان آن را جست‌وجوی اتصال به حقیقت الهی و درک حقیقت درونی می‌شمارد، و دین به حق‌طلبی به عنوان وظیفه‌ای اخلاقی و دینی برای تحقق عدالت و قرب به خداوند تأکید دارد.

 

حق طلبی(۱):

بر قدرت ظالم، ای دل آرام مشو
با عدل خدا، تو دل به او رام مشو
هر کس که به ظلم، پای بندد بی‌باک
از نور خدا، طلب کند کام مشو

شرح:
در این رباعی، شاعر به دل هشدار می‌دهد که در برابر قدرت ظالمانه و ستمکارانه سکوت نکند و آرام نگیرد. او از دل می‌خواهد که تنها به عدالت الهی دل ببندد و تسلیم ظلم نشود. کسی که در برابر ظلم تسلیم شود، در حقیقت از نور الهی دور می‌ماند و نمی‌تواند از سرچشمه‌ی حقیقی بهره‌مند شود.

حق طلبی(۲):

در ظلمت نفس، ره خدا بر ما کن
با نور خدا، جان و دلت رسوا کن
با سعی و تلاش راه او را دریاب
در راه حقیقت، ره حق بر پا کن

شرح:
شاعر در این رباعی از انسان می‌خواهد که در تاریکی‌های نفس خود، راه خدا را جستجو کند. او تأکید می‌کند که با جستجو و تلاش برای یافتن نور الهی، انسان می‌تواند جان و دل خود را از تاریکی‌ها آزاد کرده و به حقیقت نزدیک‌تر شود. سعی و تلاش برای رسیدن به حقیقت و پیروی از راه خدا، اساس این رباعی است.

حق‌طلبی (۳):

در ظلمت خویش، راه حق احیا کن
دین نبوی، در جهان بر پا کن
از خود گذر و جان به جانان بسپار
بر درگه حق، روح و روان دریا کن

شرح:
در این رباعی، شاعر به انسان توصیه می‌کند که در تاریکی‌های درونی خود، راه حق را زنده کند و در مسیر نبوت و دین الهی حرکت کند. او بر اهمیت خودگذشتگی تأکید می‌کند و از انسان می‌خواهد که جان و روح خود را به خداوند بسپارد تا به حقیقت و راه راست دست یابد.

حق طلبی(۴):

در ظلمت شب، خدا خدا کن
از جور و ستم، ورا صدا کن
حق حاضر و آگاه به اعمال
دل را به امید حق رها کن

شرح:
شاعر در این رباعی به انسان توصیه می‌کند که در شب‌های تاریک و ظلمانی دنیا، با یاد خدا دل خود را روشن کند. او به یاد خداوند دلگرم می‌شود و به انسان می‌گوید که از ظلم و ستم دوری کند و تنها به خداوند اعتماد کند. در این جا، "رها کردن دل" به معنای تسلیم شدن به اراده خداوند است.

حق طلبی(۵):

در ظلمت نفس، نور حق پیدا کن
با پرتو او جان و دل شیدا کن
از خود گذر و سوی خدا کن پرواز
با همت عشق، جان خود پویا کن

شرح:
این رباعی دعوت به جستجوی نور الهی در دل دارد. شاعر از انسان می‌خواهد تا با استفاده از نور خداوند، جان و دل خود را روشن کرده و از خودگذشتگی کند. پرواز به سوی خداوند و حرکت در مسیر عشق و ایمان، مفهوم اصلی این رباعی است.

حق طلبی(۶):

گر بر سر ظلم یک قیامی باشد
در سایه ی عدل او نظامی باشد
آن کس که ز حق، طلب کند مهدی را
از لطف خداست، آن پیامی باشد

شرح:
این رباعی به قیام برای عدالت اشاره دارد. شاعر می‌گوید که اگر در برابر ظلم قیامی صورت گیرد، در سایه عدالت الهی، نظامی برقرار خواهد شد. او اشاره به امام مهدی (علیه‌السلام) دارد که عدالت را در جهان برقرار خواهد ساخت و این پیام، پیامی از سوی خداوند است.

حق طلبی(۷):

حق نور خداست، در دلت جا گیرد
ظلم است که دل، ز راه حق وا گیرد
هر کس که به عدل، راه یزدان پوید
از نور خدا، در دو دنیا گیرد

شرح:
در این رباعی، شاعر به انسان می‌گوید که نور خدا در دل قرار می‌گیرد و در مقابل ظلم است که دل انسان از راه حقیقت و عدالت دور می‌شود. کسانی که در راه عدالت الهی قدم می‌زنند، از نور خدا بهره‌مند شده و در دو دنیا موفق خواهند بود.

حق طلبی(۸):

بر حق طلب، ای دل، رهی پیدا کن
با عدل خدا، امر خدا، احیا کن
گر نور خدا به دل بتابد روشن
با یاد خدا، ظلمت جان را وا کن

شرح:
شاعر در این رباعی از دل می‌خواهد که در جستجوی حق باشد و با پیروی از عدل خدا، امر الهی را در جهان احیا کند. او می‌گوید اگر نور خدا بر دل بتابد، ظلمت‌ها از جان انسان دور خواهد شد و او می‌تواند با یاد خدا، قلب خود را از تاریکی‌ها پاک کند.

حق طلبی(۹):

در راه خدا، به عدل پیمان بستیم
در دفع ستم، دل به جانان بستیم
هر کس که در این راه خدا را جوید
در راه حسین، عشق رندان بستیم

شرح:
این رباعی بیانگر پیمانی است که انسان در راه خدا و در راستای عدالت می‌بندد. او در این راه سعی دارد تا از ظلم و ستم جلوگیری کند و دل خود را به خداوند بسپارد. در این رباعی، اشاره به امام حسین (علیه‌السلام) به عنوان نمادی از ایستادگی در برابر ظلم و عشق به حقیقت دارد.

حق طلبی(۱۰):

بر حق طلب و ز ظلم، رو گردان شو
با نور خدا ز غم، همی خندان شو
هر کس که رود راه خدا تا آخر
در سایه ی عدل، جان و دل درمان شو

شرح:
شاعر در این رباعی از انسان می‌خواهد که از ظلم دوری کند و به نور خدا پناه برد. او می‌گوید که هر کس که در راه خدا ثابت قدم بماند، در نهایت در سایه عدل الهی آرامش و شفا خواهد یافت. این رباعی به تسلیم شدن در برابر اراده خدا و حرکت در مسیر حقیقت اشاره دارد.


---

نتیجه‌گیری:

این مجموعه رباعی‌ها به خواننده یادآوری می‌کند که در این دنیای پر از ظلم و تاریکی، تنها با نور خدا و حرکت در مسیر عدالت الهی است که می‌توان راه صحیح را پیدا کرد. هر رباعی از این مجموعه دعوتی است به جستجو برای حقیقت، خودشناسی، و پرهیز از ظلم و فساد. شاعر در تلاش است تا انسان را به توکل به خدا، جستجوی نور الهی، و ایستادگی در برابر ظلم‌ها فراخواند.

 

بخش هشتم

عشق

عشق از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین به معنای عاطفه و علاقه عمیق به خداوند، حقیقت، و انسان‌ها است. این مفهوم در این سه حوزه به نوعی جست‌وجوی حقیقت و ارتباط معنوی با خداوند، همچنین محبت و مهربانی با دیگران را شامل می‌شود.


---

۱. عشق در قرآن:

در قرآن، عشق به معنای محبت و علاقه عمیق به خداوند و کسانی است که در مسیر حقیقت حرکت می‌کنند. عشق الهی اساس هدایت انسان‌ها و انگیزه‌ بخش حرکت به سوی کمال است:

آیه ۵۴ سوره آل‌عمران: «قُلْ إِنْ کُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَیَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
محبت واقعی به خداوند در پیروی از پیامبر و اطاعت از دستورات الهی است.

آیه ۲۰۵ سوره بقره: «وَاذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ»
در این آیه، عشق به خداوند از طریق یاد و ذکر او و درک حضور الهی در دل مطرح شده است.

 

---

۲. عشق در عرفان:

در عرفان، عشق به عنوان نیرویی معنوی و روحانی برای رسیدن به کمال و اتصال به خداوند شناخته می‌شود. عارفان عشق را بالاترین حقیقت و هدف اصلی در مسیر سلوک به سوی خداوند می‌دانند:

مولانا می‌گوید:

«عشق است که دل را به سوی حقیقت می‌برد / و در دل عاشق خداوند می‌تابد»
در عرفان، عشق نه تنها به معنای علاقه به خداوند، بلکه به عنوان یک سفر روحانی برای فانی شدن در خداوند و رسیدن به وحدت با او است.


عشق در عرفان، همچون سوختی برای حرکت در مسیر حقیقت است که از دل پاک و دل‌آرامی برمی‌آید.

 

---

۳. عشق در دین:

در دین، عشق به عنوان یکی از ارزش‌های اساسی برای تکامل انسانی و ارتباط با خداوند و خلق او مطرح است. دین به محبت و عشق نسبت به خداوند و دیگران به عنوان رکن اصلی زندگی و سعادت انسان‌ها تأکید دارد:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «لَا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى أُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ»
ایمان حقیقی در گرو محبت به دیگران و علاقه به خیر و سعادت آنان است.

حدیث امام علی (ع): «أَشْرَفُ النَّاسِ مَنْ أَحَبَّ لِلَّهِ وَأَبْغَضَ لِلَّهِ»
بالاترین مقام انسانی متعلق به کسی است که برای خداوند دوست می‌دارد و دشمن می‌دارد.

 

---

جمع‌بندی:
عشق در قرآن، عرفان، و دین به معنای علاقه و محبت عمیق به خداوند، حقیقت، و انسان‌ها است. در قرآن، عشق به خداوند در پیروی از دستورات الهی و یاد او است، در عرفان عشق به عنوان نیرویی معنوی برای اتصال به خدا و رسیدن به کمال انسانی دیده می‌شود، و در دین عشق به خداوند و دیگران به عنوان بنیادی‌ترین اصول برای تحقق سعادت و کمال انسانی مطرح است.

 

 

مجموعه رباعیات عشق: متن و شرح

این مجموعه رباعیات از دکتر علی رجالی، جلوه‌هایی از مفهوم عشق الهی و عرفانی را با زبانی روان و دلنشین بیان می‌کند. عشق در این اشعار به‌عنوان چراغ هدایت و شفابخش دردهای بشری معرفی شده است. در ادامه، متن هر رباعی همراه با شرح آن آورده شده است:


---

عشق (۱)

متن شعر:
عشق است چراغ و نور هر انسانی
سرچشمهٔ روشنی و هر درمانی
هر جان که ز نور عشق روشن گردد
بگذشت ز مرز خاکی و نادانی

شرح:
شاعر عشق را به‌عنوان چراغ و نور انسان‌ها معرفی می‌کند. این عشق الهی، منبع روشنایی و درمان همه دردهاست. انسانی که قلبش با نور عشق روشن شود، از مرز مادیات و جهل عبور می‌کند و به معرفت الهی دست می‌یابد.


---

عشق (۲)

متن شعر:
عشق آمد و از دل، غم دوران بزدود
از چشمهٔ جان، زنگ خسران بزدود
در هر نفسی که شور او جاری شد
دل را ز غم و غصه و حیران بزدود

شرح:
عشق الهی، غبار غم‌ها و زیان‌های دنیوی را از دل می‌زداید. در هر نفسی که عشق الهی جریان یابد، دل انسان از حیرانی و غم رها می‌شود و به آرامش می‌رسد.


---

عشق (۳)

متن شعر:
عشق آمد و بند غصه از ما بگرفت
هر لحظه ز شوق، زنگ دل‌ها بگرفت
چون شمع به قلب شب فروزان گردید
آتش ز دلم، تمام شب را بگرفت

شرح:
شاعر عشق را نیرویی می‌داند که غم‌ها را از انسان دور کرده و قلب را با شوقی بی‌پایان روشن می‌سازد. عشق همچون شمعی است که شب تاریک را روشن می‌کند و آتش عشق، دل را سرشار از نور و شور می‌نماید.


---

عشق (۴)

متن شعر:
عشق آمد و خانهٔ دلم شد پرنور
هر ذره ز نور خویشتن کرده ظهور
در وسعت بی‌کرانهٔ اندیشه
رنگی ز بهار جاودان یافت حضور

شرح:
با آمدن عشق، دل انسان پر از نور الهی می‌شود. عشق، تمام ذرات وجود را نورانی می‌کند و در گستره اندیشه، حالتی جاودانه و بهاری به انسان می‌بخشد.


---

عشق (۵)

متن شعر:
عشق صیقل می‌دهد روح شما
درد و غم را می‌دهد یک جا شفا
می‌زداید زنگ دل را، غصه‌ها
عشق از حق باشد و کرده عطا

شرح:
عشق الهی همچون صیقل‌دهنده‌ای است که روح انسان را پاک و شفاف می‌سازد. این عشق، دردها و غم‌ها را شفا داده و دل را از غبار غصه‌ها پاک می‌کند. شاعر عشق را هدیه‌ای از جانب خداوند معرفی می‌کند.


---

عشق (۶)

متن شعر:
معدن اسرار حق دانی کجاست
در دل آل علی و مصطفی است
هر که دریا دل بود با عشق هو
سینه‌اش مملو ز عشق کبریاست

شرح:
شاعر، دل اولیای خدا همچون پیامبر و امامان را معدن اسرار الهی می‌داند. کسی که دلش به وسعت دریا باشد و عشق الهی را در خود جای دهد، به عشق کبریایی پروردگار دست می‌یابد.


---

عشق (۷)

متن شعر:
عشق آمد و دل شاد شد از نور
غم رفت و دلم گشت پر از شور
هر تیرگی جان ز دلم رفت
شاداب شد و گشت چه مسرور

شرح:
عشق، دل را از نور الهی سرشار کرده و شادی و سرور را به ارمغان می‌آورد. با ورود عشق به دل، تمام تیرگی‌ها و غم‌ها از بین می‌رود و دل شاداب و مسرور می‌شود.


---

عشق (۸)

متن شعر:
دل را به نسیم عشق تسلیم نما
هر لحظه ورا به عشق تقدیم نما
این باغ شکوفا ز هوای عشق است
دل را به خدا سپار و تعظیم نما

شرح:
شاعر توصیه می‌کند که دل را به نسیم عشق الهی بسپاریم و همواره عشق را به دل تقدیم کنیم. عشق همچون نسیمی است که باغ دل را شکوفا می‌کند و سپردن دل به خداوند، سرمنشأ تعظیم و آرامش است.


---

عشق (۹)

متن شعر:
عشق، دل را می‌برد دریای نور
تا منیت‌ها بشوید، گرچه دور
می‌شود غرق وجود و معرفت
ناجی دل می‌شود عشق و سرور

شرح:
عشق، دل را به دریای نور الهی می‌برد و انسان را از خودخواهی و منیت پاک می‌کند. با غرق شدن در عشق الهی، دل به معرفت دست می‌یابد و شادی حقیقی را تجربه می‌کند.


---

عشق (۱۰)

متن شعر:
حق بود مشرف به عالم با حضور
زین سبب گوید خدا باشم چو نور
چشم ما بینا شود با نور حق
خود نمایی می‌کند یزدان چه جور

شرح:
شاعر بیان می‌کند که خداوند با حضور خویش بر عالم نور می‌افکند. چشم انسان با نور الهی بینا می‌شود و جلوه‌های زیبای خداوند در تمام هستی نمایان می‌گردد.


---

جمع‌بندی و تحلیل کلی

این مجموعه رباعیات، عشق را همچون نیرویی الهی معرفی می‌کند که روشنی‌بخش دل‌ها و شفابخش غم‌هاست. شاعر عشق را هدیه‌ای از جانب خداوند می‌داند که انسان را به معرفت و نور الهی هدایت می‌کند. این اشعار، خواننده را به تفکر درباره نقش عشق الهی در زندگی معنوی و روزمره دعوت می‌کنند.

آیا مایلید درباره یک شعر خاص بیشتر توضیح داده شود؟

 

بخش نهم

وحدت

 

وحدت از دیدگاه قرآن، عرفان و دین به معنای یگانگی و هماهنگی است که در آن تمام موجودات و حقیقت‌ها به یک اصل مشترک و حقیقت مطلق اشاره دارند. این مفهوم در این سه حوزه به ارتباط و اتحاد انسان با خداوند و حقیقت، همچنین اتحاد در جامعه انسانی اشاره دارد.


---

۱. وحدت در قرآن:

در قرآن، وحدت به معنای یگانگی خداوند و اصل وجودی او است. قرآن تأکید می‌کند که خداوند یگانه است و هیچ شریکی ندارد، و انسان‌ها باید در پی وحدت با خداوند و در اجتماع نیز در جهت ایجاد وحدت تلاش کنند:

آیه ۱۶۳ سوره آل‌عمران: «إِنَّمَا إِلَاهُکُمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ لَا إِلٰهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ»
خداوند یگانه است و هیچ معبودی جز او وجود ندارد.

آیه ۱۰۳ سوره آل‌عمران: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»
قرآن به اتحاد امت اسلامی و عدم تفرقه تأکید دارد.

 

---

۲. وحدت در عرفان:

در عرفان، وحدت به معنای فانی شدن در خداوند و رسیدن به مرحله‌ای از کمال است که انسان در آن، خود را جزئی از حقیقت واحد می‌بیند. عارفان معتقدند که همه چیز در نهایت به یک حقیقت واحد (خداوند) برمی‌گردد و هیچ‌چیز مستقل از او نیست:

مولانا می‌گوید:
«در این دریا همه چیز حل شده است / هر کسی جز این بحر، یک ذره است»
در عرفان، انسان باید در مسیر سلوک به وحدت با خدا برسد و در آن اتحاد با حقیقت را تجربه کند.

 

---

۳. وحدت در دین:

در دین، وحدت نه تنها به یگانگی خداوند بلکه به اتحاد انسان‌ها نیز اشاره دارد. دین به انسان‌ها دستور می‌دهد که در کنار یکدیگر در جهت تحقق عدالت، محبت، و همکاری حرکت کنند:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «المؤمنونَ کِالجَسدِ الواحدِ، إِذا اشتَکَىٰ منهُ عضوٌ تداعىٰ لهُ سائرُ الأعضاءِ بالسهرِ و الحُمّى»
مؤمنان همچون یک بدن واحد هستند که اگر عضوی آسیب ببیند، دیگر اعضا نیز در درد آن شریک خواهند شد.

حدیث امام علی (ع): «النَّاسُ عِیالُ اللَّهِ»
مردم خانواده خداوند هستند و باید در میان خود اتحاد و همبستگی برقرار کنند.

 

---

جمع‌بندی:

وحدت در قرآن، عرفان، و دین به معنای یگانگی و ارتباط با خداوند و حقیقت است. در قرآن، وحدت به یگانگی خداوند و لزوم اتحاد امت اسلامی اشاره دارد. در عرفان، وحدت به معنای فانی شدن در خداوند و تجربه اتحاد با حقیقت است. در دین، وحدت نه تنها به یگانگی خداوند بلکه به اتحاد انسان‌ها در راستای تحقق اهداف انسانی و الهی تأکید دارد.


---

وحدت (۱)

آن کس که دلش ز حق بود در رفتار
در هر عمل و سخن شود نور ز یار
گر دل به خدا گره خورد از دل و جان
وحدت ز دلش جوشد و نه در گفتار

شرح: وحدت حقیقی از عمق دل و عمل سرچشمه می‌گیرد، نه صرفاً از زبان. نزدیکی به خدا رفتار و گفتار انسان را نورانی می‌کند.

 

---

وحدت (۲)

وحدت به دل و زبان و گفتار بود
حرمت به عقاید و ز افکار بود
دوری ز جفا و تفرقه مرضی حق
در سایه‌ی وحدت، گل و گلزار بود

شرح: وحدت باید در دل، گفتار و رفتار نمایان باشد. این رباعی بر احترام به عقاید و پرهیز از تفرقه به‌عنوان اصول رضایت الهی تأکید دارد.

 

---

وحدت (۳)

در وحدت جان، ز نفس و دنیا بگذر
در راه وصال حق، ز اغوا بگذر
در دل که خدا باشد، کثرت نبود
در سایه‌ی عشق او، ز سودا بگذر

شرح: برای تحقق وحدت روحی، باید از خودخواهی و دلبستگی‌های دنیوی دست کشید و عشق به خدا را در دل جاری ساخت.

 

---

وحدت (۴)

وحدت به خدا و اهل ایمان و رسول
منجر به عدالت است و اعمال قبول
این راه رهائیست ز دوری و خطا
در سایه‌ی آن نیست جدایی و ملول

شرح: این رباعی وحدت در ایمان به خدا و پیامبر را راهی برای دستیابی به عدالت، رهایی از گمراهی و رفع ملال می‌داند.

 

---

وحدت (۵)

رمز پیروزی بود در اتحاد
موجب عزت شود در امتداد
چنگ زن بر حبل یزدان بی‌درنگ
از گناه و از خطا و از عناد

شرح: اتحاد و پیوستن به ریسمان الهی (حبل‌المتین) رمز پیروزی و عزت است. این رباعی بر ترک گناه و دشمنی تأکید دارد.

 

---

وحدت (۶)

آن که از خود بگذرد، او با خداست
باز گردد دیده‌ی دل، جان فزاست
غیر حق ظلمت بود، ظلم و هراس
روشنی بخش حیات و دلگشاست

شرح: گذر از خودخواهی و نزدیکی به خدا موجب روشنایی دل و زندگی و رهایی از تاریکی‌ها می‌شود.

 

---

وحدت (۷)

هر که در دل خدای خود را جوید
در سیر و سلوک، بی‌نهایت پوید
جز حق نبود دیده کسی در عالم
جز او همه فانی است، خدا می‌گوید

شرح: این رباعی فناپذیری همه موجودات جز خداوند را یادآوری می‌کند و به جوینده‌ی خدا وعده بی‌کرانگی می‌دهد.

 

---

وحدت (۸)

ای مسلمانان، چرا غافل شدید؟
در نبرد دشمنان، کاهل شدید
این همه ظلم و تعدی، دلهره
سوی دشمن آید و جاهل شدید

شرح: شاعر مسلمانان را به اتحاد برای مقابله با ظلم و دشمنی فرا می‌خواند و از غفلت و کاهلی آنان انتقاد می‌کند.

 

---

وحدت (۹)

دشمنان چون گرگ در میدان ما
بهره‌ها بردند از نقصان ما
وقت وحدت باشد و همبستگی
پایمردی کن، که آن درمان ما

شرح: دشمنان از تفرقه ما سوءاستفاده می‌کنند. تنها راه نجات و درمان دردهای امت اسلامی، وحدت و پایمردی است.

 

---

وحدت (۱۰)

در سایه‌ی یک‌دلی و ایمان به خدا
بگذر ز هوای دون و بی‌باک و رها
دل در ره حق گذار و دل بر او بند
از حق مددی طلب، که او راهنما

شرح: ایمان به خدا و گذشتن از هواهای نفسانی، راه رسیدن به رهایی و راهنمایی الهی است. این وحدت موجب تقرب به حق می‌شود.

 

---

نتیجه‌گیری:

این مجموعه رباعیات، پیام‌هایی عمیق و عرفانی در خصوص وحدت فردی، اجتماعی و ایمانی ارائه می‌دهد. هر شعر نکته‌ای از اهمیت اتحاد، نزدیکی به خدا، و پرهیز از تفرقه و گناه را روشن می‌سازد.

 

 

بخش دهم

دلسوزی

دلسوزی از دیدگاه قرآن، عرفان و دین به معنای توجه، محبت و مراقبت از دیگران به‌ویژه در شرایط سخت است. این ویژگی به طور خاص به محبت خالصانه و ملاحظه حال دیگران اشاره دارد و در این سه حوزه معنای عمیق‌تری پیدا می‌کند.


---

۱. دلسوزی در قرآن:

در قرآن، دلسوزی به معنای رحمت و توجه به حال دیگران است، به‌ویژه در شرایط سخت. خداوند خود را به عنوان «رحمن» و «رحیم» معرفی می‌کند و از مسلمانان می‌خواهد که در تعامل با دیگران از این ویژگی‌ها پیروی کنند:

آیه ۱۵۳ سوره توبه: «وَکَانَ اللَّهُ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا»
خداوند نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است و این ویژگی باید در رفتار مؤمنان نیز نمایان باشد.

آیه ۱۲۸ سوره توبه: «لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ»
پیامبر اسلام (ص) به عنوان نمونه‌ای از دلسوزی معرفی شده که در سختی‌ها، سختی دیگران را تحمل می‌کند.

 

---

۲. دلسوزی در عرفان:

در عرفان، دلسوزی به معنای توجه به نیازهای روحانی و معنوی دیگران است. عارفان نه تنها نسبت به جسم انسان‌ها بلکه نسبت به روح و معنای زندگی آن‌ها حساس هستند و به آن‌ها کمک می‌کنند تا به کمال برسند. دلسوزی در عرفان به‌طور عمیق‌تری به محبت الهی و علاقه به رهایی دیگران از مشکلات روحی و معنوی اشاره دارد:

مولانا می‌گوید:
«دلسوزی کن به حال دیگران / که در دل شب‌ها به خدا می‌رسند»
در عرفان، دلسوزی بیشتر به معنای هدایت کردن دیگران به سوی حقیقت و روشنایی معنوی است.

 

---

۳. دلسوزی در دین:

در دین، دلسوزی نه تنها به محبت به دیگران بلکه به مسئولیت‌پذیری و همکاری برای بهبود حال مردم نیز اشاره دارد. دین به انسان‌ها می‌آموزد که در زمان سختی‌ها در کنار یکدیگر باشند و مشکلات یکدیگر را درک کرده و برای رفع آن‌ها تلاش کنند:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «لَا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ»
در این حدیث دلسوزی به معنای دوست داشتن خیر برای دیگران به اندازه خود است.

حدیث امام علی (ع): «دَرَجَاتُ الناسِ فِی الدُّنیا وَالآخِرَةِ عَلَى قَدْرِ إِحْسَانِهِمْ إِلَى عِیَالِهِمْ وَحَسْنِ تَعَامُلِهِمْ»
انسان‌ها در دنیا و آخرت به اندازه دلسوزی و توجه به نیازهای دیگران ارتقا می‌یابند.

 

---

جمع‌بندی:

دلسوزی در قرآن، عرفان و دین به معنای توجه، محبت و مراقبت از دیگران در مشکلات و شرایط سخت است. در قرآن، دلسوزی به رحمت الهی و مراقبت از مؤمنان اشاره دارد. در عرفان، دلسوزی به هدایت و کمک معنوی به دیگران برای رسیدن به کمال روحی است. در دین، دلسوزی به‌عنوان مسئولیت اجتماعی و محبت به دیگران برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی تلقی می‌شود.

 

مجموعه رباعیات دلسوزی که توسط دکتر علی رجالی سروده شده است، دربردارنده مضامین اخلاقی، دینی و انسانی است. این مجموعه با تمرکز بر مفهوم دلسوزی و مهرورزی، تلاش دارد تا خواننده را به تفکر و اندیشه درباره رابطه انسان با خدا، دیگران و جهان پیرامون خود برانگیزد. در این رباعیات، مفاهیمی همچون محبت الهی، رحمت خداوند، عفو و بخشش، و خدمت به خلق خدا به زیبایی بیان شده است.

شرح هر رباعی به تفصیل:

دلسوزی(۱)

عاشق همه جا عشق خدا می گوید
از مهر و وفا قصه به جا می‌گوید
در کوی حقیقت دل او روشن شد
از رحمت حق راز شفا می‌گوید

در این رباعی، سراینده بر عشق و محبت خدا تأکید دارد. عشق به خدا و ارتباط با او، روح انسان را روشن کرده و او را به حقیقت رهنمون می‌شود. این عشق، باعث ظهور رحمت الهی در دل انسان‌ها می‌گردد که شفای روحی و جسمی را به همراه دارد.

دلسوزی(۲)

عاشق ز حقیقت خدا دم ساز است
از مهر و ز رحمت خدا آواز است
دلسوزی حق ز عشق برمی‌خیزد
هر سالک راه، غرق در اعجاز است

در این رباعی، عشق به حقیقت خداوند به‌عنوان منبع تمام محبت‌ها و دلسوزی‌ها معرفی شده است. عشق به خدا، موجب ظهور رحمت الهی در جهان می‌شود و هر سالکی که در مسیر خداوند قرار گیرد، به اعجازهای الهی دست خواهد یافت.

دلسوزی(۳)

عارف ز سخاوت خدا می‌گوید
از رحمت حق، هر کجا می گوید
دلسوزی حق به خلق از حب خداست
هر عاشق و سالک ز عطا می گوید

در این رباعی، سخاوت و بخشندگی خداوند به‌عنوان خصیصه‌ای الهی معرفی شده است. عارفان و سالکان خداوند از این سخاوت و رحمت سخن می‌گویند و دلسوزی حقیقی از محبت و عشق خدا به خلق او ناشی می‌شود.

دلسوزی(۴)

برجاست خدا، راز دلسوزی‌ها
پیوند دل است ساز دلسوزی‌ها
عاشق به نگاه عشق، عالم بیند
در سینهٔ اوست ناز دلسوزی‌ها

این رباعی به این نکته اشاره دارد که خداوند اصل و سرچشمه تمامی دلسوزی‌ها و مهربانی‌هاست. هرگاه دل انسان با عشق به خدا متصل شود، عالم را به‌طور متفاوتی می‌بیند و در دل او مهر و محبت بی‌پایانی وجود دارد.

دلسوزی(۵)

هر کس که دلی به مهر آباد کند
با لطف خدا، جهان چو دل شاد کند
آن کس که سپرد دل به یزدان هر دم
از نور دل و عشق و صفا یاد کند

در این رباعی، تأکید بر این است که کسی که دل خود را با محبت و مهر به خداوند آراسته کند، می‌تواند جهان را به جایگاهی پر از شادی و محبت تبدیل کند. همچنین، چنین فردی در دل خود از نور و عشق الهی بهره‌مند می‌شود.

دلسوزی(۶)

در سوره ی فرقان، سخن از رحمان است
رحمت ز خدا به بندگان افشان است
حق گفت: به یاری خلایق بشتاب
آیات خدا چراغ شب، تابان است

این رباعی به آیه‌های قرآن و پیام‌های الهی اشاره دارد که رحمت و محبت خداوند را به بندگانش می‌رساند. همچنین، خداوند انسان‌ها را به یاری دیگران دعوت کرده است و آیات خداوند همانند چراغی در شب تاریک برای هدایت انسان‌ها هستند.

دلسوزی(۷)

دستان گره‌گشا، تو را احسان است
آن جلوه ی از لطف خدا، رحمان است
آیینه‌ای از مهر خدا در دل ماست
هر کس که به لطف یار، جانش جان است

در این رباعی، دستان گره‌گشا به‌عنوان نمادی از لطف خداوند معرفی شده است. انسان‌هایی که با محبت و دلسوزی به دیگران کمک می‌کنند، در حقیقت آیینه‌ای از مهر و محبت خداوند هستند.

دلسوزی(۸)

فرمود خدا: دل را ز حسد دور کنید
با مهر و صفا، جان پر از نور کنید
هر جا که دلی شکست، ترمیم کنید
با عشق و صفا، خلق مسرور کنید

در این رباعی، خداوند به انسان‌ها دستور می‌دهد که از حسد و کینه دوری کنند و دل‌هایشان را با محبت و صفا پر کنند. همچنین، آن‌ها باید به درمان دل‌های شکسته پرداخته و با عشق و صفا، دیگران را خوشحال کنند.

دلسوزی(۹)

رحمت ز خدا به هر دلی جاری شد
در سفره ی دل، مهر خدا یاری شد
حق گفت ببخش مردمان را، چون عفو
دلسوزی حق ز جان خریداری شد

این رباعی تأکید دارد که رحمت خداوند در دل‌های انسان‌ها جاری است و محبت خداوند، در دل‌های پاک جای می‌گیرد. همچنین، بخشش و عفو نسبت به دیگران از ویژگی‌های دلسوزی است که انسان باید در زندگی خود پیاده کند.

دلسوزی(۱۰)

بر دل به سخای حق نظر باید کرد
بر خلق جهان لطف دگر باید کرد
بر درد بشر مرهمی باید کرد
از نور خدا، عشق اثر باید کرد

در این رباعی، دلسوزی به‌عنوان یک وظیفه انسانی مطرح شده است. باید به‌جای خشونت و بی‌محبتی، دلی سخاوتمند داشت و با لطف و رحمت به دیگران کمک کرد. بر دردهای بشری باید مرهم گذاشت و از نور خدا و عشق الهی برای بهبود شرایط استفاده کرد.


---

نتیجه‌گیری:

مجموعه رباعیات دلسوزی دکتر علی رجالی، با تأکید بر ویژگی‌های اخلاقی انسان‌ها مانند دلسوزی، محبت و عشق به خدا و خلق، به ما یادآوری می‌کند که در مسیر تعالی انسانی باید با مهر و محبت به دیگران خدمت کنیم. این اشعار نه‌تنها دل‌ها را روشن می‌سازد بلکه راهنمایی برای کسانی است که به دنبال رسیدن به آرامش درونی و ارتباط عمیق‌تر با خداوند و انسان‌ها هستند.

 

بخش یازدهم

شادی

شادی از دیدگاه قرآن، عرفان و دین به معنای احساس سرور و خوشبختی است که از درون انسان و ارتباط او با خداوند و حقیقت برمی‌خیزد. این شادی نه تنها به شرایط مادی بلکه به تعالی روحی و نزدیکی به خداوند مرتبط است.


---

۱. شادی در قرآن:

در قرآن، شادی به معنای خوشحالی در پی توفیق الهی، رضایت از دستورات خداوند و درک حقیقت زندگی است. قرآن تأکید می‌کند که انسان‌ها باید در برابر نعمت‌های الهی شکرگزار باشند و از شادی حقیقی که در پی پیروی از راه خداوند است، بهره‌مند شوند:

آیه ۱۱ سوره آل‌عمران: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا»
قرآن وعده داده که پس از هر سختی، آسانی و شادی به دنبال آن می‌آید.

آیه ۲۲۹ سوره بقره: «وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا فَجَاجًا سُبُلًا لَّعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»
شادی واقعی از طریق پیروی از راه‌های خداوند و رضایت او حاصل می‌شود.

 

---

۲. شادی در عرفان:

در عرفان، شادی به معنای رسیدن به کمال معنوی و اتحاد با خداوند است. عارفان بر این باورند که شادی واقعی زمانی است که انسان از دنیا و خودِ فردی فانی شود و در نور الهی غرق شود. این شادی، شادی درونی و مستقل از شرایط مادی است:

مولانا می‌گوید:
«شادی حقیقی در دل است، نه در جهان بیرونی»
در عرفان، شادی از درون و از رسیدن به حقیقت و اتصال به خداوند سرچشمه می‌گیرد، نه از دستاوردهای مادی.

 

---

۳. شادی در دین:

در دین، شادی به عنوان نتیجه رضایت از خداوند و رعایت اصول اخلاقی و اجتماعی مطرح است. دین به انسان‌ها آموزش می‌دهد که در پیروی از دستورات الهی و کمک به دیگران، شادی واقعی را تجربه کنند:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «الْشَّمْسُ تَأْتِی وَالْقَلْبُ سَخِیٌّ وَلَا تَحْتَاجُ إِلَى شَیْءٍ سَایِرٍ»
شادی در دین با بخشش، کمک به دیگران و محبت به آنها همراه است.

حدیث امام علی (ع): «رَاحَةُ النَّفْسِ فِی قُرْبِ اللَّـهِ»
راحتی و شادی در زندگی با نزدیکی به خداوند و پیروی از مسیر او حاصل می‌شود.

 

---

جمع‌بندی:

شادی در قرآن، عرفان و دین به معنای سرور و خوشبختی است که از درون و ارتباط با خداوند و حقیقت ناشی می‌شود. در قرآن، شادی از رضایت خداوند و پیروی از دستورات الهی به دست می‌آید. در عرفان، شادی به معنای کمال معنوی و اتحاد با خداوند است. در دین، شادی به نتیجه رعایت اصول اخلاقی، کمک به دیگران و نزدیکی به خداوند اشاره دارد.

 

مجموعه رباعیات شادی: متن و شرح

این مجموعه اشعار با تألیف دکتر علی رجالی، شادی را از دیدگاه معنوی و الهی بررسی می‌کند. شاعر شادی حقیقی را نه در امور دنیوی، بلکه در نور خداوند و عشق به او می‌بیند. هر رباعی، جلوه‌ای از شادی پایدار و عرفانی را به تصویر می‌کشد. در ادامه، متن هر شعر به همراه شرح آن آورده شده است:


---

شادی (۱)

متن شعر:
هر دل که حضور حق در او برپا شد
غم رفت، و نگاهش به خدا پیدا شد
این شادی بی‌کران ز نور یار است
کز عشق الهی دل ما شیدا شد

شرح:
شاعر بیان می‌کند که شادی واقعی زمانی به دل وارد می‌شود که انسان حضور خداوند را احساس کند. این شادی از عشق الهی سرچشمه می‌گیرد و دل را به نور پروردگار شیدا می‌کند.


---

شادی (۲)

متن شعر:
هر جا نگری، جمال حق پیدا شد
دل شاد شود که نور او بر ما شد
در وحدت حق غرق شود هر عاشق
این شادی بی‌کرانه از یکتا شد

شرح:
شادی زمانی حاصل می‌شود که انسان جمال و نور الهی را در همه جا مشاهده کند. عاشقان خداوند با غرق شدن در وحدانیت الهی، به شادمانی بی‌کرانی دست می‌یابند.


---

شادی (۳)

متن شعر:
در سجده‌ام و دل ز جهان فارغ شد
هر ذره وجودم به خدا لایق شد
در نیستی‌ام به او رسیدم یکدم
یک لحظه دل از حضور من عاشق شد

شرح:
شاعر در این شعر، شادی را در سجده و ارتباط با خداوند می‌بیند. زمانی که انسان از تعلقات دنیا فارغ شود، به نیستی رسیده و در این لحظه، عشق و شادی الهی را در دل خود حس می‌کند.


---

شادی (۴)

متن شعر:
آن لحظه که دل ز خویشتن بی‌خبر است
آنجاست که جان عاشقان پرگوهر است
در نیستی خویش به حق ره یابد
این اوج مقام عارفان بر بشر است

شرح:
شادی و آرامش واقعی در لحظه‌ای است که دل انسان از خودخواهی و منیت خالی شود. این نیستی، انسان را به حق تعالی می‌رساند و اوج مقام عارفان را نشان می‌دهد.


---

شادی (۵)

متن شعر:
آن لحظه که عشق در دلت پیدا شد
غم‌ها ز جهان بر همگان رسوا شد
عشقی که ز نور حق بود جاویدان
آتش به تمام این جهان افزا شد

شرح:
شاعر عشق الهی را منبع شادی می‌داند. هنگامی که عشق حقیقی در دل انسان شعله‌ور شود، تمام غم‌ها محو می‌گردد و این عشق، نوری جاودانه به جهان می‌بخشد.


---

شادی (۶)

متن شعر:
عشق است که یزدان به کسان می‌بخشد
از لطف خدا، شادی جان می‌بخشد
هر جا که ز دل کینه برآید از راه
شادی است که رحمت به زبان می‌بخشد

شرح:
عشق الهی هدیه‌ای است که خداوند به انسان‌ها عطا می‌کند. با رفع کینه از دل، انسان به شادی حقیقی می‌رسد و این شادی به زبان او، رحمت و محبت جاری می‌سازد.


---

شادی (۷)

متن شعر:
شادی همه در رضا به فرمان باشد
آرامش روح و جان ز یزدان باشد
هر کس که در این جهان تسلیم شود
شادابی او به ذکر و احسان باشد

شرح:
شاعر تأکید دارد که شادی در رضایت از فرمان خداوند و تسلیم بودن در برابر او نهفته است. ذکر و احسان، دو عامل اصلی برای رسیدن به آرامش روح و جان هستند.


---

شادی (۸)

متن شعر:
گیتی که خدا داده، سراسر نعمت
بهر تو پر از لطف و صفا شد رحمت
نعمت ز جهان بگیر و خوشحالی کن
زیرا که نبود این جهان از غفلت

شرح:
جهان سرشار از نعمت‌های الهی است که باید آن‌ها را با دید شکرگزاری دید. شادی حقیقی زمانی به دست می‌آید که انسان از غفلت دوری کرده و نعمت‌های خداوند را درک کند.


---

شادی (۹)

متن شعر:
در خلوت راز، دل خوش و شاد شود
غم‌های جهان برون و بر باد شود
هر کس که ز نور حق پر از عشق شود
در شادی جاودانه آزاد شود

شرح:
خلوت و راز و نیاز با خداوند، شادی را به دل هدیه می‌دهد و غم‌های دنیا را از بین می‌برد. عشق به نور الهی، انسان را به شادی و آزادی ابدی می‌رساند.


---

شادی (۱۰)

متن شعر:
دیدار جمال حق همه شادی‌هاست
هر نور خدا ز عشق و آزادی‌هاست
در خلوت دل طلب کن این دیدن را
هر غفلت ما ز جور و بیدادی‌هاست

شرح:
شاعر دیدار جمال الهی را سرمنشأ تمام شادی‌ها می‌داند. نور خداوند با عشق و آزادی همراه است و برای رسیدن به این نور، باید دل را از غفلت پاک کرد.


---

جمع‌بندی و تحلیل کلی

در این مجموعه، شادی به‌عنوان نتیجه مستقیم عشق و رضایت الهی معرفی می‌شود. شاعر با زبانی عارفانه و دلنشین، مخاطب را به تأمل در نعمت‌ها، رضایت از خداوند و پاک‌سازی دل از کینه و غفلت دعوت می‌کند. این اشعار، پیام‌آور آرامش، عشق، و شادی جاودانه‌اند.

آیا مایلید یکی از رباعیات به‌طور ویژه تحلیل یا بسط داده شود؟

بخش دوازدهم

ازدواج

 

ازدواج از دیدگاه قرآن، عرفان و دین به معنای پیوندی مقدس و طبیعی میان دو نفر است که بر اساس محبت، هم‌زیستی، و همکاری در جهت تکامل فردی و اجتماعی شکل می‌گیرد. این پیوند به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به آرامش، تکمیل شخصیت و رشد روحی در نظر گرفته می‌شود.


---

۱. ازدواج در قرآن:

در قرآن، ازدواج به عنوان یک نعمت الهی و وسیله‌ای برای آرامش و تکامل فردی و اجتماعی معرفی می‌شود. قرآن به رابطه میان زن و مرد به عنوان یک رابطه متعادل و بر اساس محبت و احترام تأکید دارد:

آیه ۲۱ سوره روم: «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً»
ازدواج میان زن و مرد برای رسیدن به سکونت، محبت و رحمت است.

آیه ۵۳ سوره نور: «وَلَا تَأْتُوا الزِّنَا إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلًا»
قرآن ازدواج را به عنوان راهی مشروع برای برآورده کردن نیازهای طبیعی انسان‌ها معرفی می‌کند و از روابط غیرمشروع نهی می‌کند.

 

---

۲. ازدواج در عرفان:

در عرفان، ازدواج بیشتر به معنای پیوندی روحانی است که به تکامل فردی کمک می‌کند. این پیوند، همچون یک سفر معنوی است که در آن دو انسان با هدف رشد روحی و نزدیکی به حقیقت و خداوند همراه می‌شوند. عارفان به این نکته اشاره دارند که عشق و محبت میان زن و مرد می‌تواند در جهت تعالی روح و رسیدن به وحدت با خداوند باشد:

مولانا می‌گوید:
«در دل هر ازدواجی، عاشقی نهفته است که انسان را به سوی خداوند می‌برد»
در عرفان، ازدواج به عنوان وسیله‌ای برای حرکت به سوی کمال و اتصال به حقیقت الهی در نظر گرفته می‌شود.

 

---

۳. ازدواج در دین:

در دین، ازدواج به عنوان یک وظیفه و مسئولیت برای ایجاد جامعه‌ای سالم، پایدار و متعادل تلقی می‌شود. دین به ازدواج به عنوان یک راه مشروع برای برآوردن نیازهای جسمانی و روحانی تأکید دارد و آن را پایه‌ای برای زندگی اخلاقی و اجتماعی سالم می‌داند:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «النِّکاحُ سُنَّتِی، فَمَن رَاغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی»
ازدواج سنت پیامبر است و این عمل به عنوان یک عمل دینی و اخلاقی توصیه می‌شود.

حدیث امام علی (ع): «الزَّوَاجُ سَتْرٌ لِلرَّجُلِ وَرَحْمَةٌ لِلنِّسَاءِ»
ازدواج نه تنها برای مردان، بلکه برای زنان نیز به عنوان رحمت و پوششی از مشکلات زندگی محسوب می‌شود.

 

---

جمع‌بندی:

ازدواج در قرآن، عرفان و دین به عنوان پیوندی مقدس و بر اساس محبت و رحمت میان زن و مرد است که برای رشد روحی و جسمانی فرد و جامعه به‌کار می‌رود. در قرآن، ازدواج به عنوان وسیله‌ای برای آرامش و محبت معرفی شده است. در عرفان، ازدواج یک مسیر روحانی برای تکامل انسان است. در دین، ازدواج به عنوان یک مسئولیت اجتماعی و دینی برای ایجاد جامعه‌ای سالم و اخلاقی شناخته می‌شود.

 

این مجموعه اشعار از دکتر علی رجالی، ازدواج را به‌عنوان پیمانی مقدس و الهی بررسی می‌کند. شاعر به نقش ازدواج در ایجاد آرامش، رشد معنوی، و شکوفایی زندگی تأکید دارد. ازدواج نه‌تنها پیوند دو دل، بلکه وسیله‌ای برای تحقق کمال انسانی و رضایت خداوند است. در ادامه، متن هر رباعی همراه با شرح آن ارائه شده است:


---

ازدواج (۱)

متن شعر:
شغل پاینده، بود سازندگی
می‌سزد تا نو شود هر بندگی
ازدواج، عهدی است تا پایان عمر
امنیت در شغل، شور زندگی

شرح:
شاعر ازدواج را به‌عنوان یکی از پایه‌های سازندگی و بندگی خدا معرفی می‌کند. این پیمان مقدس، امنیت و ثبات را در زندگی به ارمغان می‌آورد و شور و شوق زندگی را زنده می‌کند.


---

ازدواج (۲)

متن شعر:
دین تو کامل شود با ازدواج
بخشدت رزق و گشاید بر رواج
زندگی گیرد ز نورش انعکاس
کرد پیغمبر سفارش بر زواج

شرح:
ازدواج، از نظر دینی، موجب تکمیل ایمان انسان می‌شود. شاعر به تأکید پیامبر اسلام (ص) بر ازدواج اشاره دارد و آن را راهی برای گشایش روزی و انعکاس نور الهی در زندگی می‌داند.


---

ازدواج (۳)

متن شعر:
آنجا که خدا ز مهر آغاز نمود
بر لوح وصال، عشق را راز نمود
فرمود به هر دلی که آرامش هست
در زوج شدن رحمت ابراز نمود

شرح:
در این شعر، شاعر به آیه‌ای از قرآن اشاره دارد که می‌فرماید خداوند ازدواج را برای ایجاد آرامش و رحمت میان انسان‌ها مقرر کرد. پیوند ازدواج، بازتابی از عشق و رحمت الهی است.


---

ازدواج (۴)

متن شعر:
کار پاینده سبب گردد تو را
تا کنی یک زندگی را نو به پا
ازدواج است یک تعهد در حیات
امنیت در شغل کاری بس روا

شرح:
شاعر ازدواج را تعهدی می‌داند که پایه و اساس یک زندگی موفق و پایدار است. ازدواج نه‌تنها زندگی را نو می‌کند، بلکه به انسان انگیزه برای پیشرفت و امنیت در زندگی می‌بخشد.


---

ازدواج (۵)

متن شعر:
در امر مقدسی که اسرار خداست
هر لحظه نشان لطف دادار خداست
تاکید خدا، بر ازدواج است چنین
این راه به کوی حق و انوار خداست

شرح:
ازدواج یک امر مقدس است که در آن اسرار و لطف الهی نهفته است. شاعر تأکید خداوند بر ازدواج را نشانه‌ای از مسیر رسیدن به نور و رحمت الهی می‌داند.


---

ازدواج (۶)

متن شعر:
در وصل دو دل، حقیقتی پیدا شد
راز ازلی، به لحظه‌ها معنا شد
پیوند دو جان، طریق عرفان گردید
در کوی محبت و وفا افشا شد

شرح:
شاعر ازدواج را راهی برای یافتن حقیقت و معنای زندگی می‌داند. پیوند دو دل، راهی برای دستیابی به عرفان، محبت، و وفای پایدار است.


---

ازدواج (۷)

متن شعر:
زن مظهر لطف حق و زیبایی اوست
مرد آینه‌دار مهر و والایی اوست
فرمود که زوج، راز حق می‌گردند
چون عشق میانشان تجلایی اوست

شرح:
در این رباعی، شاعر زن را نماد لطف و زیبایی الهی و مرد را نشان‌دهنده مهر و بزرگی می‌داند. ازدواج، تجلی عشق و راز الهی است که میان زن و مرد جاری می‌شود.


---

ازدواج (۸)

متن شعر:
در وحدت عشق، چون دو دل یار شوند
در وادی حق، ز نور بیدار شوند
فرمود خدا: که زوج باشید به مهر
با عشق به هم، رفیق و دلدار شوند

شرح:
ازدواج به‌عنوان وحدتی عاشقانه، دل‌ها را به هم نزدیک می‌کند و انسان را به درک نور الهی می‌رساند. شاعر به نقش مهر و عشق در ایجاد رابطه‌ای پایدار و معنوی اشاره دارد.


---

ازدواج (۹)

متن شعر:
پیوند دو دل ز عشق پیدا گردد
در سایه‌ی مهر حق هویدا گردد
فرمود خدا که ازدواج است شما
تا روح شما ز غم مصفا گردد

شرح:
شاعر بیان می‌کند که عشق، اساس پیوند ازدواج است. این پیوند در سایه مهر الهی، غم‌ها را از دل انسان پاک کرده و روح او را به آرامش می‌رساند.


---

ازدواج (۱۰)

متن شعر:
زن مایه‌ی مهر و نور و هم آرامش
پیوند دل و جان بشر با سازش
فرمود خدا: که زوج باشید به عشق
رحمت ز خدا در این بود چون بارش

شرح:
در این شعر، شاعر به نقش زن در ایجاد آرامش و نور در زندگی اشاره دارد. ازدواج با عشق و سازش، وسیله‌ای برای دریافت رحمت الهی و سعادت بشر است.


---

جمع‌بندی و تحلیل کلی

این مجموعه رباعیات به‌زیبایی، نقش ازدواج را در زندگی دنیوی و اخروی تبیین می‌کند. شاعر با تأکید بر آیات و روایات، ازدواج را راهی برای رسیدن به آرامش، امنیت، و تکامل معنوی معرفی کرده است.

آیا مایلید توضیحات بیشتری درباره یک شعر خاص یا مفهوم کلی این مجموعه ارائه شود؟

بخش سیزدهم

دوستی

دوستی از دیدگاه قرآن، عرفان و دین به معنای رابطه‌ای مثبت، محبت‌آمیز و حمایت‌کننده است که در آن انسان‌ها با هم در مسیر کمال و رشد اخلاقی و روحی همراه می‌شوند. این دوستی می‌تواند در سطح انسانی (با دیگران) یا با خداوند و حقیقت باشد و به عنوان وسیله‌ای برای تقویت ایمان، محبت و رشد معنوی شناخته می‌شود.


---

۱. دوستی در قرآن:

در قرآن، دوستی به عنوان رابطه‌ای مبتنی بر محبت، حمایت و هم‌زیستی در مسیر حق و حقیقت معرفی می‌شود. قرآن بر دوستی‌هایی که به خداوند و اصول اخلاقی هدایت می‌کنند، تأکید دارد:

آیه ۶۴ سوره توبه: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمْ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»
این آیه به رابطه دوستی میان مؤمنان و خداوند و پیامبر و کسانی که در مسیر خداوند قرار دارند اشاره می‌کند.

آیه ۱۳ سوره آل‌عمران: «یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ»
این آیه از دوستی خداوند با مؤمنان و علاقه متقابل آنان به خدا سخن می‌گوید.

 

---

۲. دوستی در عرفان:

در عرفان، دوستی به معنای ارتباط معنوی و روحانی با خداوند است که در آن، انسان به عشق الهی و محبت به دیگران دست می‌یابد. این دوستی نه تنها در پیوند میان انسان‌ها، بلکه در پیوند عاشقانه و فانی‌شدن در عشق الهی نیز مطرح است:

مولانا می‌گوید:
«دوستی به خداوند و انسان‌ها، آینه‌ای است که دل را روشن می‌کند»
در عرفان، دوستی به معنای وابستگی به حقیقت و محبت به خداوند و خلق او است که باعث تعالی روح و معنویت می‌شود.

 

---

۳. دوستی در دین:

در دین، دوستی به عنوان یک ارزش اخلاقی و اجتماعی تلقی می‌شود که باید بر پایه محبت، صداقت و احترام متقابل باشد. دین به انسان‌ها توصیه می‌کند که در روابط خود با دیگران محبت و عدالت را رعایت کنند و دوستی را در راستای خیرخواهی و نزدیک‌تر شدن به خداوند پرورش دهند:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «لَا یُؤْمِنُ أَحَدُکُمْ حَتَّى یُحِبَّ لِأَخِیهِ مَا یُحِبُّ لِنَفْسِهِ»
در این حدیث، محبت به دیگران و دوستی بر اساس محبت متقابل و نیکویی تأکید می‌شود.

حدیث امام علی (ع): «الدُّنْیَا مَجَازٌ وَالآخِرَةُ مَحَلٌّ، فَاعْمَلْ لِمَجَازِکَ لِحَتَّى تَصِلَ إِلَى مَحَلِّکَ»
دوستی در دین به معنای همراهی انسان‌ها در مسیر خدا و هدف نهایی (آخرت) است.

 

---

جمع‌بندی:

دوستی در قرآن، عرفان و دین به معنای ارتباطی محبت‌آمیز، صادقانه و بر اساس احترام است که بر اساس اصول اخلاقی و روحانی استوار است. در قرآن، دوستی با خداوند و مؤمنان به عنوان رابطه‌ای الهی و اخلاقی معرفی می‌شود. در عرفان، دوستی به ارتباط عاشقانه با خداوند و خلق او به عنوان مسیر رشد روحانی دیده می‌شود. در دین، دوستی به عنوان رابطه‌ای مبتنی بر محبت، صداقت و خیرخواهی برای تکامل فردی و اجتماعی مطرح است.

 

 

مجموعه رباعیات دوستی: متن و شرح

این مجموعه رباعیات سروده دکتر علی رجالی، به زیبایی مفاهیم دوستی، محبت و همراهی را بیان می‌کند. شاعر اهمیت دوستی در زندگی، تأثیر مثبت آن بر روح انسان و چارچوب‌های اخلاقی و دینی آن را تبیین کرده است. در ادامه، متن هر رباعی به همراه شرح ارائه می‌شود:


---

دوستی (۱)

متن شعر:
یار نادان چو شود همراهت
جز زیان نیست رهش در راهت
همدمی کن به کتاب و قرآن
نبرد سوی خلاف و نکند گمراهت

شرح:
شاعر تأکید می‌کند که همراهی با یار نادان، نتیجه‌ای جز زیان ندارد. بهترین همدم انسان، کتاب آسمانی و حکمت قرآن است که او را از انحراف و گمراهی دور می‌کند.


---

دوستی (۲)

متن شعر:
دوستی با مردمان، باید فزود
دشمنی با دشمنان، باید زدود
ممکن است روزی دگر گردد نظر
دوستی یا دشمنی، دارد حدود

شرح:
دوستی با مردم باید به حد اعتدال باشد، و دشمنی باید به مرور کنار گذاشته شود. شاعر به تغییرپذیری روابط انسانی و اهمیت حفظ اعتدال در دوستی و دشمنی اشاره دارد.


---

دوستی (۳)

متن شعر:
دوستی یا دشمنی دارد قیود
می‌شود روزی عیان، اسرار زود
سعی کن از خویشتن آیی برون
تا بگویند آفرین و صد درود

شرح:
شاعر بیان می‌کند که دوستی و دشمنی باید با احتیاط باشد، زیرا اسرار ممکن است آشکار شوند. انسان باید از خودخواهی فاصله بگیرد تا به احترام و تحسین دیگران دست یابد.


---

دوستی (۴)

متن شعر:
عشق یعنی نهی ظالم از خطا
آنچه غیر از حق بود گردد رها
عشق یعنی انتظار روی دوست
راه حق پیمودنش تا انتها

شرح:
در این رباعی، شاعر دوستی را با عشق حقیقی مرتبط می‌داند. دوستی واقعی در دوری از خطا، پایبندی به حق و انتظار برای رسیدن به حقیقت الهی تعریف می‌شود.


---

دوستی (۵)

متن شعر:
دوستی با مردم از حد نگذرد
دشمنی با دشمنان بیرون ز حد
ممکن است روزی عیان گردد درون
دوستی یا دشمنی از دل رود

شرح:
شاعر بار دیگر بر حفظ تعادل در دوستی و دشمنی تأکید دارد. روابط انسانی ممکن است تغییر کنند، بنابراین باید از افراط در هر دو حالت پرهیز کرد.


---

دوستی (۶)

متن شعر:
مردان خدا نشان ایمان دارند
در راه خدا صفای جانان دارند
هر دوست که راه یزدان پوید
از لطف خدا امید و احسان دارند

شرح:
شاعر مردان خدا را به‌عنوان الگوی دوستی معرفی می‌کند. آنان با ایمان و صفا، دوستان خود را در راه یزدان همراهی کرده و از لطف الهی بهره‌مند می‌شوند.


---

دوستی (۷)

متن شعر:
گر دوست وفادار بُوَد چون دُر ناب
همچون گهر است، اندک و هم کمیاب
چون نور بُوَد در سحر و شامِ صفا
غافل مشو، ای یار، ورا هم دریاب

شرح:
دوست وفادار مانند گوهری نایاب و گران‌بها است. شاعر از ما می‌خواهد که قدر چنین دوستی را بدانیم و از همراهی با او غافل نشویم.


---

دوستی (۸)

متن شعر:
قرآن به صفای دوستی کرده ندا
بر دوستی اهل یقین داده صدا
مومن چو برادر است در مسلک ما
او را به بهشت وعده دادست خدا

شرح:
شاعر از قرآن کریم نقل می‌کند که دوستی اهل ایمان، دارای ارزش والایی است. مومنان در دین، همانند برادر هستند و خداوند به آنان وعده بهشت داده است.


---

دوستی (۹)

متن شعر:
هر جا که تو باشی، دل من آرام است
با یاد تو، این جهان چو باغ و بام است
ای دوست، صفای تو ز دل‌ها نرود
در نزد تو بودن، هنر و الهام است

شرح:
شاعر آرامش دل خود را در حضور و یاد دوست می‌داند. صفای دوستی ماندگار است و حضور دوست، منبع الهام و هنر برای شاعر است.


---

دوستی (۱۰)

متن شعر:
با یاد تو، آرام دل ماست
با نام تو این جهان سراپاست
در نزد خدا می‌رود دوست
هر کس که ورا ز جان و دل خواست

شرح:
در این شعر، شاعر دوستی را مایه آرامش دل و وسیله‌ای برای نزدیکی به خداوند معرفی می‌کند. دوستی خالصانه، پلی به سوی کمال و رضایت الهی است.


---

جمع‌بندی و تحلیل کلی

این مجموعه به ابعاد مختلف دوستی پرداخته است: از اهمیت انتخاب دوست خوب تا تأثیر دوستی بر رشد معنوی و اجتماعی. شاعر با استناد به آموزه‌های دینی، دوستی را ابزاری برای ارتقای انسانیت و نزدیک شدن به خدا معرفی می‌کند.

آیا مایلید توضیحات بیشتری درباره یکی از اشعار یا مفاهیم مرتبط ارائه شود؟

فصل دوم

ا زش های اجتماعی و معنوی

بخش اول

علم

 

علم از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین مفهومی عمیق و بنیادی است که در هر سه حوزه به عنوان وسیله‌ای برای شناخت خدا، انسان، و جهان مطرح شده است:


---

۱. علم در قرآن:

علم در قرآن به معنای آگاهی از حقایق هستی، فهم نشانه‌های الهی و رسیدن به معرفت است. قرآن انسان را به تفکر، تدبر و کسب دانش دعوت می‌کند:

آیه ۱۱ سوره مجادله: «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ...»
خداوند دارندگان علم و ایمان را به درجات بالاتر می‌برد.

آیه ۹ سوره زمر: «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ...»
این آیه اهمیت و برتری علم را نسبت به جهل بیان می‌کند.

 

---

۲. علم در عرفان:

در عرفان، علم به دو نوع تقسیم می‌شود:

علم ظاهری: دانشی که به امور دنیوی مربوط است.

علم باطنی (معرفت): دانشی که به شناخت حقیقت وجود و وصول به خداوند می‌انجامد.
عارفان بر این باورند که علم حقیقی، نوری الهی است که قلب را روشن می‌کند. مولانا می‌گوید:

«علم چون بر دل زند یاری شود / علم چون بر تن زند باری شود»
علم واقعی انسان را به سمت عشق الهی و حقیقت رهنمون می‌کند.

 

---

۳. علم در دین:

در آموزه‌های دینی، علم راهی برای کمال انسانی و تقرب به خدا است. احادیث و روایات اسلامی تأکید زیادی بر اهمیت دانش دارند:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ» (طلب علم بر هر مسلمان واجب است).

امام علی (ع): «الْعِلْمُ حَیَاةُ الْقُلُوبِ» (علم حیات‌بخش دل‌هاست).
علم در دین ابزاری برای تزکیه نفس، اصلاح جامعه، و سعادت دنیا و آخرت است.

 

---

جمع‌بندی:
علم در قرآن، عرفان، و دین به عنوان ابزاری برای درک حقیقت، رشد انسان، و شناخت خداوند معرفی شده است. این مفهوم انسان را از جهل رهایی بخشیده و او را به کمال، معرفت و قرب الهی هدایت می‌کند.

 

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات علم – سروده دکتر علی رجالی


---

علم (۱)

رباعی:
علم است که چون گوهرِ نایاب
در هر قدمش راهِ خوش و ناب
هر کس که رهش دانش و تقواست
در هر دو جهان سرور و ارباب

شرح:
در این رباعی، علم به گوهر نایاب تشبیه شده است؛ گوهری که راه خوشبختی و سعادت را برای انسان هموار می‌کند. اما شرط بهره‌مندی از این گوهر، همراهی آن با تقوا است. کسی که علم و تقوا را توأمان دارد، در دنیا و آخرت به مقام سروری می‌رسد.


---

علم (۲)

رباعی:
علم است نجات آدمی از ظلمات
راهی است زلال، سوی حسن و برکات
هر کس که ره علم و عمل پیشه نمود
او هم برسد به عرش، دارالحسنات

شرح:
این شعر، علم را وسیله‌ای برای نجات انسان از تاریکی‌های جهل می‌داند. علم همچون جویباری زلال، انسان را به خیرات و برکات رهنمون می‌سازد. آنگاه که علم با عمل همراه شود، انسان را به عرش الهی و دار حسنات می‌رساند.


---

علم (۳)

رباعی:
کسب دانش کن که جاویدان شوی
دور از خسران شوی، انسان شوی
قدر تو بالا رود در هر مقام
دل به یزدان گر سپاری زآن شوی

شرح:
علم در این رباعی، کلید جاودانگی انسان معرفی شده است. علم‌آموزی سبب می‌شود که انسان از زیان‌های زندگی دنیوی و اخروی رها شود و به مقام انسانیت دست یابد. با سپردن دل به خداوند و دانش‌اندوزی، انسان به مرتبه‌های بالا دست پیدا می‌کند.


---

علم (۴)

رباعی:
علم بر دل، چون چراغی روشن است
بر ره حق، نوری از جان و تن است
قدر تو افزون شود با این مقام
آخرت را ساز کن، آن گلشن است

شرح:
علم همچون چراغی است که دل انسان را روشن می‌کند. این نور، مسیر حق را نمایان ساخته و به انسان توانایی گام نهادن در راه حقیقت می‌بخشد. علم نه‌تنها جایگاه انسان را در دنیا بالا می‌برد، بلکه آخرت او را نیز به بهشتی پرطراوت تبدیل می‌کند.


---

علم (۵)

رباعی:
علم است که دل را به یقین جان بخشد
در جهل و خطا، راهِ نمایان بخشد
هر کس که ز دانش طلبد نور یقین
او را به سرای عشق پایان بخشد

شرح:
علم در این رباعی، منبع یقین و حیات دل معرفی شده است. در میان تاریکی‌های جهل و خطا، علم مسیر صحیح را به انسان نشان می‌دهد. دانش نه‌تنها انسان را به یقین می‌رساند، بلکه او را به سرای عشق و نهایت سعادت هدایت می‌کند.


---

علم (۶)

رباعی:
علم است چراغ عالمِ خاک و سرشت
در جهل مبند دل که تاریکی کشت
با علم ز بام جهل بالا نگری
خورشید یقین به جان تو نور نوشت

شرح:
این رباعی، علم را چراغ روشنی‌بخش جهان مادی و معنوی می‌داند. دل بستن به جهل، انسان را در تاریکی‌های هلاکت غرق می‌کند. با کمک علم، انسان می‌تواند از بام جهل بالا برود و خورشید یقین را در دل خود بیابد.


---

علم (۷)

رباعی:
علم است که دل را ز غبارش شوید
بر هر که رسد، مقامِ دانش جوید
هر لحظه که در مسیر دانش باشی
دریای یقین به جان ما می‌روید

شرح:
علم همچون آبی زلال، غبار جهل را از دل انسان می‌زداید. کسی که به علم دست پیدا کند، به مقامی بلند دست می‌یابد. حرکت مداوم در مسیر دانش، انسان را به دریای بیکران یقین و معرفت متصل می‌کند.


---

علم (۸)

رباعی:
علم است چراغِ گیتی و نورِ جهان
خورشید عظیمی است، هماره تابان
با دانش و علم پر کشی در افلاک
پرواز کنی ز دام نفس و شیطان

شرح:
این رباعی، علم را خورشیدی عظیم معرفی می‌کند که همیشه درخشان و روشنگر است. علم انسان را از قید و بندهای نفس و شیطان رها کرده و او را به سوی آسمان معرفت و معنویت پرواز می‌دهد.


---

علم (۹)

رباعی:
علم است که جان را به صفا می‌آرد
از ظلمتِ و جهل، دل رها می‌آرد
یک علم گزین و در مسیرش بنشین
کان گوهر ناب، مرحبا می‌آرد

شرح:
علم جان انسان را پاک و زلال می‌کند و او را از ظلمت جهل و نادانی می‌رهاند. این رباعی انسان را به انتخاب علم ناب و حرکت در مسیر آن فرا می‌خواند، چرا که علم گوهر بی‌همتایی است که ارزش ستایش دارد.


---

علم (۱۰)

رباعی:
دانش چو گلی‌ست از دلِ نور و یقین
این است چراغِ راه انسان و زمین
بر علم بکوش، در مسیرِ است حیات
پاک است ز هر زنگ، غبار و کَدَرین

شرح:
در این رباعی، علم به گلی خوشبو و نورانی تشبیه شده است که چراغ راه انسان‌ها است. علم همچون گلی پاک و بی‌آلایش، زندگی را از غبار و آلودگی‌های جهل می‌زداید و انسان را به سمت سعادت و حیات حقیقی هدایت می‌کند.


---

این مجموعه، دعوتی است به سوی علم‌آموزی، تفکر و ارتقای روحانی که با زبانی روان و آموزنده، ارزش علم را در ابعاد گوناگون زندگی به تصویر می‌کشد.

بخش دوم

 

زندگی از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین، مفهومی چندبُعدی است که علاوه بر جنبه‌های مادی، بُعد معنوی و هدف غایی آن نیز مورد تأکید قرار گرفته است:


---

۱. زندگی در قرآن:

زندگی در قرآن به دو بُعد مادی و معنوی تقسیم می‌شود:

زندگی مادی: قرآن از زندگی دنیوی به عنوان محل آزمایش و گذرگاهی برای آخرت یاد می‌کند:

آیه ۲۰ سوره حدید: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ...»
زندگی دنیا بازیچه‌ای گذرا است و باید از آن برای آخرت بهره برد.


زندگی حقیقی: حیات حقیقی نزد خداوند و در قرب الهی است:

آیه ۲۴ سوره انفال: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ... یُحْیِیکُمْ»
زندگی واقعی با پیروی از خدا و پیامبر حاصل می‌شود.

 


---

۲. زندگی در عرفان:

در عرفان، زندگی به معنای سفر روح به سوی کمال و بازگشت به اصل الهی است. عارفان زندگی دنیوی را ابزار و مقدمه‌ای برای شناخت خداوند و رسیدن به وحدت وجود می‌دانند:

مولانا می‌گوید:

«مرگ اگر مرد است گو نزد من آی / تا در آغوشش بگیرم تنگ‌تنگ»
زندگی حقیقی برای عارف مرگی است که او را به زندگی ابدی و عشق الهی متصل می‌کند.

 


---

۳. زندگی در دین:

زندگی در دین به عنوان نعمتی الهی و فرصتی برای عبادت، تزکیه نفس، و کسب کمالات انسانی معرفی شده است:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «الدُّنْیَا مَزْرَعَةُ الْآخِرَةِ» (دنیا کشتزار آخرت است).

امام علی (ع): «إِنَّمَا الْحَیَاةُ إِیمَانٌ وَعَمَلٌ صَالِحٌ» (زندگی چیزی جز ایمان و عمل صالح نیست).
زندگی در دین فرصتی برای ساختن آخرت و رسیدن به سعادت جاودانه است.

 

---

جمع‌بندی:
زندگی در قرآن، عرفان، و دین به عنوان سفری معنوی در نظر گرفته شده است. این سفر از دنیا آغاز می‌شود و هدف آن رسیدن به قرب الهی و حیات جاودانه است. زندگی دنیوی نه هدف، بلکه وسیله‌ای برای رشد، کمال، و شناخت خداوند است.

 

زندگی

بله، در اینجا اشعار و شرح‌ها به صورت کامل و بدون کلمات اضافی آمده است:

زندگی(۱)

رباعی: زندگی چون موجی در دریا روان
گاه می‌برد و گاه می‌ماند به امان
در میان رنج و شادی‌ها گم شو
چون که در هر دو، زیبایی نهان است در جان

شرح: زندگی همچون امواج دریا است که گاه ما را به پیش می‌برد و گاه در مسیرش می‌مانیم. در جریان این امواج، هر لحظه چه رنج و چه شادی، زیبایی خاص خود را دارد. این رنج‌ها و شادی‌ها اجزای لاینفک زندگی هستند و باید آن‌ها را به‌عنوان بخشی از تجربه انسانی پذیرفت.

زندگی(۲)

رباعی: لحظه‌های عمر، چون باد می‌گذرد
هر که غفلت کند، از دست می‌رود فردا
بی‌وقفه باید امید داشت به دل
که در دل شب، روشن است همیشه آفتاب

شرح: لحظه‌ها همچون باد می‌گذرند و هر کس که از آن‌ها غافل باشد، فردا را از دست خواهد داد. زندگی به ما می‌آموزد که همیشه باید امیدوار باشیم، حتی زمانی که در تاریکی شب قرار داریم. چرا که امید به فردا می‌تواند روشنی بخش راه ما باشد.

زندگی(۳)

رباعی: علم چراغی است در دل شب تاری
خلوص نیت، پناه در برابر باری
در دل پاکی، همه چیز روشن است
و در بندگی، آزادی یافتاری

شرح: علم همچون چراغی است که در شب تاریک راه را روشن می‌کند و خلوص نیت مانند پناهگاهی است که در برابر سختی‌ها به انسان آرامش می‌دهد. دل پاک و بندگی در برابر خداوند، انسان را به سوی آزادی حقیقی و رهایی از مشکلات راهنمایی می‌کند.

زندگی(۴)

رباعی: زندگی همچو باد، بی‌صدا در گذر
گاهی بهاری و گاهی در پی خطر
لحظه‌ها چون گوهری در دست تو
قدرش را بدان، قبل از اینکه بشکند از نظر

شرح: زندگی همانند باد است که بی‌صدا و سریع در گذر است. در یک لحظه می‌تواند پر از شادابی باشد و در لحظه‌ای دیگر با خطر همراه شود. لحظات زندگی همچون گوهرهای نادر هستند که باید قدر آن‌ها را بدانیم، زیرا ممکن است به سرعت از دست بروند.

زندگی(۵)

رباعی: خلق نیکو، سرمایه‌ای جاودانه است
در دل پاکی، اسراری نهفته است
هر که از عشق و بندگی لبریز شود
راه به حقیقت، آسان و بی‌هراس است

شرح: خلق نیکو و پاکی دل، از جمله سرمایه‌های جاودانه‌ای هستند که انسان می‌تواند در زندگی به دست آورد. این ویژگی‌ها به انسان کمک می‌کنند تا به درک بهتری از حقیقت برسد و در این راه، هیچ ترسی از مواجهه با چالش‌ها نخواهد داشت.

زندگی(۶)

رباعی: زندگی جاری است، همچو رود روان
در میان شوق و غم، در دل شب و تابان
لحظه‌ها گذرا، باید قدر آن‌ها دانست
تا دل همیشه پر از شوق و ایمان

شرح: زندگی همچون یک رود جاری است که همواره در حرکت است. این جریان، گاهی شاداب و گاهی غمگین می‌شود. اما مهم این است که باید قدر لحظات را دانست تا دل از شوق و ایمان پر باشد و در تمام مسیر زندگی با اعتماد به نفس گام برداریم.

زندگی(۷)

رباعی: در نگاه زندگی، رازی نهفته است
لحظه‌ها چون گل، در دامن این جهان است
بی‌خبر از روز، در شب عمر سپری
اما در آن راز، همه چیز روشن است

شرح: زندگی به‌خودی‌خود پر از رازهای پنهانی است که تنها با نگاه عمیق و آگاهی می‌توان آن‌ها را درک کرد. لحظه‌ها همچون گل‌هایی هستند که در باغ این جهان پرورش می‌یابند. اگرچه بسیاری از ما در روزهای عمر غافل هستیم، اما این رازها و روشنایی‌های زندگی همیشه در دسترس هستند.

زندگی(۸)

رباعی: زندگی نوری است در دل شب تاریک
که در دل گناه، عشق می‌سازد ریک
هر که این نور را در دل خود نگه دارد
در تمام دنیا، خواهد یافت هر چه که دل‌چسب و عمیق

شرح: زندگی، به‌عنوان نوری در دل شب تاریک به انسان یادآوری می‌کند که حتی در سخت‌ترین شرایط و در لحظات گناه، عشق و نیکی می‌تواند ظهور کند. آن‌هایی که این نور را در دل خود حفظ کنند، در مسیر درست زندگی قرار خواهند گرفت و در نهایت به اهداف عمیق و دل‌چسب خود خواهند رسید.

زندگی(۹)

رباعی: زندگی دریا است، پر از موج و سراب
گاهی آرام و گاهی پر از عذاب
در این دریای تلاطم باید شنا کرد
تا به ساحل آرامش رسد دل شاداب

شرح: زندگی همانند دریایی است که همیشه در حال تلاطم است. گاهی این تلاطم‌ها می‌توانند آرامش‌بخش باشند و گاهی پر از درد و عذاب. اما باید در این دریای پر از موج شنا کرد و از چالش‌ها عبور کرد تا به ساحل آرامش برسیم، جایی که دل از آرامش و شادابی برخوردار باشد.

زندگی(۱۰)

رباعی: باغ زندگی پر است از گل و خار
هر کسی قدرش را داند، پر از پندار
هر لحظه‌ای که از دست ندهی
می‌شود گل شادابی در دل بهار

شرح: زندگی همچون باغی است که در آن گل‌ها و خارها به‌طور هم‌زمان وجود دارند. اگر انسان بتواند قدر لحظات خود را بداند و از آن‌ها بهره ببرد، همچون گلی زیبا در دل بهار خواهد شکفت. در این مسیر، انسان از هر تجربه‌ای به رشد و تعالی دست می‌یابد.

بخش سوم

دل

دل از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین، جایگاه والایی در معرفت، عشق، و ارتباط انسان با خداوند دارد. این مفهوم در هر سه حوزه به عنوان مرکز ادراک و احساس معنوی مورد توجه است:


---

۱. دل در قرآن:

در قرآن، دل (قلب) مرکز فهم، ایمان، و هدایت معرفی شده است. دل سالم (قلب سلیم) نشانه انسان‌های رستگار است:

آیه ۸۹ سوره شعراء: «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ»
تنها کسی نزد خدا رستگار است که با دلی پاک و سالم به او نزدیک شود.

آیه ۲۲ سوره حج: «فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰکِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ»
نابینایی حقیقی، کوری دل است، نه چشم ظاهری.

 

---

۲. دل در عرفان:

در عرفان، دل محل عشق الهی و مرکز تجلی نور خداوند است. عارفان دل را خانه خدا می‌دانند که باید از تعلقات دنیوی پاک شود:

مولانا می‌گوید:

«این دل نیست خانه دلدار است / دل نیست مگر جای پرستار است»
دل مکانی است که اگر از آلودگی‌های نفس و دنیا پاک شود، جایگاه حضور حق خواهد بود.


در عرفان، دل پاک می‌تواند حقیقت هستی را درک کرده و به وحدت با خداوند برسد.

 

---

۳. دل در دین:

در دین، دل محل ایمان، نیت، و تقرب به خدا است. بسیاری از اعمال دینی مانند نماز و دعا باید با حضور قلب انجام شود:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «إِنَّ اللَّهَ لَا یَنْظُرُ إِلَى صُورِکُمْ وَلَٰکِنْ یَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِکُمْ وَأَعْمَالِکُمْ»
خداوند به ظاهر شما نمی‌نگرد، بلکه به دل‌ها و اعمال شما نظر دارد.

امام علی (ع): «الدُّنْیَا کُلُّهَا جَهْلٌ إِلَّا مَوَاضِعَ الْعِلْمِ، وَالْعِلْمُ کُلُّهُ حُجَّةٌ إِلَّا مَا عُمِلَ بِهِ، وَالْعَمَلُ کُلُّهُ رِیَاءٌ إِلَّا مَا کَانَ مُخْلَصًا، وَالإِخْلاَصُ عَلَى خَطَرٍ حَتَّى یَنْظُرَ الْعَبْدُ بِمَ یُخْتَمُ لَهُ»
دل باید مملو از اخلاص و نیت خالص برای خدا باشد.

 

---

جمع‌بندی:
دل در قرآن، عرفان، و دین مرکز معرفت و احساس معنوی است. در قرآن، دل سالم کلید رستگاری است. در عرفان، دل محل تجلی نور الهی و عشق است. در دین، دل منبع ایمان، اخلاص، و نیت پاک است. دل باید از آلودگی‌ها پاک شود تا بتواند راهی به سوی خداوند و حقیقت پیدا کند.

 

مطمئناً، در اینجا مجموعه رباعیات "دل" به‌صورت کامل و بدون بخش نتیجه‌گیری آمده است:

دل(۱)

دل چشمهٔ نوری است که تابان باشد
از مهر الهی چو گلستان باشد
دل را ز غبار کینه پاکیزه نما
تا جلوه‌گر از نور خدا جان باشد

شرح:
دل در این رباعی به‌عنوان چشمه‌ای از نور الهی معرفی شده است که همواره باید از غبار کینه و دل‌آشوبی پاکیزه نگه داشته شود. وقتی دل پاک و صافی باشد، می‌تواند پذیرای نور خداوند باشد و تجلی محبت و صفا را در جان فرد نمایان سازد.

دل(۲)

دل گوهر پاک است و چراغ ایمان
هر ذرهٔ اوست جلوه‌ای از رحمان
دل را چو ز غیر دوست آزاد کنی
بینی ز رخ دوست، جهانی تابان

شرح:
دل همچون گوهر گرانبهایی است که در هر ذره آن، نور رحمان و ایمان به خداوند دیده می‌شود. برای آنکه این نور در دل ظاهر شود، باید دل از غیر خدا پاک و آزاد شود. زمانی که دل تنها به خداوند توجه کند، جهان زیبایی در دل فرد به وجود می‌آید.

دل(۳)

دل راهبر عشق و حقیقت گردد
هر لحظه ز او لطف و حمایت گردد
آن کس که صفا داد دل از نور خدا
در سایهٔ حق سوی سعادت گردد

شرح:
دل هنگامی که از نور خدا روشن شود، راهبر عشق و حقیقت خواهد بود. هر لحظه از دل این فرد، پر از لطف و حمایت الهی است. با صفای دل و داشتن ارتباط با خدا، انسان به سعادت و کمال خواهد رسید.

دل(۴)

دل خانهٔ اسرار خداوند جهان
پیوسته به نور عشق، مسرور و عیان
دل را به صفای عشق، دریا بنما
تا نور خدا دهد تو را راه جنان

شرح:
دل به‌عنوان خانه‌ای برای اسرار خداوند مطرح است که همیشه در معرض نور عشق الهی قرار دارد. این نور سبب خوشحالی و روشنایی دل می‌شود. وقتی دل از عشق الهی آکنده شود، انسان را به سوی بهشت و کمال هدایت می‌کند.

دل(۵)

دل منزل عشق است و مکان جانان
هر لحظه ز نور حق شود آن تابان
دل را ز غبار نفس پاکیزه نما
تا جلوه کند جمال و نور یزدان

شرح:
دل منزلگاه عشق الهی است و جایگاه حضور معشوق الهی، که هر لحظه از نور خداوند تابیده می‌شود. برای اینکه دل نورانی شود و جلوه زیبایی از خدا را نشان دهد، باید از غبار نفس و خواسته‌های دنیوی پاک گردد.

دل(۶)

دل آینه‌ی حق است و اسرار در اوست
هر ذره ز خاک او گهر بار در اوست
دل را به صفای دل مزین گردان
کز نور خدا جمال رخسار در اوست

شرح:
دل همچون آینه‌ای است که تمامی اسرار الهی در آن منعکس می‌شود. هر ذره از دل، می‌تواند حامل ارزش‌های الهی و نور حقیقت باشد. وقتی دل از صفا و پاکی برخوردار باشد، جمال خداوند در آن نمایان می‌شود.

دل(۷)

دل مرکب عشق و راهِ وحدت باشد
هر لحظه به سوی دوست فرصت باشد
هر کس که صفای دل بگردد همدم
راهش به جنان و عین حکمت باشد

شرح:
دل همانند مرکبی است که عشق و راه وحدت با خدا را می‌سازد. هر لحظه فرصتی است برای نزدیک‌تر شدن به خداوند و هم‌نشینی با او. کسی که دلش از صفا و محبت پر باشد، به سوی بهشت و حقیقت هدایت می‌شود.

دل(۸)

دل چشمهٔ آرامش و دریای یقین
هر لحظه در او جلوه کند نور مبین
دل را ز غبار غفلت آزاد نما
تا راه ببینی سوی معبود امین

شرح:
دل همچون چشمه‌ای است که آرامش و یقین در آن جاری است. در هر لحظه، نور الهی در دل تجلی می‌کند. برای دیدن این نور و راه درست، باید دل را از غبار غفلت و بی‌توجهی به خداوند پاک کرد.

دل(۹)

دل چشمهٔ عرفان و مکانِ اسرار
در اوست مقام یار و دلدارِ نگار
هر کس که دل از غبار دنیا شوید
در باغ خدا شود گلستان و بهار

شرح:
دل به‌عنوان منبع عرفان و محل حضور اسرار الهی معرفی می‌شود. در دل هر انسان، مقام یار و دلدار (خداوند) قرار دارد. هر کسی که دل خود را از غبار دنیا و تعلقات آن پاک کند، وارد بهشت و گلستان خداوندی خواهد شد.

دل(۱۰)

دل پنجره‌ای به سوی اسرار الست
هر کس که شناخت، دل ز دنیا او رست
دل را چو تهی ز غیر حق گر بکنی
هر لحظه به دیدار خدا گردی مست

شرح:
دل پنجره‌ای است به سوی اسرار الهی و شناخت این اسرار منجر به رهایی از دنیا و تعلقات آن می‌شود. اگر دل را از غیر خدا تهی کنی، آن‌گاه هر لحظه در حال دیدار و اتصال به خدا خواهی بود و از این ارتباط معنوی سرشار خواهی شد.

بخش چهارم

خود سازی

 

خودسازی از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین به معنای تلاش برای تزکیه نفس، تقرب به خداوند، و رسیدن به کمال انسانی است. این مفهوم در هر سه حوزه مورد تأکید قرار گرفته و ابزاری برای سعادت دنیا و آخرت به شمار می‌آید:


---

۱. خودسازی در قرآن:

خودسازی در قرآن به معنای تزکیه نفس و پاک‌سازی درون از آلودگی‌های اخلاقی است. خداوند انسان را به تزکیه و مراقبت از نفس دعوت می‌کند:

آیه ۹ سوره شمس: «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا»
رستگار کسی است که نفس خود را تزکیه کند.

آیه ۴۱ سوره عنکبوت: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا»
کسانی که در راه ما تلاش کنند (خودسازی کنند)، به راه‌های خود هدایتشان خواهیم کرد.

 

---

۲. خودسازی در عرفان:

در عرفان، خودسازی به معنای مبارزه با نفس اماره و حرکت به سوی حق است. عارفان باور دارند که انسان باید از صفات نفسانی و دنیوی رها شود تا به حقیقت برسد:

مولانا می‌گوید:

«تا نفس تو هست، ره نیابی به دوست / زان که او دشمن است، راهش نیکو بجوی»
خودسازی یعنی فرو ریختن حجاب‌های نفسانی که میان انسان و خدا فاصله انداخته است.


در عرفان، خودسازی به معنای فنا شدن در خداوند است.

 

---

۳. خودسازی در دین:

خودسازی در دین به معنای تلاش برای تقویت ایمان، عمل به دستورات الهی، و تهذیب اخلاق است. دین اسلام تزکیه نفس را شرط رسیدن به قرب الهی می‌داند:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ»
بزرگ‌ترین دشمن انسان نفس اوست.

امام علی (ع): «مَنْ أَصْلَحَ نَفْسَهُ مَلَکَها»
کسی که نفس خود را اصلاح کند، بر آن مسلط می‌شود.

خودسازی در دین، عبادت، تقوا، و پرورش فضایل اخلاقی را شامل می‌شود.

 

---

جمع‌بندی:
خودسازی در قرآن، عرفان، و دین به معنای مبارزه با هوای نفس، تزکیه اخلاقی، و حرکت به سوی کمال است. قرآن بر پاک‌سازی نفس تأکید دارد، عرفان آن را راه رسیدن به وحدت با خداوند می‌داند، و دین اسلام خودسازی را شرط سعادت و تقرب الهی معرفی می‌کند.

 

خودسازی(۱)

هفت منزل طى کنند، مردان دین
توبه و خود سازی و کسب یقین
بندگی  حق، اگر افزون  شود
در کفت یابی، تو افلاک و زمین

شرح:
در این رباعی، مسیر خودسازی به هفت منزل تشبیه شده است که مردان دین باید آن‌ها را طی کنند. این هفت منزل شامل توبه، خودسازی، کسب یقین و بندگی است. هرچقدر که فرد در مسیر بندگی و ارتباط با خدا پیش می‌رود، از مادیات فاصله می‌گیرد و به کمالات روحانی می‌رسد، تا جایی که حتی آسمان و زمین در دست او خواهد بود.


---

خودسازی(۲)

می شود سیراب هر تشنه ز آب
آب جویای لب خشک است و ناب
عاشقان آرام گشته با وصال
کی دهد معشوق عاشق را عذاب

شرح:
این رباعی به تشبیه آب به عشق الهی اشاره دارد. همان‌طور که تشنه برای رفع عطش خود به آب نیاز دارد، انسان‌های عاشق و جویای وصال الهی نیز به عشق خداوند محتاج‌اند. زمانی که عاشقان به وصال معشوق می‌رسند، دیگر از هیچ رنجی رنج نمی‌برند و در آرامش قرار می‌گیرند.


---

خودسازی(۳)

عبادت بهترین راه وصال است
بریدن از خود و طی کمال است
هدایت می کند دل را سوی رب
بدون یاد حق قربت محال است

شرح:
عبادت به‌عنوان بهترین وسیله برای رسیدن به وصال با خداوند معرفی شده است. فرد باید از خود و ego خویش جدا شود تا بتواند در مسیر کمال قدم بردارد. تنها از طریق یاد خداوند است که انسان می‌تواند به هدایت برسد و نزدیکی به خدا را تجربه کند.


---

خودسازی(۴)

عبادت بهترین راه کمال است
شفای  جان و درمان و  وصال است
شروع گفتگو با حق تعالی است
سخن با دلربا و  ذوالجلال است

شرح:
عبادت نه تنها وسیله‌ای برای رسیدن به کمال است، بلکه به‌عنوان شفای جان و درمان برای روح انسان مطرح شده است. عبادت شروع گفتگویی است میان انسان و خداوند، جایی که دل با معبود سخن می‌گوید و از ارتباط با او بهره می‌برد.


---

خودسازی(۵)

عبادت راه وصل است و سعادت
بریدن از خود و نفس و رذالت
سخن با ذوالجلال و حق تعالی
نیاز آدمی باشد ز عزلت

شرح:
عبادت، مسیر وصل به خداوند و سعادت است. انسان برای رسیدن به خدا باید از خود، نفس و رذایل اخلاقی جدا شود. سخن گفتن با خداوند (ذوالجلال) نیازمند خلوت و دوری از دنیای مادی است که در آن انسان به خودشناسی و پرهیز از خطا می‌پردازد.


---

خودسازی(۶)

در وصال حق تعالی، ملزم است
توبه ای همچو نصوحا لازم است
دور گشتن از گناه و معصیت
حق تعالی، بر امورت عالم است

شرح:
در مسیر رسیدن به وصال با خداوند، انسان باید توبه‌ای راستین و از دل انجام دهد. این توبه باید به‌طور کامل از گناه و معصیت باشد، چرا که خداوند بر همه امور انسان‌ها آگاه است و بدون توبه و پاکسازی دل، انسان نمی‌تواند به وصال الهی برسد.


---

خودسازی(۷)

از غفلت و خواب، می توان  جست
بیدار شد و، ز شوق حق مست
در نور یقین، به سوی حق رفت
تا دل بشود ز عشق، سر مست

شرح:
در این رباعی به بیداری از غفلت اشاره شده است. انسان باید از خواب غفلت بیدار شود و با شوق و اشتیاق به سوی حق حرکت کند. تنها با نور یقین است که فرد می‌تواند به حقیقت نزدیک شود و دل او از عشق به خداوند سرشار گردد.


---

خودسازی(۸)

چون خانهٔ دل ز غیر حق پاک شود
نور ازلی به جان ز افلاک  شود
دل را ز غبار و هر گنه پاک نما
تا نور خدا بهینه  ادرارک شود

شرح:
دل انسان باید از غیر خداوند پاک شود تا نور الهی در آن بتابد. هنگامی که دل از غبار گناه و توجه به دنیویات پاک گردد، نور خداوند به دل انسان می‌رسد و او می‌تواند این نور را درک کند و به آن معرفت و بصیرت دست یابد.


---

خودسازی(۹)

دل چون ز غبارِ نفس خالی گردد
با نور صفات حق، جانی گردد
آراسته گردد از فضل و کمال
دل آینه‌دار ربِ جلالی گردد

شرح:
وقتی دل از غبار نفس و خواهش‌های دنیوی پاک شود، به‌جای آن صفات الهی جایگزین می‌شود. دل همچون آینه‌ای می‌شود که جمال و نور خداوند را منعکس می‌کند و انسان به فضل و کمال الهی می‌رسد. در این حالت، دل فرد آینه‌دار حضور خداوند می‌شود.


---

خودسازی (۱۰)

هفت شهر عشق، چون پیموده شد
سر به خاک دوست هر دم سوده شد
جان رها شد، گر ز بند نفس پست
روح و جان از خستگی آسوده شد

شرح:
این رباعی به مسیر عاشقانه انسان اشاره دارد که باید هفت شهر عشق را طی کند. زمانی که انسان از بند نفس رها شود و تنها در خدمت عشق الهی باشد، جانش از تمامی سختی‌ها و خستگی‌ها آسوده خواهد شد و در خاک پای معشوق می‌افتد.

بخش پنجم

فرهنگ

فرهنگ از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین به معنای مجموعه‌ای از باورها، ارزش‌ها، رفتارها، و آداب انسانی است که به رشد فرد و جامعه در مسیر الهی کمک می‌کند. در هر سه حوزه، فرهنگ نقش اساسی در تربیت انسان و هدایت او به سوی کمال دارد.


---

۱. فرهنگ در قرآن:

در قرآن، فرهنگ به معنای شکل‌دهی به رفتار و ارزش‌های انسانی بر اساس وحی و آموزه‌های الهی است. قرآن معیارهای فرهنگ الهی را تقوا، علم، و اخلاق معرفی می‌کند:

آیه ۱۳ سوره حجرات: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»
تقوا به عنوان اصلی‌ترین معیار ارزش‌گذاری در فرهنگ قرآنی مطرح شده است.

قرآن با دعوت به تفکر، علم، و اخلاق، انسان‌ها را به پذیرش فرهنگی الهی و مقابله با فرهنگ جاهلی فرا می‌خواند.

 

---

۲. فرهنگ در عرفان:

در عرفان، فرهنگ به معنای نوعی جهان‌بینی است که مبتنی بر عشق الهی و وحدت وجود است. عارفان فرهنگ را ابزاری برای شناخت خود و خدا می‌دانند:

مولانا می‌گوید:

«تو برون زاده ز فرهنگ نکو / جان تو شد تابناک از علم او»
فرهنگ عرفانی تأکید بر تزکیه نفس، عشق الهی، و حرکت به سوی کمال دارد.


فرهنگ در عرفان شامل آداب معنوی، توجه به سلوک درونی، و جستجوی حقیقت است.

 

---

۳. فرهنگ در دین:

در دین، فرهنگ به معنای مجموعه‌ای از باورها و رفتارهای اجتماعی است که بر اساس آموزه‌های الهی تنظیم شده است. دین اسلام بر تربیت جامعه‌ای مبتنی بر اخلاق، عدالت، و تعاون تأکید دارد:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»
پیامبر اسلام هدف از رسالت خود را تکمیل فضایل اخلاقی معرفی می‌کند که جوهره فرهنگ اسلامی است.

فرهنگ دینی انسان را به اتحاد، رعایت حقوق دیگران، و توجه به آخرت هدایت می‌کند.

 

---

جمع‌بندی:
فرهنگ در قرآن، عرفان، و دین به معنای نظامی از ارزش‌ها، باورها، و رفتارهایی است که به هدایت انسان در مسیر الهی کمک می‌کند. قرآن فرهنگ را بر اساس تقوا و علم می‌سازد، عرفان آن را راهی برای تزکیه و رسیدن به حقیقت می‌داند، و دین اسلام فرهنگ را بر پایه اخلاق، عدالت، و معنویت شکل می‌دهد.

 

 

فرهنگ(۱)

زمانی که امیال پست اصل گشت
شعائر چو ایمان ز ما فصل گشت
علاقه به فرهنگ بیگانه شد
شعار جوانان و این نسل گشت

شرح:
این رباعی به تغییرات فرهنگی و اجتماعی اشاره دارد. زمانی که امیال و خواسته‌های پست و دنیوی در بین مردم رواج پیدا می‌کند، اصول و ارزش‌های معنوی مانند ایمان و شعائر دینی از جامعه فاصله می‌گیرد. به‌جای آن، علاقه به فرهنگ‌های بیگانه در بین جوانان و نسل جدید شایع می‌شود و این تغییرات فرهنگی را به‌عنوان شعار خود پذیرفته‌اند.


---

فرهنگ(۲)

دین و آیین و رسوم مردمان کامل شود
در طی دوران طولانی سدی قابل شود
حیف باشد بشکند این سد و این میراث ما
ورنه از آن جز خرابی و بلا حاصل شود

شرح:
این رباعی به اهمیت حفظ دین، آیین و رسوم فرهنگی اشاره دارد. دین و رسوم اگر به‌طور کامل و درست در طول تاریخ حفظ شوند، به‌عنوان سد محکم در برابر مشکلات و آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی قرار می‌گیرند. اما اگر این سد شکسته شود، تنها خرابی و آسیب به‌دنبال خواهد داشت.


---

فرهنگ (۳)

عدو با فریب و هیاهو و زور
نموده است ایمان مردم  به دور
تفکر به آیات یزدان پاک
دهد جان به دل، عشق برتر ز نور

شرح:
در این رباعی اشاره به دشمنی شده که با فریب و هیاهو سعی دارد ایمان مردم را از بین ببرد و آنها را از راه درست منحرف کند. تنها با تفکر در آیات خداوند و هدایت الهی است که انسان می‌تواند جان خود را پر از نور و عشق کند و از اغواگری‌های دشمنان مصون بماند.


---

فرهنگ(۴)

فرهنگ نسیمی است بهاری در دشت
جان گشت ز آن نسیم دیوانه و مست
افزون بکند معرفت و عشق الهی
هر باد و نسیمی که وزد بر دل ملت

شرح:
فرهنگ به‌عنوان نسیم بهاری در این رباعی مطرح شده است. این نسیم می‌تواند جان انسان‌ها را از خواب غفلت بیدار کند و با افشاندن بذری از معرفت و عشق الهی، دل‌ها را سرشار از نور و محبت کند. هر نسیمی که از این فرهنگ می‌وزد، می‌تواند به‌طور مستقیم بر دل ملت تأثیر بگذارد.


---

فرهنگ(۵)

فرهنگ بکارد به دلت تخم هدایت
در طی زمان رشد کند بهر عبادت
بینی اثر و سایه ی این نخل الهی
مسرور شوی از عمل و نور سعادت

شرح:
فرهنگ به‌عنوان بذر هدایت در دل انسان‌ها کاشته می‌شود. در طول زمان، این بذر رشد می‌کند و به‌ثمر می‌نشیند، به‌ویژه در عبادات و اعمال نیکو. انسان وقتی اثرات این رشد را در زندگی خود می‌بیند، از آن مسرور می‌شود و به نور سعادت دست می‌یابد.


---

فرهنگ(۶)

فرهنگ زبان دل و افکار جهانی‌ست
تبیین‌گر مقصود ز اسرار نهانی‌ست
آینده‌ی مردم ز فروغش شده روشن
پیداست در آن همت و کردار معانی‌ست

شرح:
فرهنگ زبان دل و افکار انسان‌ها است و به‌عنوان تبیین‌کننده مقاصد و اسرار نهانی مطرح می‌شود. فرهنگ می‌تواند آینده مردم را روشن کند و در آن همت، تلاش و کردار معانی بزرگ و عمیقی نهفته است که باعث پیشرفت و رشد فردی و اجتماعی می‌شود.


---

فرهنگ(۷)

فرهنگ بود گوهر و دردانه‌ی هر جان
اندیشه و افکار درونِ دلِ انسان
تهذیب اگر اصل شود بر دل و افکار
دنیای دگر آید و اسرار فراوان

شرح:
فرهنگ همچون گوهری گرانبهاست که در دل انسان‌ها جای دارد. اندیشه‌ها و افکار درون دل انسان، به‌وسیله فرهنگ به‌نوعی تهذیب می‌شوند. زمانی که تهذیب و پالایش در افکار و دل انسان‌ها اصل قرار گیرد، دنیا و اسرار جدیدی به‌وجود می‌آید که موجب رشد و کمال انسان‌ها می‌شود.


---

فرهنگ(۸)

فرهنگ کند تازه دل و روح بشر را
اصلاح کند فهم و تلقی ز هنر را
تغییر دهد دید و نظر درک مفاهیم
زیبا بنماید دل و جان ، وصف اثر را

شرح:
فرهنگ به‌عنوان عاملی برای تجدید حیات و تازگی در دل و روح انسان‌ها معرفی شده است. این فرهنگ می‌تواند فهم و درک انسان‌ها از هنر و مفاهیم عمیق را اصلاح کند و نگاه آنها را به زندگی و مفاهیم انسانی تغییر دهد. همچنین، با تأثیرگذاری بر دل و جان، اثرات زیبایی را به‌وجود می‌آورد.


---

فرهنگ صحیح همچو باغی است

مملو ز گل و دلربایی است
خوشبو و معطر و چه زیباست
آن گل که چراغ زندگانی است

شرح:
فرهنگ صحیح به‌عنوان باغی پر از گل و دلربایی تصویر شده است که سرشار از زیبایی و عطر زندگی است. در این باغ، گل‌هایی وجود دارند که نماد چراغ زندگی و هدایت انسان‌ها به سمت روشنایی و کمال هستند. این گل‌ها به‌عنوان نمادی از فرهنگ صحیح، انسان را به‌سوی سعادت و رشد رهنمون می‌کنند.


---

فرهنگ(۱۰)

فرهنگ غنی، همچو دریاست
غرقش چو شوی ، چو سرو زیباست
از موج و تلاطمش نترسید
هر کس که کند شنا ، چه والاست

شرح:
فرهنگ غنی به‌عنوان دریای عمیق و وسیع تشبیه شده است. زمانی که فرد در این دریا غرق می‌شود، همانند درخت سرو، بلند و زیبا خواهد شد. با این حال، نباید از موج‌ها و تلاطم‌های این دریا ترسید، زیرا هر کسی که در این دریا شنا کند، به عظمت و زیبایی خواهد رسید. این فرهنگ، هرچند در ظاهر پر از چالش‌ها و مشکلات است، اما در نهایت فرد را به کمال و رشد می‌رساند.

بخش ششم

اخلاق

اخلاق از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین به معنای مجموعه‌ای از اصول و رفتارهایی است که انسان را به سمت کمال، نیکی، و قرب الهی هدایت می‌کند. اخلاق در این سه حوزه، محور رشد معنوی و اجتماعی انسان است.


---

۱. اخلاق در قرآن:

اخلاق در قرآن به عنوان بخشی اساسی از هدایت الهی مطرح شده و به رعایت ارزش‌های اخلاقی مانند عدالت، صداقت، و مهربانی تأکید شده است:

آیه ۹۰ سوره نحل: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ...»
خداوند به عدالت، احسان، و بخشش امر می‌کند.

آیه ۲۱ سوره احزاب: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ...»
پیامبر اکرم (ص) به عنوان الگوی اخلاقی معرفی شده است.

 

---

۲. اخلاق در عرفان:

در عرفان، اخلاق به معنای تزکیه نفس و دست‌یابی به صفات الهی است. عارفان بر این باورند که اخلاق راهی برای نزدیکی به خدا و رهایی از خودپرستی است:

مولانا می‌گوید:

«این دهان بستی دهانی باز شد / تا خورنده لقمه‌های راز شد»
اخلاق عرفانی بر پرورش روح، مهار نفس، و عشق به خدا و خلق تأکید دارد.


عارفان اخلاق را نردبانی برای صعود به مراتب بالای معنوی می‌دانند.

 

---

۳. اخلاق در دین:

در دین، اخلاق هسته اصلی ایمان و عمل صالح است. اخلاق دینی شامل رعایت حقوق خدا، خود، و دیگران است:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»
پیامبر اسلام هدف از بعثت خود را تکمیل فضایل اخلاقی معرفی می‌کند.

امام علی (ع): «حُسْنُ الْخُلُقِ یَسُرُّ الرِّزْقَ وَیُنْسِئُ فِی الأَجَلِ»
اخلاق نیک، روزی را افزایش و عمر را طولانی می‌کند.

 

---

جمع‌بندی:
اخلاق در قرآن، عرفان، و دین به معنای مجموعه‌ای از رفتارهای نیکو و ارزش‌های الهی است که انسان را به تعالی و سعادت می‌رساند. قرآن بر عدالت و احسان تأکید دارد، عرفان اخلاق را راهی برای رسیدن به عشق و وحدت الهی می‌داند، و دین اخلاق را اساس ایمان و عمل صالح معرفی می‌کند.

 

 

اخلاق(۱)

پیغمبر ما معلم اخلاق است
در کون و مکان رفیع و در آفاق است
اسلام بپاست تا قیامت برسد
او باعث رشد دین و هم اشراق است

شرح:
این رباعی به ویژگی‌های برجسته پیامبر اسلام اشاره دارد. او نه تنها پیام‌آور دین بود، بلکه معلم اخلاق بود که در هر مکان و زمان با رفتار و سخنانش، راهنمایی برای همه انسان‌ها به‌ویژه مسلمانان شد. پیامبر باعث شد اسلام در تمام دنیا گسترش یابد و تا قیامت پابرجا بماند، زیرا او دین را با اخلاقی والا معرفی کرد که هم به رشد دینی و هم به روشنی بخشیدن به دل‌ها می‌انجامد.


---

اخلاق(۲)

معیار رفاقت به محبت به وفاست
معیار لیاقت، ادب و عقل و صفاست
معیار سعادت، به کمال و رشد است
معیار شهامت، به جوانمردی ماست

شرح:
در این رباعی، معیارهای مختلف انسانی و اخلاقی بیان شده است. رفاقت واقعی بر پایه محبت و وفاداری استوار است، لیاقت در ادب و عقل و صفا قرار دارد، سعادت انسان در کمال و رشد اخلاقی است و شهامت از طریق جوانمردی و فداکاری در برابر دیگران به‌دست می‌آید. این ویژگی‌ها، نشان‌دهنده‌ی یک زندگی با فضیلت و پر از ارزش‌های اخلاقی هستند.


---

اخلاق(۳)

از کینه برون آی و ز خسران
مدفون بنما هر آنچه داری پنهان
جایش تو بکار عشق جانها
آرامش تو سبب شود در پایان

شرح:
این رباعی به دعوت به رهایی از کینه و خشم اشاره دارد. کینه‌ورزی و خسران تنها موجب نابودی و تضییع زمان و انرژی می‌شود. به‌جای آن باید جای آن را به عشق و مهربانی داد، چرا که عشق باعث رشد روح انسان و آرامش دل‌ها می‌شود. در نهایت، انسان با پرورش عشق در دل، به سعادت و آرامش واقعی دست خواهد یافت.


---

اخلاق(۴)

از آینه آموز صفای دل و جان را
روشن بنماید همه ی روح و روان را
نه کینه و بغض و انواع حسد
کاری است سخیف، بی گمان را

شرح:
در این رباعی به اهمیت صفای دل و جان اشاره شده است. همچون آینه‌ای که به‌وضوح هر چیزی را منعکس می‌کند، دل صاف و خالی از کینه و حسد نیز می‌تواند نور اخلاقی و روحانی را در دل‌ها منتشر کند. هر گونه کینه، بغض و حسد جز عملی زشت و بی‌ارزش نیست که نه تنها انسان را از کمال دور می‌کند، بلکه باعث تیرگی روح و روان می‌شود.


---

اخلاق(۵)

ای دل به صفا و مهربانی رو  کن
دلهای بشر را به خدا، همسو  کن
پرواز بده روح و روان را در عشق
از بد دلی و هوای جان، یک رو کن

شرح:
این رباعی دعوی به حرکت در مسیر صفا، مهربانی و عشق دارد. انسان باید دل خود را به سمت صفا و مهربانی هدایت کند و با این کار دل‌های دیگران را نیز به سوی خدا و محبت سوق دهد. همچنین، باید روح خود را در عشق الهی پرواز دهد و از دلی که در آن بدی‌ها و هوای نفس وجود دارد دوری کند. این دعوت به پاکسازی درون و دستیابی به آرامش و کمال است.


---

اخلاق(۶)

با هر سخنی، دلی نما شاد
هر گز نرود برون و بر باد
بر دل بنشیند سخن ارزنده
باعث بشود که آن کنی یاد

شرح:
این رباعی بر اهمیت سخنان و اثر آن بر دل‌ها تأکید دارد. هر کلمه‌ای که از دهان بیرون می‌آید باید باعث شادابی دل‌ها شود و نه تنها بی‌اثر یا ویرانگر باشد. سخنان خوب و ارزنده به دل‌ها می‌نشینند و باعث می‌شوند که آدمی یادگاری خوب از خود به‌جا بگذارد. بنابراین، هر کلمه‌ای باید سنجیده و با محبت باشد.


---

اخلاق(۷)

الگوی حقیقت است ، اخلاق محمد
در خلق جهان برتر و هم نور سرآمد
اسلام ز خلق او شده عالم گیر
هادی جهان و خلق عالم، احمد

شرح:
در این رباعی به ویژگی‌های اخلاقی پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص)، اشاره شده است. اخلاق پیامبر الگوی حقیقت و برتری در میان انسان‌ها بود. او با رفتار و منش خود، جهانیان را هدایت کرد و موجب گسترش اسلام در سرتاسر دنیا شد. اخلاق او در خلق و رفتار چنان ممتاز بود که نور هدایت را در دل انسان‌ها می‌افروخت.


---

اخلاق(۸)

اخلاق بجوی، نی که دنیا برتر
پاینده کند ، دوام دوران همسر
خوشبختی ما ز درک هم می باشد
تا آخر عمر، حق گزین جای نظر

شرح:
در این رباعی به جستجوی اخلاق درست و اهمیت آن در زندگی اشاره شده است. اخلاق صحیح نه تنها به انسان کمک می‌کند تا در دنیا به سعادت برسد، بلکه دوام و پایداری روابط انسانی مانند همسر را نیز تضمین می‌کند. خوشبختی در درک و پذیرش اخلاق درست و اسلامی است که انسان را تا آخر عمر به سعادت می‌رساند.


---

اخلاق(۹)

سخن از دل اثرش چندان است
بنشیند به دل و خندان است
نکند حرف اثر از دلِ ناپاکی ها
حرف حق گو، که تو را فرمان است

شرح:
این رباعی تأکید دارد که سخنان از دل انسان‌ها تاثیر بیشتری دارند. اگر سخنی از دل پاک برآید، به دل دیگران نیز اثر می‌گذارد و موجب خوشحالی و رضایت می‌شود. برعکس، سخنان کسی که دلش ناپاک است، اثر خوبی نخواهد داشت. بنابراین، باید همیشه حرف حق زد و از زبان راست و درست استفاده کرد.


---

اخلاق(۱۰)

اخلاق پسندیده و ایمان زیباست
چون جلوه کند در عمل و هم پیداست
بد خلقی و بی دینی و افکار پلید
منجر به عذاب در دو دنیا و بلاست

شرح:
در این رباعی به رابطه میان اخلاق و ایمان اشاره شده است. اخلاق پسندیده و ایمان حقیقی زمانی زیباست که در عمل به‌صورت ملموس دیده شود. بدخلقی، بی‌دینی و افکار پلید تنها انسان را به عذاب و بلا در این دنیا و آخرت می‌کشاند. بنابراین، باید در زندگی به اخلاق و ایمان عمل کرد تا از مشکلات و عذاب‌ها دوری کرد.

بخش هفتم

خوشبختی

 

خوشبختی از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین، به معنای رسیدن به آرامش، رضایت درونی، و کمال حقیقی است که از ارتباط انسان با خدا و عمل به اصول الهی نشأت می‌گیرد. این مفهوم در هر سه حوزه به عنوان هدف نهایی زندگی انسانی مطرح شده است.


---

۱. خوشبختی در قرآن:

در قرآن، خوشبختی واقعی در ایمان، عمل صالح، و ارتباط با خداوند تعریف شده است. آرامش قلبی و رستگاری ابدی از نشانه‌های خوشبختی هستند:

آیه ۲۸ سوره رعد: «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»
یاد خداوند باعث آرامش دل‌ها و خوشبختی درونی است.

آیه ۸۹ سوره نحل: «فَمَنْ تَبِعَ هُدَایَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»
پیروی از هدایت الهی، انسان را از ترس و اندوه رها می‌کند و به خوشبختی می‌رساند.

 

---

۲. خوشبختی در عرفان:

در عرفان، خوشبختی به معنای فنا در عشق الهی و رسیدن به وحدت با حقیقت است. عارفان خوشبختی را در رهایی از تعلقات دنیوی و اتصال به سرچشمه نور و کمال می‌دانند:

مولانا می‌گوید:

«هر که او بیدارتر، پر دردتر / هر که او آگاه‌تر، خوشبخت‌تر»
خوشبختی واقعی در شناخت حقیقت و تجربه حضور خداوند است.


در عرفان، خوشبختی نه در لذت‌های دنیوی، بلکه در آرامش و شعف ناشی از قرب الهی تعریف می‌شود.

 

---

۳. خوشبختی در دین:

در دین، خوشبختی به معنای سعادت دنیا و آخرت است که با ایمان، تقوا، و عمل به دستورات الهی به دست می‌آید:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «السَّعِیدُ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ»
خوشبخت کسی است که خدا را اطاعت کند.

امام علی (ع): «لَیْسَ السَّعِیدُ مَنْ یَعِیشُ فِی الدُّنْیَا وَیَفُوزُ بِهَا وَلَکِنَّ السَّعِیدَ مَنْ یَفُوزُ بِالْجَنَّةِ»
خوشبختی واقعی در فوز به بهشت است، نه در بهره‌مندی مادی از دنیا.

 

---

جمع‌بندی:
خوشبختی در قرآن، عرفان، و دین به معنای آرامش درونی، رضایت از زندگی، و سعادت ابدی است. قرآن خوشبختی را در یاد خدا و عمل صالح می‌داند، عرفان آن را در عشق الهی و فنا شدن در حقیقت می‌بیند، و دین خوشبختی را در ایمان، تقوا، و رسیدن به بهشت معرفی می‌کند.

 

خوشبختی(۱)

اگر خواهان خوشبختی، سعادت
توکل کن به یزدان تا نهایت
دلت گردد فروزان در پی آن
شوی در سایه ی ایمان، تو راحت

شرح:
این رباعی به توکل به خداوند و اهمیت آن در دست‌یابی به خوشبختی اشاره دارد. فردی که به یزدان توکل کند، از آرامش درونی برخوردار می‌شود و در سایه ایمان به او، زندگی‌اش روشن و سعادتمند خواهد شد. در واقع، خوشبختی واقعی نه در مال و دنیا، بلکه در ایمان و اعتماد به خداوند است.


---

خوشبختی(۲)

بود خوشبختی ما در قناعت
نه در مال و نه در عیش و ریاست
بود آرامش ما در اموری
توکل بر خدا و ذکر و رافت

شرح:
در این رباعی به قناعت و ساده‌زیستی به‌عنوان راهی برای رسیدن به خوشبختی اشاره شده است. خوشبختی نه در مال و مقام، بلکه در رضایت از آنچه داریم و در توکل به خداوند و یاد او است. کسی که به خدا توکل کند و در امور زندگی ذکر خدا را بر زبان داشته باشد، آرامش و خوشبختی واقعی را تجربه می‌کند.


---

خوشبختی(۳)

خوشبخت بود هر آن که با یزدان است
از بند جهان رها و هم خندان است
هر لحظه به یاد دوست، نجوا بکند
دل در اثر نور خدا تابان است

شرح:
این رباعی بیانگر این است که خوشبختی حقیقی در پیوند با خداوند است. کسی که با خداوند ارتباط مستمر داشته باشد و همواره به یاد او باشد، از بند دنیا رها می‌شود و در سایه این ارتباط، قلبش تابان و سرشار از آرامش خواهد بود. این یاد خداست که انسان را از غم‌ها رها کرده و به خوشبختی می‌رساند.


---

خوشبخت(۴)

خوشبختی ما به بندگی و تقواست
آرامش جان به سادگی و نجواست
تهذیب نما دلت ز انواع گناه
دل خانه ی خالق عظیم و یکتاست

شرح:
در این رباعی به اهمیت بندگی و تقوا به‌عنوان اساس خوشبختی اشاره شده است. فردی که دل خود را از گناه پاک کند و به‌سوی خداوند و تقوا گرایش داشته باشد، آرامش واقعی را در زندگی خود خواهد یافت. تهذیب نفس و پرهیز از گناه، انسان را به جایگاه رضای خداوند و خوشبختی واقعی می‌رساند.


---

خوشبختی(۵)

کاری که در آن، رضای حق معیار است
خوشبختی ما در آن و حق بیدار است
پرهیز نما از عمل ناشایست
دعوای بشر ز نفس و هم پندار است

شرح:
این رباعی تأکید می‌کند که خوشبختی در انجام کارهایی است که برای خداوند پذیرفته و مطابق با رضایت او باشند. انسان باید از اعمال ناشایست و اختلافات بی‌مورد دوری کند و از خودخواهی و نفس‌پرستی که باعث درگیری و رنج می‌شود، پرهیز کند. خوشبختی در پیروی از خداوند و انجام عمل صالح است.


---

خوشبختی(۶)

آرامش ما به پول و اموال که نیست
در بردگی و فریب و اغفال که نیست
آسایش ما اگر چه از دنیا هست
خوشبختی ما ز مال و امیال که نیست

شرح:
این رباعی به‌روشنی می‌گوید که خوشبختی و آرامش نه در مال و ثروت است و نه در فریب و اغفال. در حالی که ممکن است برخی از دارایی‌های دنیوی به‌ظاهر انسان را آسوده کنند، اما خوشبختی واقعی در دل‌های صاف و از پاکی روح به‌دست می‌آید. هیچ چیز دنیوی نمی‌تواند انسان را خوشبخت کند مگر آنکه از تعلقات دنیوی رها شود.


---

خوشبختی(۷)

خوشبختی ما، در رضا می باشد
در نور هدایت خدا می باشد
در قرب الهی ‌است تسکین
هر کار خلاف، ماسوا می باشد

شرح:
در این رباعی به مفهوم "رضا" به‌عنوان اساس خوشبختی اشاره شده است. خوشبختی در پذیرش اراده خداوند و تسلیم در برابر اوست. کسی که در مسیر هدایت خداوند گام بردارد، از آرامش و تسکینی خاص برخوردار می‌شود و از گناهان و کارهای خلاف به‌دور است. در واقع، خوشبختی در نزدیکی به خداوند و اعمال صالح است.


---

خوشبختی(۸)

خوشبخت کسی است، هم صدا و همدم
از نور خدا بهره دارد،  هر دم
دل روشن و سرشار ز عشق ازلی
دور از هوس و گناه و دنیای ستم

شرح:
این رباعی به شخصی اشاره دارد که همواره در کنار خداوند است و از نور هدایت او بهره‌مند می‌شود. این شخص دل روشن و سرشار از عشق الهی دارد و از وسوسه‌های دنیا و گناه دوری می‌کند. خوشبختی واقعی در پیوند با خدا و دوری از دنیای فریب و فساد است.


---

خوشبختی(۹)

خوشبخت کسی است، طالب عشق و کمال
دور از غم دنیا و هوس‌های زوال
سرشار ز عشق حق تعالی هر دم
مشتاق لقای کبریا هست و جمال

شرح:
در این رباعی به شخصی اشاره شده است که به‌دنبال عشق و کمال است. او از غم و غصه‌های دنیوی و هوس‌های زودگذر فاصله می‌گیرد و در جستجوی عشق و جمال الهی است. این فرد همواره مشتاق دیدار خداوند و نزدیک شدن به اوست و این عشق الهی است که به او خوشبختی می‌بخشد.


---

خوشبختی(۱۰)

خوشبختی ما، درون دلها باشد
با مهر و صفا، همیشه بر جا باشد
دنیا نتواند که دهد آرامش
عشق است، همیشه بر پا باشد

شرح:
این رباعی به این حقیقت اشاره دارد که خوشبختی واقعی در دل انسان‌ها نهفته است. خوشبختی زمانی پایدار خواهد بود که در دل‌ها مهر و صفا وجود داشته باشد. دنیا و مال و مقام نمی‌توانند آرامش و خوشبختی را به انسان بدهند، بلکه تنها عشق و صفای دل است که همیشه باعث آرامش و خوشبختی واقعی می‌شود.

بخش هشتم

گریه

 

گریه از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین به معنای واکنشی عاطفی و روحانی است که می‌تواند نشانه‌ای از تواضع، عشق، و ارتباط عمیق با خداوند باشد. این حالت در هر سه حوزه، ابزاری برای تزکیه نفس، آرامش درونی، و تقرب به حق محسوب می‌شود.


---

۱. گریه در قرآن:

در قرآن، گریه به عنوان نشانه‌ای از خشوع قلب و تأثیرپذیری از آیات الهی معرفی شده است:

آیه ۱۰۹ سوره اسراء: «وَیَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ یَبْکُونَ وَیَزِیدُهُمْ خُشُوعًا»
مؤمنان با شنیدن آیات خداوند به سجده می‌افتند و از خشوع گریه می‌کنند.

آیه ۱۶ سوره مریم: گریه حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف (ع) نمونه‌ای از تأثیر عاطفی و ایمان عمیق است.

 

---

۲. گریه در عرفان:

در عرفان، گریه نماد عشق الهی، احساس بی‌کفایتی در برابر حق، و طلب وصال است. عارفان گریه را راهی برای تزکیه قلب و رهایی از خودبینی می‌دانند:

مولانا می‌گوید:

«چشم گریان بهتر از صد خنده است / کاندر او نور دلِ بیننده است»
گریه در عرفان، بیانگر عمق شور و شوق و حسرت جدایی از معشوق حقیقی است.


گریه در عرفان با شستشوی دل و ایجاد طهارت معنوی، انسان را به کمال نزدیک می‌کند.

 

---

۳. گریه در دین:

در دین، گریه نشانه‌ای از تقوا، توبه، و توجه به آخرت است. دین اسلام به گریه برای خداوند و یاد مرگ تأکید می‌کند:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «عَیْنَانِ لَا تَمَسُّهُمَا النَّارُ: عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَعَیْنٌ بَاتَتْ تَحْرُسُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»
دو چشم از آتش جهنم در امان‌اند: یکی چشمی که از خشیت خدا گریسته و دیگری که برای خدا در راه بیدار مانده است.

گریه بر امام حسین (ع) در مکتب اهل‌بیت نمادی از عشق، توبه، و پیوند معنوی با اهل‌بیت است.

 

---

جمع‌بندی:
گریه در قرآن، عرفان، و دین نشانه‌ای از عمق احساسات روحانی، خشوع، و تقرب به خداوند است. قرآن گریه را واکنشی به آیات الهی می‌داند، عرفان آن را تجلی عشق و طلب وصال معرفی می‌کند، و دین گریه را نشانه‌ای از تقوا، توبه، و ارتباط عاطفی با حق و اولیای او می‌شمارد.

 

گریه(۱)

این گریه برای نور ایمان باشد
این اشک نماد صبرِ انسان باشد
هر قطره ی اشک، یاد حق زنده کند
این سوز دل از قیام و عصیان باشد

شرح:
این رباعی به‌وضوح می‌گوید که گریه و اشک انسان باید به‌دلیل عشق به خداوند و تلاش برای حفظ ایمان باشد. هر قطره اشک می‌تواند یاد خدا و تواضع را در دل انسان زنده کند. در واقع، این اشک‌ها نمادی از صبر در برابر مشکلات و یادآوری از قیام‌های الهی است.


---

گریه(۲)

این گریه، برای آل عصمت باشد
از ظلم و جفا به روی عترت باشد
از بهر جفای غاصبان در ره عشق
در کرب و بلا قیام عزت باشد

شرح:
این رباعی گریه برای اهل بیت پیامبر (علیهم‌السلام) را بیان می‌کند. این اشک‌ها به‌دلیل ظلم و جفای ظالمان بر عترت پیامبر است و به‌ویژه در کربلا و شهادت حسین بن علی (ع)، که قیام عزت و حق بود، جاری می‌شود. این اشک‌ها نمادی از عشق و وفاداری به اهل بیت است.


---

گریه(۳)

گرییم که یاد کربلا زنده شود
پیغام حسین در جهان دیده شود
هر اشک، چراغِ ظلم‌ستیزی گردد
تا عدل خدا، به عشق پاینده شود

شرح:
در این رباعی گریه بر کربلا و شهادت امام حسین (ع) به‌عنوان نماد ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی مطرح شده است. هر قطره اشک باعث زنده نگه‌داشتن پیام حسین (ع) می‌شود و به‌عنوان چراغی برای مبارزه با ظلم و تحقق عدالت الهی عمل می‌کند.


---

گریه(۴)

هر قطره ی اشک، لشکری از نور است
بر ظلم، قیامی ز ولی منظور است
هر اشک نشان سرفرازی از ماست
هر اشک بتول، بی حد و منصور است

شرح:
این رباعی می‌گوید که هر قطره اشک نه‌تنها تنها یک نماد از اندوه است، بلکه نمایانگر یک قیام الهی بر ظلم و فساد است. این اشک‌ها سرفرازی و افتخار برای کسانی است که در مسیر حق و پیروی از ولی خداوند (امام علی و اهل بیت) قرار دارند.


---

گریه(۵)

این اشک برای حفظ دین جاری شد
در کرببلا، نور حق یاری شد
چون امر رسول، در میان شد باطل
بر خون حسین، دیده خونباری شد

شرح:
گریه برای امام حسین (ع) به‌عنوان راهی برای حفظ دین اسلام و مقابله با ظلم و فساد است. کربلا به‌عنوان نقطه عطفی در تاریخ اسلام، نشان‌دهنده مبارزه با باطل و حفظ اصول پیامبر اسلام است. خون حسین (ع) گواهی بر حقیقت و عدالت است.


---

گریه(۶)

بر ظلم یزید، اشک خون می‌ریزیم
از عشق حسین، دل برون می ریزیم
چون راه حسین، راه بیداری ماست
بر مرگ شرف، بر درون می‌ریزیم

شرح:
در این رباعی، گریه‌ها به‌دلیل ظلم یزید و عشق به حسین (ع) بیان می‌شود. راه حسین (ع) نه‌تنها راه نجات و بیداری است، بلکه نمادی از ایستادگی و مرگ شرافتمندانه است. این اشک‌ها نشان‌دهنده وفاداری به امام حسین و اصول اوست.


---

گریه(۷)

هر اشک به داغِ کربلا پیغام است
بر ظالم و ظالمان همی اعلام است
پیغام حسین، خط سرخ است یقین
این سوز دل از قیام حق الهام است

شرح:
این رباعی اشاره دارد به اینکه هر قطره اشک در یاد کربلا پیام قیام حسین (ع) است که به‌دنبال عدالت و مبارزه با ظلم بوده است. این اشک‌ها به‌عنوان اعلامیه‌ای علیه ظلم و ظالمان است و پیامی از قیام حسین (ع) را در خود حمل می‌کند.


---

گریه(۸)

هر اشک به یاد غربتِ آل نبی است
آتش‌به‌ دل ستمگران بر علوی است
ما اشک به داغِ خونِ عاشق ریزیم
لرزه به تن عدوی مولا و ولی است

شرح:
این رباعی به غربت اهل بیت پیامبر (علیهم‌السلام) و ظلمی که بر آنها رفت اشاره دارد. اشک‌ها به‌دلیل خون‌ریزی‌ها و فداکاری‌های عاشقان اهل بیت، در برابر دشمنان آنان ریزان است. این اشک‌ها نه‌تنها نشان‌دهنده اندوه بلکه قدرت و ترس در دل دشمنان اهل بیت است.


---

گریه(۹)

در سوگ تو ای حسین، جان گریه کنیم
بر داغ غمت با چه زبان گریه کنیم؟
داغت نه فقط ز ظلم دوران باشد
از غفلت و از غصب کسان گریه کنیم

شرح:
این رباعی در سوگ امام حسین (ع) و داغی که بر دل مؤمنان وارد آمده، گریه را توصیف می‌کند. این گریه تنها به‌دلیل ظلم دوران نیست، بلکه به‌دلیل غفلت و غصب‌هایی است که در طول تاریخ بر اهل بیت پیامبر (ع) رفته است.


---

گریه(۱۰)

هر اشک که از دیده روان گشت، چه‌هاست؟
داغی که به دل نشسته، از کرب و بلاست
دل‌های محبان ولایت سوزد
زین ماتم جان‌سوز شهیدان خداست

شرح:
در این رباعی، اشک‌هایی که از چشم مؤمنان بر می‌آید، بیانگر داغ کربلا و شهادت امام حسین (ع) است. این داغ نه‌تنها در دل‌های محبان اهل بیت بلکه در دل کسانی که با ولایت خداوند و پیامبر صادق هستند، همیشه سوزان و جان‌سوز باقی می‌ماند.

بخش نهم

ذکر

 

ذکر از دیدگاه قرآن، عرفان، و دین به معنای یادآوری، توجه قلبی، و ارتباط مداوم با خداوند است. ذکر در هر سه حوزه، کلید آرامش قلب، رشد معنوی، و راه رسیدن به قرب الهی شناخته می‌شود.


---

۱. ذکر در قرآن:

در قرآن، ذکر به معنای یاد خداوند و راهی برای آرامش دل و هدایت انسان آمده است:

آیه ۲۸ سوره رعد: «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»
یاد خداوند مایه آرامش قلب‌هاست.

آیه ۲۰۰ سوره آل‌عمران: خداوند مؤمنان را به یاد مداوم خود دعوت می‌کند: «وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»
یاد خداوند باعث رستگاری است.

 

---

۲. ذکر در عرفان:

در عرفان، ذکر به معنای اتصال به حقیقت و حضور قلب در محضر الهی است. عارفان ذکر را راهی برای پاک‌سازی قلب و ترک وابستگی‌های دنیوی می‌دانند:

مولانا می‌گوید:

«ذکر تو چون آب حیوان می‌رسد / دل ز ذکر تو گلستان می‌شود»
ذکر در عرفان راهی برای دستیابی به عشق الهی و رهایی از غفلت است.


در سلوک عرفانی، ذکر عملی است که روح انسان را به حقیقت و وحدت وجود نزدیک‌تر می‌کند.

 

---

۳. ذکر در دین:

در دین، ذکر به معنای یادآوری خداوند از طریق نماز، دعا، و ذکرهای لفظی و قلبی است. دین اسلام تأکید ویژه‌ای بر ذکر در عبادات و زندگی روزمره دارد:

حدیث پیامبر اکرم (ص): «أَفْضَلُ الذِّکْرِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»
برترین ذکر «لا إله إلا الله» است.

امام علی (ع): «مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ اسْتَبْدَلَ بِذِکْرِ اللَّهِ مَا یَجِدُهُ فِی نَفْسِهِ مِنَ الْهَمِّ وَالْغَمِّ»
کسی که خدا را یاد کند، خداوند غم و اندوه را از قلبش می‌زداید.

 

---

جمع‌بندی:
ذکر در قرآن، عرفان، و دین به معنای یاد خداوند و ارتباط مستمر با اوست. قرآن ذکر را مایه آرامش و رستگاری می‌داند، عرفان آن را راهی برای اتصال به حقیقت و طهارت قلب می‌شمارد، و دین ذکر را ابزاری برای عبادت، تقرب، و رفع غفلت معرفی می‌کند.

 

متن و شرح رباعیات ذکر


---

ذکر(۱)

متن: دائماً ذکر تو گوئیم، ندارم سخنی
آنچه حق گفت، بگویم، به روانی چو منی
ما که هیچیم در این کون و مکان و هستی
همه از توست خدایا، چه غنی و چه دنی

شرح:
این رباعی به تسلیم و تواضع انسان در مقابل خداوند اشاره دارد. انسان در این جهان هیچ نیست و همه‌چیز از خداوند است. ذکر دائم خداوند می‌تواند انسان را از هرگونه جهل و خودبینی رهایی بخشد و به حقیقتی که خداوند برای انسان مقدر کرده، پی ببرد.


---

ذکر(۲)

متن: ذکر قرآن مجید، جملگی نور و امید
هر که خواند این کتاب، رحمت حق را مزید
ذکر حق گویان شب، نور یزدان است و رب
هر که گوید با ادب، می‌رسد بر او نوید

شرح:
این رباعی به نورانی بودن قرآن اشاره دارد و اینکه هر کسی که قرآن را با دقت و ادب تلاوت کند، به رحمت و هدایت الهی خواهد رسید. ذکر قرآن به‌ویژه در شب، نزد خداوند دارای جایگاه ویژه‌ای است و برای انسان آرامش و نور را به ارمغان می‌آورد.


---

ذکر(۳)

متن: بهترین شور و صفا بر مومنین
ذکر یزدان باشد و اعمال دین
ذکر حق دل را تسلا می دهد
با عمل بر دین حق بالا نشین

شرح:
این رباعی بیان می‌کند که ذکر خداوند در قلب مؤمنان بهترین شور و صفاست. ذکر یزدان در کنار اعمال صالح می‌تواند انسان را از تردیدها و ناراحتی‌ها رهایی بخشد و او را به درجات عالی معنوی برساند.


---

ذکر(۴)

متن: ذکر ما، ذکر زبانی با خداست
ذکر قلبی، در خفا و بی‌صداست
ذکر دیگر، در عمل باشد نه حرف
یاد حق، همواره ذکر اولیاست

شرح:
در این رباعی، سه نوع ذکر بیان می‌شود: ذکر زبانی که به گفتار می‌پردازد، ذکر قلبی که در خفا و در دل انجام می‌شود، و ذکر عملی که در زندگی و اعمال روزمره نمایان است. ذکر واقعی آن است که در عمل و رفتار انسان جلوه‌گر باشد و به یاد خداوند همواره ادامه یابد.


---

ذکر(۵)

متن: هر که آرد بر زبان نام خدا
ذکر یا رب، یا رب بی‌انتها
می‌کند تاثیر بر روح و روان
در ریاضت، در عبادت، در دعا

شرح:
این رباعی اشاره دارد به تأثیر عمیق ذکر نام خدا بر روح انسان. ذکر خداوند در هر شرایطی، به‌ویژه در عبادت و دعا، می‌تواند روح انسان را به آرامش و کمال برساند و او را از هر گونه اضطراب و نگرانی رهایی بخشد.


---

ذکر(۶)

متن: با ترک گنه، روح و روان شاد شود
با ذکر و دعا، دل ز حق یاد شود
اعمال بد و خوب، همه گردد ثبت
با هر گنهی، عز تو بر باد شود

شرح:
این رباعی بر اهمیت ترک گناه و یاد خداوند تأکید می‌کند. ترک گناه باعث شادابی روح و روان می‌شود و ذکر خداوند دل را از یاد معاصی پاک می‌کند. همچنین اعمال انسان چه خوب و چه بد در دنیا و آخرت ثبت می‌شود و گناه باعث از دست رفتن عزت و جایگاه انسان می‌گردد.


---

ذکر(۷)

متن: با یاد خدا، دل از گناهان، کن دور
دل را ز ضمیر نا خدا ، کن مسرور
یادش سبب وصال حق می گردد
کن آینه ی دلت ، پر از نور

شرح:
در این رباعی، یاد خداوند به‌عنوان وسیله‌ای برای پاک کردن دل از گناهان و آلودگی‌ها معرفی می‌شود. این یاد، انسان را به وصال خداوند نزدیک می‌کند و دل او را از هرگونه ناپاکی پاک می‌سازد و به نور الهی می‌افکند.


---

ذکر(۸)

متن: زبان بندگی، ذکر است تنها
دهد نور و صفا بر قلب و دل‌ها
رود عشق حقیقی بر روانت
کند یاد خدا دل را مصفا

شرح:
این رباعی تأکید دارد که زبان عبادت و بندگی، ذکر خداوند است. ذکر صحیح خداوند می‌تواند به دل انسان نور و صفا دهد و عشق به خدا را در روان او جاری کند. این یاد خداوند دل را از هر گونه آلودگی پاک کرده و به کمال می‌رساند.


---

ذکر(۹)

متن: بهترین اعمال ما اذکار ماست
جاری از لب‌ها و در افکار ماست
گفت پیغمبر که باشد برترین
یاد یزدان، نور حق در کار ماست

شرح:
این رباعی به جایگاه ذکر خداوند در بین اعمال انسان اشاره دارد و بیان می‌کند که بهترین اعمال انسان، اذکار اوست که از زبان و افکار او جاری می‌شود. پیامبر اسلام (ص) نیز بر اهمیت یاد خدا تأکید کرده‌اند و آن را نورانی‌ترین و بهترین عمل می‌دانند.


---

ذکر(۱۰)

متن: ذکر است رهایی ز دل و غفلت‌ها
حق باز کند درب خود از رحمت‌ها
یادش سبب مغفرت و آمرزش
بی‌یاد خدا، مانده‌ی در نکبت‌ها

شرح:
این رباعی می‌گوید که ذکر خداوند باعث رهایی از غفلت و دل‌های بسته است و درب رحمت الهی را به‌روی انسان می‌گشاید. یاد خداوند باعث مغفرت و آمرزش گناهان انسان می‌شود و بی‌توجهی به یاد او، انسان را در فقر معنوی و نکبت قرار می‌دهد.


 


 


-


--

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات حق طلبی


حق طلبی(۱)
بر قدرت ظالم، ای دل آرام مشو
با عدل خدا، تو دل به او رام مشو
هر کس که به ظلم، پای بندد بی‌باک
از نور خدا، طلب کند کام مشو

 


حق طلبی(۲)
در ظلمت نفس، ره خدا بر ما کن
با نور خدا، جان و دلت رسوا کن

با سعی و تلاش راه او را دریاب

در راه  حقیقت، ره حق بر پا کن

 


حق‌طلبی (۳)
در ظلمت خویش، راه حق احیا کن
دین نبوی ، در جهان بر پا کن
از خود گذر و جان به جانان بسپار
بر  درگه حق، روح و روان دریا کن

 


حق طلبی(۴)
در ظلمت شب، خدا خدا کن
از جور و ستم، ورا صدا کن
حق حاضر و آگاه به اعمال
دل را به امید حق رها کن

 

 


حق طلبی(۵)
در ظلمت نفس، نور حق پیدا کن
با پرتو او جان و دل شیدا کن
از خود گذر و سوی خدا کن پرواز
با همت عشق، جان خود پویا کن

 


حق طلبی(۶)

گر بر سر ظلم یک قیامی باشد

در سایه ی عدل او نظامی باشد
آن کس که ز حق، طلب کند مهدی را
از لطف خداست،  آن پیامی باشد

 


حق طلبی(۷)
حق نور خداست، در دلت جا گیرد
ظلم است که دل، ز راه حق وا گیرد
هر کس که به عدل، راه یزدان پوید
از نور خدا ، در دو دنیا گیرد

 


حق طلبی(۸)
بر حق طلب، ای دل، رهی پیدا کن
با عدل خدا، امر خدا، احیا کن
گر نور خدا به دل بتابد روشن
با یاد خدا، ظلمت جان را وا کن

 


حق طلبی(۹)
در راه خدا، به عدل پیمان بستیم
در دفع ستم ، دل به جانان بستیم
هر کس که در این راه خدا را جوید
در راه حسین، عشق رندان بستیم

 


حق طلبی(۱۰)
بر حق طلب و ز ظلم، رو گردان شو
با نور خدا ز غم، همی خندان شو
هر کس که رود راه خدا تا آخر
در سایه ی عدل، جان و دل درمان شو

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات خویشتن داری


خویشتن‌داری (۱)
حلم است که آرام روان می‌بخشد،
در سختی راه، نور جان می‌بخشد.
از زخم زمانه مرهم دل سازد
در وادی دوست، پر توان می‌بخشد

 


خویشتن‌داری (۲)
حلم است کند خشم تو را زندانی،
نفس است گرفتار دل و قربانی
سالک چو شود محو خدای ازلی،
در سایه‌ی حق،  دلش شود روحانی

 


خویشتن داری(۳)
حلم است که پرده‌ها ز دل باز کند
روح و دل ما خلاص و  پرواز کند
رخسار جمال حق عیان می گردد
عشق ابدی بروز و ابراز کند

 

خویشتن داری(۴)
در مکتب عشق، حلم ما آیین است
صبر است که جان عاشقان نوشین است
هر کس که ز حلم راه یابد به دوست،
در وادی عشق، گوهری زرین است

 

 


خویشتن داری(۵)
حلم است صفایی که زیبا گردد،
دل را زِ بلا و کینه بر جا گردد.
ای دل، ز صفای حلم زیبا آموز،
تا مهر خدا نصیب جان‌ها گردد.

 


خویشتن داری(۶)
فرو خوردن خشم، در عزم ماست
زیان و تباهی، از خشم ماست
هر آن کس که باشد حلیم  و صبور
سزاوار مهر و کرم، بزم ماست

 



خویشتن داری (۷)

حلم است که نرمی دهد و عشق و صفا
خشم است که ذلت دهد و رنج و بلا
ای دل، سخن نرم بگو در سختی،
باشد که زِ مهر تو، رهایی ز جفا

 



خویشتن داری (۸)
خشم آوردت ، دل‌خوری و رنج و خطا
حلم است تو را،  شادی جان، مهر و صفا
باشد که شود روشنی شامِ سیاه
با حلم و شکیبایی و الطاف خدا

 


خویشتن داری(۹)
سالک ز طریق حلم بر پا خیزد
با صبر ز طوفان بلا برخیزد.
در صلح و صفاست جان شکوفا گردد
از نور خداست ، جان ما برخیزد.

 


خویشتن داری(۱۰)
حلم است که عشق بی ریا افروزد
شوری به دل و جان‌ شما افروزد.
در وادی عشق، هر که باشد حلیم،
بر قله‌ی وصل دوست، جا افروزد.

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مجموعه رباعیات شکر گزاری


شکر گزاری(۱)
شکرانه‌ی ما، نشان ایمان باشد
در هر قدمی، طریق‌ یزدان باشد
دین گفت که با شکر، دل آرام شود
این رمز حیات،  مرضی جان باشد

 


شکرانه ی ما، ره سعادت باشد
در نزد خدا، لطف و عنایت باشد
گفتند که شاکر ز خدا می‌گیرد
هر نعمت حق، ز بی نهایت باشد


شکر گزاری(۳)
هر نعمت حق، ز فضل او بر ما شد
شکرانه‌ی او بر دل و جان‌ها شد
فرمود خدا : شاکر حق باشید
حق بر همگان ناجی و هم ماوا شد

 


شکر گزاری(۴)
شکرانه رهی به سوی دلدار  بود
دل در طلبش ز خود گرفتار بود
عاشق که کند شکر خدا در همه حال
هر لحظه به نور دوست بیدار بود

 


شکرانه (۵)
شکرانه‌ی دل به لفظ و گفتار که نیست
هر لحظه تمایل به رخ یار که نیست
شکرانه حق، عبادت است در همه حال
با لغلغه ی زبان و اذکار که نیست

 


شکر گزاری(۶)
شاکر که شدم، شادی جانم آمد
خنده به لبان و در روانم آمد
در هر نظر از لطف نشان می‌بینم
وقتی که به لب، شکر زبانم آمد

 


شکر گزاری(۷)
شکرانه به دل چو شعله‌ی شمع روان
می‌سوزد و می‌سازد، دلها به جهان
این راه به عشق، معرفت می بخشد
عاشق شود و درک کند نور نهان

 


شکر گزاری(۸)
شاکر شدم و جهان پر از شور خدا
دل غرق به عشق و لطف مستور خدا
هر کس که به شکر گام نیکو بنهد
در قرب خدا باشد و در نور خدا

 

 


شکر گزاری(۹)
ای عشق، تویی سرود جانم هر دم
در شکر تو جاری است زبانم هر دم
نه لفظ و نه حرف، شکر جان را کافی
این زمزمه در دل و روانم هر دم

 

 


شکر گزاری(۱۰)
نعمت به زمین و آسمان گسترده است
رحمت ز خدای مهربان گسترده است
از شکر خدا مشو تو غافل هرگز
بر شکر کنان، نور جنان گسترده است

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی