رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 


باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی نقاب صفات


نقاب صفات
با جلوه ی حق،  عشق و ایمان آمد
هر پرده ز ذات و نور یزدان آمد

چون رنگ صفات چهره ات پنهان کرد
با رفع حجاب، جان جانان آمد

 

با توجه به نگاه شما که صفات خداوند می‌توانند مانع از شناخت کامل ذات الهی شوند، این رباعی به زیبایی به همین موضوع پرداخته است. در اینجا هر مصرع را با توجه به این دیدگاه شرح می‌دهیم:


  1. با جلوه‌ی حق، عشق و ایمان آمد
    در این مصرع، شاعر به تجلی حق اشاره دارد. «جلوه‌ی حق» به معنای ظهور نور الهی و حقیقت خداوند در عالم است. این تجلی باعث می‌شود که عشق و ایمان در دل انسان‌ها وارد شود. اما نکته مهم اینجاست که این تجلی، همچنان یک «جلوه» است و انسان‌ها فقط از طریق آن به حقیقت خداوند نزدیک می‌شوند. عشق و ایمان در حقیقت واکنشی به این تجلی هستند، ولی هم‌چنان این دو به عنوان صفات و ویژگی‌های انسانی بر ذهن و درک انسان اثر می‌گذارند. پس انسان با وجود این عشق و ایمان، همچنان ممکن است نتواند به شناخت کامل ذات خداوند دست یابد، چرا که درک او به صفات محدود است.

  1. هر پرده ز ذات و نور یزدان آمد
    در این مصرع، «پرده» به موانع و حجاب‌هایی اشاره دارد که میان انسان و ذات الهی قرار دارند. پرده‌ها نمایانگر همان صفات و ویژگی‌های خداوند هستند که در دل انسان‌ها و درک آن‌ها تجلی می‌یابند. «نور یزدان» نیز به معنای روشنی است که از ذات الهی به عالم می‌تابد و این نور برای انسان‌ها قابل درک است. اما پرده‌ها و صفات ممکن است انسان را از درک کامل و عمیق ذات خداوند بازدارد. در حقیقت، این نور خداوند که از طریق صفات به انسان می‌رسد، همچنان فقط یک «جلوه» است و برای رسیدن به ذات خدا باید از پرده‌ها عبور کرد.

  1. چون رنگ صفات چهره‌ات پنهان کرد
    در این مصرع، شاعر به این نکته اشاره دارد که صفات خداوند، مانند «رنگ»، می‌توانند چهره‌ی حقیقی و ذات واقعی خداوند را پنهان کنند. رنگ‌ها و صفات به‌طور غیرمستقیم و ظاهری خداوند را نمایان می‌سازند، اما خود این رنگ‌ها نمی‌توانند ماهیت اصلی و خالص خداوند را نشان دهند. صفات همچنان به‌عنوان یک لایه یا پوشش بر حقیقت خداوند قرار دارند و مانع از مشاهده و درک کامل ذات او می‌شوند. در نتیجه، با تمرکز بر صفات، انسان ممکن است فقط به همان رنگ‌ها و ویژگی‌ها توجه کند و از حقیقت اصلی غافل بماند.

  1. با رفع حجاب، جان جانان آمد
    در این مصرع، شاعر به این نکته اشاره می‌کند که زمانی که پرده‌ها و حجاب‌ها (که همان صفات الهی هستند) کنار می‌روند، انسان به «جان جانان» خود دست می‌یابد. «جان جانان» اشاره به حقیقت واقعی و ذات الهی دارد. این درک به معنای عبور از ظاهر و صفات است که تنها با تجربه‌ای عمیق از اتحاد با خداوند امکان‌پذیر می‌شود. در این مرحله، انسان دیگر نه به صفات الهی، بلکه به ذات و حقیقت خداوند دست می‌یابد. این لحظه‌ی رفع حجاب‌ها به نوعی نشان‌دهنده‌ی رسیدن به درک مستقیم و کامل از خداوند است، جایی که انسان دیگر تحت تأثیر صفات و ویژگی‌ها قرار ندارد.

خلاصه‌ی شرح:
در این رباعی، شاعر به‌طور غیرمستقیم به مسئله‌ی شناخت ذات خداوند اشاره می‌کند. در آغاز، انسان با تجلی حق و صفات خداوند مانند عشق و ایمان آشنا می‌شود، اما همچنان تحت تأثیر پرده‌ها و صفات قرار دارد. این پرده‌ها، که به‌عنوان رنگ‌ها و ویژگی‌های خداوند ظاهر می‌شوند، مانع از درک کامل ذات الهی می‌شوند. تنها زمانی که این حجاب‌ها برداشته شوند، انسان قادر است به حقیقت خداوند (جان جانان) دست یابد و از تمام صفات عبور کند.

این شعر به‌طور نمادین به مسئله‌ی عبور از صفات و رسیدن به شناخت مستقیم ذات الهی پرداخته است، که در آن انسان باید از محدودیت‌های ذهنی و مفهومی عبور کند تا به حقیقت بی‌نهایت خداوند برسد.

نقاب صفات در عرفان: حجاب صفات بر ذات حق

در عرفان اسلامی، "نقاب صفات" یا "حجاب صفات" به این معناست که صفات الهی مانند علم، قدرت، حیات، اراده و... تجلیاتی از حقیقت حق هستند، اما در عین حال، می‌توانند مانعی برای درک ذات مطلق الهی باشند. این مفهوم به یکی از اصول عمیق عرفان، یعنی تمایز میان ذات و صفات الهی اشاره دارد و تأکید می‌کند که سالک باید از شناخت صفات عبور کند تا به شهود ذات مطلق الهی برسد.


1. تبیین عرفانی نقاب صفات

در سیر و سلوک عرفانی، معرفت الهی سه مرحله دارد:

  1. شناخت افعال خداوند (تجلی افعالی) → مشاهده آثار قدرت الهی در جهان
  2. شناخت صفات الهی (تجلی صفاتی) → درک صفاتی مانند رحمت، عظمت و عدل
  3. شناخت ذات الهی (تجلی ذاتی) → عبور از افعال و صفات برای شهود وحدت محض

صفات: تجلی یا حجاب؟

صفات الهی، گرچه تجلیاتی از حق هستند و ما را به شناخت خداوند نزدیک می‌کنند، اما از سوی دیگر، ممکن است خودشان به‌عنوان حجابی بر حقیقت مطلق الهی عمل کنند. وقتی عارف به نام‌های الهی مانند "رحمان"، "رحیم"، "قدیر" و "علیم" توجه می‌کند، ممکن است به این تصور برسد که خداوند مجموعه‌ای از این صفات است، درحالی‌که حقیقت الهی فراتر از این اوصاف است. این همان چیزی است که به آن "حجاب صفات" یا "نقاب صفات" می‌گویند.

به عبارت دیگر، اگر کسی خداوند را تنها از طریق صفات بشناسد، هنوز به معرفت کامل نرسیده است، زیرا ذات الهی بسیط و نامحدود است و فراتر از هرگونه صفت می‌باشد.


2. چرا صفات الهی "نقاب" محسوب می‌شوند؟

الف) تمایز میان "ذات" و "صفات" در عرفان

در عرفان نظری، خداوند را به دو صورت می‌توان شناخت:

  1. ذات مطلق (حقیقت فراتر از وصف) → فراتر از هرگونه اسم و صفت
  2. صفات و اسماء الهی (مانند عالم، قادر، حی) → تجلیات محدودشده‌ی ذات

اگر سالک تنها در سطح شناخت صفات باقی بماند، هنوز به حقیقت وحدت نرسیده است. برای درک توحید مطلق، باید از این صفات فراتر رفت، زیرا ذات الهی نه کثرت دارد و نه ترکیب، بلکه وجودی بسیط و یگانه است.

ب) عبور از صفات برای رسیدن به ذات

نقاب صفات بدان معناست که صفات مانند علم و قدرت، اگرچه حقایقی از وجود خداوند هستند، اما درک کامل ذات الهی نیازمند گذر از این کثرات است. بنابراین، سالک حقیقی باید از شناخت محدود صفات عبور کند تا به شهود ذات بدون واسطه‌ی حق برسد.


3. مراحل عبور از نقاب صفات در سیر و سلوک عرفانی

عرفای بزرگ مانند ابن‌عربی، مولانا و قشیری معتقدند که سالک برای رسیدن به حقیقت باید مراحل زیر را طی کند:

  1. مشاهده تجلی افعالی: سالک ابتدا خداوند را از طریق افعالش در عالم درک می‌کند، یعنی درک می‌کند که همه چیز به اراده‌ی او صورت می‌گیرد.
  2. مشاهده تجلی صفاتی: در این مرحله، سالک متوجه می‌شود که صفات مانند علم، قدرت و اراده در حقیقت مظاهر و پرتویی از ذات الهی هستند.
  3. مشاهده تجلی ذاتی: در نهایت، عارف درمی‌یابد که ذات الهی بسیط و نامحدود است و فراتر از هرگونه صفت می‌باشد. در این مرحله، سالک از "حجاب صفات" عبور کرده و به شهود حقیقت یگانه‌ی الهی می‌رسد.

4. نمونه‌هایی از نقاب صفات در متون عرفانی

الف) مولانا و عبور از نقاب صفات

مولانا در این زمینه می‌گوید:

"چون که بی‌رنگی اسیر رنگ شد
موسیی با موسیی در جنگ شد"

تحلیل:

  • "بی‌رنگی" همان ذات مطلق الهی است که از هر صفتی فراتر است.
  • "رنگ" همان صفات الهی است که ذات را در قالبی خاص جلوه می‌دهد.
  • اگر کسی تنها به صفات توجه کند، دچار کثرت و تضاد می‌شود، اما اگر از آن عبور کند، به وحدت مطلق خواهد رسید.

ب) ابن‌عربی و فنای در ذات

ابن‌عربی در فصوص‌الحکم بیان می‌کند که هرچه سالک بیشتر به صفات الهی توجه کند، در حقیقت هنوز در حجاب است. اما زمانی که صفات را کنار بگذارد و به ذات واحد و نامحدود خداوند توجه کند، به حقیقت توحید دست خواهد یافت.


5. نتیجه‌گیری: عبور از نقاب صفات برای رسیدن به توحید مطلق

نقاب صفات نشان می‌دهد که شناخت خداوند از طریق صفات، اگرچه ضروری است، اما نباید مقصد نهایی باشد. بلکه عارف باید از این شناخت عبور کند تا به وحدت حقیقی ذات الهی برسد. به‌عبارت‌دیگر:

شناخت از طریق صفات، نقطه‌ی آغازین سلوک است، نه نهایت آن.
ذات الهی بسیط و نامحدود است و در هیچ صفتی محصور نمی‌شود.
سالک برای رسیدن به حقیقت مطلق باید از "حجاب صفات" عبور کند و به فنای در ذات برسد.

نتیجه نهایی:
تجلی صفات الهی، اگرچه نورافشانی می‌کند، اما همان‌گونه که نور شدید می‌تواند مانع دیدن خورشید شود، صفات نیز اگر مقصد نهایی تلقی شوند، مانعی برای درک حقیقت ذات الهی خواهند بود. ازاین‌رو، عارف باید از نقاب صفات عبور کند تا به حقیقت "وحدت مطلق" دست یابد.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۰۸
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی