باسمه تعالی
تحلیلی بر داستان سرگذشت فرعون
به نام خداوند روزیرسان و خردمند که تدبیرگر جهان است، سخن میگوییم. خداوند هستی و عدالت است و به فرمان او، چرخ گردون برقرار است.
اکنون بشنو از سرزمین مصر کهن،کشوری با کاخهای باشکوه و فرعونیان با شکوه و جلال،سرزمینی که رودی روان در آن جاری است و به زمین و جان، حیاتی تازه میبخشد.
در این سرزمین، فرعون پادشاه بود،پادشاهی که در جلال و شکوه و جاه و جلال حکمرانی میکرد.خزانهای پر از گوهر و زر داشت،
و مانند خورشید تابان خداوند، قدرت او درخشان بود.
او چنین میگفت: «من خالق روزگارم،جهان را به ثبات و قرار میرسانم.»
زنان در حجاب بودند و غلامان به صف، به فرمان شاهی و با زور و قدرت.فرعون از کبر و نخوت بر تخت سلطنت نشست،گویا جهان را در دامان خویش گرفته است.
کاخی ساخته بود با صد رنگ و لعاب،با مرمر و زر بر ستونهای سنگی.در آن روزگار، ستمها زیاد بود،دلهای ناتوان به خواری دچار شده بود،از هر قوم، کودکان گرفته میشدند و خون مادران به جای اشک جاری میشد.
فرعون با بیم و هراس چنین رفتار میکرد که گویی دل مهر و محبت را از جهان برداشته است.اما خواب دید که روزی پسری از قومی خواهد آمدکه تخت و تاج فرعون را از دلش برخواهد داشت.
ز جور و ستم، نالهها از هر سوی برخاست،و گفتوگو در هر گوشه پخش شد،
اما کسی جرات گفتن نداشت، زیرا از خشم فرعون، قدرت کسی برنمیآمد.کارهای فرعون پر از کبر و بیداد بود،و دلش از لطف و عدالت دور شده بود.هر کس که از مهر خدا سخن میگفت،
او را به بند میکشیدند و زندان میانداختند.
فرعون عبادت گاهی ساخت برای خود،تا مردم بر پیکرش سجده کنند،
و میخواست نام خود را جاودانه کند ،چون خورشید در آسمان.
اما موسی ،که از بیت یعقوب بود، ظاهر شد. فرعون به اندیشه افتاد تا با نیرنگ و مکر،دل موسی را از طغیان بر او رهایی بخشد.
فرعون موسی را به قصر فراخواند و گفت:«چه حاجت است به این فتنه و دردسر؟» اینچنین بود آغاز جنگ و فرار،یکی به سوی ایمان، و دیگری به سوی نافرمانیخداز متعال.
بزرگان دو طرف بر سر گفتگو بودند، که موسی چه خواهد از شاه.
فرعون فرمان داد تا ساحران حاضر شوند،تا هر نوع سحر و جادو را به کار برند.موسی عصایش را بر زمین انداخت و سحر آنها را باطل نمود .دل ساحران ناگهان پر از ایمان شد و در یک لحظه راه یزدان را پذیرفتند.پیامبر گفت: این کار از خداوند است،که به عدالتش، به اهل شرارت رسیدگی میکند.
همچون موسی ، ای رجالی ایمان به خداوند داشته باش.تا به دریای عشق شهیدان راه یابی.
شرح و تفسیر هر بیت:
معرفی حکایت: اشاره به قدرت و حکمت خداوند که جهان را تدبیر میکند و روزی میرساند. پیشزمینهای برای داستان قوم فرعون.
مصر کهن و فرعون: شرح موقعیت جغرافیایی و اجتماعی مصر باستان، سرزمینی پر از شکوه و نعمت، اما در دست فرعونیان ظالم.
فرعون و شکوهش: او پادشاهی خودخواه و مغرور است که خود را خالق روزگار میداند و با کبر بر مردم حکومت میکند.
ظلم و ستم فرعون: شرح ظلم و جور فرعون، گرفتن کودکان و خونریزی مادران، بیرحمی بیحد و حصر.
آیندهای نویدبخش: شنیدن خبر آمدن پسری از قوم موسی که تخت و تاج فرعون را برخواهد داشت.
ترس و ظلم فرعون: حال و هوای ستمدیدگان که ناله میکنند ولی کسی جرات سخن گفتن ندارد.
عبادت فرعون: ساختن پرستش گاهی برای خود تا مردم را به سجده وادارد و نامش را جاودانه کند.
ظهور موسی: ظهور پیامبری از نسل یعقوب که میخواهد ستم را پایان دهد.
آغاز مبارزه: فرعون با نیرنگ و مکر تلاش میکند موسی را نابود کند.
فرمان فرعون: فراخواندن ساحران برای مبارزه با موسی.
قدرت موسی: عصای موسی به شکل اژدهایی به حرکت درمیآید و ساحران ایمان میآورند.
پیروزی ایمان: پیروزی موسی و ایمان آوردن ساحران، اشاره به عدالت خداوند که شر را نابود میکند
نویسنده
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۵/۲۱