تواضع و آثار آن چیست؟ و فرق میان تواضع و ذلّت چیست
تواضع، از صفات نیک اخلاقی است که فردی بدون هیچ چشمداشت مادی و دنیایی، از تکبر و برتربینی در برابر دیگر افراد با ایمان خودداری نموده و مزایا و محاسن خود را به رخ آنان نکشد.
در مقابل، ذلّت و خواری؛ یعنی آنکه خود را برای دنیاپرستان کوچک کرده و در مقابل آنها به تملق و چاپلوسی پرداخته تا از این طریق به منافع پَست مادی دست یابد که این رفتار در اسلام مورد نکوهش قرار گرفته است.
در آموزههای دین اسلام برای تواضع آثاری مانند سربلندی، جلب محبّت دیگران و ... ذکر شده است.
در مرز و تفاوت میان تواضع و ذلّت باید گفت: تواضع، اقدامى است که انسان داوطلبانه در برابر دیگران به خاطر امتیازاتى که در آنان احساس میکند، انجام مىدهد. ممکن است فردى خود را در برابر دیگران از جهتى یا جهاتى داراى امتیاز ببیند، براى اینکه مبادا به غرور و تکبر مبتلا شود باید به جهات امتیاز خود توجه نکند، بلکه به امتیازهاى دیگران - حتى احتمال پارهاى امتیازات در آنان - توجه کند و به خاطر همان جهات امتیاز، فروتنى کند؛ اما ذلّت، امرى است که معمولاً از ناحیه دیگران تحمیل میگردد و در ذلّت، فردِ ذّلتپذیر تحقیر میشود، اگر تواضع با ذلت همراه شود، از نظر اخلاق اسلامی مردود است.
پاسخ تفصیلی
یکی از رفتارهایی که در آموزههای دینی از صفات نیک اخلاقی شمرده شده است «تواضع و فروتنی» است که برای آن آثار و برکاتی ذکر شده است که به طور خلاصه به آن میپردازیم:[1]
مفهوم تواضع
تواضع آن است که انسان، خود را از کسانى که در جاه و مقام از او پایینترند، برتر نداند. همچنین به معناى شکسته نفسى و افتادگى آمده است که آدمى خود را از دیگران بالاتر نبیند.[2]
مرز میان تواضع و ذلّتپذیرى
باید توجه داشت که مفهوم تواضع به معناى کوچکى کردن و به دیگران ارج نهادن است، نه آنکه تواضع به معنای خود را خوار کردن و زیر بار ذلّت رفتن باشد. تواضع، اقدامى است که انسان داوطلبانه در برابر دیگران به خاطر امتیازاتى که در آنان احساس میکند، انجام مىدهد. ممکن است فردى خود را در برابر دیگران از جهتى یا جهاتى داراى امتیاز ببیند، براى اینکه مبادا به غرور و تکبر مبتلا شود باید به جهات امتیاز خود توجه نکند، بلکه به امتیازهاى دیگران - حتى احتمال پارهاى امتیازات در آنان - توجه کند و به خاطر همان جهات امتیاز، فروتنى کند؛ اما ذلّت، امرى است که معمولاً از ناحیه دیگران تحمیل میگردد و در ذلّت، فردِ ذّلتپذیر تحقیر میشود، اگر تواضع با ذلت همراه شود، از نظر اخلاق اسلامی مردود است. برای آگاهی بیشتر در اینباره نمایههای «تکبر و تواضع در روایات»، سؤال ۲۹۳۲۲ و «دانش بیشتر، تواضع و فروتنی بیشتر»، سؤال 29277 مطالعه شود.
تواضع از نگاه قرآن
ایمان و اعتقاد به خدا، تمام شئون زندگى انسان مؤمن را در بر میگیرد. آن گونه که آثار بندگى خدا در رفتار و گفتار او آشکار میشود. یکى از برجستگیهاى اخلاقى که قرآن کریم در وصف بندگان خدا بیان کرده، رفتار متواضعانه آنان است:
«بندگان [خاص خداوند] رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بیتکبّر بر زمین راه میروند؛ و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گویند]، به آنها سلام میگویند [و با بیاعتنایى و بزرگوارى میگذرند]».[3]
خداوند سبحان به پیامبر اسلام(ص) چنین سفارش میکند: در برابر هر یک از مؤمنان که از تو پیروى میکند، فروتنى کن.[4] همچنین در کنار وظایف متعددى که براى فرزندان نسبت به پدر و مادر ذکر کرده، فرموده است: «و بالهاى تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر!».[5]
تواضع از نگاه احادیث
پیشوایان اسلام در سخنان متعددّى ارزش تواضع را بیان کرده و حد و مرزش را تعیین نمودهاند.
رسول خدا(ص) تواضع را سبب رفع ستم از جامعه دانسته، میفرماید: «نسبت به یکدیگر فروتن باشید تا کسى بر دیگرى ستم روا ندارد».[6]
نقل شده است که روزى پیامبر(ص) به یارانش فرمود: «چرا شیرینى عبادت را در شما نمیبینم!» پرسیدند: شیرینى پرستش چیست؟ فرمود: «فروتنى».[7]
امیر مؤمنان(ع) نیز فروتنى را از بزرگترین عبادتها شمرده و فرموده است: «بر تو باد به تواضع، که از بزرگترین عبادتهاست».[8]
امام رضا(ع) پیرامون حدّ تواضع میفرماید: «تواضع درجاتى دارد؛ از آن جمله، انسان قدر خویش را بشناسد و با دلى سالم در جایگاه خود نشیند، دوست نداشته باشد به سوى کسى رود، مگر چنانکه به سویش آیند (یعنی؛ با مردم چنان که دوست دارد با او رفتار شود رفتار کند). اگر بدى بیند، آنرا با نیکى بپوشاند. فرو خورنده خشم و درگذرنده از [لغزش] مردم باشد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد».[9]
امام صادق(ع) فرمود: «از تواضع است که در نشستن به پایین مجلس راضى باشى و با هر کس روبهرو شدى، سلام کنى، نزاع و مجادله را ترک گویى، گرچه حق با تو باشد، و دوست نداشته باشى که به خاطر تقوایى که دارى تو را ستایش کنند». [10]
آثار تواضع
این صفت زیباى انسانى آثار نیکو و گرانقدرى دارد که به برخى از آنها اشاره میکنیم:
1. مایه سربلندى است؛ رسول خدا(ص) فرمود: «فروتنى جز بر سربلندى بنده نیفزاید، پس تواضع کنید، خدایتان شما را رحمتکند».[11]
حضرت عیسى(ع) فرمود: «خوشا به حال فروتنان در دنیا، آنان در روز رستاخیز از اهل جایگاههاى [بلند عزّت و شرف] هستند».[12]
2. نردبان ترقّى است؛ امیر مؤمنان على(ع) فرمود: «فروتنى، نردبان شرافت و بزرگى است».[13]
3. سبب نظم در کارها میگردد؛ امام على(ع) فرموده است: «با تواضع، کارها مرتّب میشود».[14]
4. محبّت آور است؛ چنانچه امام علی(ع) فرمود: «میوه فروتنى، مهربانى است».[15]
تواضع در برابر چه کسانى رواست؟
فروتنى، در فرهنگ اسلام، تنها در برابر بزرگان دین، فرزانگان دانش، مؤمنان و پدر و مادر، شایسته و پسندیده است؛ زیرا در اینگونه موارد تواضع با ذلّت همراه نیست، امّا تواضع در مقابل مستکبران، فرومایگان و یا توانگران به خاطر ثروت و قدرت آنان زشت و نکوهیده است. زمانى که تواضع، انگیزه و جهت غیر الهى داشته باشد، شکل «ذلّت» به خود میگیرد و سبب بیمقدار شدن ارزشهاى والاى انسانى میگردد. امام علی(ع) فرمود: «هر کس نزد توانگرى رود و به خاطر ثروتش برایش فروتنى کند، دو سوّم دینش از میان رفته است».[16]
تواضع در سیره عملی معصومان(ع)
پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) کلیه صفات نیک انسانى از جمله تواضع را در بالاترین مرتبه آن دارا بودند، و آنرا در زندگی و معاشرت با مردم به کار میبردند که به ذکر چند نمونه بسنده میشود.
1. رسول گرامى اسلام (ص) از روى تواضع، به گوسفندان علف میداد و شیرشان را با دست خود میدوشید، کفش و لباسش را خود وصله میزد، با خدمتکاران هم غذا میشد، در آسیاب کردن غلّه به خدمتگزار خود کمک میکرد، نیازمندی هاى خانه را از بازار تهیه کرده، به خانه حمل میکرد، با دارا و ندار، کوچک و بزرگ دست میداد، در سلام کردن بر دیگران پیشى میگرفت و دعوت مؤمنان را میپذیرفت.[17]
2. پدر و پسرى از یاران امیر مؤمنان علی(ع) مهمان آنحضرت شدند، ایشان به آنان احترام گذاشت و آنها را در بالاى مجلس جاى داد و خود پیش روى آنان نشست. سپس غذا آورد و با هم صرف کردند. پس از غذا، «قنبر» خدمتگزار امام، طشت و آفتابه آورد و خواست بر دست مهمانان آب بریزد. امام خود برخاست، ابریق را گرفت تا بر دست مهمان خویش آب بریزد. در این حال، مهمان با سرعت، دست خود را عقب کشید و گفت: اى امیرمؤمنان! چگونه در محضر خدا، کسى مثل شما روى دست من آب بریزد؟ امام(ع) فرمود: «درست است که خدا تو را میبیند، ولى من برادر تو هستم، بنشین و دستت را بشوى، پاداش این کار آن است که در بهشت، ده چندان به من خدمت خواهند کرد»، مهمان پذیرفت و دستش را شست. سپس آنحضرت، ابریق را به فرزندش، محمد حنفیه داد و فرمود: «اگر این پسر به تنهایى مهمان من بود، خود آب بر دستش میریختم، ولى خداوند دوست دارد میان پدر و پسر تفاوتى باشد. برخیز! تو نیز بر دست پسر آب بریز».[18]
3. حضرت امام صادق(ع) فرمود: «امام سجاد(ع) با کسانى مسافرت میکرد که او را نشناسند و با کاروانیان شرط می کرد که برخى نیازمندهایشان را بر آورده سازد و به آنان خدمت کند، در سفرى آنحضرت سرگرم خدمت به مسافران بود که فردى از آن میان او را شناخت و به اهل کاروان گفت: آیا میدانید این شخص کیست؟ گفتند: نه. گفت: این على بن حسین است، مسافران گرد آنحضرت حلقه زدند، دست و پاى ایشان را بوسیدند و گفتند: اى فرزند رسول خدا! آیا میخواهید ما دوزخى شویم؟ اگر خداى نخواسته ما به شما بیادبى میکردیم، بدبخت میشدیم، چه سبب شده که شما چنین کنید؟ فرمود: من هرگاه با آشنایان مسافرت کنم، آنان به احترام پیامبر(ص) بیش از حد به من خدمت میکنند، از بیم آنکه مبادا شما نیز چنین کنید، ناشناخته با شما همراه شدم».[19]
1. ر.ک: یوسفیان، نعمت الله، اخلاق اسلامى، ج 2، ص 33 – 39، اداره آموزشهاى عقیدتى سیاسى نمایندگى ولى فقیه در سپاه، قم، چاپ اول، 1376ش.
2. نراقى، ملا احمد، معراج السعادة، ج 2، ص 300، هجرت، قم، 1377ش.
[3]. فرقان، 63: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً».
[4]. شعراء، 215: «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ».
[5] . اسراء، 24: «وَاخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ».
[6] . «تَواضَعُوا حَتَّى لا یَبْغى احَدٌ عَلى احَدٍ»؛ ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، مجموعة ورّام، ج 2، ص 120، مکتبه فقیه، قم، 1410ق.
[7] . همان، ج 1، ص 201.
[8] . «عَلَیْکَ بِالتَّواضُعِ فَانَّهُ مِنْ اعْظمَ الْعِبادَةِ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 72، ص 119، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[9] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 124، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[10] . همان، ص 122 - 123.
[11] . «انَّ التَّواضُعَ لا یَزیدُ الْعَبْدَ الَّا رَفْعَةً فَتَوا ضَعُوا یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ »؛ مجموعة ورّام، ج 1، ص 201.
[12] . «طُوبى لِلْمُتَواضِعینَ فِى الدُّنْیا هُمْ اصْحابُ الْمَنابِرِ یَوْمَ الْقِیامَةِ»؛ همان.
[13] . «التَّواضُعُ سُلَّمُ الشَّرَفِ »؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، محقق و مصحح: درایتی، مصطفی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 57، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366ش.
[14] . «بِخَفْضِ الْجَناحِ تَنْتَظِمُ الْامُورُ»؛ همان، ص 302.
[15] . «ثَمَرَةُ التَّواضُعِ الْمَحَبَّةُ»؛ همان، ص 327.
[16] . «مَنْ اتى غَنِیّاً فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ، ذَهَبَ ثُلْثا دینِه»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 74، ص 63، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[17] . ر.ک: همان، ج 70، ص 208.
[18] . همان، ج 72، ص 118.
[19] . همان، ج 46، ص 69.
تواضع و آثار آن چیست؟ و فرق میان تواضع و ذلّت چیست
تواضع، از صفات نیک اخلاقی است که فردی بدون هیچ چشمداشت مادی و دنیایی، از تکبر و برتربینی در برابر دیگر افراد با ایمان خودداری نموده و مزایا و محاسن خود را به رخ آنان نکشد.
در مقابل، ذلّت و خواری؛ یعنی آنکه خود را برای دنیاپرستان کوچک کرده و در مقابل آنها به تملق و چاپلوسی پرداخته تا از این طریق به منافع پَست مادی دست یابد که این رفتار در اسلام مورد نکوهش قرار گرفته است.
در آموزههای دین اسلام برای تواضع آثاری مانند سربلندی، جلب محبّت دیگران و ... ذکر شده است.
در مرز و تفاوت میان تواضع و ذلّت باید گفت: تواضع، اقدامى است که انسان داوطلبانه در برابر دیگران به خاطر امتیازاتى که در آنان احساس میکند، انجام مىدهد. ممکن است فردى خود را در برابر دیگران از جهتى یا جهاتى داراى امتیاز ببیند، براى اینکه مبادا به غرور و تکبر مبتلا شود باید به جهات امتیاز خود توجه نکند، بلکه به امتیازهاى دیگران - حتى احتمال پارهاى امتیازات در آنان - توجه کند و به خاطر همان جهات امتیاز، فروتنى کند؛ اما ذلّت، امرى است که معمولاً از ناحیه دیگران تحمیل میگردد و در ذلّت، فردِ ذّلتپذیر تحقیر میشود، اگر تواضع با ذلت همراه شود، از نظر اخلاق اسلامی مردود است.
پاسخ تفصیلی
یکی از رفتارهایی که در آموزههای دینی از صفات نیک اخلاقی شمرده شده است «تواضع و فروتنی» است که برای آن آثار و برکاتی ذکر شده است که به طور خلاصه به آن میپردازیم:[1]
مفهوم تواضع
تواضع آن است که انسان، خود را از کسانى که در جاه و مقام از او پایینترند، برتر نداند. همچنین به معناى شکسته نفسى و افتادگى آمده است که آدمى خود را از دیگران بالاتر نبیند.[2]
مرز میان تواضع و ذلّتپذیرى
باید توجه داشت که مفهوم تواضع به معناى کوچکى کردن و به دیگران ارج نهادن است، نه آنکه تواضع به معنای خود را خوار کردن و زیر بار ذلّت رفتن باشد. تواضع، اقدامى است که انسان داوطلبانه در برابر دیگران به خاطر امتیازاتى که در آنان احساس میکند، انجام مىدهد. ممکن است فردى خود را در برابر دیگران از جهتى یا جهاتى داراى امتیاز ببیند، براى اینکه مبادا به غرور و تکبر مبتلا شود باید به جهات امتیاز خود توجه نکند، بلکه به امتیازهاى دیگران - حتى احتمال پارهاى امتیازات در آنان - توجه کند و به خاطر همان جهات امتیاز، فروتنى کند؛ اما ذلّت، امرى است که معمولاً از ناحیه دیگران تحمیل میگردد و در ذلّت، فردِ ذّلتپذیر تحقیر میشود، اگر تواضع با ذلت همراه شود، از نظر اخلاق اسلامی مردود است. برای آگاهی بیشتر در اینباره نمایههای «تکبر و تواضع در روایات»، سؤال ۲۹۳۲۲ و «دانش بیشتر، تواضع و فروتنی بیشتر»، سؤال 29277 مطالعه شود.
تواضع از نگاه قرآن
ایمان و اعتقاد به خدا، تمام شئون زندگى انسان مؤمن را در بر میگیرد. آن گونه که آثار بندگى خدا در رفتار و گفتار او آشکار میشود. یکى از برجستگیهاى اخلاقى که قرآن کریم در وصف بندگان خدا بیان کرده، رفتار متواضعانه آنان است:
«بندگان [خاص خداوند] رحمان، کسانى هستند که با آرامش و بیتکبّر بر زمین راه میروند؛ و هنگامى که جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گویند]، به آنها سلام میگویند [و با بیاعتنایى و بزرگوارى میگذرند]».[3]
خداوند سبحان به پیامبر اسلام(ص) چنین سفارش میکند: در برابر هر یک از مؤمنان که از تو پیروى میکند، فروتنى کن.[4] همچنین در کنار وظایف متعددى که براى فرزندان نسبت به پدر و مادر ذکر کرده، فرموده است: «و بالهاى تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر!».[5]
تواضع از نگاه احادیث
پیشوایان اسلام در سخنان متعددّى ارزش تواضع را بیان کرده و حد و مرزش را تعیین نمودهاند.
رسول خدا(ص) تواضع را سبب رفع ستم از جامعه دانسته، میفرماید: «نسبت به یکدیگر فروتن باشید تا کسى بر دیگرى ستم روا ندارد».[6]
نقل شده است که روزى پیامبر(ص) به یارانش فرمود: «چرا شیرینى عبادت را در شما نمیبینم!» پرسیدند: شیرینى پرستش چیست؟ فرمود: «فروتنى».[7]
امیر مؤمنان(ع) نیز فروتنى را از بزرگترین عبادتها شمرده و فرموده است: «بر تو باد به تواضع، که از بزرگترین عبادتهاست».[8]
امام رضا(ع) پیرامون حدّ تواضع میفرماید: «تواضع درجاتى دارد؛ از آن جمله، انسان قدر خویش را بشناسد و با دلى سالم در جایگاه خود نشیند، دوست نداشته باشد به سوى کسى رود، مگر چنانکه به سویش آیند (یعنی؛ با مردم چنان که دوست دارد با او رفتار شود رفتار کند). اگر بدى بیند، آنرا با نیکى بپوشاند. فرو خورنده خشم و درگذرنده از [لغزش] مردم باشد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد».[9]
امام صادق(ع) فرمود: «از تواضع است که در نشستن به پایین مجلس راضى باشى و با هر کس روبهرو شدى، سلام کنى، نزاع و مجادله را ترک گویى، گرچه حق با تو باشد، و دوست نداشته باشى که به خاطر تقوایى که دارى تو را ستایش کنند». [10]
آثار تواضع
این صفت زیباى انسانى آثار نیکو و گرانقدرى دارد که به برخى از آنها اشاره میکنیم:
1. مایه سربلندى است؛ رسول خدا(ص) فرمود: «فروتنى جز بر سربلندى بنده نیفزاید، پس تواضع کنید، خدایتان شما را رحمتکند».[11]
حضرت عیسى(ع) فرمود: «خوشا به حال فروتنان در دنیا، آنان در روز رستاخیز از اهل جایگاههاى [بلند عزّت و شرف] هستند».[12]
2. نردبان ترقّى است؛ امیر مؤمنان على(ع) فرمود: «فروتنى، نردبان شرافت و بزرگى است».[13]
3. سبب نظم در کارها میگردد؛ امام على(ع) فرموده است: «با تواضع، کارها مرتّب میشود».[14]
4. محبّت آور است؛ چنانچه امام علی(ع) فرمود: «میوه فروتنى، مهربانى است».[15]
تواضع در برابر چه کسانى رواست؟
فروتنى، در فرهنگ اسلام، تنها در برابر بزرگان دین، فرزانگان دانش، مؤمنان و پدر و مادر، شایسته و پسندیده است؛ زیرا در اینگونه موارد تواضع با ذلّت همراه نیست، امّا تواضع در مقابل مستکبران، فرومایگان و یا توانگران به خاطر ثروت و قدرت آنان زشت و نکوهیده است. زمانى که تواضع، انگیزه و جهت غیر الهى داشته باشد، شکل «ذلّت» به خود میگیرد و سبب بیمقدار شدن ارزشهاى والاى انسانى میگردد. امام علی(ع) فرمود: «هر کس نزد توانگرى رود و به خاطر ثروتش برایش فروتنى کند، دو سوّم دینش از میان رفته است».[16]
تواضع در سیره عملی معصومان(ع)
پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) کلیه صفات نیک انسانى از جمله تواضع را در بالاترین مرتبه آن دارا بودند، و آنرا در زندگی و معاشرت با مردم به کار میبردند که به ذکر چند نمونه بسنده میشود.
1. رسول گرامى اسلام (ص) از روى تواضع، به گوسفندان علف میداد و شیرشان را با دست خود میدوشید، کفش و لباسش را خود وصله میزد، با خدمتکاران هم غذا میشد، در آسیاب کردن غلّه به خدمتگزار خود کمک میکرد، نیازمندی هاى خانه را از بازار تهیه کرده، به خانه حمل میکرد، با دارا و ندار، کوچک و بزرگ دست میداد، در سلام کردن بر دیگران پیشى میگرفت و دعوت مؤمنان را میپذیرفت.[17]
2. پدر و پسرى از یاران امیر مؤمنان علی(ع) مهمان آنحضرت شدند، ایشان به آنان احترام گذاشت و آنها را در بالاى مجلس جاى داد و خود پیش روى آنان نشست. سپس غذا آورد و با هم صرف کردند. پس از غذا، «قنبر» خدمتگزار امام، طشت و آفتابه آورد و خواست بر دست مهمانان آب بریزد. امام خود برخاست، ابریق را گرفت تا بر دست مهمان خویش آب بریزد. در این حال، مهمان با سرعت، دست خود را عقب کشید و گفت: اى امیرمؤمنان! چگونه در محضر خدا، کسى مثل شما روى دست من آب بریزد؟ امام(ع) فرمود: «درست است که خدا تو را میبیند، ولى من برادر تو هستم، بنشین و دستت را بشوى، پاداش این کار آن است که در بهشت، ده چندان به من خدمت خواهند کرد»، مهمان پذیرفت و دستش را شست. سپس آنحضرت، ابریق را به فرزندش، محمد حنفیه داد و فرمود: «اگر این پسر به تنهایى مهمان من بود، خود آب بر دستش میریختم، ولى خداوند دوست دارد میان پدر و پسر تفاوتى باشد. برخیز! تو نیز بر دست پسر آب بریز».[18]
3. حضرت امام صادق(ع) فرمود: «امام سجاد(ع) با کسانى مسافرت میکرد که او را نشناسند و با کاروانیان شرط می کرد که برخى نیازمندهایشان را بر آورده سازد و به آنان خدمت کند، در سفرى آنحضرت سرگرم خدمت به مسافران بود که فردى از آن میان او را شناخت و به اهل کاروان گفت: آیا میدانید این شخص کیست؟ گفتند: نه. گفت: این على بن حسین است، مسافران گرد آنحضرت حلقه زدند، دست و پاى ایشان را بوسیدند و گفتند: اى فرزند رسول خدا! آیا میخواهید ما دوزخى شویم؟ اگر خداى نخواسته ما به شما بیادبى میکردیم، بدبخت میشدیم، چه سبب شده که شما چنین کنید؟ فرمود: من هرگاه با آشنایان مسافرت کنم، آنان به احترام پیامبر(ص) بیش از حد به من خدمت میکنند، از بیم آنکه مبادا شما نیز چنین کنید، ناشناخته با شما همراه شدم».[19]
1. ر.ک: یوسفیان، نعمت الله، اخلاق اسلامى، ج 2، ص 33 – 39، اداره آموزشهاى عقیدتى سیاسى نمایندگى ولى فقیه در سپاه، قم، چاپ اول، 1376ش.
2. نراقى، ملا احمد، معراج السعادة، ج 2، ص 300، هجرت، قم، 1377ش.
[3]. فرقان، 63: «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً».
[4]. شعراء، 215: «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ».
[5] . اسراء، 24: «وَاخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ».
[6] . «تَواضَعُوا حَتَّى لا یَبْغى احَدٌ عَلى احَدٍ»؛ ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى، مجموعة ورّام، ج 2، ص 120، مکتبه فقیه، قم، 1410ق.
[7] . همان، ج 1، ص 201.
[8] . «عَلَیْکَ بِالتَّواضُعِ فَانَّهُ مِنْ اعْظمَ الْعِبادَةِ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 72، ص 119، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[9] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 124، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[10] . همان، ص 122 - 123.
[11] . «انَّ التَّواضُعَ لا یَزیدُ الْعَبْدَ الَّا رَفْعَةً فَتَوا ضَعُوا یَرْحَمُکُمُ اللَّهُ »؛ مجموعة ورّام، ج 1، ص 201.
[12] . «طُوبى لِلْمُتَواضِعینَ فِى الدُّنْیا هُمْ اصْحابُ الْمَنابِرِ یَوْمَ الْقِیامَةِ»؛ همان.
[13] . «التَّواضُعُ سُلَّمُ الشَّرَفِ »؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، محقق و مصحح: درایتی، مصطفی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 57، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1366ش.
[14] . «بِخَفْضِ الْجَناحِ تَنْتَظِمُ الْامُورُ»؛ همان، ص 302.
[15] . «ثَمَرَةُ التَّواضُعِ الْمَحَبَّةُ»؛ همان، ص 327.
[16] . «مَنْ اتى غَنِیّاً فَتَواضَعَ لَهُ لِغِناهُ، ذَهَبَ ثُلْثا دینِه»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 74، ص 63، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[17] . ر.ک: همان، ج 70، ص 208.
[18] . همان، ج 72، ص 118.
[19] . همان، ج 46، ص 69.