رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی مقام خوف


مقام خوف
هر شب ز گناه خویش، گریان هستم
در وادی خوف حق، پریشان هستم
امید من از خدای هستی باقی‌ست
از نفس و گناه خود پشیمان هستم

 

 

مقام خوف

این رباعی به موضوع خوف از خداوند و پشیمانی از گناهان پرداخته است و حالتی از ترس و تضرع در برابر خداوند را توصیف می‌کند. در ادامه، به شرح دقیق هر مصراع پرداخته می‌شود:


1. هر شب ز گناه خویش، گریان هستم

  • این مصراع بیانگر حالت توبه و پشیمانی است. سالک یا فردی که در مسیر خوف از خدا قدم برداشته، هر شب از گناهان خود ناراحت و اندوهگین است و دلش از نافرمانی‌هایی که در طول روز مرتکب شده، گریه می‌کند. این گریه نشان‌دهنده‌ی درک و آگاهی از خطاهای خود و تمایل به جبران آن‌ها است.

2. در وادی خوف حق، پریشان هستم

  • در این مصراع، "وادی خوف حق" به معنای مرحله‌ای در سلوک عرفانی است که فرد در آن احساس ترس و نگرانی از خداوند دارد. سالک در این مرحله از سلوک، با شکست‌های درونی و ترس از عدم رضایت خدا دست و پنجه نرم می‌کند. این پریشانی ناشی از حس گناهکاری و آگاهی از ناتوانی خود در برابر عظمت خداوند است.

3. امید من از خدای هستی باقی‌ست

  • در این بخش، امید به رحمت الهی مطرح می‌شود. فرد در حالی که از گناهان و خطاهای خود پشیمان است، هنوز امید خود را از خداوند نمی‌برد. خداوند در اینجا به عنوان مظهر رحمت و بخشندگی معرفی می‌شود که سالک می‌تواند به لطف و کرم او امیدوار باشد. این امید به رحمت الهی، عامل قوت قلب برای ادامه مسیر است.

4. از نفس و گناه خود پشیمان هستم

  • این مصراع، نشان‌دهنده‌ی پشیمانی از گناهان و نافرمانی‌ها است. سالک به درستی می‌فهمد که منبع اصلی خطاها، نفس انسانی است که به طور طبیعی گرایش به خودخواهی، غرور و گناه دارد. این فرد به خاطر گناهان خود از خداوند پوزش می‌طلبد و از اعماق دل از رفتارهای گذشته خود پشیمان است.

نتیجه‌گیری

این رباعی در مجموع به تبیین مراحل مختلف مقام خوف می‌پردازد:

  1. آگاهی از گناه و پشیمانی از آن
  2. حالت پریشانی و ترس از خداوند
  3. امید به بخشش الهی
  4. توبه و بازگشت به خداوند

رباعی به زیبایی نشان می‌دهد که خوف در عرفان اسلامی نه تنها از ترس از عذاب است، بلکه از آگاهی از فاصله انسان از خداوند و امید به رحمت و بخشش الهی نیز نشأت می‌گیرد.

 

مقام خوف در عرفان اسلامی

خوف یکی از مقامات مهم سلوک عرفانی است که در کنار رجاء (امید) مسیر تکامل روحانی سالک را تشکیل می‌دهد. در عرفان اسلامی، خوف به معنای ترس از عظمت و جلال الهی، بیم از عواقب گناهان، و هراس از دوری از خداوند است. این ترس، برخلاف ترس‌های دنیوی که اغلب منجر به فرار از شیء مورد ترس می‌شوند، در عرفان موجب قرب و توجه بیشتر به خداوند می‌گردد.


۱. معنای خوف در عرفان

خوف در اصطلاح عرفانی، احساسی عمیق از بیم و نگرانی نسبت به وضعیت روحی خود در برابر خداوند است. این ترس از چند جهت معنا می‌یابد:

  • خوف از عذاب الهی: سالک در مراحل ابتدایی سلوک، به دلیل آگاهی از گناهان و ناپاکی‌های درونی، از مجازات الهی می‌ترسد.
  • خوف از حجاب و دوری از خدا: در مراحل بالاتر، عارف نه فقط از عذاب، بلکه از محرومیت از قرب الهی می‌هراسد. این خوف نتیجه معرفت بیشتر به حقیقت هستی و عشق به خداوند است.
  • خوف از عظمت و جلال الهی: در اوج عرفان، خوف دیگر ناشی از گناه نیست، بلکه حاصل درک ناتوانی محض انسان در برابر ذات بی‌کران خداوند است.

۲. تفاوت خوف عام و خوف خاص

عرفا خوف را به دو نوع عام و خاص تقسیم می‌کنند:

  1. خوف عام (خوف از عذاب): این همان ترسی است که افراد معمولی از جهنم و مجازات‌های اخروی دارند.
  2. خوف خاص (خوف از دوری از خدا): این نوع خوف مخصوص سالکان راه حق و عارفان است که از حجاب و فاصله افتادن بین خود و خدا بیم دارند.

عارفان معتقدند که خوف عام مانند ترس بنده از مجازات پادشاه است، اما خوف خاص مانند بیم عاشق از آن است که مبادا از معشوق خود دور شود.


۳. جایگاه خوف در سلوک عرفانی

مقام خوف در مسیر سلوک، نقش تزکیه و تهذیب نفس را ایفا می‌کند و باعث می‌شود سالک با دقت و مراقبه، از گناهان و لغزش‌ها دوری کند. امام محمد غزالی در احیاء علوم‌الدین خوف را از ویژگی‌های عارفان حقیقی می‌داند که باعث شکستن غرور نفس و تقویت اخلاص می‌شود.

مهم‌ترین آثار خوف در سلوک عرفانی عبارتند از:

  • ایجاد اخلاص در عبادات
  • جلوگیری از غفلت و خودبینی
  • تقویت حالت مراقبه و محاسبه نفس
  • برانگیختن عشق و شوق بیشتر به خداوند

۴. رابطه خوف و رجاء

در عرفان، خوف و رجاء دو بال پرواز سالک به سوی خداوند هستند. خوف بدون رجاء باعث یأس و نومیدی می‌شود، در حالی که رجاء بدون خوف ممکن است غرور و خودفریبی ایجاد کند. لذا عرفا تأکید دارند که سالک باید میان این دو تعادل برقرار کند:

  • اگر خوف غالب باشد، ممکن است سالک را به ناامیدی و افسردگی بکشاند.
  • اگر رجاء بیش از حد باشد، ممکن است باعث بی‌پروایی و ترک عبادت شود.

بایزید بسطامی دراین‌باره می‌گوید:
"خوف، سالک را از گناه دور می‌کند و رجاء، او را به درگاه الهی امیدوار نگه می‌دارد."


۵. درجات خوف از دیدگاه عرفا

۱. خوف ابتدایی: ترس از عذاب و کیفر گناه که در مرحله نخست سلوک وجود دارد.
۲. خوف متوسط: نگرانی از اینکه اعمال و عبادات مقبول درگاه الهی نباشد.
۳. خوف عالی: ترس از آنکه مبادا توجه خداوند از سالک برداشته شود، حتی اگر هیچ گناهی مرتکب نشده باشد.

مولانا در مثنوی می‌گوید:
"ترس از دوزخ بود بر عامیان / ترس از حق، بر خاص زاهدان"
یعنی مردم عادی از جهنم می‌ترسند، اما عارفان از دوری از خداوند بیم دارند.


۶. نتیجه‌گیری

مقام خوف در عرفان، از ارکان اساسی سلوک است که سالک را به تزکیه نفس، ترک گناه، مراقبه و خلوص نیت وامی‌دارد. اما خوف باید همراه با رجاء باشد تا سالک را از افراط در یأس و ناامیدی حفظ کند. در نهایت، خوف حقیقی باعث عشق و اشتیاق بیشتر به خداوند می‌شود و سالک را به مقام امن و طمأنینه می‌رساند، جایی که دیگر ترس از عذاب نیست، بلکه فقط شوق وصال باقی می‌ماند.

 

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

 

  • ۰۳/۱۱/۰۷
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی