باسمه تعالی
پرسش و پاسخ(۲۰)
رابطه علم و عشق
سوال۱
آیا با تعویض قلب، عشق از بین میرود؟ پس عشق در دل نیست؟
پاسخ:
بله، عشق در مغز و ذهن و جان است نه قلب فیزیولوژیک. قلب در ادبیات، نماد مرکز احساسات و درک باطنی است، نه قلب پزشکی.
سوال۲
آیا ادبیات عرفانی، ما را از علم و فناوری دور کرده است؟
پاسخ:
ادبیات عرفانی، جایگزین علم نبوده، بلکه در نبود نهادهای علمی، پناهگاه اندیشهی معنوی و فلسفی شده است.
اگر این ادبیات به افراط در خیالپردازی منجر شود، مانع توسعه است. ولی در حالت متعادل، تکمیلکنندهی عقل و علم است.
سوال۳
آیا شهادت عشق نیست؟ آیا مردن بدون مبارزه بیارزش است؟
پاسخ:
شهادت اگر آگاهانه، برای دفاع از حق باشد، از نظر دینی و انسانی بسیار ارزشمند است. اما:
• شهادت بدون هدف و شعور، قربانیگری بیفایده است.
• خردگرایان شهادت را تنها در زمینهی عقلانی و اصولی میپذیرند.
• سوال۴
آیا انبیاء دربارهی عشق چیزی نگفتهاند؟
پاسخ:
در متون قرآنی و حدیثی، واژهی «عشق» به ندرت آمده، اما مفاهیم محبت الهی، قرب، فداکاری، و محبت بندگان به خدا بسیار آمده است.
مثلاً:
"یحبهم و یحبونه" (خدا آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند)
پس مفاهیم عشق الهی در متن وجود دارد، ولو با لفظ "عشق" نیامده باشد.
سوال۵
آیا خدا عاشق است؟ آیا این سؤال اصلاً معنادار است؟
پاسخ:
در عرفان اسلامی، خداوند اصل و منبع عشق است. حافظ میگوید:
"عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود"
اما در کلام رسمی، برای خدا صفات عاقلانه و حکیمانه ترجیح دارد تا صفات انسانی چون "عاشق". این سؤال بسته به نوع نگاه ما به صفات الهی یا مسخره یا بسیار عمیق است.
سوال۶
آیا معماری فاخر اسلامی نتیجهی عشق نیست بلکه عقل و اراده است؟
پاسخ:
معمار مسلمان ممکن است به نیت عشق الهی یا به انگیزهی عقلانی کار کرده باشد.
اما هنر اسلامی، حتی اگر زادهی عقل و مهارت فنی باشد، معمولاً در خدمت زیباییشناسی معنوی و روحانی نیز قرار گرفته است.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۳/۱۶