باسمه تعالی
قصیده در سیره و اخلاق نبوی
در حال ویرایش
به نام خدای یکی، آفرین
که او هست منشأ به هر آفرین
فرستاد احمد، چراغ جهان
به نورش فروزید راهِ روان
رسولی که قرآن چو جان در کلام
ز گفتار او شد حقیقت تمام
کمالش همان آیهی «إِنَّکَ» است
که بر خلق، رحمت، سراپای و شَک است
ز اخلاق او، کوه شرمنده شد
دل سخت، در مهر او بنده شد
تواضع نمود و سرافراز گشت
به عدل و صفا دین حق باز گشت
ز بخشش، درِ رزقها واگشود
به هر درد دل، مرهمی بس سرود
نه زخمی به دل زد، نه آزار داد
به دشمن فقط رحمت یار داد
به سجده شب و گریه تا صبح دم
به اخلاص میسوخت در جان و تن
به یاران، چو پدری مهربان
به اطفال، چو باغی پر از ارغوان
خدیجه پناهش، علی دستگیر
به ایمان، جهانی شدش مستنیر
اگر خلق را مایهی رستگار
به اخلاق او بود، تا روزگار
صلواتی فرستید بر آن حبیب
که او بود در عرش، محبوب و قریب
به نام خدایی که جان آفرید
دل از مهر و عشقش زبان آفرید
فروغی فکند از صفات جلال
که عالم شد آکنده از حسن حال
جهان شد چراغ از پیام خدای
که بر احمد آمد چو صبحی به جای
محمد، نگینِ رسالت، رسول
که در وصف او عاجز است هر اصول
به اخلاق او فخر دارد جهان
که او مظهر رحمت است بیکران
ز لبخند او غصهها محو شد
دل خسته با مهر او نو شد
به دشمن ندادند جز مهربان
به خشمش نیامد سخن بر زبان
سراپا تواضع، سراسر صفا
ز اخلاق او دین گرفت اعتلا
شب و روز در ذکر یزدان مقیم
به تسبیح و تهلیل، دل را سلیم
به قرآن سخن گفت و برهان نمود
به یاران طریق کرامت گشود
ز صدقش شهادت دهد کائنات
که او رهنمون است تا ممکنات
به یاران چو پدری مهربان
به طفلان چو باغی پر ارغوان
ز لبخند او نور میریخت باز
دل کور، شد بینش و سرفراز
به مسکین چو خورشید بخشنده بود
به بیمار مرهمفشاننده بود
نه هرگز دل آزرد، نه کین ورزید
که آیینهی رحمت به دل پرورید
ز حلمش جهان را امانت رسید
به صبرش ره حق، هدایت گزید
به علم و به حکمت مثالش کجا؟
که بر هر چه هست اوست سرور، روا
به محراب شب، اشک بر دیده ریخت
به یزدان دل خسته را برفریخت
به راستی و عهد، امین همه بود
به هر عهد خود سرخرویی نمود
ز کردار پاکش جهان ماند یاد
که تا حشر از او نور گردد فزود
خدیجه به عشقش جهان را فدا
علی گشت بازوی او در بلا
به قرآن شد آیینهی راستین
به اخلاق شد مایهی بهترین
صلواتی فرستید بر آن امام
که اوست الگوی اخلاق و کلام
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۶/۲۴