باسمه تعالی
تحلیلی بر مثنوی «هفتاد سالگی»
به نام خداوند آرام جان، یادآور دلها و شفابخش روانها. خدایی که در ظلمتها چراغ هدایت میافروزد، و در بنبستها به رحمت خویش دریچهی حکمت میگشاید. اوست که مهرش دلها را امید میبخشد و هر لحظهی زندگی را نوید رهایی و سعادت میگرداند.
ای انسان هفتادساله! تو اکنون بر قلهای ایستادهای که از آن، راه پرپیچوخم عمر به نیکویی دیده میشود. سالهای جوانی با همهی شور و نشاطش سپری شد، میانسالی با تلاش و جانفشانی گذشت، و اینک زمان آرامش و شکوفایی حکمت فرارسیده است. دیگر نه افسوس دیروز را به دل باید نشاند، و نه اندوه فردا را به محفل باید آورد. اکنون، زمانِ شکرگزاری در هر لحظه است؛ شکر پروردگار عشق و جان، که همواره همراه تو بوده و هست.
ثمرهی تربیت فرزندان در برابر دیدگانت ایستاده است، و لذت منزلت تو در دیدار آنان جلوهگر شده است. و چون نگاهت به نوادگان میافتد، نسیمی از جوانی دوباره بر جانت میوزد؛ گویی گلهای شادی در گلستان وجودت شکوفه میزنند.
در این سن، آرامی و صبر قرین راه توست. نه حرص جوانی دلت را میآشوبد و نه شوق فزون، قرار و سکونت را میرباید. تو چون سایهبانی سترگ بر سر جمعی هستی، و همچون ستونی محکم، خیمهی عشق و انس را استوار نگاه داشتهای. رنجها و طوفانهای سخت را با صبر و ایمان پشت سر نهادی و اکنون سزاوار آرامش و سروری گشتهای. رسالت تو این است که راهنمای نسل جوان باشی، تا آنان در پرتوی تجربههایت راه خویش را بیابند.
بدان که هرچند توان جسمانیات از نیروی جوانی کاسته، اما روح تو همچنان استوار است. تو گنجینهای از دانش، راستی و بینش هستی؛ نورت بر دلها میتابد و کلامت سکون و آرامش میآورد. در این جایگاه، شایسته است که ورزش را رها نکنی تا توان جسمانیات حفظ شود، و دیدار یاران را غنیمت شماری، که این دیدارها خود، ستایشی از دیدار پروردگار است.
غم دنیا تو را نترساند، چرا که رحمت خداوند پیوسته افزون است. لبخند تو گلزارها را طراوت میدهد و مهرت نسیمی بر گلستان دلها میوزاند. خندهی نوادگانت شکوفایی جوانی را دوباره در وجودت زنده میسازد و زندگیات را بهاری دوباره میکند.
پس بدان که هفتاد سالگی نه رنج و ملال، که گنجی است پر از نور و درسی از کمال. در این منزلت باید دیگران را به شادی فراخوانی، تا دلها از رنج و ستوه نپژمرد. تو، با کلامت، چراغی در دلها میافروزی و راهنمایی در مسیر حقیقت میگردی.
هر روز برای تو فرصتی نو است؛ فرصتی که میتواند بارقهای از نجات و دریچهای به رهایی باشد. با مهربانی و بخشش مداوم، نامت به نیکی در یادها خواهد ماند. و اگر دلت جوان بماند، هرچند هفتاد سال گذشته باشد، پیری برایت معنایی نخواهد داشت. چه، جوانی دل کلید جاودانگی است، و انسانِ خداجو در کهکشان هستی همواره تازه و زنده میماند.
نویسنده
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۶/۲۳