باسمه تعالی
مثنوی مهارت ورزی
مهارت، هنر در ادب با خدا
که باشی تو در سایهی کبریا
فضیلت،هنر در نهادن اثر
که با آن شوی جاودان در نظر
مهارت چو با فهم والا شود
درختِ فضیلت شکوفا شود
درایت تماشای دنیای پیر
که یابی در آن آیههای ضمیر
مهارت بود مایهی اعتبار
به انسان دهد شأن و هم اقتدار
فراست، هنر در عبادت به شور
که بخشد تو را سینهای پُر زِ نور
مهارت، کلید نجاتِ بشر
رهایی ز طوفان نفس و شرر
اگر عقل و تقوا شود راهبر
شود زندگی پاک از هر خطر
مهارت، ز قرآن گرفتن پیام
برون آیی از ظلمتِ وهم و شام
اگر شد کلامت ز کردار پُر
نماند دگر بیبهاتر ز در
مهارت، هنر در شجاعت به مهر
که دل را کند در محبت سپهر
سعادت محبت به خَلقِ خدا
که باشی تو در محضر کبریا
مهارت، هنر در دعا با حضور
که باشد دل از ذکر حق پر ز نور
مهارت، نگاهِ به لطفِ قضا
که باشی تو در حلقهی آشنا
شجاعت نترسیدن از انتقاد
که آید تو را لطفِ فتح و جهاد
سعادت هنر در طلب از خدا
که باشد دل از غیر او در رضا
ظرافت زبانِ لطیفِ دل است
که پیغام را روشنی حاصل است
مهارت، درونسازی و سیر جان
که باشی به آرامشِ جاودان
درایت صبوری به وقت بلا
که آرد ثبات و دهد کیمیا
دیانت ، صداقت درون و برون
که باشد چو صد مهر، نقشش فزون
مهارت کند خلقِ انسان کریم
شود عقل و احساس با هم مقیم
مهارت، هنر در فنای تمام
که باشی تو باقی در آن نور و نام
بصیرت، هدف داشتن در حیات
که با آن رود دل به سوی نجات
مهارت، هنر در وداعِ جهان
که آسان شوی در گذر از زمان
بلندی به تحقیق و اندیشههاست
که آن برترین نعمت ازکبریاست
بلاغت، سخن گفتنِ بیگزند
که از حرف نیکو شود سر بلند
مهارت چو در نیک و بد یافتی
به راهِ کمال و بقا تافتی
محبت، وفا با رفیقانِ بود
نشانِ دل از مهر یزدان بود
فضیلت به عشق و نوای خوش است
دوای دل و جانِ پر آتش است
مهارت، سپاس از عطای خدا
" رجالی" شوی بندهی با وفا
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۳/۱۴