رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

حجاب نورانی
نوری ز تجلای تو در جان دارم
اما ز حجاب نور، پنهان دارم
ای نور چرا پرده‌ شدی بر دل و جان؟
این اوج وصال است، ز جانان دارم

شرح هر مصرع رباعی "حجاب نورانی" به‌طور جداگانه

1. "نوری ز تجلای تو در جان دارم"

در این مصرع، شاعر از احساس نور الهی در درون خود سخن می‌گوید. "تجلای تو" اشاره به تجلی خداوند دارد، یعنی نور و حقیقت الهی که در جهان و در درون انسان ظاهر می‌شود. این نور الهی به قلب و جان شاعر نفوذ کرده است و او از تجلی این نور در درون خود آگاهی دارد.

2. "اما ز حجاب نور، پنهان دارم"

در این مصرع، شاعر بیان می‌کند که علی‌رغم اینکه نور الهی در درون او وجود دارد، اما به‌دلیل وجود "حجاب نور" نمی‌تواند این نور را به‌طور کامل مشاهده یا درک کند. حجاب نور به پرده‌ها و موانعی اشاره دارد که در مسیر اتصال انسان به حقیقت الهی وجود دارند و این حجاب‌ها باعث می‌شوند که انسان نتواند حقیقت را به‌طور کامل مشاهده کند.

3. "ای نور چرا پرده‌ شدی بر دل و جان؟"

در این مصرع، شاعر به‌طور مستقیم به نور الهی خطاب می‌کند و از آن می‌پرسد که چرا این پرده‌ها و حجاب‌ها بر دل و جان او افتاده است. این پرسش نشان‌دهنده جستجوی شاعر برای رسیدن به حقیقت و وصال با معشوق الهی است. شاعر از نور الهی می‌خواهد که علت پرده‌افتادن بر دل و جان او را بیان کند و به نوعی از نور می‌خواهد که این حجاب‌ها را بردارد تا بتواند به حقیقت نزدیک‌تر شود.

4. "این اوج وصال است، ز جانان دارم"

در این مصرع، شاعر اعلام می‌کند که در درون خود اوج وصال را حس می‌کند. "وصال" به معنای رسیدن به حقیقت و اتحاد با معشوق است. شاعر می‌گوید که در درون خود، در قلبش، این وصال و ارتباط با جانان (که در عرفان به خداوند اشاره دارد) را تجربه می‌کند. این مصرع به‌نوعی نشان‌دهنده پذیرش درونی شاعر از ارتباط با حقیقت الهی است، حتی اگر این ارتباط به‌طور کامل آشکار نشده باشد و هنوز پرده‌هایی وجود داشته باشد.


نتیجه‌گیری کلی:

شاعر در این رباعی به جستجوی درونی خود در راستای رسیدن به حقیقت الهی پرداخته است. او از نور الهی در دل خود سخن می‌گوید و از آن می‌خواهد که پرده‌های میان او و حقیقت را بردارد. این رباعی نمایانگر تضاد میان احساسات درونی وصال و وجود حجاب‌هایی است که مانع از دیدار کامل با حقیقت می‌شوند.

 

شرحی بر واژه عرفانی حجاب نورانی

 

حجاب نورانی در عرفان اسلامی

در عرفان اسلامی، مفهوم حجاب به موانعی اشاره دارد که مانع از درک و شهود حقیقت الهی می‌شوند. حجاب‌ها به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

  1. حجاب‌های ظلمانی: این حجاب‌ها ناشی از گناهان، شهوات، تعلقات دنیوی، غفلت و جهل هستند. آن‌ها مانع از درک و تقرب به خدا می‌شوند و شخص را در تاریکی نگه می‌دارند.
  2. حجاب‌های نورانی: این حجاب‌ها برخلاف حجاب‌های ظلمانی، از نور و کمالات معنوی نشأت می‌گیرند. اما با این حال، خود می‌توانند مانعی برای شهود حقیقت مطلق باشند.

حجاب نورانی چیست؟
حجاب‌های نورانی به دلیل مقاماتی مانند علم، معرفت، عبادات، کرامات، تجلیات اسمائی و حتی مقامات قرب شکل می‌گیرند. سالک ممکن است در این مقامات غرق شود و به جای توجه به حقیقت مطلق (ذات حق)، در این انوار متوقف بماند. این توقف باعث می‌شود که او حقیقت را در پرده‌ای از نور ببیند، نه در عین بی‌پرده‌گی و شهود کامل.

دیدگاه عرفای بزرگ درباره حجاب نورانی

ابن عربی و حجاب نورانی

محیی‌الدین ابن عربی در آثار خود، به ویژه در فتوحات مکیه و فصوص الحکم، توضیح می‌دهد که عارفان در مسیر سلوک خود از مراحل مختلفی عبور می‌کنند. یکی از این مراحل، مرحله‌ای است که شخص به تجلیات نورانی می‌رسد، اما این تجلیات می‌توانند حجاب باشند. ابن عربی اشاره می‌کند که حتی انوار الهی نیز می‌توانند بین سالک و حقیقت مطلق فاصله ایجاد کنند، زیرا نور، اگرچه روشنگر است، اما همچنان چیزی غیر از ذات حق است. بنابراین، سالک باید حتی از این انوار نیز گذر کند تا به فنای مطلق برسد.

مولانا و حجاب نورانی

مولانا نیز در مثنوی معنوی به این موضوع اشاره می‌کند که حتی علم و معرفت اگر به خودی خود هدف شوند، می‌توانند مانع از شهود حقیقت باشند. در داستانی از مثنوی، او توضیح می‌دهد که گاهی علم مانند چراغی است که مسیر را روشن می‌کند، اما اگر شخص به خود چراغ مشغول شود و هدف را فراموش کند، همین نور برای او تبدیل به مانع خواهد شد.

امام خمینی و دیدگاه‌های عرفانی او

امام خمینی (ره) نیز در آثار عرفانی خود، به ویژه در مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، به این موضوع پرداخته و تأکید کرده است که مقامات عرفانی، مکاشفات، علوم لدنی و حتی قرب الهی نباید باعث شود که سالک از حقیقت نهایی که ذات احدیت است، بازبماند. او می‌گوید که بسیاری از عارفان در این مقامات متوقف می‌شوند و به شهود کامل ذات حق نمی‌رسند.

چگونه می‌توان از حجاب نورانی عبور کرد؟

  1. محو شدن در ذات الهی (فنا فی الله)
    سالک باید در نهایت از تمامی مراتب عبور کند، حتی از نور، تا به مقام فنا فی الله برسد، جایی که دیگر هیچ حجابی بین او و خدا وجود ندارد.

  2. عدم توقف در مقامات معنوی
    هر مقامی که به سالک عطا می‌شود (چه علم، چه کشف و شهود، چه کرامات)، نباید او را به خود مشغول کند. بلکه باید آن‌ها را به‌عنوان ابزارهایی برای رسیدن به حقیقت بداند و نه هدف نهایی.

  3. توجه به حقیقت مطلق و ترک انانیت
    گاهی خود سالک، به دلیل توجه بیش از حد به حالات و مقامات خود، در حجابی از نور فرو می‌رود. اما اگر او انانیت را کنار بگذارد و خود را در دریای حقیقت غرق کند، از این حجاب نیز عبور خواهد کرد.

  4. عشق الهی
    عشق به خدا یکی از مهم‌ترین عواملی است که حجاب‌های نورانی را نیز می‌سوزاند. عاشق حقیقی حتی به تجلیات نیز توجه نمی‌کند، بلکه مستقیماً به اصل حقیقت متوجه است.

نتیجه‌گیری

حجاب نورانی از ظریف‌ترین موانع در مسیر عرفان است. بسیاری از سالکان گمان می‌کنند که رسیدن به علم لدنی، مکاشفات، کرامات یا تجلیات الهی نهایت مسیر است، اما در حقیقت، این‌ها خود می‌توانند حجاب‌هایی باشند که سالک را از ذات حق بازمی‌دارند. عبور از این حجاب‌ها نیازمند عشقی شدید به حقیقت، فنای کامل و عدم توقف در هیچ مقامی است. تنها در این صورت است که سالک می‌تواند به حقیقت مطلق دست یابد و به مقام بقاء بالله برسد.

  • ۰۳/۱۱/۰۸
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی