رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

 متن به نثر: «حکایت تخت بلقیس»

خدای متعال، که فرمانروای آسمان و زمین است، کلامش روشنگر یقین و هدایت است. پیامبران، هر یک پرتویی از آن نور الهی‌اند. صبر، سرچشمه‌ی عشق و شور الهی است.

در میان برگزیدگان خدا، حضرت سلیمان علیه‌السلام جایگاهی بلند دارد؛ پیامبری صاحب تخت و پادشاهی، که خداوند حکمرانی دو جهان را به او سپرد. عظمتش چنان بود که تختش به عرش می‌مانست و چرخ گردون در قبضه‌ی فرمان او بود. از جن و انس گرفته تا پرندگان و ماهیان، همه دلبسته‌ی عشق سلیمان بودند. حتی مورچه‌ها و پرستوها با او هم‌زبان بودند، چرا که سلیمان با همه‌ی موجودات، مهربان بود.

او از باد، سرعت و شور را آموخت، و از مورچه، صبر و نظم را. روزی سلیمان متوجه شد که هدهد از جمع پرندگان غایب است. نگران شد و گفت: اگر بی‌عذر غایب مانده باشد، سخت مؤاخذه‌اش خواهم کرد. مدتی نگذشت که هدهد بازگشت. از سرزمین سبز و آباد سبأ آمده بود و رازی مهم با خود داشت.

با فروتنی نزد سلیمان آمد. دلش لبریز از اسرار الهی بود. گفت: شهری دیدم نورانی، اما مردمانش در تاریکی بت‌پرستی‌اند. جلوه‌ای از نور خدا را در آنجا یافتم، اما مردم دچار شرک پنهان‌اند. پادشاه آن سرزمین زنی نیک‌رخسار است، اما مردمش خورشید را می‌پرستند.

تاج و تختی دیدم پر از زر و گوهر، اما حقیقتی که انسان را سعادتمند کند، نیافتم.

سلیمان چون سخنان هدهد را شنید، غیرت دینی‌اش برانگیخته شد. نامه‌ای به پادشاه آن سرزمین نوشت. این نامه، دعوتی بود از جنس نبوت و حقیقت، که هدهد مأمور رساندنش شد.

پیام سلیمان دعوتی بود به پرستش خدای یگانه، فرمانروای آسمان و زمین. نامه‌اش مانند خورشیدی در جان و دل آن زن تابید و نوری از حقیقت بر دلش نشست. امید آن بود که این پیام دلش را متحول سازد.

سلیمان خواست تا تخت او را پیش از رسیدنش بیاورد؛ تا نشان دهد قدرتی فراتر از زر و زور در کار است. این نشانه، پادشاه زن را متوجه کرد که باید دل در راه خدا نهد.

وقتی دید تختش، پیش از او نزد سلیمان حاضر شده، حیرت‌زده شد. فهمید قدرتی برتر در کار است؛ قدرتی که دل‌های بیدار را به‌سوی خود می‌کشاند. و چنین شد که بلقیس، که روزی دل‌بسته‌ی تاج و تخت و زر و زور بود، اینک از خاک برخاست و به نوری الهی تبدیل شد.

دیگر نه تختی ماند، نه فخری، نه نشانی. تنها دلش ماند و آن نورِ معنا. برای دیدار خدا، زن بودن یا مرد بودن شرط نیست؛ آنچه لازم است، دلی‌ست که آیینه‌ی حق باشد.

و این سخن پایانی‌ست از شاعر، دکتر علی رجالی، که دل را جایگاه عنایت حق می‌داند.

 تحلیل و تفسیر عرفانی و قرآنی

۱. اصل قصه در قرآن

منشأ این روایت، سوره‌ی نمل (آیات ۱۵ تا ۴۴) است. در این سوره، ماجرای پیامبری سلیمان، سخن گفتنش با پرندگان، غیبت هدهد، گزارش از سرزمین سبأ و ایمان آوردن بلقیس آمده است.

۲. هدهد: پیام‌آور حکمت الهی

در ادبیات عرفانی، هدهد نماد رهنما و پیر طریق است. او کسی‌ست که با سفر به سرزمین دل‌ها، از شرک‌های پنهان آگاه می‌شود و پیام حقیقت را به جان‌های آلود به دلبستگی‌های دنیوی می‌رساند. در منطق‌الطیر عطار، هدهد پیش‌قراول پرندگان در سیر به سوی سیمرغ است.

۳. بلقیس: تمثیل سالک در آستانه‌ی تحول

بلقیس نماد انسانی‌ست که دل در گرو زر و شکوه دارد، اما مستعد هدایت است. با دریافت پیام سلیمان، و دیدن نشانه‌ی فراطبیعی (حضور تختش نزد سلیمان)، دگرگون می‌شود و در برابر نور حقیقت، سجده می‌کند.

۴. تخت، زر، و نشان‌ها: مظاهر دنیا

شاعر به‌زیبایی بیان کرده است که همه‌ی نشانه‌های دنیوی از میان می‌روند، و تنها دل بیدار و نور خدا باقی می‌ماند. این همان است که عرفا آن را "فنای مظاهر و بقای دل الهی" می‌نامند.

۵. دل، آیینه‌ی خدا شدن

در بیت پایانی، اشاره‌ی لطیفی آمده است: برای قرب و دیدار الهی، نه مرد بودن مهم است، نه زن بودن، بلکه دلِ صیقلی که بتواند تجلی نور الهی را در خود نشان دهد. این اندیشه عمیق، ریشه در حدیث قدسی دارد:

«لم یسعنی أرضی ولا سمائی و لکن وسعنی قلب عبدی المؤمن»
«نه آسمان و نه زمین مرا در بر نمی‌گیرد، اما دلِ بنده‌ی مؤمنم مرا در خود جای می‌دهد.»

نکات ادبی و هنری در مثنوی شما

  • استفاده از مقابله‌های زیبا: "نور و شرک"، "تخت و دل"، "زر و معنا".
  • اشارات نمادین: باد (شور عرفانی)، مور (صبر)، هدهد (پیر طریقت)، بلقیس (نفس آماده‌ی تحول)، تخت (دلبستگی‌های دنیوی).
  • رعایت موزون بودن و روانی سخن، بدون سقوط در تکرار.
  • ترکیب روایت قرآنی با تفسیر عرفانی، کاری‌ست که شاعر به مهارت انجام داده.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۳/۱۳
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی