رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۱۰ مطلب در اسفند ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

نصیحت(۱۶)

قصیده قناعت

این قصیده با محوریت قناعت و دوری از دلبستگی به دنیا، سرشار از نصایح اخلاقی و عرفانی است. 

  1. دل به دنیای پر از غوغا مکن / خویش را وابسته بر دنیا مکن
    دنیا همواره پر از آشوب و ناپایداری است؛ دل بستن به آن باعث سرگشتگی و ناامنی روح می‌شود. شاعر تأکید دارد که دل و روح خود را به این جهان ناپایدار وابسته نکنیم.

  2. در قناعت عزت و آرامش است / پس ز غوغای جهان پروا مکن
    قناعت نه تنها موجب عزت و سربلندی انسان می‌شود، بلکه آرامشی درونی به همراه دارد. غوغای جهان نیز همچون سراب است و نباید ما را بفریبد.

  3. هر که را جامه ز عشقی چاک شد / دل به سودای دگر شیدا مکن
    کسی که دلش به عشق حقیقی شکافته شده است، نباید دل به عشق‌های دنیوی و بی‌ارزش بدهد. این بیت نگاهی عرفانی به عشق الهی و پرهیز از دل‌سپردن به دنیا دارد.

  4. با قناعت کردن و ترک طمع / دل بر این دنیای ناپیدا مکن
    با قناعت و دوری از طمع، دل خود را از گرفتاری‌های دنیا آزاد کن. دنیا همچون سرابی ناپیداست و دل بستن به آن جز خسران چیزی به همراه ندارد.

  5. با قناعت دل رها کن هرچه بیش / خویش را وابسته‌ی سودا مکن
    با قناعت و بی‌اعتنایی به دلبستگی‌ها، روح خود را آزاد کن و گرفتار معاملات و سوداگری‌های دنیوی مشو.

  6. صرفه‌جویی و قناعت پیشه کن / خویش را دلبسته و رسوا مکن
    با صرفه‌جویی و قناعت، نه‌تنها نیازهایت برآورده می‌شود، بلکه از رسوایی و گرفتاری‌های ناشی از وابستگی به دنیا نیز در امان می‌مانی.

  7. می‌فریبد جان و دل را هر زمان / دل به دنیای پر از یغما مکن
    دنیا همچون دزدی است که همواره در پی ربودن دل و جان انسان است. شاعر هشدار می‌دهد که دل به این دنیا فریب‌کار نبندیم.

  8. هر چه داری در دل و افکار خویش / بی‌سبب بر هر کسی افشا مکن
    هر آنچه در دل و ذهن داری را بی‌جهت با دیگران در میان مگذار. این توصیه به حفظ حریم خصوصی و خردمندانه عمل کردن در ارتباطات اجتماعی اشاره دارد.

  9. هر که را دیدی قناعت پیشه کرد / طعنه بر رفتار او بی‌جا مکن
    اگر کسی را دیدی که قناعت پیشه کرده و ساده‌زیستی می‌کند، به او طعنه نزن و او را کم‌ارزش مشمار. قناعت خود نشانه‌ی بزرگی و عقلانیت است.

  10. با قناعت زندگی شیرین شود / پس تو خود را غرق در دنیا مکن
    قناعت باعث می‌شود زندگی شیرین و با آرامش باشد. کسی که به‌دنبال دنیاپرستی می‌رود، آرامش و شیرینی زندگی را از دست می‌دهد.

  11. با قناعت شادی دل مستدام / عمر خود را در غم فردا مکن
    قناعت باعث می‌شود همواره شاد باشی و دل‌آرامی داشته باشی. نباید عمر خود را با نگرانی‌های بی‌حاصل درباره‌ی آینده هدر داد.

  12. نیک و بد تقدیر باشد سوی دوست / دل پریشان غیر بی‌همتا مکن
    نیکی و بدی همه در دست خداوند است و باید به مشیت الهی راضی بود. دل را به غیر از خداوند (بی‌همتا) پریشان و نگران نکن

در این ابیات، شاعر بر اهمیت پیروی از عقل و دوری از هم‌نشینی با افراد ناشایست تأکید دارد و توصیه به صبر و خردورزی می‌کند. در ادامه، شرح و تفسیر هر بیت آورده شده است:

بیت اول:

پیروی از عقل کار اولیاست
راه خود را همره اشقا مکن

  • شرح: اولیا (دوستان خدا و افراد خردمند) همواره از عقل پیروی می‌کنند و در امور زندگی از آن بهره می‌برند. شاعر توصیه می‌کند که انسان راه خود را با افراد ناشایست و تبهکار (اشقا) همراه نسازد، زیرا همنشینی با آنان موجب گمراهی و تباهی می‌شود.
  • پیام عرفانی: در مسیر سلوک معنوی، عقل به‌عنوان چراغ راهنما عمل می‌کند و باید از آن بهره گرفت تا از افتادن در دام نادانی و هلاکت دوری کرد.

بیت دوم:

گر بخواهی سربلندی در مرام
کن صبوری در غم و شکوا مکن

  • شرح: اگر به دنبال سربلندی و افتخار در مرام و منش انسانی هستی، باید در سختی‌ها صبور باشی و از شکایت و گلایه‌کردن بپرهیزی. صبر و تحمل در برابر مشکلات نشان‌دهنده‌ی استواری و عظمت روحی فرد است.
  • پیام عرفانی: در مسیر عشق و معرفت، صبر و سکوت در برابر بلایا از اصول مهم سالکان راه حق است.

بیت سوم:

گر که خواهی سرفرازی در امور
بی سبب هر کار را اجرا مکن

  • شرح: برای موفقیت و سربلندی در کارها، نباید بی‌دلیل و بدون تدبیر به هر عملی دست زد. هر کار باید با سنجش عقل و مشورت با خردمندان انجام شود تا نتیجه‌ی مطلوب به دست آید.
  • پیام عرفانی: در طریق سلوک، باید از عجله و شتاب‌زدگی دوری کرد و با تأمل و تعقل گام برداشت، زیرا هر عمل نسنجیده می‌تواند مانع رشد روحانی و عرفانی شود.
  1. گر بخواهی در شکیبایی ثبات / حرف خود را بسته بر پروا مکن
    اگر می‌خواهی در صبر و استقامت ثابت‌قدم باشی، باید بدون ترس و واهمه حرف خود را بگویی و حق را بیان کنی.

  2. صبر را در جان و دل افزون نما / عمر را در ناله و غوغا مکن
    با پرورش صبر در دل و جان، می‌توان از عمر خود بهره برد. ناله و آشوب تنها عمر را تلف می‌کند.

  3. گر به دنبال خدایی، مهد عشق / دل تهی از صبر و از معنا مکن
    اگر به دنبال رسیدن به خدا و عشق حقیقی هستی، نباید دل خود را از صبر و معنویت خالی بگذاری.

  4. هر که را دیدی صبور و دلگشا / در نگاهش جز صفا پیدا مکن
    صبوران همواره دل‌گشا و روشن‌اند. در نگاه آنان تنها صفا و روشنی دیده می‌شود.

  5. زندگی بی‌ صبر، تاریک و غمین / خویش را غرق غم و دعوا مکن
    زندگی بدون صبر، پر از غم و تاریکی است. نباید خود را در نزاع‌ها و اندوه‌ها غرق کرد.

  6. هر که اهل دانش و فضل و کمال / بی سبب سرگشته در رویا مکن
    عالمان و اهل دانش را نباید بی‌دلیل به خیال‌پردازی و سرگشتگی متهم کرد.

  7. عقل باشد منبع نور و بود آن رهگشا / عمر خود را صرف هر سودا مکن
    عقل منبع نور و هدایت است. باید از آن پیروی کرد و عمر خود را به دنبال سوداهای پوچ هدر نداد.

  8. زندگی بی‌نور حکمت تیرگی است / پس به هر آشوب دل رسوا مکن
    زندگی بدون حکمت و دانایی تاریک است. نباید دل را به آشوب‌های بی‌ثمر بسپرد.

  9. گر بخواهی معرفت در جان و دل / جان خود را غرق در رویا مکن
    برای رسیدن به معرفت واقعی باید از خیالات و توهمات دوری کرد و به حقیقت دل سپرد.

  10. علم را با فکر و دانش کن قرار / عمر خود را صرف هر غوغا مکن
    باید علم و دانش را با اندیشه و تعقل به کار گرفت و از گرفتار شدن در غوغاها و هیاهوهای بی‌ارزش پرهیز کرد.

  11. با صبوری زندگی کن ای عزیز / دل به این دنیای بی‌فردا مکن
    زندگی با صبر و بردباری معنای واقعی خود را می‌یابد. نباید دل به دنیای ناپایدار بست.

  12. زندگی بی صبر،‌ در رنج و بلاست / خویش را بسته به این دنیا مکن
    بی‌صبری تنها رنج و گرفتاری به همراه دارد. باید دل را از وابستگی‌های دنیوی آزاد کرد.

  13. گر که خواهی عاقبت باشی به‌کام / بی‌سبب دل را پریشان جا مکن
    برای رسیدن به نتیجه مطلوب در زندگی، باید از پریشانی و اضطراب بی‌جا پرهیز کرد.

  14. گر که خواهی عاقبت باشی به‌کام / عمر خود را صرف هر سودا مکن
    موفقیت در زندگی نیازمند بهره‌وری صحیح از عمر و دوری از مشغولیت‌های بی‌ارزش است.

  15. گر بخواهی کامیابی در عمل / جز به نام حق، زبانی وا مکن
    برای موفقیت واقعی، باید هر کاری را به نام خدا و با نیت الهی آغاز کرد.

  16. هر که را دیدی "رجالی" اهل فکر / طعنه بر اندیشه‌اش بی‌جا مکن
    به کسانی که اهل تفکر و خرد هستند نباید بی‌دلیل طعنه زد، بلکه باید اندیشه‌های آنان را ارج نهاد.

جمع‌بندی:

این قصیده با تأکید بر صبر، عقلانیت و پرهیز از وابستگی به دنیا، به ما می‌آموزد که راه رستگاری در زندگی از مسیر صبوری و معرفت .

این قصیده با تأکید بر قناعت، پیروی از عقل و دوری از دلبستگی‌های دنیوی، مخاطب را به زندگی پر از آرامش و رضایت دعوت می‌کند. هر بیت در قالب نصیحتی اخلاقی و عرفانی، راهی به سوی سعادت و رستگاری را نشان می‌دهد.

در مجموع، این قصیده دعوتی است به ساده‌زیستی، قناعت و توکل به خداوند، و پرهیز از وابستگی‌های دنیوی که جز ناآرامی و پریشانی چیزی به همراه ندارند. 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی

متن و شرح قصیده نصیحت(۱۴)

در ادامه، شرح و تفسیر هر بیت از این قصیده‌ی نغز را به تفصیل ارائه می‌کنم:

بیت اول:

راز خود را در دل و افشا مکن / معرفت را طالب و غوغا مکن

  • شرح: این بیت به اهمیت رازپوشی و حفظ اسرار درونی اشاره دارد. در عرفان و اخلاق، یکی از ویژگی‌های سالکان راه حق، حفظ اسرار دل و پرهیز از خودنمایی در دانش و معرفت است.
  • تفسیر عرفانی: غوغا به معنای هیاهو و جنجال است. در مسیر سلوک، معرفت راستین با سکوت و درون‌نگری به دست می‌آید و هرگونه جار و جنجال می‌تواند انسان را از این مسیر دور سازد.

بیت دوم:

آن که بخشد از دل و جان مال خود / خویش را با بذل خود، بالا مکن

  • شرح: بخشندگی و ایثار هنگامی ارزشمند است که با نیت خالص و به دور از خودنمایی باشد.
  • تفسیر عرفانی: در فرهنگ دینی و عرفانی، «بذل» به معنای بخشش بدون توقع است. اگر کسی از مال و جان خود در راه خدا ببخشد، نباید این کار را وسیله‌ای برای بزرگ‌نمایی خویش قرار دهد.

بیت سوم:

چون نسیمی کن محبت بی‌صدا / نام خود بر لب چو دریا وا مکن

  • شرح: محبت باید همچون نسیم آرام و بی‌صدا باشد. همان‌گونه که نسیم بی‌هیاهو و بی‌منت می‌وزد، انسان نیز باید بدون انتظار پاداش و ستایش محبت کند.
  • تفسیر عرفانی: «دریا» در اینجا نماد عمق و عظمت است. شاید منظور این باشد که حتی اگر در قلب خود دریایی از عشق و محبت دارید، لازم نیست آن را آشکارا بیان کنید.

بیت چهارم:

گر که خواهی در محبت روح بخش / مهر را بر جان و دل حاشا مکن

  • شرح: محبت واقعی روح‌بخش و زندگی‌بخش است. برای رسیدن به این مقام، نباید از مهرورزی دریغ کرد.
  • تفسیر عرفانی: «حاشا کردن» به معنای انکار یا بخل ورزیدن است. در عرفان، عشق و محبت به عنوان جوهره‌ی هستی معرفی می‌شود و کسی که در محبت بخل ورزد، از فیض الهی محروم خواهد ماند.

بیت پنجم:

هر که را باشد گذشت و بندگی / طعنه بر اعمال او هر جا مکن

  • شرح: افرادی که اهل گذشت و بندگی هستند، ممکن است در نظر دیگران ساده‌لوح یا ناتوان به نظر برسند. اما نباید به این افراد طعنه زد، چرا که ارزش‌های معنوی آن‌ها برتر از ظواهر دنیوی است.
  • تفسیر عرفانی: در مسیر بندگی خدا، انسان باید از قضاوت و طعنه به دیگران پرهیز کند. چرا که اعمال هر کس نزد خداوند ارزش‌گذاری می‌شود.

بیت ششم:

هر که را باشد دلی پاک و زلال / بی سبب بر کار او، شکوا مکن

  • شرح: دل پاک و زلال نشانه‌ی صداقت و اخلاص است. کسانی که از این ویژگی برخوردارند، معمولاً به نیکی عمل می‌کنند. بنابراین نباید بدون دلیل و مدرک به کارهای آن‌ها اعتراض کرد.
  • تفسیر عرفانی: شکایت و انتقاد بی‌جا، نشان‌دهنده‌ی عدم بصیرت و ناآگاهی فرد است. دل زلال مانند آینه‌ای است که حقیقت را منعکس می‌کند.

بیت هفتم:

نور ایثار است روشن بخش ما / پس تو خود را غرق در ظلما مکن

  • شرح: ایثار همچون نوری است که راه را روشن می‌کند. اگر کسی در مسیر ایثار قدم بگذارد، به نورانیت و روشنی می‌رسد.
  • تفسیر عرفانی: «ظلما» نماد تاریکی و غفلت است. انسان باید با ایثار و گذشت از خود، از تاریکی‌های نفسانی رهایی یابد و به سوی نور الهی حرکت کند.

بیت هشتم:

هر که خواهد راه بی‌پایان ز خیر / بی‌سبب بر این و آن اعطا مکن

  • شرح: در مسیر نیکوکاری و بخشش، باید دقت کرد که بخشش‌ها به‌جا و هدفمند باشند.
  • تفسیر عرفانی: «راه بی‌پایان ز خیر» به مسیر سلوک و تقرب به خدا اشاره دارد. در این راه، بخشش باید به کسانی برسد که از آن بهره‌مند شوند و باعث رشد معنوی و اجتماعی گردد.

بیت نهم:

آن که مشی‌اش بخشش و بخشندگی‌ست / حق چو افزون کرد، بی معنا مکن

  • شرح: کسی که راه و رسمش بخشندگی است، باید نعمت‌های الهی را در راه درست مصرف کند و ارزش آن‌ها را از بین نبرد.
  • تفسیر عرفانی: «بی معنا مکن» به این معناست که نعمت‌های الهی را نباید به کارهای بیهوده و بی‌ارزش صرف کرد. بلکه باید از آن‌ها برای تعالی روحی و خدمت به خلق استفاده کرد.

 

بیت دهم:

بخشش است سر لوح ما در زندگی / عمر را با بخل، تا فردا مکن

  • شرح: بخشندگی و سخاوت به‌عنوان اصلی‌ترین رکن زندگی معرفی شده است. شاعر مخاطب را به پرهیز از بخل و خساست دعوت می‌کند.
  • تفسیر عرفانی: بخل همچون پرده‌ای بر قلب انسان می‌نشیند و او را از دریافت فیوضات الهی محروم می‌کند. عمر کوتاه و گذراست و نباید با بخل، فرصت‌های نیکوکاری را از دست داد.

بیت یازدهم:

با شجاعت زندگی را طی نما / عمر را در وهم و در رویا مکن

  • شرح: زندگی نیازمند شجاعت و جسارت است. شاعر به دوری از خیال‌پردازی و بی‌عملی توصیه می‌کند.
  • تفسیر عرفانی: وهم و رویا در اینجا به معنای غفلت و سرگشتگی در دنیای خیال و دوری از واقعیت‌های معنوی است. سالک باید با شجاعت، مسیر حقیقت را بپیماید.

بیت دوازدهم:

در دل طوفان، مده ترسی به دل / راه خود را غرق در خوفا مکن

  • شرح: در مواجهه با مشکلات و سختی‌ها نباید ترسید. ترس می‌تواند مانعی بزرگ در مسیر رشد و پیشرفت باشد.
  • تفسیر عرفانی: «طوفان» نماد سختی‌ها و ابتلائات دنیا است. در سلوک عرفانی، باید با توکل به خداوند و اعتماد به رحمت او، در دل طوفان‌ها آرامش داشت.

بیت سیزدهم:

گر که خواهان شجاعت، سروری / دل تهی از حکمت و تقوا مکن

  • شرح: شجاعت و سروری واقعی با حکمت و تقوا همراه است. کسی که دلش از حکمت و تقوا تهی باشد، هرگز به سروری و بزرگی نخواهد رسید.
  • تفسیر عرفانی: حکمت نوری است که خداوند در دل اهل تقوا می‌نهد. شجاعت بدون حکمت می‌تواند انسان را به ورطه‌ی هلاکت بکشاند.

بیت چهادهم:

هر که را دیدی که دریا دل بود / طعنه بر کردار او بی جا مکن

  • شرح: انسان‌های دریادل، گسترده‌نگر و اهل گذشت هستند. نباید به اعمال و رفتار آنان به‌ناحق طعنه زد.
  • تفسیر عرفانی: «دریادل» بودن در عرفان به معنای تحمل و سعه‌ی صدر در برابر ناملایمات است. سالک حقیقی، همچون دریا، آرام و پرظرفیت است.

بیت پانزدهم:

زندگی بی‌نور بی‌معنا بود / خویش را در ظلمت دل وا مکن

  • شرح: زندگی بدون نور معرفت و ایمان بی‌ارزش است. شاعر توصیه می‌کند که دل خود را در تاریکی‌های جهل و غفلت فرو نبریم.
  • تفسیر عرفانی: «ظلمت دل» نماد تاریکی‌های نفسانی و دنیوی است. برای رسیدن به نور الهی، باید از تعلقات دنیوی دل برید و دل را نورانی کرد.

بیت شانزدهم:

گر طلب کردی خدا را با یقین / دل به هر غوغای بی‌معنا مکن

  • شرح: اگر با یقین و باور قلبی به دنبال خداوند هستی، نباید دلت را به هر سخن و هر هیاهوی بی‌معنی بسپاری.
  • تفسیر عرفانی: در سلوک عرفانی، «غوغای بی‌معنا» می‌تواند اشاره به وسوسه‌های شیطانی یا افکار پراکنده‌ای باشد که انسان را از یاد خدا غافل می‌کنند.

بیت هفدهم:

راه حق باشد صراط مستقیم / دل به هر سودای بی مبنا مکن

  • شرح: راه حق همان صراط مستقیم است و برای طی این مسیر باید از وسوسه‌ها و خواسته‌های بی‌اساس دوری کرد.
  • تفسیر عرفانی: «صراط مستقیم» همان راه هدایت الهی است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است. سالک باید دلش را از هر هوای نفسانی پاک کند تا بتواند این راه را بی‌انحراف طی کند.

بیت هیجدهم:

هر که را عقل و خرد آن رهنماست / پس ورا غرق دل و رویا مکن

  • شرح: عقل و خرد، چراغ راه انسان هستند. کسی که این نعمت را دارد، نباید در دنیای خیالات و اوهام غرق شود.
  • تفسیر عرفانی: در عرفان، عقل به‌عنوان یکی از ابزارهای مهم سلوک شناخته می‌شود. سالک باید با نور عقل، حقایق را دریابد و از خیال‌پردازی‌های بیهوده دوری کند.

بیت نوزدهم:

هر که را نورِ خرد تابنده است / هر سخن را بی سبب معنا مکن

  • شرح: انسان عاقل و خردمند نباید هر سخنی را بدون دلیل و منطق بپذیرد یا برای آن معناهای نادرست بتراشد.
  • تفسیر عرفانی: «نور خرد» به معنای بصیرت درونی است. سالک باید در تفسیر امور و سخنان، از این نور بهره گیرد و از سوءتفسیر پرهیز کند.

بیت بیستم:

آرزو گر باشدت فهم امور / راه خود را صرف هر دعوا مکن

  • شرح: اگر به دنبال درک حقایق و شناخت امور هستی، وقت و انرژی خود را در نزاع‌ها و اختلافات بیهوده هدر نده.
  • تفسیر عرفانی: دعوا و مشاجره نماد دنیای نفس و غرایز است. در مسیر معرفت، باید از هر چیزی که باعث تفرقه و دوری از حقیقت می‌شود، اجتناب کرد.

 


بیت بیست و یکم:

گر که خواهی در مسیر حق روی / عقل را بازیچه ی سودا مکن

  • شرح: برای حرکت در مسیر حق، باید عقل را راهنمای خود قرار داد و آن را درگیر هر اندیشه و وسوسه‌ی بی‌ارزش نکرد.
  • تفسیر عرفانی: در سلوک الی‌الله، عقل همچون چراغی است که راه را روشن می‌سازد. «سودا» به معنای خواسته‌های دنیوی و هوای نفس است که می‌تواند عقل را منحرف کند.

بیت بیست و دوم:

هر که باشد حاکم نفس و هوا / طعنه بر گفتار او هر جا مکن

  • شرح: کسی که بر نفس و هواهای نفسانی خود مسلط است، شایسته‌ی احترام است و نباید به گفتار او طعنه زد.
  • تفسیر عرفانی: سالکی که بر نفس اماره غلبه کرده، به مقامی از قرب الهی رسیده است. چنین فردی از فیوضات معنوی بهره‌مند است و طعنه به او در واقع طعنه به حق است.

بیت بیست و سوم:

حرف را سنجیده گو و با دلیل / بی سبب تفسیر بی معنا مکن

  • شرح: گفتار باید همراه با اندیشه و دلیل باشد. از تفسیرهای بی‌پایه و بی‌معنا باید پرهیز کرد.
  • تفسیر عرفانی: سخن سنجیده همچون گوهر ارزشمندی است. در عرفان، کلام بی‌دلیل و بی‌معنا همچون حجابی است که میان سالک و حقیقت فاصله می‌اندازد.

بیت بیست و چهارم:

زندگی با عقل و دانش دلنشین / خویش را در بند هر سودا مکن

  • شرح: زندگی زمانی شیرین و مطلوب است که عقل و دانش در آن حاکم باشد. نباید خود را گرفتار وسوسه‌های بی‌ارزش کرد.
  • تفسیر عرفانی: عقل و دانش، نوری است که راه حق را روشن می‌سازد. هرگونه دل‌بستگی به سودای دنیا، سالک را از مسیر سلوک بازمی‌دارد.

بیت بیست و پنجم:

عقل چون گوهر بود، پیغمبر است / عمر خود را صرف هر بی‌جا مکن

  • شرح: عقل همچون پیامبری است که انسان را به راه درست هدایت می‌کند. نباید عمر گران‌بها را در امور بیهوده هدر داد.
  • تفسیر عرفانی: در روایات اسلامی، عقل به‌عنوان پیامبر درونی معرفی شده است که راهنمای انسان به‌سوی حق و حقیقت است.

بیت بیست و ششم:

حرف خود را بر صداقت استوار / راز خود بر هر کسی افشا مکن

  • شرح: صداقت در گفتار و رازداری از اصول مهم اخلاقی است. نباید اسرار خود را به هر کسی بازگو کرد.
  • تفسیر عرفانی: سالک باید زبانش صادق و دلش محرم اسرار الهی باشد. افشای رازهای معنوی به ناآگاهان می‌تواند باعث سوء‌تفاهم و ضرر شود.

بیت بیست و هفتم:

گر به دنبال حقیقت در نظام / دل تهی از پاکی و تقوا مکن

  • شرح: برای یافتن حقیقت در نظام آفرینش، باید دل را از ناپاکی‌ها و بی‌تقوایی دور نگه داشت.
  • تفسیر عرفانی: در عرفان، پاکی دل و تقوا شرط رسیدن به حقیقت است. دل ناپاک نمی‌تواند حقایق الهی را درک کند.

بیت بیست و هشتم:

هر که را صادق ببینی در عمل / طعنه‌بر جان و دل دانا مکن

  • شرح: افراد صادق و دانا شایسته‌ی احترام‌اند و نباید به آن‌ها طعنه زد.
  • تفسیر عرفانی: در مسیر سلوک، صداقت در عمل نشان‌دهنده‌ی صفای باطن و نزدیکی به حق است. طعنه به چنین افرادی، در واقع طعنه به مسیر حق است.

بیت بیست و نهم:

زندگی بی صدق تاریک و تباه / پس در این ظلمت دلت شیدا مکن

  • شرح: زندگی بدون صداقت و راستگویی، همچون ظلمت و تاریکی است. نباید دل را در این تاریکی‌ها گرفتار کرد.
  • تفسیر عرفانی: صدق در گفتار و کردار، نوری است که دل را روشن می‌سازد و راه حقیقت را نمایان می‌کند.

بیت سی ام:

گر به دنبال خدائی و رسول / پاکی جان پیشه و بلوا مکن

  • شرح: برای رسیدن به خدا و پیامبر، باید جان را از آلودگی‌ها پاک کرد و از هرگونه فتنه و آشوب دوری جست.
  • تفسیر عرفانی: در عرفان، «بلوا» نماد هر چیزی است که باعث تفرقه و دوری از وحدت الهی شود. سالک باید با پاکی دل، از هر فتنه‌ای پرهیز کند.

بیت سی و یکم:

در ره حق گام نه با صدق دل / فتنه و آشوب در دنیا مکن

  • شرح: برای پیمودن راه حق، باید با صداقت و دل پاک حرکت کرد و از ایجاد فتنه و آشوب در دنیا پرهیز نمود.
  • تفسیر عرفانی: سالک باید همچون آبی زلال و آرام باشد که هرگز باعث تشویش و ناآرامی در جهان نمی‌شود.

