باسمه تعالی
پرسش و پاسخ(۱۶)
رابطه عشق و عقل
سوال:
۱. آیا عشق را قبول دارید؟ جواب: بله
تعریف عشق بسیار مهم است. اگر عشق را صرفاً یک احساس رمانتیک زودگذر بدانیم، آن یک هوس است که «این چیزِ جوانیست و به عقل نمیرسد».
اما اگر عشق را همانطور که عرفا، حکما و انبیاء تفسیر کردهاند در نظر بگیریم، عشق بههیچوجه یک احساس سطحی یا موقت نیست، بلکه جوهرهی هستی است.
ابنسینا در اشارات میگوید:
«الْعِشقُ هو غایةُ التعلُّقِ بالنِّعَمِ و غایةُ التّوجُّهِ الی الجَمالِ» یعنی: عشق نهایت تعلق به نعمتها و کمال توجه به زیبایی است.
سوال:
۲. آیا عشق فراتر از عقل است؟
جواب: بله.
اما نه در تعارض با آن، بلکه در امتداد آن.عشق فراتر از عقل نظری است، نه ضد عقل.در اصطلاح عرفانی، عشق از مقام ذوق و شهود قلبی برمیخیزد، نه صرفاً از عقل تحلیلی.
امام خمینی (ره) در شرح دعای سحر میفرماید:
«عقل چراغ راه است، اما عشق محرّک و موتور سلوک است. عشق آن است که تو را به قرب برساند.»
و حافظ بسیار دقیق میفرماید:
عقل میخواست که زنجیر برآرد از پای
عاشق آمد و با سلسلهی عشق آراست
سوال:
۳. آیا "پای استدلالیان چوبین بود"؟
جواب: بله،
در برخی مسیرها.این سخن مولانا در مثنوی دقیقاً به همین نکته اشاره دارد که استدلال عقلی در مسیر سلوک قلبی کفایت نمیکند.
پای استدلالیان چوبین بود
پای چوبین سخت بیتمکین بود
اما دقت کنیم: مولانا عقل را رد نمیکند، عقل جزئی و خودبنیاد را ناکافی میداند. او در همان مثنوی بارها از «عقل کل» و «عقل برتر» سخن میگوید.
سوال:
۴. در قرآن واژهی عشق نیست؛ پس آیا عشق مردود است؟
جواب:
درست است که واژهی "عشق" بهصورت لفظی در قرآن نیامده است، اما مضمون آن بهوفور هست.
واژهی "محبت شدید"، که در آیهی معروف آمده، همان مضمون عشق است:
وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ
(بقره، ۱۶۵)
یعنی: مؤمنان شدیدترین محبت را نسبت به خدا دارند.
این «اشد حبّاً» دقیقاً همان چیزیست که عرفا آن را عشق حقیقی مینامند.
از طرفی، قرآن بارها از حبّ خدا، حبّ دنیا، حبّ شهوات، حبّ خویشان و... سخن گفته که نشان میدهد محبت (که میتواند به مرتبهی عشق برسد) در قرآن نهادینه شده است.
سوال:
۵. آیا عشق فقط احساسات جوانی است؟
جواب : نه،
اگر منظور از عشق همان شور لحظهای یا وابستگی عاطفی باشد، بله، عمدتاً در جوانی است.اما عشق عرفانی، عشق الهی، عشق انسان کامل، عشق به حقیقت، عشق به علم، و حتی عشق به خدمت و معرفت از این محدودیت سنی بیرون است.
برخی از عارفان بزرگ، مثل علامه طباطبایی، آیتالله قاضی، امام خمینی، حافظ، مولانا و عطار در میانسالی یا حتی کهنسالی به اوج عشق الهی رسیدهاند.
در مقابل، کسانی هم هستند که تا پایان عمر، جز احساسات، هیچگاه طعم عشق حقیقی را نچشیدهاند.
سوال:
۶. آیا عشق عقل را تعطیل میکند؟
جواب:خیر.
عشق نه تنها عقل را تعطیل نمیکند، بلکه آن را معنادار و متحرّک میسازد.
عقل، بدون عشق، سرد و محاسبهگر است. عشق، بدون عقل، کور و خطرناک.
ترکیب این دو، انسان را به کمال میرساند.
نتیجه :
• بله، من عشق را قبول دارم.
• بله، عشق فراتر از عقل جزئی است، ولی ضد عقل نیست.
• عشق، در ساحت حقیقیاش، یکی از نشانههای بلوغ روحی انسان است، نه نشانهی احساسات جوانی.
• انسان کامل، به تعبیر حکمای ما، کسیست که عقلش عاشق است و عشقش عاقل.
•
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۳/۱۴