رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

 

شرحی بر واژه عرفانی بیت العتیق(کعبه)
بیت العتیق
دل جای خدا باشد و اسرار جهان
در سینه‌ی ما قبله‌ی نور است نهان
این کعبه‌ی جان است، اگر پاک شود
آن قبله‌ی یار است، بی‌هیچ گمان

 

شرح رباعی

در این رباعی، شاعر به مفاهیم عرفانی و معنوی پرداخته و با استفاده از تصاویر مذهبی و مفاهیم دینی، سعی کرده تا رابطه‌ی میان انسان، دل، و خداوند را به‌گونه‌ای زیبا و عمیق بیان کند. در اینجا هر مصرع را به تفصیل شرح می‌دهیم:


مصرع اول: دل جای خدا باشد و اسرار جهان

شاعر در این مصرع، دل انسان را به عنوان محل تجلی خداوند معرفی می‌کند. در باور عرفانی، دل انسان می‌تواند خانه‌ای برای نور الهی باشد و خداوند در دل‌های پاک تجلی می‌کند.

  • "دل جای خدا باشد" اشاره به این دارد که انسان می‌تواند در دل خود مکان مناسبی برای حضور خداوند بیابد، جایی که خداوند در آن سکونت می‌کند. این همان مفهوم توحید در دل است که در بسیاری از آموزه‌های عرفانی آمده است.
  • "و اسرار جهان" اشاره به این دارد که دل انسان نه تنها محل حضور خداوند است، بلکه ظرفیتی برای درک اسرار و حقایق جهان دارد. دل پاک می‌تواند به این اسرار دست یابد و علم باطنی را درک کند.

مصرع دوم: در سینه‌ی ما قبله‌ی نور است نهان

شاعر در این مصرع، سینه‌ی انسان را به عنوان قبله‌ای برای نور الهی معرفی می‌کند که در درون انسان نهفته است.

  • "قبله" معمولاً به مکان مقدس اشاره دارد که مسلمانان برای نماز به سوی آن می‌روند (کعبه در مکه). در اینجا، قبله به معنای مکان توجه و ایمان است، و شاعر اشاره می‌کند که در سینه‌ی ما نیز قبله‌ای از نور وجود دارد.
  • "نهان" بیان می‌کند که این قبله در دل انسان پنهان است و تنها با پاکسازی دل و روح است که می‌توان آن را یافت و درک کرد. این اشاره به این دارد که انسان باید از زنگارهای دنیوی و نفس فاصله بگیرد تا این نور در دلش ظاهر شود.

مصرع سوم: این کعبه‌ی جان است، اگر پاک شود

در اینجا، جان انسان به عنوان کعبه‌ای مقدس تشبیه شده است. در واقع، کعبه نماد پاکی و مکان تجلی خداوند است و شاعر می‌گوید که انسان نیز می‌تواند جان خود را به این شکل پاک کند تا خداوند در آن تجلی یابد.

  • "کعبه‌ی جان" به این معناست که جان انسان، همچون کعبه، محل تجلی خداوند است.
  • "اگر پاک شود" اشاره به پاکسازی دل از آلودگی‌ها و تعلقات دنیوی دارد. پاک شدن جان به معنای دوری از هرگونه گناه و تعلق به دنیای مادی است، و تنها در این حالت است که انسان می‌تواند کعبه‌ای برای خدا شود.

مصرع چهارم: آن قبله‌ی یار است، بی‌هیچ گمان

در این مصرع، شاعر تأکید می‌کند که زمانی که دل و جان انسان از آلودگی‌ها پاک شود، قبله‌ی یار (خداوند) در آن تجلی می‌کند و در آن لحظه، هیچ شکی در این تجلی باقی نمی‌ماند.

  • "قبله‌ی یار" اشاره به همان کعبه‌ی معنوی دارد که در دل انسان تجلی می‌کند. به عبارت دیگر، قبله‌ی واقعی و حقیقی همان یاری است که خداوند می‌باشد.
  • "بی‌هیچ گمان" بیانگر قطعیت و یقین در حضور خداوند است. زمانی که دل انسان پاک باشد، دیگر هیچ شکی در تجلی نور خداوند در آن وجود ندارد و انسان به یقین می‌رسد که خداوند در دل او حاضر است.

نتیجه‌گیری:

شاعر در این رباعی تلاش کرده است تا رابطه‌ی انسان با خداوند را از منظر عرفانی و درونی بیان کند. دل انسان، در این رباعی، نه تنها به عنوان مکانی برای حضور خداوند معرفی می‌شود، بلکه ظرفیتی برای درک اسرار جهان و تجلی نور الهی است. از این منظر، پاکسازی دل از تعلقات دنیوی و گناهان ضروری است تا انسان بتواند به یقین به خدا نزدیک شود و قبله‌ی یار را در درون خود بیابد.

این رباعی در تلاش است تا نشان دهد که انسان با پاکی دل، می‌تواند خانه‌ی خداوند باشد و در آن حضور حقیقت را درک کند.

 


چون دلبر تو خانه در این دل گزید
کعبه و بتخانه بدان سو دوید

مولانا در اینجا اشاره دارد که وقتی حقیقت الهی در دل سالک جای می‌گیرد، دیگر نیازی به جستجوی بیرونی نیست، بلکه کعبه‌ی حقیقی همان قلب عاشق است.

حافظ:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند

در اینجا، حافظ به شبی اشاره دارد که در آن به مقام بیت العتیق درونی رسیده و از قید و بندهای دنیوی رها شده است.

 

نتیجه‌گیری

در عرفان، بیت العتیق نه فقط یک مکان فیزیکی، بلکه نماد یک حقیقت روحانی است. این مفهوم به معانی زیر اشاره دارد:

  1. قلب عارف به عنوان محل تجلی خداوند
  2. رهایی از وابستگی‌های دنیوی و قیود نفسانی
  3. توجه از قبله‌ی ظاهری به قبله‌ی باطنی، یعنی حق تعالی
  4. رسیدن به مقام فنا و اتحاد با حقیقت

بنابراین، بیت العتیق حقیقی در درون سالک قرار دارد، و تا زمانی که او از شرک، هوای نفس و تعلقات مادی رها نشود، به حقیقت این بیت نخواهد رسید.

 

بیت العتیق؛ خانه‌ای فراتر از زمان

بیت العتیق، این خانه‌ی کهن و آزاد، نه تنها سنگ و گل و خاکی است که در میانه‌ی حرم امن الهی ایستاده، بلکه مفهومی است که در ژرفای جان سالکان راه حق ریشه دارد. این خانه، که در ظاهر قبله‌ی جسمانی انسان‌هاست، در حقیقت قبله‌ی روحانی و دل‌های عاشقان است؛ خانه‌ای که نه در مکان می‌گنجد و نه در زمان محدود می‌شود، بلکه در هر قلبی که از زنگار تعلقات رهایی یابد، تجلی می‌کند.

کعبه را «عتیق» خوانده‌اند، چرا که از مالکیت هر کس آزاد است، از وابستگی به هر قدرتی رهاست و از هر تعلقی پاک. در عرفان، این آزادی نه تنها ویژگی کعبه‌ی ظاهری، بلکه شرطی برای خانه‌ی دل است. دلی که به هزاران بند و حصار دنیا بسته باشد، هرچند به طواف کعبه رود، هنوز در بتخانه‌ای از اوهام ساکن است. اما دلی که از قیدها و زنجیرها گسسته، خود کعبه‌ای است که فرشتگان در آن طواف می‌کنند.

"لَا تَسَعُنِی أَرْضِی وَلا سَمَائِی، وَلَکِنْ یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ"
(نه آسمان من و نه زمین من مرا در بر می‌گیرد، اما قلب بنده‌ی مؤمنم مرا در خود جای می‌دهد.)

این حدیث قدسی اشاره‌ای است به اینکه حقیقت بیت العتیق، در درون انسان نهفته است. همان‌گونه که عارفان گفته‌اند، "خانه‌ی کعبه یک سنگ‌ و گل است، کعبه‌ی جان مقام دل است." سالکی که خانه‌ی درونش را از بت‌های نفس و خواهش‌های زودگذر بزداید، خود به بیت العتیق تبدیل می‌شود؛ قبله‌ای که دیگر نیازی به طواف ندارد، چرا که معشوق در آن ساکن شده است.

پس طواف حقیقی نه تنها گرداگرد خانه‌ای از سنگ، بلکه سفری است به درون، حرکتی از ظاهر به باطن، از خاک به افلاک، از نفس به عشق. و آن‌گاه که این سفر پایان یابد، دیگر فرقی میان خانه و زائر نمی‌ماند؛ عارف خود، بیت العتیق می‌شود، جایی که حق در آن تجلی می‌کند و انوار عشق در آن می‌درخشد.

بیت العتیق را در بیرون می‌جوییم، اما حقیقت آن در درون ماست. آیا این بار که به طواف برخیزیم، راه را خواهیم یافت؟

 

 

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی



 

 

  • ۰۳/۱۱/۰۸
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی