رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نفاق چیست

پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):

"نفاق" از ماده "نَفَق" به معنای دورویی می‌باشد. سوراخ کردن و نقب زدن را نیز "نفق" می‌گویند؛ وقتی موش زمین را سوراخ می‎کند، نقب (تونلی) می‌زند که به هنگام خطر از سوراخ دیگر فرار کند را نیز "نفق" می‌گویند.

معنا و مفهوم رایج از "نفاق" و "منافق" که در ادبیات دینی (قرآن کریم و بیانات اهل عصمت علیهم السلام) آمده نیز از همین ریشه و به معنای «دورویی، دو چهرگی، تفاوت ظاهر و باطن» می‌باشد.

اصل صفت نفاق خوب است:

ابتدا دقت کنیم که "نفاق" از صفاتی است که خداوند متعال در انسان قرار داده است و از او بد صادر نمی‌شود و چیز بدی خلق نمی‌کند و صفت بدی به انسان نمی‌دهد. از این رو باید بدانیم که "نفاق"، یعنی توان و امکان جلوه‌ای خلاف باطن در ظاهر؛ خب چنین توانی خوب و از صفات کمالیه انسان می‌باشد، چنان که حتی توان و امکان "کفر" نیز خوب  و از کمالات می‌باشد.

اگر در انسان توان و امکان "ایمان" نباشد، نمی‌تواند به خداوند متعال ایمان بیاورد و اگر توان و امکان "کفر و تکفیر" نباشد، نمی‌تواند نسبت به طاغوت کافر گردد؛ و حال آن که از ویژگی‌های انسان مؤمن را "ایمان به الله و کفر به طاغوت" بیان نموده است و البته کافر نقطه مقابل است، یعنی به طاغوت ایمان می‌آورد و به الله کافر می‌گردد.

"نفاق" نیز همین طور است، اگر انسان نتواند باطن را مخفی نگه‌دارد، نه تنها به سرعت رسوا می‌شود و نزدیک‌ترین‌ها دور می‌شوند و جوامع پراکنده می‌گردند، بلکه زندگی و هر گونه ارتباط و تعاملی ناممکن می‌شود.

پس آن چه از "کفر و نفاق" بد و مذموم است، "نسبت" آن است نه صفت آن. یعنی اگر نسبت به خدا و معاد و نبوت ... کافر شد، اگر در مقابل حق و برای خدعه و فریب دورویی (نفاق) کرد، بد و مذموم می‌باشد.

علل نفاق:

در یک جمله می‌توان گفت که "نفاق" به معنای مذمومش، هیچ علتی به جز خدعه و فریب به قصد "نفوذ" و به منظور شکست دادن مؤمنان ندارد.

کافرانی که از یک سو طمع به جان، مال و نوامیس مادی و معنوی مؤمنان دارند، از سوی دیگر توان رویارویی آشکار و مستقیم را در خود نمی‌ببینند، موضع نفاق و دورویی به خود می‌گیرند. و این منافقان معمولاً انسان‌های بسیار حقیر و ضعیفی هستند و نقش ستون پنجم و مزدور (مستقیم یا غیر مستقیم) برای کفار آشکار را ایفا می‌نمایند.

در قلب‌شان کافر هستند، در فکر و نیات‌ و مقاصدشان پلید هستند، در اهداف و مواضع‌شان دشمن هستند، اما چون با اتحاد و یکپارچگی مؤمنان مواجه می‌شوند، چاره‌ای جز ایجاد سوراخی برای "نفوذ" برای خود نمی‌بینند، لذا رنگ عوض می‌کنند، به چهره‌ی یک مسلمان و مؤمن در می‌آیند تا نفوذ کنند و از داخل ایجاد تفرقه، فساد و تباهی نمایند.

شاخصه‌های نفاق و ویژگی‌های منافق:

مغایرت و حتی ضدیت اهداف باطنی با مواضع ظاهری و نیز ادعاها و وعده‌ها با عملکردها – گفتارها و رفتارهای ضد و نقیض – هر لحظه در جبهه‌ای قرار گرفتن – آراستن ظاهر به جلوه‌های ایمان و گرایش باطنی به کفار، تجمل‌گرایی، اسراف، قدرت‌مداری - نمایش هم فکری، هم هدفی و همسویی از یک سو و نقشه‌کشی‌ها و تدابیر خائنانه از سوی دیگر و ...، همه از شاخصه‌های و ویژگی‌های نفاق و منافق می‌باشند.

بهترین و جامع‌ترین توصیفات را خداوند متعال در قرآن کریم بیان نموده است و امیرالمؤمنین علیه السلام به صورت مشروح [در خطبه منافقین] تبیین نموده‌اند که توصیه می‌شود حتماً مورد مطالعه قرار گیرد.

اشاره به چند فراز از خطبه منافقین

اُوصیکُمْ عِبادَاللّهِ بِتَقْوَى اللّهِ، وَاُحَذِّرُکُمْ اَهْلَ النِّفاقِ،

بندگان خدا، شما را به تقواى الهى سفارش مى کنم، و از اهل نفاق مى‌ترسانم،

فَاِنَّهُمُ الضّالُّونَ الْمُضِلُّونَ، وَ الزّالُّونَ الْمُزِلُّونَ.

چرا که گمراه و گمراه کننده‌‌اند، و دچار لغزش شده و لغزاننده‌ هستند.

یَتَلَوَّنُونَ اَلْواناً، وَ یَفْتَنُّونَ  افْتِناناً، وَ یَعْمِدُونَکُمْ بِکُلِّ عِماد، وَ یَرْصُدُونَکُمْ بِکُلِّ مِرْصاد.

رنگ به رنگ مى‌شوند، و به حالات گوناگون ظاهر مى‌گردند، به هر وسیله کوبنده‌اى براى گمراه کردن شما متوسل مى‌شوند، و در هر کمینگاهى کمین مى‌گیرند.

قُلُوبُهُمْ دَوِیَّةٌ، وَ صِفاحُهُمْ نَقِیَّةٌ. یَمْشُونَ الْخَفاءَ، وَ یَدِبُّونَ الضَّراءَ.

قلوبشان فاسد، و ظاهرشان پاک مى‌نماید. براى فریب مردم به دور از دیده (مخفیانه) حرکت مى‌کنند، و چون روباه [در میان جنگل انبوه از درخت] مى‌جهند.

وَصْفُهُمْ دَواءٌ، وَ قَوْلُهُمْ شِفاءٌ،

وصف‌شان به ظاهر دواى درد، و گفتارشان شفاست،

وَ فِعْلُهُمُ الدّاءُ الْعَیاءُ.

امّا عمل‌شان درد بی درمان است.

حَسَدَةُ الرَّخاءِ، وَ مُؤَکِّدُوا الْبَلاءِ،

بر راحتی مردمان حسد مى‌برند، بر گرفتارى‌های (مردم) مى‌افزایند،

وَ مُقَنِّطُوا الرَّجاءِ ...

و امیدواران را نومید مى کنند ... (خطبه 185)

آثار نفاق:

آثار نفاق به بهترین شکل و جامع‌ترین معانی نیز در قرآن، کلام اهل عصمت لیهم السلام و به ویژه همان خطبه منافقین بیان شده است.

*- منافق چون قلباً کافر است و همیشه در حال دورویی است، هم قلب بیمار دارد و هم به همه چیز، از خدا گرفته تا اهل ایمان، "سوء ظنّ" دارد و بالتبعِ همین سوء ظن، القای تردید و ایجاد موانع برای موضع‌گیرها و عملکرد صحیح و کمال‌زا را پیشه‌ی خود می‌نماید.  

*- کار منافق، ناامیدسازی است، از این رو دائماً در مواضع، سخنان و رفتار خود، القای ناامیدی می‌کنند، حتی می‌گویند: وعده‌های خدا و رسول خدا صلوات الله علیه و آله نیز فریب است:

« وَإِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا » (الأحزاب، 12)

ترجمه: و هنگامى که منافقان و کسانى که در دل‌هایشان بیمارى است مى‏گفتند: «خدا و فرستاده‏اش جز فریب به ما وعده‏اى ندادند.»

*- اگر چه منافقین ظاهر خود را به ایمان و اسلام آراسته‌اند، اما هر گاه به جانب حق و امر حقی دعوت شوند، به هزار بهانه روی بر می‌گردانند:

« وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَیْتَ الْمُنَافِقِینَ یَصُدُّونَ عَنکَ صُدُودًا » (النساء، 61)

ترجمه: و چون به ایشان گفته شود به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیامبر [او] بیایید منافقان را مى‏بینى که از تو سخت روى برمى‏تابند.

*- منافقان (از زن و مرد) همیشه معکوس عمل می‌کنند، علیه هر معروفی (حقی) موضع می‌گیرد و هر منکری (باطلی) را رواج می‌دهند، و اگر با همین چهره‌ی نفاق‌شان به قدرتی رسیده باشند، امر به منکر و نهی از معروف می‌کنند:

« الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُواْ اللّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » (التّوبة، 67)

ترجمه: مردان و زنان دو چهره [همانند] یکدیگرند به کار ناپسند وامى‏دارند و از کار پسندیده باز مى‏دارند و دست‌هاى خود را [از انفاق] فرو مى‏بندند خدا را فراموش کردند، پس [خدا هم] فراموششان کرد در حقیقت این منافقانند که فاسقند.

*- منافق جماعت، نه تنها دشمن اهل ایمان و تقوا هستند، بلکه آنان را بسیار نادان و گمراه می‌دانند و می‌گویند که "دین آنها سبب گمراهی‌شان شده است". از این رو همیشه مؤمن و حزب‌الهی جماعت را مورد تحقیر، شماتت، اتهام و تمسخر قرار می‌دهند؛ به ویژه اگر مؤمنان در مقابل لشکرکشی، چنگ و دندان نشان دادن و هجمه‌ی همه جانبه‌ی کفار صف‌آرایی و ایستادگی کنند:

« إِذْ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَؤُلاء دِینُهُمْ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ  » (الأنفال، 49)

ترجمه: آن گاه که منافقان و کسانى که در دل‌هایشان بیمارى بود مى‏گفتند: «اینان [مؤمنان‏] را دین‌شان فریفته است.» و هر کس بر خدا توکّل کند [بداند که‏] در حقیقت خدا شکست‏ناپذیر حکیم است.

شأن نزول درباره عزیمت سپاهیان اسلام به سوی بدر بوده است.

و ... .

*** - پس باید از منافق و شیوه‌ی کارش که با "نفوذ" انجام می‌گیرد، به شدت دوری گزینیم، بصیر باشیم و فریب ظواهر را نخوریم. مبادا با غفلت و مفتون شدن، منافق جماعت را با دست خود بر کرسی نشانده و بر خودمان حاکم و غالب نماییم.

منافقان با دشمنان کافر، ظالم و مستکبر، هیچ دشمنی ندارند و حتی از آنها خوش‌شان هم می‌آید، اما میان مردم مؤمن و مسلمان تفرقه انداخته و آنها را به جان هم می‌اندازند.


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

یادگیری

یاد گیری


سوالی که ممکن است برای ما مطرح باشد،اینکه چگونه سخن گفتن را یاد گرفتیم وما با یکدیگر از طریق  زبان نظرات خود را به دیگران می فهمانیم.

اگر به یک طوطی بنگریم با تمرین و تکرار امکان انعکاس مطالبی که به طوطی آموخته ایم  مقدور می باشد.

نوزادی که به دنیا می آید همانند طوطی ولی با سرعت و توانایی بیشتر رفتار و سخن ما را یاد می گیرد که یکدیگر چگونه و به چه طریق  منظور خود را بیان می کنند.

ذهن ما بطور مرتب در حال ثبت مطالب که از طریق چشم و گوش و بطور کلی حواس بدست می آورد  می باشد.وقتی به دانشمندان می نگریم با خواندن و نوشتن و دیدن و گفتن در طول سالیان دراز مطالب گوناگون را در ذهن خود بایگانی می کنند و در وقت لزوم انعکاس و تجزیه و تحلیل می کنند.

نوزادان در کشور های گوناگون زبان مادری خود را در اثر دیدن و شنیدن به تدریج یاد می گیرد.این دلالت دارد بر اینکه نحوه یاد گیری و سخن گفتن  ما اکتسابی است. و ذهن ما در زمان تولد خالی است

و ما به تدریج در طول زمان آن را پر می کنیم.لذا الگوی و آینه ما در فر زندان منعکس می گردد.

کودک وقتی به جامعه بزرگتر وارد می شود با افراد گوناگون آشنا و با حو ادث مختلف روبرو میشود. لذا بعضا شاهد رفتاری از کودک می شویم که خانواده او رفتار و عقاید دیگری دارند.

چیزی که افراد را متمایز می کند قدرت تجزیه و تحلیل افراد است.به نظر می رسد  علاوه بر ضرورت یاد گیری ،ارثی هم باشد.



 دکتر علی رجالی


  • علی رجالی