رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۷۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

روز رستاخیز

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
ابیات : ۱۶۸۹ تا ۱۶۹۲
روز رستاخیز

پیشه‌ها و خلقها همچون جهاز
سوی خصم آیند روز رستخیز
پیشه‌ها و خلقها از بعد خواب
واپس آید هم به خصم خود شتاب
پیشه‌ها و اندیشه‌ها در وقت صبح
هم بدانجا شد که بود آن حسن و قبح
چون کبوترهای پیک از شهرها
سوی شهر خویش آرد بهرها

مولانا می گوید، بعد از پایان شب و فرا رسیدن روز، گویا روز رستاخیز شده است و افراد مشغول کار و جنب و جوش می شوند.با پدید آمدن روز، افکارها و اندیشه ها به حرکت در می آیند.انسان ها مثال ساحل و اندیشه ها مثال کشتی را دارند.هر کسی با توجه به شغل و حرفه ای که دارد، در روز رستاخیز کشتی او به طرف ساحل حرکت می کند.
روز رستاخیز، به روز قیامت هم گفته می شود.در آن روز همه از خانه گور بیرون می آیند.اما در رستاخیز دنیوی، هر کسی از خانه خود با روز شدن بیرون می آید.در رستاخیز دنیوی، افکار و اندیشه فرد دررابطه با حرفه فرد یاد آوری می شود.در روز قیامت نیز اعمال دنیوی ما آشکار می شود.
انسانها بعد از بیداری از خواب،اخلاق و صفات و افکار فرد برگشت می کند.اندیشه ها و پیشه های افراد با خواب رفتن کنار گذاشته می شود.صبحدم که فرا می رسد و بیدار می شوند، تمام خلقیات و اندیشه ها بر می گردند.
مولانا می گوید اندیشه های ما همانند کبوتر های نامه رسان هستد که با خوابیدن ما متفرق می شوند و به شهرهای خود می روند.صبح که می شود آنها بر می گردند و نامه های خود را می آورند.

حج تجلی گاه روز محشر است
خود مثالی از سرای دیگر است 
طوف و قربانی ز حج اصغر است
طوف حق اما ز حج اکبر است

دکتر علی رجالی
@alirejali


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قدرت خدای متعال


قدرت حق بی حد و بی انتهاست

هر که با حق نیست،در رنج و بلاست

قدرت ما از خدای بی نیاز

قدرت او بین که در دست ولاست

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قدرت حق تعالی

قدرت ما از خدا و قدرت حق بی حد است

قدرت یزدان بود ذاتی و آن کار آمد است

قدرت ما اکتسابی باشد و از ما که نیست

قدرت ما در زوال و قدرت حق سرمد است



  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

صاحبان جسم و دل

 باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
ابیات : ۱۶۸۰ تا ۱۶۸۸
صاحبان جسم و جان

صاحب ده پادشاه جسمهاست
صاحب دل شاه دلهای شماست
فرع دید آمد عمل بی‌هیچ شک
پس نباشد مردم الا مردمک
من تمام این نیارم گفت از آن
منع می‌آید ز صاحب مرکزان
چون فراموشی خلق و یادشان
با ویست و او رسد فریادشان
صد هزاران نیک و بد را آن بهی
می‌کند هر شب ز دلهاشان تهی
روز دلها را از آن پر می‌کند
آن صدفها را پر از در می‌کند
آن همه اندیشهٔ پیشانها
می‌شناسند از هدایت خانها
پیشه و فرهنگ تو آید به تو
تا در اسباب بگشاید به تو
پیشهٔ زرگر به اهنگر نشد
خوی این خوش‌خو با آن منکر نشد

مولانا می گوید که کدخدای یک ده بر جسم شما حکمفرمایی می کند و نه دل شما.اما اولیای الهی بر دلهای شما حکومت می کنند. شاخه های یک درخت فرع و ریشه آن اصل است.جسم شما هم فرع است و دلهای شما اصل می باشد.اعمال شما در زندگی فرع است.اصل اندیشه و نطر و دیدگاه شما به جهان هستی است.بقول مولانا مردم بدون مردمک، یعنی دید، وجود ندارند.اولیای الهی هستند که هدایت مردم به سوی رستگاری را بعهده دارند.چنانچه انسانها بدون هادی باشند، نابود می شوند.
مولانا می گوید من بیش از این نمی توانم نقش پیامبران و اولیای الهی را برای مردم ذکر کنم.اینان صاحبان قدرت و حکمرانان عالم هستی به اذن خدای متعال هستند.اولیای الهی حتی بر افکار شما می توانند حکومت کنند بطوریکه موضوعی را از ذهن شما پاک کنند و شما نتوانید به خاطر آنرا بیاورید.
مولانا می گوید اولیای الهی بر دلهای مردم حکومت می کنند و خداوند بر دلهای اولیای الهی حکمفرمایی می کند.خداوند صد ها افکار خوب و بد را هر شب از اذهان اولیای الهی پاک می کند.البته خطا های ما با خطا های اولیای الهی متفاوت است.خداوند شبها ظرف وجودی اولیای الهی را خالی می کند و در روز آنرا پر از گهرهای گرانبها می کند.
انسانها، افکاری که در شب داشتند، روز به خاطرشان می آید تا آنها را عملی کنند.هنر هر فرد به خود فرد منعکس می گردد و نه غیر آن .مثلا حرفه و هنر یک زرگر به ذهن یک آهنگر برای شغلش ظهور پیدا نمی کند.مولانا می خواهد بگوید که خداوند است که به اذهان هر فرد حرفه او را یاد آوری می کند.همچنین خلق نیکو پیش یک انسان خوش اخلاق تجلی پیدا می کند و نه انسانهای بد اخلاق.لذا اگر می خواهیم هدایت الهی به طرف ما آید، در ابتدا ّباید زمینه آنرا با اعمال و گفتار و کردار خود فراهم نمائیم.

هفت شهر عشق چون پیموده شد
سر به خاک دوست هر دم سوده شد
جان رها شد،گر ز بند نفس پست
دل ز عصیان و غضب آسوده شد

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قدرت انبیا

عزت و شوکت از آن کبریاست
قدرت و حکمت برای اولیاست
اولیا را می دهد قدرت خدا
قدرت حق ذاتی و بی انتهاست

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قدرت اولیای الهی

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
ابیات : ۱۶۷۰ تا ۱۶۷۴
قدرت اولیای الهی

اولیا را هست قدرت از اله
تیر جسته باز آرندش ز راه
بسته درهای موالید از سبب
چون پشیمان شد ولی زان دست رب
گفته ناگفته کند از فتح باب
تا از آن نه سیخ سوزد نه کباب
از همه دلها که آن نکته شنید
آن سخن را کرد محو و ناپدید

مولانا در ابیات قبلی گفت که سخن همانند تیری می ماند که از کمان خارج می شود و آثار این پرتاب دیگر در اختیار انسان نیست.اما اولیای الهی به خاطر قدرت الهی که در اختیار دارند، قادرند که اثرات یک سخن گفته شده را بی تاثیر کنند.
مولانا می گوید اگر اولیای الهی از نتیجه یک عملی خوشایند نباشند،می توانند با تصرف در آن عمل، آنرا از خاصیت و تاثیر بیندازند.گویند حافظ یک بیت شعری گفته بود که عوام برداشت می کردند که حافظ به معاد اعتقادی ندارد.حافظ پیش یکی از اولیای الهی می رود و خواهان عملی برای بی اثر کردن این بیت شعر می شود.آن عارف پیشنهادی می کند که با آوردن یک بیت قبل از آن بیت ، مفهوم بیت بعدی را به آن برگردد.لذا با گفتن اشعار زیر خود را از تهمت مبرا می کند.

این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می‌گفت
بر در میکده‌ای با دف و نی ترسایی
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پی امروز بود فردایی
خداوند بخاطر قدرتی که در اختیار اولیای الهی قرار داده است.آنان می توانند از اثر بخشی سخنی جلوگیری کنند.گویا همانند اینکه حرفی گفته نشده است ، بطوریکه گوینده و شنونده دچار آسیبی نگردند.حتی این امکان دارد که سخن شنیده از کسی را به فراموشی بسپارند.لذا مثل این است که تیری از کمان خارج نشده و در تیردان قرار دارد.

نیست آثار عمل دست بشر
هر عمل دارد مزایا و خطر
حق دهد پاداش و اجر هر عمل
نقش ما در ابتدا دارد اثر

دکتر علی رجالی
@alirejali






  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

نقش حق

نیست آثار عمل دست بشر
هر عمل دارد مزایا و خطر

حق دهد پاداش و اجر هر عمل

نقش ما در ابتدا دارد اثر

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

آثار عمل

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
ابیات : ۱۶۶۲ تا ۱۶۶۹
آثار عمل

فعل را در غیب اثرها زادنیست
و آن موالیدش بحکم خلق نیست
بی‌شریکی جمله مخلوق خداست
آن موالید ار چه نسبتشان به ماست
زید پرانید تیری سوی عمرو
عمرو را بگرفت تیرش همچو نمر
مدت سالی همی زایید درد
دردها را آفریند حق نه مرد
زید رامی آن دم ار مرد از وجل
دردها می‌زاید آنجا تا اجل
زان موالید وجع چون مرد او
زید را ز اول سبب قتال گو
آن وجعها را بدو منسوب دار
گرچه هست آن جمله صنع کردگار
همچنین کشت و دم و دام و جماع
آن موالیدست حق را مستطاع

هر کاری که انسان در عالم طبیعت انجام می دهد در عالم معنا و عالم حقیقی، که بر ما پوشیده است، دارای اثر و آثاری می باشد.بعبارت دیگر هر عملی دارای اثر و نتایجی می باشد.این آثار و موالید دیگر در اختیار ما نیست.همانند بازی دو مینو،افتادن اولی بوسیله شما انجام می گردد ولی بقیه آنها در اختیار شما نیست.بعنوان مثال شما سخنی را می گوئید، ولی تبعات و آثار سخن شما دیگر در اختیار شما نیست.
مولانا می گوید،نقش شما در ابتدای هر عملی است، اما نقش خدا در آثار عمل شماست و تنها خداوند از آثار عمل شما آگاه است و نقش دارد.اگر چه در ابتدا پدید آورنده این عمل شما هستید و آثار این عمل به شما نسبت داده می شود.اما دیگر شما در خلق آثار نقشی ندارید و تنها خداوند در خلق آن نقش دارد.خداوند تنها تاثیر گذار امور است.
برای مثال شما به یک نفر تیری پرتاب می کنید.چنانچه تیر به هدف بخورد.او را برای مدتها زمین گیر می کنید و او دچار درد و عذاب می گردد.لذا شما با عملتان موجب مشکلاتی می شوید که در اختیار شما نیست.این مشکلات دیگر در اختیار پرتاب کننده تیر نمی باشد.حتی نمی داند که چه عواقبی برای فرد ایجاد کرده است.
مولانا برای اینکه ثابت کند که تیر انداز در آثار پرتاب تیر دیگر نقش ندارد، می گوید فرض کنید تیر انداز پس از پرتاب تیر به هلاکت رسید.آیا مردن او در کاهش یا افزایش فرد تیر خورده تاثیر دارد؟بدیهی است که بی تاثیر است.لذا خداوند است که میزان درد و زمان درد را مشخص می کند و نه تیر انداز.کسی که مرده است دیگر زاینده اثر نیست.
مولانا می گوید، چنانچه فرد تیر خورده بمیرد.ما شخص تیر انداز را مقصر می دانیم.در صورتی که مردن فرد در اختیار پرتاب کننده تیر نمی باشد.برای مثال دو نفر شغلی یکسان را راه اندازی می کنند.یکی سود زیاد و دیگری سود کم بدست می آورد.لذا یک عمل دارای آثار گوناگون است.این نشان می دهد که نتایج امور در اختیار مانیست.
مولانا می گوید ،سایر امو چون کشاورزی، زناشویی نیز دارای موالیدی هستند.اما خداوند است که در اثر بخشی نتایج موثر است.

دل اگر رنجیده شد، کی مى توان ترمیم کرد
آدمی چون رانده شد، کی مى  شود تعلیم کرد
در جوار حق شدن، تسلیم شرط لازم است
روح و جان یاغی بود، کی میتوان تسلیم کرد

دکتر علی رجالی
alirejali





  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

آزادی

طوطی دلم در این قفس زندانی است
در فکر رهایی خود از خود بینی  است

دل کرده مرا اسیر خود هر شب و روز

آزادی ما از این قفس حق خواهی است


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

گوهر جان

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
ابیات : ۱۶۵۸ تا ۱۶۶۱
گوهر جان
نکته‌ای کان جست ناگه از زبان
همچو تیری دان که آن جست از کمان
وا نگردد از ره آن تیر ای پسر
بند باید کرد سیلی را ز سر
چون گذشت از سر جهانی را گرفت
گر جهان ویران کند نبود شگفت

مولانا می گوید سخنی که از دهان خارج می شود ،همانند تیری است که از کمان رها می گردد و قابل برگشت نیست.حرف هم اگر بر زبان جاری شد، اثر خود را می گذارد .
مولانا می گوید تا وقتی سخنی گفته نشده قابل مهار کردن در دهان می باشد.اما همینکه از دهان خارج می سود ،همانند سیل می ماند که قابل کنترل نیست و به هر جهت می رود.همانطوریکه سیل ویرانگر است، سخنان بی مورد نیز اختلاف برانگیز و آشوب به پا می کند.
امیر المومنین علی (ع) می فرمایند مهار حرف و سخن تا زمانی که بیان و اظهار نشود در اختیار تو می باشد.هر وقت که بخواهی می توانی اظهار نمائی.اما اگر گفتی دیگر از مهار تو خارج می شود.آن سخن است که تو را به جهات گوناگون می کشاند.همانطوریکه انسان چیزهای با ارزش خود را مخفی و پنهان می کند.باید حرف و سخن خود را پشت زبان مخفی کند.در صورت صلاحدید در حد ضرورت بیان کند.

تا سخن مخفی بود، مرجان توست
گفتن بی جا ، بلای جان توست
تا توانی در بیان اندیشه کن
گر ادا شد هر سخن، خسران توست

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی