باسمه تعالی
سرور آزادگان
باسمه تعالی
پروردگار
خدای متعال(۱)
امید بینوایان و خلایق کردگار است
صفای روح و جانت در نیایش در قرار است
خوشا آنان که دائم در تلاش و کسب تقوا
بهای دلربایی در ریاضت در مطار است
....
خدای متعال(۲)
دلیل جانفشانی ، در تعبد در شعار است
هر آن کس کس شود ، کامل شود ، محبوب یار است
عبادت را بود اهداف خلقت ، آفرینش
شفای جان و دلها در عبادت در جوار است
سراینده
دکتر علی رجالی
امام حسین
امام حسین(۱)
بر گلوی ماه تابان ، تیغ بران خنجر است
زاده ی زهرای اطهر ، خون یزدان بی سر است
سر جدا از پیکر و آغشته در خون گوهری
از غم شاه شهیدان ، تا قیامت محشر است
امام حسین(۲)
از جفای کوفیان ، فرزند زهرا بی سر است
سم اسبان بی محابا ، روی نعش و پیکر است
سر جدا شد از قفای حضرت و خولی ببرد
چون که او خواهان پاداش یزید کافر است
امام حسین(۳)
قلب یاسین شد شهید و دخت زهرا یاور است
می کند رسوا عدو را، ناطقی چون مادر است
خطبه های دخت زهرا همچو خاری در گلوست
زینب غم دیده در سوگ و فجایع سرور است
امام حسین(۴)
رفت بر بالای نیزه ، شمس رخشان ، سرور است
قاری قرآن به نی رفت ، ماه تابان ، بی سر است
تا قیامت جن و انسان ها، عزادار و غمین
در تنور خانه ی خولی ، سری بی پیکر است
امام حسین(۵)
شهسوار و مرد میدان ، یکه تاز و برتر استت
در مصاف کوفیان و شامیان ، چون حیدراست
تا که احیا دین حق گردد ، ز دست قاسطین
شهسوار ملک یزدان ، شیر غران ، داور است
امام حسین(۶)
سرور آزادگان و خسرو دین ، رهبر است
از برای امر و نهی کافران ، بی یاور است
لیک مهدی آید و دنیا گلستان می شود
یاد او در جشن و حرمان ، همچنان در خاطر است
امام حسین(۷)
خسرو کون و مکان ، فرزند مولا ، شهپر است
او که در راه پدر کوشا و همچون رهبر است
دین احمد را کند احیا ، چو جدش مصطفی
جای اسماعیل می گردد ذبیح و انور است
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
سوگ حضرت زهرا(س)
بی تامل ، اسوه ی حجب و حیا را می زنند
بهر دنیا ، همسر شیر خدا را می زنند
تا خلافت را بدست آرند ، با مرگ نبی
بی محابا ، عصمت آل عبا را می زنند
بین آن دیوار و در ، خیرالنسا را می زنند
روز روشن با لگد ، شمس الضحی را می زنند
داد غیرت می زنند و لاف دین ، نامحرمان
بی محابا ، دختر بدر الدجی را می زنند
بی شرف ها ، یادگار مصطفی را می زنی
بی مروت ، نور چشم مرتضی را می زنی
از برای قدرت چند روزه ی دنیا چنین
مظهر نور و صفا ، شمس الضحی را می زنی
شامیان ، صاحب عزا فرزند زهرا می زنند
در مسیر شام و کوفه ، دخترش را می زنند
می زنند با سنگ و چوب و نیزه ها بر غافله
بی شرف ها ، سرور اهل سجایا می زنند
آبروی عالم و الگوی انسان ها زدنند
مشعل و سرچشمه ی جوشان دریا را زدنند
سقط کردند محس زهرا ز میخ پشت در
با لگد از پشت در بر پهلوی زهرا زدنند
در زمین نینوا ، در قتلگه ، مولا زدنند
شمر ملعون سر جدا بنمود ، بی پروا زدنند
قلب زینب خون شود از طشت و از داغ حسین
بر لبان نور هستی ، چوب خیزر را زدنند
سراینده
دکتر علی جالی
باسمه تعالی
ضیافت
ضیافت(۱)
عجب ماهی است این ماه ضیافت
مه قرآن و ترتیل و تلاوت
بود ماه نیاز و ذکر و احیا
کند ما را به سوی حق هدایت
ضیافت(۲)
عجب ماهی است این ماه هدایت
مه احسان و ایثار و ریاضت
بود ماه خدا و ماه پاکی
شده ابلیس در بند واسارت
