باسمه تعالی
داستان شتر حضرت صالح(ع)
نثر مثنوی شتر حضرت صالح (حکایت ۱۵)
در روزگاری، قومی سرکش و نافرمان به نام ثمود پدید آمدند که دلهایشان از نور الهی به تنگ آمده بود و درک و فهم الهی را کنار گذاشته بودند.
این قوم سرکشی کردند و راه حق و دین را ترک گفتند. خداوند صالح پیامبر را برانگیخت تا سخنگوی عدالت و اصول الهی باشد.
خداوند به دلهای پاک و آماده پیام خود را میرساند، زیرا از هر دل پاکی، پیام خدا به آن دل نیکو میرسد.
از جانب خدا صدای نورانی آمد که ظلم و پلیدی را در دنیا نمیپذیرد و هیچگاه اجازه ظهور ندارد.
خداوند شما را از نوری بیکران آفریده و جهان را بر اساس عشق و خرد خلق کرده است.
اما قوم کافر گوش به سخن خدا ندادند و دلهایشان پر از کینه و چشمهایشان پر از خشم شد.
پیامبر صالح درخواست کرد از خداوند معجزهای بیاورد تا قدرت و نشانهای از جانب پروردگار برای مردم آشکار شود.
خداوند شتری ماده، که نماد حجت و افتخار است، آفرید؛ شتری که از دل سنگ برخاسته بود و نه از والدینی چون خداوند قادر و حکیم است.
همه مردم حیران و مبهوت آن ناقهی الهی شدند، زیرا این شتر رازآمیز نشانهای بزرگ بود.
پیامبر به مردم هشدار داد که آسیبی به این شتر نرسانند، چرا که عذاب الهی در انتظارشان است.
این شتر رمز حکمت خداوند است و راه دیدار یار را به انسان نشان میدهد.
اما قوم غافل از دین و دانش، هیچ نشانهای از یقین در آن ندیدند.
آنها از دین به شور آمدند و دلهایشان پر از کینه و نفرت شد.
آواز حمد و ستایش خداوند بلند شد.
یکی از بدکاران قوم تصمیم گرفت که خون آن شتر پاک را بریزد.
پیامبر صالح از این بیدادگری به شدت نالید و سه روز فریاد زد که عذاب خداوند در راه است.
زمین تغییر کرد و دیگر اثری از خوشی و آسایش باقی نماند.
در روز نخست، رنگ رخسار مردم زرد شد و جهان پر از ناله و درد شد.
در روز دوم، آسمان سرخ شد و مردم از هراس، محو و نابود شدند.
در روز سوم، چهرهها تیره شد و این نوید دردناکی به دلها رسید.
شب هنگام، سیاهی همه جا را گرفت و خروش عرش بالا به گوش رسید.
زمین لرزید و هوا تاریک شد و در آن لحظه، قوم ثمود نابود شد.
نه از کاخ و خانهای اثری باقی ماند و نه از نعمت و آسایشی.
در پایان، پیامبر صالح که دلش پر از درد و رنج بود، پند و نصیحتی به دلهای مردم نکرد؛ چرا که ظلم و عقاب چنین است که هر که از راه حق منحرف شود، گرفتار عذاب الهی میشود.
تحلیل و تفسیر
این مثنوی حکایتی است دربارهی قوم ثمود و پیامبر صالح (ع) که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. سپس داستان معجزه شتر الهی را بیان میکند که نمادی از قدرت خداوند و حجت بر مردم است.
قوم ثمود: نمایندهی گروهی از انسانها هستند که به رغم برخورداری از پیامبر و معجزه، به دلیل کبر، لجاجت و نفرت، راه حق را نپذیرفتند و در نهایت گرفتار عذاب الهی شدند.
شتر ماده از دل سنگ: نماد معجزهی خداوند است، اشارهای به قدرت خالق در ایجاد نشانههایی فراتر از تصور انسان. این ناقه نمایانگر حجت و راهنمایی است.
توصیف عذاب الهی در سه روز: تصویرسازی هنرمندانهی تغییر رنگ و حالت زمین و آسمان که نشاندهندهی شدت و مرحلهبندی عذاب الهی است. این تصویرها القاکنندهی وحشت، نابودی و پایان هرگونه سرکشی و کفر هستند.
پیام کلی: هر انسانی که از راه خدا منحرف شود و کفر بورزد، سرنوشت او جز عذاب الهی نیست. همچنین تاکید بر اهمیت گوش سپردن به پیام پیامبران و پذیرش نشانهها.
بعد عرفانی: شتر الهی میتواند نمادی از حقیقت معنوی یا نفس الهی باشد که از دل سنگ (قلب سخت و سنگدل) برخاسته و راهنمای انسان به سوی خداست. ناسپاسی قوم ثمود به این نشانه یعنی ترک سلوک معنوی و گرفتار شدن در جهل و ظلمت.
این مثنوی ضمن اینکه داستان تاریخی و دینی را بازگو میکند، به نوعی هشدار و دعوت به بازگشت به نور الهی و پذیرش پیام حق است.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۳/۱۷