رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالیشرحی بر واژه عرفانی سر مستور

سرّ مستور
گفتم که حقیقت ز کجا پیدا شد؟
گفتا ز دلِ  صادق بی همتا شد
در خواب چو دیدم، به دلم گفت کسی
در خویش بجوی، عالمی بر پا شد

 

شرح و تفسیر رباعی "سرّ مستور"

این رباعی با زبانی ساده اما عمیق، به کشف حقیقت و شهود درونی می‌پردازد. در ادامه، هر مصرع را جداگانه تفسیر می‌کنم:


مصرع اول:

❖ گفتم که حقیقت ز کجا پیدا شد؟
در این مصرع، سوال بنیادی انسان درباره‌ی حقیقت مطرح می‌شود. سالک حقیقت‌جو از خود می‌پرسد که حقیقت از کجا نشأت گرفته و چگونه بر او مکشوف شده است؟

  • این پرسش می‌تواند به حقیقت هستی، راز خلقت، یا شناخت حقیقت خداوند اشاره داشته باشد.
  • واژه‌ی "پیدا شد" نشان می‌دهد که حقیقت ابتدا پنهان بوده و سپس مکشوف شده است، که مطابق با آموزه‌های عرفانی، حقیقت برای همه‌ی انسان‌ها در ابتدا مستور است.

مصرع دوم:

❖ گفتا ز دلِ صادقِ بی‌همتا شد
پاسخی که دریافت می‌شود، اشاره به دلِ صادق و خالص دارد.

  • حقیقت نه در جهان بیرون، بلکه در دل صادق و بی‌آلایش آشکار می‌شود.
  • "دلِ صادق" یعنی دلی که از ریا، شک و تردید پاک شده است. در عرفان، حقیقت در آینه‌ی دل منعکس می‌شود، اما تنها دلِ صاف و صادق می‌تواند آن را دریابد.
  • "بی‌همتا شد" یعنی این حقیقت چنان یگانه و والاست که در جای دیگر نمی‌توان مشابه آن را یافت.
  • این مصرع تداعی‌کننده‌ی حدیث معروف است: "من عرف نفسه فقد عرف ربه" (هر کس خود را بشناسد، خدا را شناخته است).

مصرع سوم:

❖ در خواب چو دیدم، به دلم گفت کسی
اینجا شاعر به کشف حقیقت از طریق مکاشفه یا شهود درونی اشاره می‌کند.

  • "در خواب دیدن" می‌تواند به رؤیاهای صادقه، اشارات باطنی، یا شهود عرفانی اشاره داشته باشد.
  • "به دلم گفت کسی": در عرفان، گاهی حقیقت از طریق الهام قلبی یا سروش غیبی بر انسان مکشوف می‌شود. این "کسی" ممکن است نفس ناطقه‌ی انسان، فرشته‌ی الهام، یا حقیقت الهی باشد که درون انسان سخن می‌گوید.

مصرع چهارم:

❖ در خویش بجوی، عالمی بر پا شد
این مصرع، نتیجه‌ی اصلی مکاشفه است.

  • "در خویش بجوی": سالک حقیقت نباید در بیرون به دنبال آن باشد؛ بلکه حقیقت در درون او نهفته است. این توصیه، هسته‌ی اصلی بسیاری از مکاتب عرفانی و معنوی است.
  • "عالمی بر پا شد": وقتی سالک حقیقت را در درون خود می‌یابد، جهان درونی او دگرگون می‌شود و یک عالم جدید از معرفت و شهود برای او گشوده می‌شود.
  • این اشاره دارد به اینکه وقتی انسان حقیقت را درک کند، تمام نگاه او به جهان هستی تغییر می‌کند و حقیقت را در همه‌جا خواهد دید.

جمع‌بندی و پیام نهایی

این رباعی، سیر کشف حقیقت را از سوال و جستجو تا شهود و دریافت پاسخ به تصویر می‌کشد.

  • ابتدا سوال از حقیقت آغاز می‌شود.
  • سپس پاسخ از درون دلِ صادق برمی‌خیزد.
  • در مرحله‌ی بعد، مکاشفه و شهود عرفانی رخ می‌دهد.
  • در نهایت، نتیجه این است که حقیقت در درون خود ما نهفته است و با کشف آن، جهانی نو در پیش چشم ما گشوده می‌شود.

این همان حقیقتی است که عارفان و سالکان سلوک الی‌الله به دنبال آن هستند.

 

سرّ مستور در عرفان اسلامی

سرّ مستور در عرفان اسلامی به حقیقتی پنهان و پوشیده اشاره دارد که تنها برای اهل دل، یعنی کسانی که از حجاب‌های نفسانی عبور کرده‌اند، مکشوف می‌شود. این حقیقت را نمی‌توان به‌سادگی درک یا بیان کرد، زیرا از جنس معرفتی است که تنها از طریق کشف، شهود و تجربه‌ی درونی قابل فهم است.


۱. تعریف و جایگاه سرّ مستور

سرّ مستور به معنای حقیقتی نهفته است که فقط برای عارفان و سالکان راه حق آشکار می‌شود. در متون عرفانی، این اصطلاح به اسراری اشاره دارد که در ورای عالم محسوسات نهفته‌اند و تنها با طی مراحل سلوک عرفانی و تزکیه‌ی نفس می‌توان به آن‌ها دست یافت. این مفهوم در حوزه‌های مختلف عرفانی، معرفتی، فلسفی و حتی قرآنی مورد بحث قرار گرفته است.


۲. ابعاد و معانی سرّ مستور در عرفان اسلامی

الف) سرّ مستور به‌عنوان حقیقت باطنی

در عرفان، جهان به دو بعد ظاهر و باطن تقسیم می‌شود. ظاهر همان چیزی است که همگان می‌بینند و درک می‌کنند، اما باطن حقیقتی است که تنها برای اهل سِرّ و سالکان طریق آشکار می‌شود. سرّ مستور همان حقیقت باطنی است که درک آن نیازمند سلوک و شهود عرفانی است.

شیخ محمود شبستری در "گلشن راز" می‌گوید:
جهان آیینه‌ی حق شد یقین دان
ولی چشم تو را بر وی غبار است

یعنی حقیقت الهی همواره حاضر است، اما چشم غبارآلود انسان نمی‌تواند آن را ببیند. این همان سرّ مستوری است که تنها با رفع حجاب‌ها کشف می‌شود.

ب) سرّ مستور و مقام سالکان در سلوک عرفانی

عارفان معتقدند که سیر و سلوک معنوی شامل مراحل و مقامات متعددی است که طی آن، حجاب‌های ظاهری و نفسانی کنار می‌روند و سالک به حقایق والاتری دست پیدا می‌کند. سرّ مستور در حقیقت مرحله‌ای از این سیر و سلوک است که در آن، حقایق فراتر از الفاظ و مفاهیم ذهنی بر قلب سالک مکشوف می‌شود.

ابوسعید ابوالخیر می‌گوید:
آن را که خبر شد، خبری باز نیامد

این بیت اشاره به سرّ مستور دارد؛ یعنی کسی که حقیقت را درک کرده، دیگر نیازی به بازگشت به مفاهیم و الفاظ ندارد، زیرا حقیقت را با قلب و شهود باطنی لمس کرده است.

ج) سرّ مستور و رمز وحدت و عشق الهی

در مکتب عرفان، حقیقت اصلی هستی عشق الهی است که در دل‌های پاک تجلی می‌یابد. سرّ مستور در این دیدگاه، همان راز وحدت و حقیقت نهایی عشق الهی است که بر همگان آشکار نیست و تنها برای واصلان به حقیقت نمایان می‌شود.

مولانا در این باره می‌گوید:
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
طاعت از دست نیاید، گنهی باید کرد

در اینجا "دل دوست" همان حقیقت مستور است که برای رسیدن به آن باید از راه‌های غیرمعمول و فراتر از ظاهر شرعیات عبور کرد.


۳. سرّ مستور در قرآن و احادیث

 

در قرآن کریم و احادیث نیز به مفهوم سرّ مستور اشاره شده است.

الف) اشارات قرآنی

در قرآن، برخی آیات به حقیقتی اشاره دارند که فقط اهل معرفت و راسخان در علم از آن آگاه می‌شوند:

  1. "وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ"
    (آل‌عمران: ۷)

یعنی تأویل (حقیقت باطنی) آیات قرآن تنها برای خداوند و عالمانِ ریشه‌دار در معرفت روشن است. این تأویل همان سرّ مستور است که تنها با سیر و سلوک کشف می‌شود.

  1. "عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى"
    (النجم: ۵)

در این آیه اشاره شده که خداوند برخی از علوم را به افراد خاصی تعلیم می‌دهد. این دانش، دانشی نیست که از طریق مطالعه یا تفکر معمولی به‌دست آید، بلکه از جنس وحی، الهام و شهود عرفانی است.

ب) احادیث و روایات

امام علی (ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید:
"إنّ ههُنا لَعِلْماً جَمّاً، لو أصبتُ له حَمَلَةً"
(در اینجا دانشی فراوان است، اگر حاملانی برای آن می‌یافتم.)

این سخن نشان‌دهنده‌ی وجود علوم و حقایقی پنهان است که تنها افراد خاصی قابلیت دریافت آن را دارند. این علوم همان سرّ مستور هستند که به هر کسی داده نمی‌شوند.


۴. حجاب‌ها و موانع درک سرّ مستور

سرّ مستور حقیقتی است که همواره وجود دارد، اما انسان‌ها به دلیل حجاب‌های مختلف از درک آن ناتوان‌اند. این حجاب‌ها شامل:

  1. حجاب‌های نفسانی (خودبینی، هوای نفس)
  2. حجاب‌های علمی (وابستگی به استدلال‌های عقل جزئی)
  3. حجاب‌های ظاهری (نگاه سطحی به دین و دنیا)
  4. حجاب‌های اجتماعی (وابستگی به نظر دیگران)

عارفان معتقدند که با تزکیه‌ی نفس و عبور از این حجاب‌ها، سرّ مستور برای انسان مکشوف می‌شود.


۵. سرّ مستور در ادبیات عرفانی

شاعران عارف مانند مولانا، حافظ، عطار و ابن‌عربی بارها به سرّ مستور اشاره کرده‌اند.

حافظ:

سرّ خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که باده‌فروش از کجا شنید؟

حافظ در این بیت اشاره می‌کند که سرّ الهی چیزی نیست که بتوان آن را به همگان گفت، اما کسانی که به حقیقت راه یافته‌اند، ممکن است به‌گونه‌ای دیگر آن را درک کنند.

مولانا:

چون سرّ حق نهفته ز هر خام‌دل شود
آن سرّ مستور را چه حاجت است آشکار؟

مولانا نیز بر این نکته تأکید می‌کند که حقیقت برای هر کسی آشکار نمی‌شود و تنها اهل دل توان درک آن را دارند.


نتیجه‌گیری

سرّ مستور یکی از عمیق‌ترین مفاهیم عرفانی است که اشاره به حقیقتی پنهان و دست‌نیافتنی دارد که تنها برای سالکان طریق حق مکشوف می‌شود. این سرّ همان حقیقت وحدت، عشق الهی و معرفت حقیقی است که در ورای ظاهر زندگی مادی نهفته است. برای رسیدن به آن، باید از حجاب‌های نفسانی عبور کرد و با تزکیه، معرفت و سلوک به حقیقت نزدیک شد.



تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۲۱
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی