باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار مولانا
ابیات : ۱۶۸۰ تا ۱۶۸۸
صاحبان جسم و جان
صاحب ده پادشاه جسمهاست
صاحب دل شاه دلهای شماست
فرع دید آمد عمل بیهیچ شک
پس نباشد مردم الا مردمک
من تمام این نیارم گفت از آن
منع میآید ز صاحب مرکزان
چون فراموشی خلق و یادشان
با ویست و او رسد فریادشان
صد هزاران نیک و بد را آن بهی
میکند هر شب ز دلهاشان تهی
روز دلها را از آن پر میکند
آن صدفها را پر از در میکند
آن همه اندیشهٔ پیشانها
میشناسند از هدایت خانها
پیشه و فرهنگ تو آید به تو
تا در اسباب بگشاید به تو
پیشهٔ زرگر به اهنگر نشد
خوی این خوشخو با آن منکر نشد
مولانا می گوید که کدخدای یک ده بر جسم شما حکمفرمایی می کند و نه دل شما.اما اولیای الهی بر دلهای شما حکومت می کنند. شاخه های یک درخت فرع و ریشه آن اصل است.جسم شما هم فرع است و دلهای شما اصل می باشد.اعمال شما در زندگی فرع است.اصل اندیشه و نطر و دیدگاه شما به جهان هستی است.بقول مولانا مردم بدون مردمک، یعنی دید، وجود ندارند.اولیای الهی هستند که هدایت مردم به سوی رستگاری را بعهده دارند.چنانچه انسانها بدون هادی باشند، نابود می شوند.
مولانا می گوید من بیش از این نمی توانم نقش پیامبران و اولیای الهی را برای مردم ذکر کنم.اینان صاحبان قدرت و حکمرانان عالم هستی به اذن خدای متعال هستند.اولیای الهی حتی بر افکار شما می توانند حکومت کنند بطوریکه موضوعی را از ذهن شما پاک کنند و شما نتوانید به خاطر آنرا بیاورید.
مولانا می گوید اولیای الهی بر دلهای مردم حکومت می کنند و خداوند بر دلهای اولیای الهی حکمفرمایی می کند.خداوند صد ها افکار خوب و بد را هر شب از اذهان اولیای الهی پاک می کند.البته خطا های ما با خطا های اولیای الهی متفاوت است.خداوند شبها ظرف وجودی اولیای الهی را خالی می کند و در روز آنرا پر از گهرهای گرانبها می کند.
انسانها، افکاری که در شب داشتند، روز به خاطرشان می آید تا آنها را عملی کنند.هنر هر فرد به خود فرد منعکس می گردد و نه غیر آن .مثلا حرفه و هنر یک زرگر به ذهن یک آهنگر برای شغلش ظهور پیدا نمی کند.مولانا می خواهد بگوید که خداوند است که به اذهان هر فرد حرفه او را یاد آوری می کند.همچنین خلق نیکو پیش یک انسان خوش اخلاق تجلی پیدا می کند و نه انسانهای بد اخلاق.لذا اگر می خواهیم هدایت الهی به طرف ما آید، در ابتدا ّباید زمینه آنرا با اعمال و گفتار و کردار خود فراهم نمائیم.
هفت شهر عشق چون پیموده شد
سر به خاک دوست هر دم سوده شد
جان رها شد،گر ز بند نفس پست
دل ز عصیان و غضب آسوده شد
دکتر علی رجالی
@alirejali
- ۹۷/۰۶/۲۰