ضیافت(۳)
عجب ماهی است این ماه عبادت
مه ارض و سما و قدر و رحمت
بود ماه خدا و عشق و تقدیر
دهد آرامش و صبر و طهارت
ضیافت(۴)
عجب ماهی است این ماه اجابت
شب قدر است و انواع کرامت
گناهان می شود بخشوده این ماه
نصیب شاه دین گشته شهادت
ضیافت(۵)
عجب ماهی است ماهی پر ز حکمت
مه پاکی نفس است و طهارت
بخوانند جوشن و ادعیه ها چند
شب قدر است و تقدیر و سعادت
ضیافت (۶)
عجب ماهی است این ماه عنایت
مه قدر است و پاکی و کرامت
شود اعمال ما مقبول یزدان
که پایانش بود عید و رضایت
ضیافت(۷)
عجب ماهی است ماه عشق و رخصت
مه خود سازی و انوار حکمت
عجب ادعیه ای خوانند ، این ماه
بود نام خدای جان و خلقت
ضیافت(۸)
عجب ماهی است این ماه اجابت
بود امید انسان ها به رحمت
به سر قرآن نهند و آن نشانه است
که فهم و درک آن دارد سعادت
ضیافت(۹)
عجب ماهی است این ماه شفاعت
بود سی روز مهمانی ، عنایت
شود روح بشر مهمان یزدان
گناهان را خدا بخشد ز رحمت
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
بارگاه امام رضا(ع)
امام رضا(۱)
زاده ی موسی ابن جعفر نور چشم حیدر است
او بود شمس الشموس و نور حق را مظهر است
ملجا درماندگان است و پناه بی کسان
چنگ زن بر مرقدش ، زیرا شفیع محشر است
امام رضا(۲)
هشتمین ماه ولایت ، قدسیان را سرور است
بارگاه حضرتش ، آرام بخش مضطر است
مامن دلدادگان است و پناه مردمان
این سرای دل ربا ، همچون بهشت انور است
امام رضا(۳)
بارگاه هشتمین اختر ، سرای دیگر است
هر کجای صحن و ایوانش سراسر زیور است
مرکز امن و امان است این سرای دلپذیر
گنبد و گلدسته اش پوشیده از سیم و زر است
امام رضا(۴)
ضامن آهو رضا باشد ، شفیع محشر است
در دو عالم منجی است و زاده ی پیغمبر است
سجده گاه شیعیان از خاک مدفون ولاست
تربت پاکش معطر ، همچو مشک و عنبر است
امام رضا(۵)
هشتمین شمس رسالت ، همچو در و گوهر است
مرقد پاک و ظریحش ، دیدگان را افسر است
باعث ایجاد هستی ، حضرت سلطان طوس
جمله معصومین ، امام و مقتدای برتر است
امام رضا(۶)
شوق دیدار و وصالت بر زبان و در سر است
مرغ جانم می کند فریاد ، بی بال و پر است
هر دل بشکسته می گردد روانه سوی طوس
چون امید و شافع هر بینوایی اکبر است
امام رضا(۷)
بارگاهت همچو رضوان بی نظیر و طاهر است
قطره های اشک زوارت ، بسان گوهر است
هست سقاخانه ات سر چشمه ی حوض برین
آب آن آب حیات است و ز حوض کوثر است
امام رضا(۸)
بارگاه زاده ی زهرا ، جلال کشور است
این سرای حجت حق و شفیع و داور است
به چه زیبا منظری دارد سرای دلگشا
من نمی دانم بهشت است یا سرای دیگر است
امام رضا(۹)
چون رضا علمش ز حق است و حکیمی قادر است
در مصاف اهل دانش ، در بلاغت برتر است
عالمان دین عیسی می شوند تسلیم حق
گنج اسرار خدا و مقتدا و رهبر است
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
امالمصائب
حضرت زینب
حضرت زینب(۱)
حضرت ام المصائب ، دخت حیدر ، یاور است
بر فراز تل زینب ، شیر غران ، ناظر است
شاهد قتل حسین و رهروان است یک به یک
راوی اعمال دون بر پیکر و بر لشکر است
حضرت زینب(۲)
مظهر الطاف یزدان، گنج ایمان، حاضر است
خطبه هایش در مصاف دشمنان چون مادر است
می کند رسوا یزید کینه توز و فتنه گر
شیر غران خار چشم اشقیای کافر است
حضرت زینب(۳)
راز دار حی سبحان، دخت زهرا ، شاهد است
روزها چون شیر میدان و شبان چون عابد است
کاروان اهل بیت مصطفی را رهبر است
در فداکاری سر آمد ، در عبادت زاهد است
حضرت زینب(۴)
همره شاه شهیدان ، ماه تابان ، اختر است
در سفر ها زینب کبری حضور و یاور است
شرط عقد است این چنین قول و قراری از نخست
حضرت زینب عمل کرده به پیمان ، سرور است
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
حضرت زینب
شیر غران
دخت حیدر شیر غران، زینب است
همره شاه شهیدان ، زینب است
نور چشم مصطفی و مرتضاست
اوستاد دین و قرآن ، زینب است
کوه صبر
مظهر الطاف یزدان ، زینب است
راز دار حی سبحان ، زینب است
خار چشم ظالمان و اشقیاست
کوه صبر و گنج ایمان، زینب است
شام غریبان
همره شام غریبان، زینب است
کودکان را ماه تابان ، زینب است
در شبان تار کوفه همچو ماه
راوی و استاد قرآن ،زینب است
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
ماه رمضان
رمضان(۱)
رمضان ماه نزول است و تلاوت
رمضان ماه خدا باشد و رحمت
که گناهان شده بخشوده ز حکمت
رمضان ماه سرور است و عبادت
رمضان(۲)
رمضان ماه فطور است و سخاوت
رمضان ماه دل و ماه ریاضت
که شود باعث تقوی و سلامت
رمضان ماه نجات است و هدایت
رمضان(۳)
رمضان ماه شب و ماه حلاوت
رمضان ماه خود و ماه سعادت
که دعا گشته در این ماه اجابت
شده ابلیس در این ماه اسارت
رمضان(۴)
رمضان ماه علی است و ولایت
رمضان ماه لقا است و کرامت
به علی گشته در این ماه خیانت
که نصیب شه دین گشت شهادت
رمضان(۵)
رمضان ماه گذشت است و عنایت
بود امید مسلمان به شفاعت
که به مهمانی حق گشته ای دعوت
رمضان ماه خود و ماه سعادت
رمضان(۶)
رمضان ماه شکور است و جماعت
رمضان ماه عطا است و بشارت
شده احیا در این ماه روایت
که در این خاتمه عید است و سعادت
رمضان(۷)
رمضان ماه مشیر است و عدالت
رمضان ماه ظهور است و حکومت
شده اعمال در این ماه حکایت
که دعا بهر فرج گشته اشا رت
رمضان(۸)
رمضان ماه گذشت است و اطاعت
که شود صلح اگر هست عداوت
رمضان ماه رجوع است و اجابت
که گنه کار شود بنده اگر هست ندامت
رمضان(۹)
رمضان ماه حساب است و ندامت
بود امید هر انسان به عبادت
رمضان ماه زکات است و حمایت
که در این ماه بود فطر صیانت
رمضان(۱۰)
رمضان ماه جهاد است و ریاضت
که مسلمان شده سی روز ضیافت
رمضان ماه نیاز است و شفاعت
که شود موجب احسان و هدایت
سراینده
دکتر علی رجالی
باسمه تعالی
خدایا چاره ای
چاره
من اسیر دست شیطانم ، خدایا چاره ای
کاین چنین نالان و حیرانم ، خدایا چاره ای
من که می دانم تویی صاحب علاج چاره ها
من گرفتارم ، پشیمانم ، خدایا چاره ای
پشیمان
دیگر از دنیا گریزانم ، خدایا چاره ای
عاشق یار و پریشانم ، خدایا چاره ای
من ز اعمال خودم شرمنده ام در آخرت
خسته و زار و پشیمانم ، خدایا چاره ای
زندان
من به بند و حصر و زندانم ، خدایا چاره ای
روز و شب چون شمع سوزانم ، خدایا چاره ای
چند روزی در قفس مهمان نمودی ای فلک
من گدای شاه شاهانم ، خدایا چاره ای
شیدایی
من ز شیدایی پریشانم ، خدایا چاره ای
با نگاهت مست و حیرانم ، خدایا چاره ای
جز تو معشوقی نمی خواهم ، ندارم دلبری
عشق تو در روح و در جانم ، خدایا چاره ای
کنج
کنج این دنیا گرفتارم ، خدایا چاره ای
بی پر و بال و ، خطا کارم ، خدایا چاره ای
عمر من دارد به پایان می رسد ، شرمنده ام
من اسیر نفس امارم ، خدایا چاره ای
سراینده
دکتر علی رجالی