رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
حاج قاسم سلیمانی

من نمی دانم چرا اشکم شده آبی روان
این خلوص حاج قاسم باعث حزنی چنان

من که باشم وصف او گویم سخن یا گفته ای
او قیامش چون حسین ابن علی در این زمان

یاد او ،افکار او، چون راه زهرا و علی است
مردم ایران چه زیبا پاس می دارند از آن

علت اصلی که شد باعث، شوی سردار دل
در خلوص است و ریاضت با درونت بی گمان

او شهیدی دیگر از یاران جدش کربلا
سید و آقای ما باشد قاسم در میان

در قیاس کشتگان کربلا، عاجز منم
آنچه ماند از جسد ،انگشتر جدش چه سان


وعده حق می شود اجرا، بدان گردد ظهور
خون او و همرهان ضایع نگردد بی گمان

ما همه مشتاق دیدار امام و اذن حق
تا کند عدل خودش را او به پا اندر جهان

ای خدا ظلم و جنایت بی حد و بی انتهاست
تو به داد ما رسی، اندر مصائب هر زمان

ای خدا آرام گردان،این دل شوریده را
این غزل را می سرایم، تا بماند در جهان

یاد او، هر دم کند اشکم روان تا مدتی
می شود روزی رجالی ، منتقم بینی عیان

سراینده دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
سردار دلها
حاج قاسم سلیمانی

دریغا اسوه ای ایثارمان رفت   
 ز دنیا محرم اسرارمان رفت
شفیق و رهنما در عرصه ها بود
 بهین استاد خوش گفتارمان رفت


مرامش در خور صد افرین​ بود            
  چو گل در جمع یاران بهترین بود
صبور و با صفا و با کرامت            
دوای درد دلهای غمین بود


گل بی خار گلزار محبت          
 به حق سر چشمه ی انوار رافت
به هر سختی بود آرامش  ​جان  
   چو باران بهاری با طراوت 


ز جان شیدای آل مصطفی بود 
  امیری بی ریا در جبهه ها بود
شود محشور با جمع شهیدان
  که عمری خادم آل عبا بود


 مطیع امر حق هم رهبری بود  
   عزیز و مهربان و گوهری  بود
نوای اهل حق را شد پذیرا    
  گل پر پر شده را یاوری بود


   عدو از کف ربودی گوهری را ​ 
    فلک بردی زما یک اختری را
تو چیدی آن گل خوش عطر یاران
    جدا کردی ز جانها ، دلبری را


  دو صد افسوس ایشان را ربودی​   
     صفا بخش دلیران را ربودی
که خونش صد سلیمانی کند خلق 
     ز ما مردی چو سلمان را ربودی


  به یکباره گرفتی یار ما را​  
   جدا کردی ز ما دلدار ما را
ز ماتم ساغرما گشته لبریز 
   نکردی رحم، حال زار ما را


خدایا قبر او پر نور گردان        
ورا با جد خود محشور گردان
گذشتن از صراط و وادی حشر  
   برایش از کرم میسور گردان


   عجب رسمی خدا دارد بشر را ​  
    که ما غافل ز اسرار و بصر را

گزیند بهترین ها ی دو عالم
   برد سوی خودش در یک نظر را


بیا ای اهل شور و با لیاقت   
  پذیرا می شوی روز قیامت
مکن حق را ز افکارت فراموش 
چو خواهی نزد او لطف و سعادت

 
 هدف از خلقت انسان چو خواهی
    تکامل باشد و زهد الهی
بشو تسلیم در امر الی الله          
   اگر خواهان رشدی و تعالی


  خدایا من رفیق  نفس پستم 
    ​در این دنیا اسیر و خود پرستم
قبولم کن مرا در درگه خود   
   که باشم عاشق و وقف تو هستم


خداوندا عطا کن عشق جان سوز 
   ندارد بینوا فهمی دل افروز
گدایت طالب اسرار هستی است
بخواهم لطف تو اندر شب و روز  
  

سلیمانی بود جایش چه عالی
شفاعت می کند او بر رجالی؟
اگر چه وصل حق باشد تمنا
دعا کن بر من بشکسته بالی


سراینده دکتر علی رجالی
۱۳۹۸.۱۰.۱۶








 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
وقایع قبل عاشورا
مسلم ابن عقیل
غزل۱

در پی صد ها پیام و دعوت از شخص امام
می رود مسلم به کوفه، می دهد حضرت پیام

اکثر مردم کنند بیعت با مسلم نخست
او بگیرد عهد و پیمان کثیری از عظام

مردمان مشتاق دیدار امام و مقتدا
جملگی راغب به پیمانی مجدد با امام

لیک با نصب عبید الله، مردم در هراس

می کند سرکوب یاران ولی اندر قیام


کرد مسلم در ره محبوب جانش را فدا
از برای حفظ دین آورده شمشیر از نیام

او شباهت بر پیمبر داشت در روی و جبین
بین فرزندان بابش او رشید است و به نام

نیست کوتاهی ز مسلم در مصاف دشمنان
راه یزدان محکم است و استوار و مستدام

می کند هجرت امام و می رود طوف حرم
حج او گردد دچار خدعه و مکری مدام

سرور آزادگان گردد شهید و او عزیز
میثمی راه خدا را زنده کن با هر پیام

جنگ حق و باطل اندر کربلا بر پا شود
دان رجالی حق شود مشهود در روز قیام

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی

  • علی رجالی