رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

تحلیلی بر داستان سرگذشت فرعون

 

به نام خداوند روزی‌رسان و خردمند که تدبیرگر جهان است، سخن می‌گوییم. خداوند هستی و عدالت است و به فرمان او، چرخ گردون برقرار است.

اکنون بشنو از سرزمین مصر کهن،کشوری با کاخ‌های باشکوه و فرعونیان با شکوه و جلال،سرزمینی که رودی روان در آن جاری است و به زمین و جان، حیاتی تازه می‌بخشد.

در این سرزمین، فرعون پادشاه بود،پادشاهی که در جلال و شکوه و جاه و جلال حکمرانی می‌کرد.خزانه‌ای پر از گوهر و زر داشت،
و مانند خورشید تابان خداوند،  قدرت او درخشان بود.

او چنین می‌گفت: «من خالق روزگارم،جهان را به ثبات و قرار می‌رسانم.»
زنان در حجاب بودند و غلامان به صف، به فرمان شاهی و با زور و قدرت.فرعون از کبر و نخوت بر تخت سلطنت نشست،گویا جهان را در دامان خویش گرفته است.
کاخی ساخته بود  با صد رنگ و لعاب،با مرمر و زر بر ستون‌های سنگی.در آن روزگار، ستم‌ها زیاد بود،دل‌های ناتوان به خواری دچار شده بود،از هر قوم، کودکان گرفته می‌شدند و خون مادران به جای اشک جاری می‌شد.

فرعون با بیم و هراس چنین رفتار می‌کرد که گویی دل مهر و محبت را از جهان برداشته است.اما خواب دید که روزی پسری از قومی خواهد آمدکه تخت و تاج فرعون را از دلش برخواهد داشت.

ز جور و ستم، ناله‌ها از هر سوی برخاست،و گفت‌وگو در هر گوشه پخش شد،
اما کسی جرات گفتن نداشت، زیرا از خشم فرعون، قدرت کسی برنمی‌آمد.کارهای فرعون پر از کبر و بیداد بود،و دلش از لطف و عدالت دور شده بود.هر کس که از مهر خدا سخن می‌گفت،
او را به بند می‌کشیدند و زندان می‌انداختند.

فرعون عبادت گاهی ساخت برای خود،تا مردم بر پیکرش سجده کنند،
و می‌خواست نام خود را جاودانه کند ،چون خورشید در آسمان.

اما  موسی ،که از بیت یعقوب بود، ظاهر شد. فرعون به اندیشه افتاد تا با نیرنگ و مکر،دل موسی را از طغیان بر او رهایی بخشد.

فرعون موسی را به قصر فراخواند و گفت:«چه حاجت است به این فتنه و دردسر؟» اینچنین بود آغاز جنگ و فرار،یکی به سوی ایمان، و دیگری به سوی نافرمانیخداز متعال.

بزرگان دو طرف بر سر گفتگو بودند، که موسی چه خواهد از شاه.

فرعون فرمان داد تا ساحران حاضر شوند،تا هر نوع سحر و جادو را به کار برند.موسی عصایش را بر زمین انداخت و سحر آنها را باطل نمود .دل ساحران ناگهان پر از ایمان شد و در یک لحظه راه یزدان را پذیرفتند.پیامبر گفت: این کار از خداوند است،که به عدالتش، به اهل شرارت رسیدگی می‌کند.

همچون موسی ، ای رجالی  ایمان به خداوند داشته باش.تا به دریای عشق شهیدان راه یابی.

شرح و تفسیر هر بیت:

  1. معرفی حکایت: اشاره به قدرت و حکمت خداوند که جهان را تدبیر می‌کند و روزی می‌رساند. پیش‌زمینه‌ای برای داستان قوم فرعون.

  2. مصر کهن و فرعون: شرح موقعیت جغرافیایی و اجتماعی مصر باستان، سرزمینی پر از شکوه و نعمت، اما در دست فرعونیان ظالم.

  3. فرعون و شکوهش: او پادشاهی خودخواه و مغرور است که خود را خالق روزگار می‌داند و با کبر بر مردم حکومت می‌کند.

  4. ظلم و ستم فرعون: شرح ظلم و جور فرعون، گرفتن کودکان و خونریزی مادران، بی‌رحمی بی‌حد و حصر.

  5. آینده‌ای نویدبخش: شنیدن خبر آمدن پسری از قوم موسی که تخت و تاج فرعون را برخواهد داشت.

  6. ترس و ظلم فرعون: حال و هوای ستمدیدگان که ناله می‌کنند ولی کسی جرات سخن گفتن ندارد.

  7. عبادت فرعون: ساختن پرستش گاهی  برای خود تا مردم را به سجده وادارد و نامش را جاودانه کند.

  8. ظهور موسی: ظهور پیامبری از نسل یعقوب که می‌خواهد ستم را پایان دهد.

  9. آغاز مبارزه: فرعون با نیرنگ و مکر تلاش می‌کند موسی را نابود کند.

  10. فرمان فرعون: فراخواندن ساحران برای مبارزه با موسی.

  11. قدرت موسی: عصای موسی به شکل اژدهایی به حرکت درمی‌آید و ساحران ایمان می‌آورند.

  12. پیروزی ایمان: پیروزی موسی و ایمان آوردن ساحران، اشاره به عدالت خداوند که شر را نابود می‌کند

نویسنده 

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۵/۲۱
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی