رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

نثر مثنوی هنر

تحمّل و بردباری، هنر انسان‌های کامل است؛ نه داد و فریاد، نه خشم و ستیزه‌جویی، و نه تهمت‌زدن و نزاع‌کردن.
هنرِ حقیقی آن است که انسان از خویشتن‌خواهی و خودبینی بیرون آید و از بند «من» و «خود» رها شده و مانند مجنون، عاشق و فارغ از خود گردد.

کسی که توانسته است از مرز «من» عبور کند، در حقیقت کسی است که در مقام فنا (فانی شدن در خدا) به بندگی و دوستی با خدا رسیده است.
نبوغ و استعداد اگر از عشق الهی تهی باشد، چیزی جز سایه‌ای بی‌جان در حاشیه‌ی عشق نیست.

هنرِ راستین به جان‌های مرده زندگی می‌بخشد؛ دلِ زخم‌خورده را همانند آینه‌ای صاف و شفاف می‌سازد.
وقتی دل با نور معنا آشنا گردد، پیام‌آور نشانه‌های لطف و رحمت الهی خواهد شد.

هنر باید دل انسان را از کینه و دشمنی پاک کند، نه اینکه رنج و خون و خشونت بر جان‌ها روا دارد.
اگر در دلِ انسان، صفا و رضایت و خشنودی نباشد، نقش‌ها، رنگ‌ها و صداها چه سودی دارند؟

هنر، جلوه‌ای از درون وجود آدمی است، که نوری از شهود و معرفت بر آن تابیده و آن را روشن کرده است.

وقتی معنا در آیینه‌ی جان منعکس گردد، دل چون چراغی با نوری روشن درخشان می‌شود.
اما اگر نفس امّاره بر انسان مسلط شود، همانند تیشه‌ای بر ریشه‌ی درخت درونش می‌کوبد؛
ثمرات جان را از بین می‌برد و ریشه‌ی مهربانی را منجمد و خشک می‌سازد.

اگر گوش جان خود را به سوی فطرت الهی باز کنیم، از تاریکی به سوی حقیقت حرکت می‌کنیم.
هر صدایی را نمی‌توان هنر نامید، همان‌طور که هر نغمه‌ای را نمی‌توان مقدس و پاک دانست.

هنر آن است که انسان را به سوی خداوند سوق دهد؛ این است راه نیکو و شایسته.
هر کسی که آواز می‌خواند، هنرمند نیست، و هر نقش و تصویری نیز ارزشمند نیست.

هنرمند واقعی، دل‌بین و آگاه است؛ او از روشنایی نگاه الهی شگفت‌زده و سرگشته می‌شود.
چنین کسی، دلش در حجاب نیست و بی‌صفا نیست، بلکه جانش از شور عشق خداوند لبریز است.

هنر آن است که انسان در لحظه‌ی نیاز، زبان دل و چشم رازآلود خویش را بشناسد و با آن سخن بگوید.
آوای توخالی و تهی، هر چقدر هم که زیبا باشد، سودی ندارد؛ همچون زهری است که در جام زرین ریخته شده باشد.

هنر باید از صفای درونی برخیزد، نه از دیدگاهی تیره و کژاندیش.
اگر دل انسان جایگاه عاشقان الهی شود، هنر به نوری تبدیل می‌شود که جان جهان را روشن می‌کند.

هنرمند روشن‌دل، باصفا، آگاه و هوشیار است؛ بی‌ادعاست و فروتن.
هنر را نباید تنها در پی شهرت برد، چرا که در نزد خردمندان گم خواهد شد.

اگر هدف هنر، دلربایی و اغواگری باشد، دیگر مانند آیینه، حقیقت را بازتاب نمی‌دهد.
هنر باید جان انسان را از باطل نجات دهد؛ زیرا خودبینی، آتش بر دل می‌زند.

هنرمند آگاه و بی‌ادعا، نه مغرور است و نه ریاکار.
هنر، چراغ راه اهل ایمان است؛ نوری که هفت آسمان را روشن می‌سازد.

هنر اگر به سایه‌ی کبریایی و الهی تبدیل شود، همچون دعایی خالص و پاک است.
و سرانجام، هنر آن نیست که فتنه‌انگیز و زشت‌نما باشد، بلکه باید همچون آیینه‌ای باشد که زیبایی حقیقت را بازتاب دهد.

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۳/۱۵
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی