رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

تحلیلی  بر داستان  قوم تبع

به نام خداوندی که روح و قلم را آفرید، خداوندی که جان و یقین و کرم را بخشید، او خالق هستی و جان بشر است که عقل و فکر و نظر را روزبه‌روز فزونی می‌بخشد.
روزی پادشاهی از نژاد یمن و از تبار کهن کیان بود که سپاهی قوی و چابک‌سوار در اختیار داشت؛ تمام قبایل یمن در فرمان او بودند و همه در عشق و وفاداری به او متحد بودند.
شکوه و جلالش چنان بود که آتش از شرمساری در عمق زمین فرو می‌رفت. لقب او «تُبّع» بود و برای شاه و امیر بود فرمانروایی‌اش به گونه‌ای که جهان به فرمانش درآمد.
سپاهش از کنار دجله گذشت و تا کنار رود نیل رسید؛ سپاهیانش مانند کوه استوار و دلاور و با عظمت بودند.
در هر شهری گنجینه‌ای را به تاراج می بردند و در هر دژی چون امواج سواران گذشتند.
تُبّع از دربار بیرون شد و راهی طولانی در پیش گرفت تا به یثرب رسید، شهری پر از فراز و شکوه.
یکی از مردان دانا و سخنور مانند خورشیدی در میان جمع برخواست و گفت:«ای شاه فرمانروا، در یثرب کینه به دل مدار، زیرا این خاک روزی پناه پیامبر است و جهان از نور آن در صفا و روشنایی است.
پیامبری که از سوی خدا می‌آید، در این شهر پناه و جایگاه خواهد یافت.»
وقتی تُبّع این سخن را شنید، دلش روشن شد، کینه از دلش زدوده شد و روانش آرام گرفت.او به هر کوی و برزن دینار و درهم داد و دل پیر و جوان را شاد کرد.
سه روز در آن شهر مهمان ماند و در شادی و سرور در ایوان و میدان‌ها حضور یافت.اما شاه گفت: «این ماندن در اینجا برای من مقدر نیست و به تدبیر من نمی‌گنجد.»
پس از یثرب بیرون آمد و به سوی مکه روانه شد، همانند خورشید تابان که بر روح و جان می تابد.شنیده بود که کعبه بیت خداست که از زمان‌های بسیار دور پابرجاست.
دلش شوق دیدار آن خانه را داشت و هر گامش یاد کریمانه را به همراه داشت.
به دیدن کعبه،زانو زد و سوگند خورد که از فیض خدا جان و دل او بهرمند شده است.
دستور داد تا جامه‌ای از حمیره بر کعبه بپوشانند از روی احترام و بزرگی.
سه روز در مکه به نجوا و عبادت نشست، با تسبیح و سجاده در شیدایی به سر برد.
چون عبادتش پایان یافت، از مکه به سوی کشورش بازگشت.
مهان و بزرگان شهر را خواند به کاخی که با سیم و جواهر آراسته بود و گفت:«ای مردم حمیر، خداوند سپهر شایسته ستایش است، در مکه نشانه صفا دیدم و از اهل کتاب خدا شنیدم.»
حکایتش را در هر انجمنی به یادگار بگذارید تا عبرت شود بر دل مرد و زن.پرستش خدا و دوری از گناه، ای رجالی ،راه نادرست را به راه راست بدل می‌کند.

تفسیر و تحلیل بیت‌ها:

بیت 1-4: به نام خداوند روح و قلم ... فزاینده عقل و فکر و نظر
تفسیر: آغاز منظومه با سپاس از خداوند است که روح و قلم را آفریده و به انسان عقل و اندیشه بخشیده تا بتواند بیندیشد و بیاموزد.

بیت 5-7:
یکی پادشه از نژاد یمن ... همه نامداران و فرّخ‌تبار
تفسیر: معرفی پادشاه مقتدر از یمن که به واسطه اصالت و قدرت سپاهش شهرت دارد.

بیت 8-10:
یمن را قبایل به فرمان شاه ... که آذر ز شرمش به ژرفی فسُرد
تفسیر: اتحاد قبایل یمن در فرمان او و عظمت و شکوهی که باعث خجالت و کم‌فروغی آتش در عمق زمین شده است.

بیت 11-15:
لقب بود «تُبّع» ... سپاهش چو کوه و دلیر و جلیل
تفسیر: لقب و فرمانروایی تُبّع که جهان اطرافش فرمان‌بردار اوست و سپاهی بسیار قدرتمند دارد.

بیت 16-19:
به هر شهر، گنجی به تاراج برد ... به یثرب رسید از سفر، پر فراز
تفسیر: او به هر شهری که رسید غنیمت برد و به یثرب رسید، جایی که مقدس و بلندمرتبه است.

بیت 20-25:
یکی مرد دانا ز اهل سخن ... که این خاک، روزی پناه نبی‌ست
تفسیر: حضور مرد دانایی که به شاه هشدار می‌دهد نسبت به کینه در یثرب، زیرا این خاک پناه پیامبر است.

بیت 26-29:
چو بشنید تُبّع، دلش شد منیر ... دل پیر و برنا به شادی سترد
تفسیر: شنیدن هشدار و نصیحت باعث روشنایی دل شاه و از بین رفتن کینه در او و شادی مردم.

بیت 30-33:
سه روز اندر آن شهر مهمان بماند ... مرا ماندن این‌جا به تدبیر نیست
تفسیر: شاه سه روز در یثرب ماند اما سرانجام تصمیم گرفت به ماندن ادامه ندهد.

بیت 34-41:
برون شد ز یثرب، به مکه روان ... بپوشند بر کعبه از سروری
تفسیر: شاه به سوی مکه حرکت کرد و کعبه را مقدس دانست و احترام بزرگی برای آن قائل شد.

بیت 42-47:
سه روزی به مکه به نجوا نشست ... ز مکه سوی کشورش کرد گام
تفسیر: عبادت و راز و نیاز شاه در مکه، سپس بازگشت او به وطن.

بیت 48-54:
بخواند مهان و بزرگان شهر ... که عبرت شود بر دلِ مرد و زن
تفسیر: شاه بزرگان را گرد آورد و از تجربه خود گفت تا دیگران پند گیرند.

بیت 55-58:
پرستش خداوند و دوری گناه ... برآرد " رجالی" رهِ کج به راه
تفسیر: نتیجه و پیام داستان؛ پرستش خدا و پرهیز از گناه راه درست است و می‌تواند انسان را از راه‌های نادرست نجات دهد.

نویسنده 

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۵/۲۳
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی