باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی تقوا
تقوا
دوری ز گناه، نور تقوا گردد
این جلوهی پاک اهل معنا گردد
هر لحظه حضور حق به دل جاری کن
عشق ازلی، چراغ دلها گردد
شرح شعر "تقوا"
---
مصرع اول: دوری ز گناه، نور تقوا گردد
در این مصرع، تقوا به عنوان نوری معرفی میشود که از دوری از گناه و پاکی دل به دست میآید. تقوا، به معنای پرهیزگاری و خودداری از اعمال ناپسند، مسیری است که انسان را به نور الهی و هدایت نزدیک میکند. شاعر تأکید دارد که فاصله گرفتن از گناه، انسان را به مقام تقوا میرساند.
---
مصرع دوم: این جلوهی پاک، اهل معنا گردد
تقوا جلوهای است که تنها نصیب "اهل معنا" میشود؛ یعنی کسانی که درک عمیقتری از حقیقت و ارزشهای معنوی دارند. شاعر تقوا را به عنوان زینت و نشانهی اهل معنا معرفی میکند و بر پاکی دل و روح در مسیر عرفان تأکید دارد.
---
مصرع سوم: هر لحظه حضور حق به دل جاری کن
شاعر در اینجا بر ذکر و یاد مداوم خداوند تأکید دارد. "حضور حق" به معنای آگاهی دائم از وجود خداوند و تجلی او در لحظهلحظهی زندگی است. جاری کردن حضور حق در دل، انسان را از غفلت دور کرده و او را به سوی کمال و نزدیکی به خداوند هدایت میکند.
---
مصرع چهارم: عشق ازلی، چراغ دلها گردد
در پایان، شاعر عشق ازلی خداوند را چراغی برای روشنایی دل معرفی میکند. این عشق، انسان را از تاریکی جهل و گمراهی رها میکند و راه او را در مسیر تقوا و معنویت نورانی میسازد. عشق ازلی همان نیرویی است که انسان را به سمت حقیقت و نور الهی هدایت میکند.
---
تفسیر کلی:
شعر "تقوا" بر اهمیت دوری از گناه، پاکی دل، و یاد مداوم خداوند تأکید دارد. شاعر تقوا را به عنوان نوری معرفی میکند که انسان را به سوی حقیقت و اهل معنا هدایت میکند. عشق ازلی خداوند، که در دلهای پاک میدرخشد، چراغ راهی است که انسان را به کمال معنوی و نزدیکی به خداوند میرساند. شعر دعوتی است به پرهیزگاری، ذکر مداوم حق، و عشق الهی.
تقوا در عرفان از جایگاهی ویژه برخوردار است و با تعریفهای رایج اخلاقی و فقهی آن تفاوتهایی دارد. در عرفان، تقوا به عنوان یکی از مراحل و ابزارهای اصلی برای حرکت به سوی حق تعالی شناخته میشود و هدف آن، پالایش قلب از غیر خدا و رسیدن به مقام قرب الهی است. عرفا معتقدند که تقوا فراتر از ترک گناه و عمل به احکام شرعی است و شامل ظرافتهای بیشتری میشود که به رابطه عمیقتر انسان با خداوند مرتبط است.
مفهوم تقوا در عرفان
در عرفان، تقوا به معنای نگاهداشتن دل از غیر خدا و پرهیز از هر چیزی است که انسان را از یاد خدا غافل کند. این مفهوم از تقوا، جامعتر از رعایت احکام ظاهری است و به ترک هرگونه وابستگی و دلبستگی به دنیا و امور نفسانی میپردازد. عرفا تقوا را نوعی پاکسازی باطنی میدانند که فرد را برای شهود حقیقت و وصول به مقام فنا آماده میسازد.
ابعاد تقوا در عرفان
عرفا تقوا را در ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار دادهاند که شامل موارد زیر است:
1. تقوای ظاهری و باطنی
تقوا در عرفان به دو سطح تقسیم میشود:
تقوای ظاهری: پرهیز از گناهان ظاهری و رعایت احکام شریعت. این مرحله مقدمهای برای سیر و سلوک عرفانی است.
تقوای باطنی: فراتر از ترک گناه ظاهری، به معنای پاکسازی دل از وسوسهها، نیتهای ناپاک، و هرگونه علاقه به دنیا و مظاهر آن است.
2. تقوای قلب
از دید عرفا، تقوای حقیقی در قلب شکل میگیرد. قلب انسان باید از هرگونه حب غیرخدا و توجه به ماسویالله خالی شود. این نوع از تقوا مستلزم مراقبه (هوشیاری دائمی نسبت به حضور خداوند) و محاسبه (بررسی اعمال و نیتهای درونی) است.
3. ترک تعلقات دنیوی
یکی از ارکان تقوا در عرفان، ترک تعلقات دنیوی است. این به معنای ترک محبت به دنیا و اشیای دنیوی نیست، بلکه به معنای عدم وابستگی به آنهاست. عرفا معتقدند که حتی امور مباح نیز اگر موجب غفلت از خدا شوند، باید ترک شوند.
4. تقوای عاشقانه
در عرفان، رابطه انسان و خدا رابطهای عاشقانه است. تقوا در این معنا به معنای مراقبت از عشق الهی و پرهیز از هر چیزی است که این عشق را تضعیف یا خدشهدار کند. عارفان تقوای عاشقانه را بالاترین مرتبه تقوا میدانند.
5. تقوای در افعال و صفات
عرفا تقوا را نه تنها در اعمال، بلکه در صفات و حالات نیز لازم میدانند. این بدان معناست که عارف باید صفات نفسانی و رذایل اخلاقی را از خود دور کرده و به صفات الهی متصف شود.
6. تقوای فنا
بالاترین درجه تقوا از دید عرفا، رسیدن به مقام فنا فیالله است. در این حالت، انسان به گونهای در اراده و ذات الهی مستحیل میشود که هیچ خواسته و توجهی جز به خدا در وجود او باقی نمیماند.
راههای تحقق تقوا در عرفان
برای دستیابی به تقوا از دید عرفا، راهکارهای زیر توصیه شده است:
1. مراقبه و محاسبه: مراقبه به معنای حضور دائمی در پیشگاه خداوند و محاسبه به معنای ارزیابی مداوم اعمال و نیتها.
2. ذکر و یاد خدا: ذکر دائم و پیوسته خداوند باعث تقویت تقوا و پاکی دل میشود.
3. خلوت و انزوا: عرفا توصیه میکنند که برای تمرکز بر خدا و دوری از غفلت، خلوت اختیار شود.
4. تزکیه نفس: پالایش نفس از صفات رذیله و آراستن آن به صفات حمیده.
5. صحبت با اولیا و عرفا: بهرهگیری از نورانیت و راهنماییهای عرفا و سالکان واقعی.
6. ترک لذتهای نفسانی: حتی لذتهای حلال اگر موجب غفلت از یاد خدا شوند، باید کنار گذاشته شوند.
سخنان عرفا درباره تقوا
مولانا:
مولانا تقوا را به معنای توجه کامل به معشوق حقیقی (خداوند) و دلبریدن از غیر او میداند:
"چون ز تقوا طشت پر گردد ز آب / چشم را بیدار میگرداند از خواب."
او تقوا را شرط بیداری دل از خواب غفلت میداند.
ابن عربی:
ابن عربی تقوا را حالتی میداند که در آن انسان تمام حرکات و سکنات خود را بر اساس رضای الهی تنظیم میکند و چیزی جز اراده خدا را در نظر نمیگیرد.
شیخ محمود شبستری:
شبستری میگوید تقوا همان نگاهداشتن دل و جان از هرگونه آلودگی و توجه به غیر خداوند است:
"تقوا همان نوری است که اندر دل آید / دل را ز هر زنگ و ز تاریکی زداید."
نتیجهگیری
تقوا در عرفان، نوعی سلوک معنوی است که از ترک گناهان آغاز میشود و به ترک ماسویالله و فنا فیالله میانجامد. در این مسیر، تقوا نه تنها به معنای عمل به ظاهر شریعت، بلکه به معنای پالایش قلب و اتصال کامل به حق تعالی است. این تقوا راهی است برای رسیدن به حقیقت، شهود مستقیم خداوند، و دستیابی به کمال انسانی.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۰/۳۰