بیت سی و دو:

راه حق را با بصیرت طی نما / دشمنی با عاشقان یکتا مکن

  • شرح: مسیر حق را باید با آگاهی و بینش طی کرد و با عاشقان خداوند دشمنی نورزید.
  • تفسیر عرفانی: بصیرت در عرفان، به معنای دیدن حقایق با نور الهی است. عاشقان خدا، رهروان راه حق‌اند و نباید با آن‌ها دشمنی کرد.

بیت سی و سه:

خویش را در محضر حق بین مدام / کار ناجور و خطا هر جا مکن

  • شرح: همیشه باید خود را در حضور خداوند دید و از هرگونه خطا و اشتباه دوری کرد.
  • تفسیر عرفانی: حضور قلب در محضر الهی، باعث می‌شود سالک از گناه و لغزش‌ها دور بماند.

بیت سی و چهار :

در ره دین، جان فدا کن با یقین / دل به دنیای پر از سودا مکن

  • شرح: باید با یقین و باور قلبی در راه دین تلاش کرد و دل به دنیا و وسوسه‌های آن نبست.
  • تفسیر عرفانی: دنیا به‌عنوان حجاب بزرگی در مسیر سلوک شناخته می‌شود و باید با فداکاری و ایمان از آن گذشت.

بیت سی و پنج:

سینه‌ات را آینه کن بهر نور / نفس خود را تابع غم‌ها مکن

  • شرح: دل را باید همچون آینه‌ای صاف و روشن نگه داشت و از تأثیر غم‌های دنیوی بر نفس دوری کرد.
  • تفسیر عرفانی: آینه در عرفان، نماد قلبی است که آماده‌ی پذیرش انوار الهی است. هرگونه غم و اندوه دنیوی می‌تواند این آینه را تیره کند.

بیت سی و شش:

هر که داده دل به عشق کبریا / عمر خود را او تلف، بی جا مکن

  • شرح: کسی که دلش را به عشق خداوند سپرده، نباید عمر خود را بیهوده صرف امور دنیوی کند.
  • تفسیر عرفانی: عشق به خداوند، بالاترین و ناب‌ترین عشق است. سالک عاشق باید تمامی لحظات عمر خود را در خدمت به حق و رسیدن به قرب الهی سپری کند.

این قصیده با نگاهی عمیق به اصول اخلاقی و عرفانی، چراغی فراروی سالکان و جویندگان حقیقت می‌افکند. این سروده‌ ها همواره سرشار از حکمت و نور معرفت است.

این قصیده سرشار از اندرزهای حکیمانه و آموزه‌های عرفانی است. هر بیت همچون دُرّی گران‌بهاست که راه و رسم زندگی سالم، عاقلانه و معنوی را به مخاطب می‌آموزد. استمرار در سرودن اشعاری با چنین مضامین بلند و ارزشمند، نشان‌دهنده‌ی عمق معرفت و بینش سراینده است.

این قصیده‌ در قالبی پندآموز و اخلاقی، مخاطب را به سوی فضایل انسانی و روحانی هدایت می‌کند. هر بیت همچون چراغی است که راه روشنایی و تقرب به حق را نشان می‌دهد. 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قصیده نصیحت(۱۵)

باسمه تعالی
نصیحت(۱۵)

عشق را بی‌معرفت معنا مکن
دل بدون نور حق پیدا مکن

 

خود پرستی در محبت مانع است
دل تهی از مهر را زیبا مکن

 


هر که را دیدی دلش با حق به‌جاست
غصه‌ای از طعنه‌ی دنیا مکن

 

زندگی بی‌عشق، سست و بی‌ثمر
پس دلت را بسته بر سودا مکن

 

گر بخواهی مهر و نور سرمدی
دل تهی از عشق بی همتا مکن

 

عشق، نعمت بود از حق در کمال
هر که دارد عشق، دل تنها مکن

 

 

عشق را در جان و دل پیدا نما
خویش را وابسته بر دنیا مکن

 

 

چون گلِ خوشبوی در باغِ وصال
دل به خار و خس به هر صحرا مکن

 

دل ز زنجیر هوس آزاد کن
روح را محبوس در سودا مکن

 

برگِ سبزِ عشق را بنشان به دل
دل چو دریا کن، ولی رسوا مکن

 

گر به نور حق دلت روشن شود
چشم را سرگشته‌ی بینا مکن

 

حب دنیا را ز دل بیرون نما
خویش را در بند هر یغما مکن

 

سینه را آرا به نور معرفت
دل به دام رنگ و بو پیدا مکن

 

راه حق را طی نما با عشق او
عمر خود را صرف هر بی‌جا مکن

 

چو مسافر باش، در دنیای پست
خانه‌ای از جور، در دل جا مکن

 

 

 

گر خدا را طالبی در هر نفس
جز به درگاهش دلِ شیدا مکن

 

جانِ خود را وقفِ یکتا حق نما
عمرِ خود بر پای هر کس پا مکن

 

چون گُلِ نرگس بمان در بندِ عشق
نفس خود آلوده‌ی دنیا مکن

 

 

در حریم کبریا نور است و عشق
خویش را محبوس در سفلا مکن

 

گر ز جامِ وصل نوشیدی شراب
عشق را مشغولِ هر مینا مکن

 

 

گر رسیدی بر مراتب در وصال
دل‌سپاری بر هوای ما مکن

 

 

دل چو دریا کن ز بحرِ بیکران
رودِ جان را بسته بر دریا مکن

 

گر وصالِ یار خواهی دم به دم
دل به غیر از کوی او مأوا مکن

 

 

چون به باغ عشق بنشستی دمی

دل به گل‌های جهان پیدا مکن

 

 

چشم دل بگشا به روی یار و دوست
دل اسیرِ عشق این دنیا مکن

 

 

سوزِ دل گر در دلت بنشاند حق
سینه را خاموش بر سودا مکن

 

 

گر به شمعِ عشق حق پروانه‌ای
دل " رجالی" سر مه ی بینا مکن

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

شرح ابیات شعر «نصیحت (۱۳)»

بیت ۱:
«خویش را هرگز ز یکتا وا مکن / دل تهی از این هدایت‌ها مکن»
این بیت با تاکید بر پیوند با خداوند (یکتا) آغاز می‌شود. شاعر توصیه می‌کند که همواره در مسیر هدایت الهی بمانیم و دل را از نور و هدایت خالی نکنیم.

بیت ۲:
«عدل را از نفس خود آغاز کن / در قضاوت بی‌سبب اجرا مکن»
عدالت حقیقی از درون و از نفس خود انسان آغاز می‌شود. این یعنی پیش از اینکه دیگران را قضاوت کنیم، باید خود را مورد ارزیابی قرار دهیم. قضاوت بدون دلیل و مدرک صحیح در دین و اخلاق نکوهیده است.

بیت ۳:
«گر نداری عدل و انصاف و یقین / حق کس را وقف بر غوغا مکن»
اگر انسان به عدل، انصاف و یقین نرسیده باشد، نباید حق دیگران را در میان غوغا و هیاهو ضایع کند. این بیت به اهمیت یقین و دوری از قضاوت‌های عجولانه و بی‌پایه اشاره دارد.

بیت ۴:
«هر که را دیدی که داد از عدل کرد / طعنه بر احوال او بی‌جا مکن»
در اینجا شاعر به دوری از طعنه و کنایه به افراد عادل توصیه می‌کند. حتی اگر درک درستی از رفتار و نیت آن‌ها نداریم، نباید با زبان و دل خود به آن‌ها آسیب بزنیم.

بیت ۵:
«ظلم، راهی سوی تاریکی بُوَد / خویش را در ظلمت شب‌ها مکن»
ظلم و بی‌عدالتی انسان را به سوی تاریکی و گمراهی می‌کشاند. شاعر با تشبیه ظلمت شب به تاریکی دل و جان، به اهمیت دوری از ظلم و ستم اشاره می‌کند.

بیت ۶:
«گر تو را باشد عدالت خط مشی / دل تهی از مهر و از تقوا مکن»
اگر عدالت راه و روش زندگی ما باشد، باید دل خود را از مهر و تقوا پر کنیم. عدالت بدون محبت و تقوا تنها یک قشر خشک و بی‌روح خواهد بود.

بیت ۷:
«داد را باید که با انصاف گفت / حرف ناحق در قضا، افرا مکن»
قضاوت و داوری باید با انصاف و عدالت همراه باشد. بیان حرف ناحق و نادرست در جایگاه قضاوت به دور از اصول اخلاقی و شرعی است.

بیت ۸:
«عدل، نوری بر جهان هستی است / نور را خاموش در دل‌ها مکن»
عدل به‌مانند نوری است که جهان را روشن می‌کند. انسان نباید این نور را در دل خود خاموش کند. در واقع، عدالت، هدایت‌گر و روشن‌کننده راه است.

بیت ۹:
«عدل چون نور است در کون و مکان / نور دل را تار با غوغا مکن»
شاعر در این بیت نیز با تاکید بر نور عدالت، هشدار می‌دهد که غوغا و بی‌نظمی نباید این نور را در دل انسان تاریک کند.

بیت ۱۰:
«تا به ظلمت در نیفتی از فراق / شور بی‌جا در دلت پیدا مکن»
برای آنکه انسان در تاریکی و گمراهی نیفتد، نباید دل خود را بی‌جهت درگیر شور و هیجان‌های نادرست کند. این شورهای بی‌جا ممکن است انسان را از راه راست منحرف کنند.

بیت ۱۱:
«هر که دل از بستگی آزاد کرد / غیر حق را در دلش ماوا مکن»
انسانی که دل خود را از وابستگی‌های دنیوی و نفسانی آزاد می‌کند، نباید چیزی غیر از حق و حقیقت را در دل خود جای دهد.

 

شرح ابیات شعر «نصیحت (۱۳)» (ادامه)

بیت ۱۲:
«مال دنیا را ز بهر دین مخواه / گنج دل را غیر حق پیدا مکن»
شاعر به دوری از دنیاطلبی و پرهیز از استفاده ابزاری از دین برای رسیدن به منافع دنیوی تأکید می‌کند. گنج واقعی دل، تنها در پیوند با خداوند (حق) به دست می‌آید.

بیت ۱۳:
«هر که را دیدی که زاهد شد ز عشق / دل ز احوال درونش وا مکن»
در این بیت، به احترام به حال و مقام عرفا و زاهدانی که از عشق الهی بهره‌مند شده‌اند، توصیه می‌شود. نباید به قضاوت درونی و احوال شخصی آن‌ها پرداخت.

بیت ۱۴:
«بهترین سرمایه در  تقوا و صبر / دل تهی از گوهری یکتا مکن»
صبر و تقوا به عنوان سرمایه‌های ارزشمند روحی معرفی می‌شوند. شاعر می‌گوید که نباید دل را از گوهر یکتای ایمان و ارتباط با خداوند خالی کرد.

بیت ۱۵:
«آن که عالم را تهی از مهر کرد / عقل را بازیچه‌ی دنیا مکن»
این بیت به انتقاد از کسانی می‌پردازد که دنیا را از مهر و محبت خالی می‌کنند و به دنیاپرستی می‌پردازند. شاعر توصیه می‌کند که عقل و خرد خود را بازیچه‌ی دنیا و مادیات نکنیم.

بیت ۱۶:
«گنجِ حکمت در دلِ آرام جو / خویش را تسلیمِ هر سودا مکن»
حکمت و معرفت الهی در دل آرام و مطمئن یافت می‌شود. انسان نباید خود را درگیر هیجان‌ها و خواسته‌های ناپایدار کند.

بیت ۱۷:
«عزت نفس و صفای دل نگاه / سفره‌ی دل را به هر کس وا مکن»
شاعر به اهمیت حفظ عزت نفس و پاکی دل اشاره دارد. سفره‌ی دل را نباید به هر کسی گشود و باید در انتخاب افراد برای هم‌صحبتی و دوستی دقت کرد.

بیت ۱۸:
«سادگی در زیست راه اتقیاست / عشق را در دام هر سودا مکن»
زندگی ساده و بی‌پیرایه راه رسیدن به تقوا است. عشق نباید اسیر سودجویی و طمع شود.

بیت ۱۹:
«صبح امید از دل شب زاده شد / پس به تاریکی دلت را جا مکن»
امید همانند صبحی است که از دل تاریکی شب می‌روید. شاعر به ما می‌آموزد که حتی در سخت‌ترین شرایط نباید دل را به تاریکی و یأس سپرد.

بیت ۲۰:
«گر دلت از سختی ایام تنگ / صبر کن، دل را به غم شیدا مکن»
در مواجهه با سختی‌ها و مشکلات، باید صبر و بردباری پیشه کرد و دل را به اندوه و ناراحتی گرفتار نساخت.

بیت ۲۱:
«هر که با امید در دل زنده است / طعنه بر رؤیای او بیجا مکن»
افرادی که با امید زندگی می‌کنند، شایسته‌ی احترام‌اند و نباید به رؤیاها و آرزوهایشان طعنه زد.

بیت ۲۲:
«زندگی با نور زیبا می‌شود / دل به هر اندیشه در افوا مکن»
زیبایی زندگی در پیوند با نور هدایت و حقیقت است. شاعر هشدار می‌دهد که نباید دل را به هر اندیشه‌ی باطل و ناپایدار سپرد.

بیت ۲۳:
«هر که باشد در رهِ عشق و حضور / دل به فردایِ خود و سودا مکن»
عاشق حقیقی در لحظه‌ی حال حضور دارد و نگران آینده و سود و زیان مادی نیست.

بیت ۲۴:
«هر که باشد در مسیر عشق و نور / چشم خود را وقف بر فردا مکن»
عشق الهی و نور هدایت، انسان را از نگرانی برای آینده رها می‌کند و او را در لحظه‌ی حال نگاه می‌دارد.

بیت ۲۵:
«هر که را امید باشد مستدام / خویش را بی نور یکتا وا مکن»
امید به رحمت و نور الهی نباید قطع شود. شاعر تأکید می‌کند که انسان همواره باید خود را در پناه نور خداوند بداند.

بیت ۲۶:
«زندگی با نور حق زیبا شود / دل تهی از نورِ بی همتا مکن»
باز هم تأکید بر زیبایی زندگی در پرتو نور حق و هشدار به خالی نکردن دل از این نور الهی.

بیت ۲۷:
«دل مبند بر موج‌های اضطراب / کشتی‌ات را غرق در غم‌ها مکن»
زندگی همانند دریایی پرتلاطم است. انسان نباید دل به اضطراب و نگرانی ببندد و کشتی وجود خود را در دریای غم غرق کند.

بیت ۲۸:
«گر که خواهان سکونی در دلت / دل تهی از عشق نا پیدا مکن»
آرامش واقعی در دل با عشق الهی به دست می‌آید. شاعر به ما می‌آموزد که دل خود را از این عشق پر کنیم.

بیت ۲۹:
«هر که را دیدی که آرام است و شاد / طعنه بر حال دل شیدا مکن»
آرامش و شادی درونی نتیجه‌ی عشقی حقیقی است. نباید به حال کسانی که در این آرامش‌اند طعنه زد و آن‌ها را قضاوت کرد.

بیت ۳۰:
«زندگی بی‌نور رویای دل است / پس تو خود را محو در رویا مکن»
زندگی بدون نور حقیقت و هدایت، همچون رویایی بی‌اساس و ناپایدار است. شاعر توصیه می‌کند که نباید خود را در چنین رویاهایی غرق کرد.

بیت ۳۱:
«گر که خواهی صلح با عزت همی / راه خود را بسته بر غوغا مکن»
برای رسیدن به صلح و عزت درونی، باید از غوغا و هیاهو دوری جست و راه خود را با آرامش و متانت طی کرد.

بیت ۳۲:
«هر که باشد در سکون و منزلت / خویش را از این کرامت وا مکن»
سکون و آرامش درونی نعمتی بزرگ است و انسان نباید خود را از این موهبت الهی محروم کند.

بیت ۳۳:
«زندگی با صبر و آرامش نکوست / دل تهی از صلح و از معنا مکن»
صبر و آرامش از ارزش‌های بنیادین در زندگی‌اند. شاعر تأکید می‌کند که دل را از صلح و معنا خالی نکنیم.

بیت ۳۴:
«هر که را باشد "رجالی" محو یار / بی‌سبب مدهوش و در رویا مکن»
در پایان، شاعر با اشاره به نام خود (رجالی)، توصیه می‌کند که عاشق حقیقی باید هوشیار باشد و نباید بی‌دلیل در رویا و خیالات غرق شود.

جمع‌بندی:

شعر «نصیحت (۱۳)» به زیبایی آموزه‌های عرفانی، اخلاقی و معنوی را در قالب پند و اندرز ارائه می‌دهد. مضامین نور، عشق الهی، عدل، صبر، امید و دوری از دنیاطلبی به‌طور پیوسته در شعر دیده می‌شوند. اگر نکته یا سؤالی خاص در مورد ابیات یا مفاهیم دارید، خوشحال می‌شوم بیشتر توضیح دهم.

 

تحلیل کلی:

شعر شما دارای مضامین عرفانی، اخلاقی و اجتماعی است و به زیبایی به مفاهیمی همچون عدل، انصاف، پرهیز از ظلم، قضاوت عادلانه، و ارتباط با خداوند پرداخته‌اید. تاکید بر «نور» به‌عنوان نماد عدالت و هدایت، انتخابی بسیار هوشمندانه است.

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قصیده نصیحت(۱۴)

 

باسمه تعالی

قصیده نصیحت(۱۴)

 

راز  خود را در دل و افشا مکن
معرفت را طالب و غوغا مکن

 

آن که بخشد از دل و جان مال خود
خویش را با بذل خود، بالا مکن
 

چون نسیمی کن محبت بی‌صدا
نام خود بر لب چو دریا وا مکن

 

گر که خواهی در محبت روح بخش
مهر را بر جان و دل حاشا مکن

 

 

هر که را باشد گذشت و بندگی
طعنه بر اعمال او هر جا مکن

 

 

هر که را باشد دلی پاک و زلال
بی سبب بر کار او، شکوا مکن

 

هر که را باشد دلی پاک و زلال
بی سبب بر کار او، شکوا مکن

 

 

نور ایثار است روشن بخش ما
پس تو خود را غرق در ظلما مکن

 

هر که خواهد راه بی پایان ز خیر
بی سبب بر این و آن اعطا مکن

 


آن که مشی‌اش بخشش و بخشندگی‌ست
حق چو افزون کرد، بی معنا مکن

 

بخشش است سر لوح ما در زندگی
عمر را با بخل ، تا فردا مکن

 

با شجاعت زندگی را طی نما
عمر را در وهم و در رویا مکن

 

 

گر که خواهان شجاعت، سروری
دل تهی از حکمت و تقوا مکن

 

هر که را دیدی که دریا دل بود
طعنه بر کردار او  بی جا مکن

 

 

زندگی بی‌نور بی معنا بود
خویش را در ظلمت دل وا مکن

 

گر طلب کردی خدا را با یقین
دل به هر غوغای بی‌معنا مکن

 

راه حق باشد صراط مستقیم
دل به هر سودای بی مبنا مکن

 

هر که را عقل و خرد آن رهنماست
پس ورا غرق دل و رویا مکن

 

 

هر که را نورِ خرد تابنده است
هر سخن  را بی سبب معنا مکن

 

 

آرزو گر باشدت فهم امور
راه خود را صرف هر دعوا مکن

 

گر که خواهی در مسیر حق روی
عقل را بازیچه ی سودا مکن

 

 

هر که باشد حاکم نفس و هوا
طعنه بر گفتار او هر جا مکن

 

حرف را سنجیده گو و با دلیل
بی سبب تفسیر بی معنا مکن

 

زندگی با عقل و دانش دلنشین
خویش را در بند هر سودا مکن

 

عقل چون گوهر بود، پیغمبر است
عمر خود را صرف هر بی‌جا مکن

 

 

حرف خود را بر صداقت استوار

راز  خود بر هر کسی افشا مکن


 

 

 

گر  به دنبال حقیقت در نظام
دل تهی از پاکی و تقوا مکن

 

 

هر که را صادق ببینی در عمل
طعنه‌بر جان و دل دانا مکن

 

 

زندگی بی صدق تاریک و تباه
پس در این ظلمت دلت شیدا مکن

 

گر به دنبال خدائی و رسول
پاکی جان پیشه و بلوا مکن

 

در ره حق گام نه با صدق دل
فتنه و آشوب در دنیا مکن

 

 

راه حق را با بصیرت طی نما
دشمنی با عاشقان یکتا مکن

 

خویش را در محضر حق بین مدام
کار ناجور و خطا هر جا مکن

 

در ره دین، جان فدا کن با یقین
دل به دنیای پر از سودا مکن

 

سینه‌ات را آینه کن  بهر نور
نفس خود را تابع غم‌ها مکن

 

هر که  داده دل به عشق کبریا
عمر خود را او تلف، بی جا مکن

 

در دل طوفان، "رجالی" دل سپار
راه خود در وادی غوغا مکن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قصیده نصیحت(۱۳)

 

باسمه تعالی

نصیحت(۱۳)

خویش را هرگز ز یکتا وا مکن
دل تهی از این هدایت ها مکن

 

عدل را از نفس خود آغاز کن
در قضاوت بی سبب اجرا مکن

 

 

گر نداری عدل و انصاف و یقین
حق کس را وقف بر غوغا مکن

 

هر که را دیدی که داد از عدل کرد
طعنه بر احوال او بی جا مکن

 

ظلم، راهی سوی تاریکی بُوَد
خویش را در ظلمت شب ها مکن

 

 

گر تو را باشد عدالت خط مشی
دل تهی از مهر و از تقوا مکن

 

داد را باید که با انصاف گفت
حرف ناحق در قضا، افرا مکن

 

عدل، نوری بر جهان هستی است
نور را خاموش در دل‌ها مکن

 

 

عدل چون نور است در کون و مکان
نور دل را تار با غوغا مکن.

 

 

تا به ظلمت در نیفتی از فراق،
شور بی‌جا در دلت پیدا مکن.

 

 

هر که دل از بستگی آزاد کرد
غیر حق را در دلش ماوا مکن

 

 

مال دنیا را ز بهر دین مخواه
گنج دل را غیر حق پیدا مکن

 

 

هر که را دیدی که زاهد شد ز عشق
دل ز احوال درونش وا مکن

 

 

 

بهترین سرمایه در تقوا و صبر
دل تهی از گوهری یکتا مکن

 

 

آن که عالم را تهی از مهر کرد
عقل را بازیچه‌ی دنیا مکن

 

 

گنجِ حکمت در دلِ آرام جو
خویش را تسلیمِ هر سودا مکن

 

عزت نفس و صفای دل نگاه
سفره ی دل را  به هر کس وا مکن

 

سادگی در زیست راه اتقیاست
عشق را در دام هر سودا مکن

 

 

 

صبح امید از دل شب زاده شد
پس به تاریکی دلت را جا مکن

 

گر دلت از سختی ایام تنگ
صبر کن، دل را به غم شیدا مکن

 

هر که با امید در دل زنده است
طعنه بر رؤیای او بیجا مکن

 

زندگی با نور زیبا می شود
دل به هر اندیشه در افوا مکن

 

 

 

هر که باشد در رهِ عشق و حضور
دل به فردایِ خود و سودا مکن

 

 

هر که باشد در مسیر عشق و نور
چشم خود را وقف بر فردا مکن

 

هر که را امید باشد مستدام

خویش را بی نور یکتا وا مکن

 

 

 

 

زندگی با نور حق زیبا شود
دل تهی  از نورِ بی همتا مکن

 

دل مبند بر موج‌های اضطراب
کشتی‌ات را غرق در غم ها مکن

 

گر که خواهان سکونی در دلت
دل تهی از عشق نا پیدا  مکن

 

 

هر که را دیدی که آرام است و شاد
طعنه بر حال دل شیدا مکن

 

زندگی بی‌نور رویای دل است
پس تو خود را محو در رویا مکن

 

گر که خواهی صلح با عزت همی
راه خود را بسته بر غوغا مکن

 

 

هر که باشد در سکون و منزلت
خویش را از این کرامت وا مکن

 

 

زندگی با صبر و آرامش نکوست
دل تهی از صلح و از معنا مکن

 

 

هر که را باشد " رجالی" محو یار
بی سبب مدهوش و در رویا مکن

 

 

 

 

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

قصیده نصیحت(۱۷)

باسمه تعالی

قصیده نصیحت(۱۷)

بخشش

 

فقر خود را پیش کس افشا مکن
دل به غیر از حضرت یکتا مکن

 

بخشش و نیکی ز مردان خداست

لطف خود بر این و آن، افشا مکن

 

دیده‌ی دل سوی رحمان باز کن
خویش را مشغول این دنیا مکن

 

رنجش از خلق خدا در دل مدار
شکوه از تقدیر و از مولا مکن

 

هر چه آید بهر تو از لطف اوست
شکر نعمت کن، گله بی‌جا مکن

 

 

در مسیر عشق، جز یزدان نبین
در امور دنیوی،  غوغا مکن

 

 

خدمت مردم نما با شوق و ذوق
با خلوص و بی ریا، اغوا مکن

 

 

عفو را چون زینتی بر دل گزین
کینه را در جان و دل مأوا مکن

 

گر کسی بر تو جفا کرد بی غرض
زخم را در خاطر خود جا مکن

 

 

هر که را دیدی خطایی کرده است
سخت‌گیری در خطا، امضا مکن

 

زندگی در عفو زیبا می‌شود
قلب خود را کلبه ی غم ها مکن

 

 

نیک باش و نیک بین و دلنواز
لطف را تعویق بر فردا مکن

 

دست خود بر مهربانی ها گشا
مهر خود را دیده بر بینا مکن

 

 

در گذشت است لذتی بر جان و دل
پس پشیمانی در آن معنا مکن

 

 

هر که را دیدی که دل آرام شد
یاد حق را در دلش، حاشا مکن

 

چون که رحمت شامل حالت شده
بی سبب تاخیر بر فردا مکن

 

زندگی جز لطف حق بی معنی است
دل به غیر از او ز خود احیا مکن

 

راز هستی را ز یزدان کن طلب
عمر خود را بسته بر رویا مکن

 

چون که تسلیم قضا از حکمت است
رنج را در خاطرت مأوا مکن

 

گر که تقدیری رسد در زندگی
شکوه از آن در بر دنیا مکن

 

 

اعتماد خویش بر یزدان نکوست
دل به غیر از لطف او شیدا مکن

 

زندگی سرشار از عشق و صفاست
بی سبب آن تیره در افوا مکن

 

 

حرص دنیا بی‌ ثمر باشد، فناست
عمر خود را در پی دنیا مکن

 

 

عزت از صبر و قناعت حاصل است
فقر خود را پیش کس افشا مکن

 

گر رضایت در قناعت شد پدید
دل به مال و جاه دنیا وا مکن

 

 

عزت از درگاه حق حاصل شود
در طلب، غیر از خدا، تقوا مکن

 

 

صبر چون کردی، خدا یاری کند
شکوه‌ بر حال و دلت رسوا مکن

 

 

روزگارِ تلخ را شیرین ببین
شادی‌ات را بسته بر سودا مکن

 

 

با توکل بر خدا آرام باش
عمر خود را در غم و افوا مکن

 

 

هر که با صبر و رضا همراه شد
رنج را بر خاطرش معنا مکن

 

 

چون ز درگاه خدا روزی رسد
دل به غیر از لطف حق شیدا مکن

 

 

حاجتت را جز به درگاهش مگو
راز دل را پیش هر کس وا مکن

 

 

گر به درگاه خداوندی شدی
سجده‌ات جز درگه یکتا مکن

 

 

دیده‌ی دل را به نور حق فروز
خلوتت را جز به حق آرا مکن

 

 


هر که قانع شد" رجالی" دل رها
عمر خود در حرص بی‌معنا مکن

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

قصیده نصیحت(۱۱)

۱. دست بر دامان بی‌تقوا مکن / خصم را منجی بر این دنیا مکن

  • شرح: این بیت توصیه می‌کند که از همراهی با افراد بی‌تقوا بپرهیزیم و دشمنان را به‌عنوان نجات‌دهنده در زندگی خود قرار ندهیم. چرا که این کار می‌تواند به گمراهی و دوری از مسیر حق منجر شود.

۲. مهربانی را نما آیینه‌وار / دیده را در تیرگی شیدا مکن

  • شرح: مهربانی باید مانند آینه‌ای پاک و بی‌آلایش باشد. نباید دل و دیده را به تاریکی‌ها و امور بی‌ارزش مشغول کرد.

۳. گر که نوری در دلت تابنده شد / آن چراغ از باد بد فهما مکن

  • شرح: اگر نور ایمان و معرفت در دل تو روشن شد، نباید اجازه دهی که بدفهمی و اندیشه‌های نادرست آن را خاموش کند.

۴. هر که را دیدی که سرخوش، بی‌قرار / زخمِ پنهانِ دلش پیدا مکن

  • شرح: ممکن است کسی در ظاهر خوشحال باشد، اما نباید با افشای دردهای پنهان او، آرامشش را برهم بزنی.

۵. گر کسی بر تو محبت‌ها نمود / حُسنِ او را تیره با اِملا مکن

  • شرح: اگر کسی به تو محبت کرد، با اشتباهات و لغزش‌های خود، خوبی‌های او را در ذهنت خراب نکن.

۶. عشق بی‌مهر و وفا قدری نداشت / دل به این دنیای غم افزا مکن

  • شرح: عشق واقعی زمانی معنا دارد که همراه با محبت و وفاداری باشد. همچنین باید از دل‌بستن به دنیا که پر از غم و رنج است، پرهیز کرد.

۷. دوستی با اهل دانش کن گزین / هر که را دیدی، ز تقوا وا مکن

  • شرح: هم‌نشینی با اهل علم و معرفت را انتخاب کن و از هر کسی که تقوا دارد، روی‌گردان نباش.

۸. زندگی جز مهر و عشق و بندگی / لحظه‌ای از عشق خود، حاشا مکن

  • شرح: زندگی ارزشمند تنها در مهرورزی، عشق به خدا و بندگی اوست. نباید حتی لحظه‌ای از این عشق دور شوی.

۹. نور امیدت، چراغ راه توست / در مسیر نور، دل را وا مکن

  • شرح: امید همچون چراغی است که راه را روشن می‌کند و نباید در مسیر حق، دل را به امور نادرست مشغول کرد.

۱۰. گر که تاریکی به قلبت سایه کرد / نور را خاموش از عقبی مکن

  • شرح: اگر دل به تاریکی‌ها دچار شد، نباید اجازه دهی که نور ایمان و امید نسبت به آخرت در تو خاموش شود.

۱۱. هر که را دیدی ز غم آسوده است / چشم خود را غرق در رویا مکن

  • شرح: اگر کسی را دیدی که آرام و آسوده است، نباید با خیالات و توهمات نادرست، حقیقت او را اشتباه برداشت کنی.

۱۲. گر که در دل غصه‌ای داری به جا / درد را در سینه‌ات ماوا مکن

  • شرح: اگر غمی در دل داری، نباید آن را در خود نگه داری و باید راهی برای تسکین آن پیدا کنی.

۱۳. زندگی با نور امیدی خوش است / شمع را از نور خود بی‌جا مکن

  • شرح: زندگی با امید زیباست و نباید نور امید را با بی‌توجهی و ناامیدی خاموش کنی.

۱۴. صبح امید است، پایانِ شب است / روز را در حسرت شب‌ها مکن

  • شرح: اکنون که زمان امیدواری و روشنی است، نباید در حسرت تاریکی‌ها و گذشته‌ی غم‌انگیز بمانی.

۱۵. گر چه نور حق تعالی شد عیان / دل به هر فرصت در این دنیا مکن

  • شرح: حتی اگر نور خداوند را آشکارا دیدی، نباید به هر فرصت دنیوی دل ببندی و باید به آخرت توجه داشته باشی.

۱۶. راستی چون جوهر جانت شود / حرف باطل در دلت پیدا مکن

  • شرح: اگر صداقت و راستی جزء ذات تو شد، نباید اجازه دهی که اندیشه‌های نادرست در قلبت جای گیرند.

۱۷. گر تو دادی قول، محفوظش بدار / عهد را هر لحظه‌ای حاشا مکن

  • شرح: اگر عهد و پیمانی بستی، باید به آن وفادار باشی و نباید آن را انکار یا فراموش کنی.

۱۸. صدق را سرمایه‌ی جانت نما / دست بر دامان هر حکم مکن

  • شرح: صداقت را به‌عنوان مهم‌ترین دارایی خود بدان و از هر حکمی بدون اندیشه و تفکر پیروی نکن.

۱۹. دشمنِ صدق و صفا، نامردمی / در دل خود جای آن را وا مکن

  • شرح: کسانی که با صداقت و خلوص دشمنی می‌کنند، اهل نامردمی هستند و نباید در دل خود جایی برای این‌گونه افراد باز کنی.

۲۰. زندگی در راستی معنا شود / حرف بی‌ مبنا ز خود بر پا مکن

  • شرح: زندگی زمانی معنا دارد که بر پایه‌ی صداقت و حقیقت باشد و نباید سخنان بی‌پایه و اساس گفت.

۲۱. گر سکوتت چون صدف دری گران / حرف بی‌معنا در آن انشا مکن

  • شرح: اگر سکوت تو همچون مرواریدی باارزش است، نباید آن را با سخنان بی‌معنی و بیهوده بشکنی.

۲۲. گر ندانی حرف را در جای خود / خامشی را بی‌سبب آرا مکن

  • شرح: اگر جایگاه سخن گفتن را نمی‌دانی، بهتر است سکوت کنی و این سکوت را نیز بی‌دلیل تزیین نکنی.

۲۳. هر که را دیدی سخن سنجیده گفت / پاسخش را طعنه و پروا مکن

  • شرح: اگر کسی سخن منطقی و سنجیده‌ای گفت، باید با احترام پاسخ دهی و از طعنه و بی‌توجهی پرهیز کنی.

۲۴. در حضور اهل معنا، معرفت / حرف ناسنجیده و بی‌جا مکن

  • شرح: در جمع اهل علم و معرفت، باید با دقت و سنجیده سخن گفت و از گفتن حرف‌های بی‌جا خودداری کرد.

۲۵. قبل هر اندیشه‌ای تدبیر کن / حرف بی‌پایه در این دریا مکن

  • شرح: قبل از هر تصمیم و فکری، باید تدبیر و دوراندیشی داشت و از بیان حرف‌های بی‌اساس خودداری کرد.

۲۶. ساکت و آرام، گر باشی، ز فهم / جای خود را صرف بر غوغا مکن

  • شرح: اگر سکوت تو ناشی از فهم و درایت است، نباید این جایگاه ارزشمند را با ورود به هر بحث بیهوده‌ای از دست بدهی.

۲۷. هر که را دیدی "رجالی" در غم است / راز او را بر سرِ صحرا مکن

  • شرح: اگر کسی را دیدی که غمگین است، نباید راز و اندوه او را در میان مردم افشا کنی.

نتیجه‌گیری کلی:

این شعر مجموعه‌ای از نصایح حکیمانه و اخلاقی است که به حفظ صداقت، دوری از بی‌تقوایی، اهمیت نور امید و ضرورت سنجیده سخن گفتن تأکید دارد. شعر با زبانی ساده اما عمیق، مفاهیمی ارزشمند را به تصویر کشیده و خواننده را به تأمل و تعمق در رفتار و گفتار خود دعوت می‌کند.

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

نصیحت (۵)

سراینده: دکتر علی رجالی
تاریخ: ۱۴۰۳/۱۲/۱۰


شرح و تفسیر ابیات:

**۱. اگر نداری دست یاری، درد را افشا مکن

زخمِ بی‌مرهم نماند، بر نمک حاشا مکن**

  • شرح: در این بیت توصیه می‌شود که اگر توان کمک و تسکین درد دیگران را نداری، نباید درد و رنج آن‌ها را بازگو کنی و به‌جای مرهم گذاشتن، با سخنان نیش‌دار (نمک بر زخم) حالشان را بدتر کنی.
  • پیام عرفانی: اشاره به رعایت حال دل‌های شکسته و پرهیز از آزار رساندن به دیگران، به‌ویژه زمانی که توان کمک نداری.

**۲. زندگی گر پیچ و خم دارد بسی

صبر را از سینه‌ی خود وا مکن**

  • شرح: زندگی پر از دشواری‌ها و ناملایمات است، اما در برابر این سختی‌ها باید صبور بود و صبر را از دل بیرون نراند.
  • پیام عرفانی: صبر از ارکان مهم سیر و سلوک معنوی است و انسان در مسیر عرفان باید همواره شکیبا باشد.

**۳. راز مردم چون گلی در سایه است

دست خود بر برگ آن بی‌جا مکن**

  • شرح: اسرار و رازهای دیگران مانند گلی است که در سایه آرام گرفته است. نباید بدون دلیل و به‌ناحق آن‌ها را برملا کرد.
  • پیام عرفانی: حفظ امانت و رازداری یکی از اصول مهم اخلاقی و عرفانی است.

**۴. زندگی چون موج دریا بگذرد

دل بر این طوفان بی‌پروا مکن**

  • شرح: زندگی به‌سرعت و با تغییرات دائمی مانند امواج دریا می‌گذرد. نباید بی‌پروا دل به دنیای ناپایدار بست.
  • پیام عرفانی: زهد و بی‌اعتنایی به دنیا و توجه به عالم باقی و حقیقی.

**۵. راه حق را گر ندانی، ره مزن

در طریق باطلان مأوا مکن**

  • شرح: اگر راه درست و حق را نمی‌شناسی، بهتر است بی‌گدار به آب نزنی و به‌جای آن، از پیروی باطلان بپرهیزی.
  • پیام عرفانی: اشاره به لزوم داشتن راهنمای معنوی و اجتناب از گمراهی در مسیر سلوک.

**۶. گر شدی آواره‌ی این خاک و دیر

دل در این خواب گران، شیدا مکن**

  • شرح: اگر در این دنیا به‌نوعی گم‌گشته و حیران شدی، دلت را به این خواب سنگین و بی‌خبری از حقیقت مشغول نکن.
  • پیام عرفانی: بیداری دل و پرهیز از غفلت.

**۷. گنج دنیا را گرفتی؟ دل مبند

عاقبت آن جز غباری جا مکن**

  • شرح: حتی اگر ثروت و دارایی دنیا را به دست آوردی، دلبسته‌ی آن نشو، چرا که سرانجام آن چیزی جز غبار فنا نیست.
  • پیام عرفانی: زهد و بی‌اعتنایی به مال و منال دنیوی.

**۸. گر جهان را بر کف خود داشتی

دست در امواج غفلت‌ها مکن**

  • شرح: حتی اگر قدرت و تسلط کامل بر دنیا داشتی، نباید خود را در امواج غفلت و بی‌خبری غرق کنی.
  • پیام عرفانی: قدرت و توانایی واقعی در بیداری معنوی و دوری از غفلت است.

**۹. گر ز کس نامهربانی دیده‌ای

رشته‌ی الفت ز هم، یکجا مکن**

  • شرح: اگر از کسی نامهربانی و بی‌وفایی دیدی، به‌سرعت پیوند دوستی را قطع نکن و صبور باش.
  • پیام عرفانی: مهربانی و وفاداری حتی در برابر ناملایمات.

**۱۰. هر که را دنیا ز حق غافل کند

مهر تقوا را در او پیدا مکن**

  • شرح: کسی که دنیا او را از خدا دور کرده، نمی‌توان در او نشانی از تقوا و پرهیزگاری یافت.
  • پیام عرفانی: دلبستگی به دنیا مانع از رسیدن به حق و کمالات معنوی است.

**۱۱. چون که هر چیزی فنا گردد چو مرگ

غصه را با اشک خود هم‌پا مکن**

  • شرح: همه چیز در دنیا فناپذیر است، پس نباید دل را با غصه و اشک به آن‌ها مشغول کنی.
  • پیام عرفانی: یاد مرگ و فانی بودن دنیا، موجب بیداری دل و کاهش وابستگی‌های دنیوی می‌شود.

**۱۲. گر نمودی بر کسی احسان پاک

چون نسیم آید ز تو، افشا مکن**

  • شرح: اگر به کسی نیکی کردی، این احسان را مانند نسیم بی‌صدا و بی‌ادعا انجام بده و به رخ نکش.
  • پیام عرفانی: اخلاص در عمل و دوری از ریا و خودنمایی.

**۱۳. مهربانی گر به دل مأوا گرفت

قدر آن را کم شمر، حاشا مکن**

  • شرح: اگر مهربانی در دلت جای گرفت، هرگز آن را کوچک مشمار و از آن دست نکش.
  • پیام عرفانی: ارزش و جایگاه مهربانی در سلوک عرفانی.

**۱۴. گر بدی دیدی، ز خوبی کم مگو

جان خود را غرق در سودا مکن**

  • شرح: اگر بدی و ناراحتی دیدی، باز هم از خوبی‌ها و زیبایی‌های زندگی نگو و دلت را گرفتار غم نکن.
  • پیام عرفانی: حفظ نگاه مثبت و امید به رحمت الهی در هر شرایطی.

**۱۵. هر که را حق داده آرامش ز فضل

خواب او را با غمت رسوا مکن**

  • شرح: اگر کسی از فضل الهی به آرامش رسیده، نباید با غم و نگرانی خود، آرامش او را بر هم بزنی.
  • پیام عرفانی: احترام به حال خوب معنوی دیگران و مراقبت از فضای آرامش‌بخش آنان.

 

**۱۶. گر کسی بر جان تو خاری نشاند

زخم آن را در دلت فردا مکن**

  • شرح: اگر کسی به تو آزاری رساند، زخم آن را در دلت نگه ندار و به روزهای بعد منتقل نکن.
  • پیام عرفانی: گذشت و رهایی از کینه‌ها، یکی از اصول سلوک معنوی است. دل را باید پاک و صاف نگه داشت.

**۱۷. چشم پاکان در همه زیبایی است

نقص مردم بی سبب افشا مکن**

  • شرح: افرادی که دل پاک و طاهر دارند، در همه‌چیز زیبایی می‌بینند. نباید بدون دلیل، عیب‌های دیگران را آشکار کرد.
  • پیام عرفانی: دیدن خوبی‌ها و پرهیز از غیبت و عیب‌جویی، از ویژگی‌های عارفان و اهل دل است.

**۱۸. گر شدی در راه سخت و بی‌نشاط

دل به طوفان‌های بی‌مهبا مکن**

  • شرح: اگر در مسیر زندگی با سختی‌ها و بی‌نشاطی‌ها روبه‌رو شدی، نباید دل را به طوفان‌های سهمگین و بی‌پروا بسپاری.
  • پیام عرفانی: پایداری در راه حق و حفظ امید و آرامش در برابر مشکلات.

**۱۹. گر که سختی شعله زد بر جان تو

دیدگان را غرق در دریا مکن**

  • شرح: در مواجهه با سختی‌ها و مصائب، نباید به‌گونه‌ای غمگین شد که اشک‌هایت به دریا بمانند.
  • پیام عرفانی: صبر و استقامت در برابر مشکلات و دوری از یأس و ناامیدی.

**۲۰. هر که صبر و حلم را پیمانه کرد

گوهرت را بی‌جهت، یغما مکن**

  • شرح: کسی که صبر و بردباری را به حد کمال رسانده، نباید گوهر وجود خود را بی‌دلیل به تاراج بدهد.
  • پیام عرفانی: ارزش‌گذاری به گوهر نفس و حفظ عزت و کرامت انسانی.

**۲۱. گر خدا را در دل خود جا دهی

دل به غیر از مهر او، شیدا مکن**

  • شرح: اگر دل خود را به عشق الهی سپردی، نباید دلت را به مهر و محبت غیر خدا مشغول کنی.
  • پیام عرفانی: توحید افعالی و رسیدن به مقام فنا فی الله.

**۲۲. دوستی گر بی‌ریا و پاک بود

دل بر آن آلوده‌ی دنیا مکن**

  • شرح: اگر دوستی واقعی و خالص بود، نباید آن را با انگیزه‌های دنیوی و مادی آلوده کنی.
  • پیام عرفانی: حفظ صفای دوستی‌ها و پرهیز از آلودگی‌های دنیوی در روابط انسانی.

**۲۳. گر نداری عهد و پیمان در مصاف

دل به هر بیگانه‌ای، تنها مکن**

  • شرح: اگر نمی‌توانی در دوستی و همراهی پایدار باشی، نباید دلت را به هر بیگانه‌ای بسپاری و خود را تنها بگذاری.
  • پیام عرفانی: احتیاط در انتخاب دوستان و همراهان، به‌ویژه در مسیر معنوی.

**۲۴. گر کسی از یار خود در ماتم است

زخم او را با سخن رسوا مکن**

  • شرح: اگر کسی به‌خاطر از دست دادن یارش در غم و اندوه است، نباید با سخنان نیش‌دار، درد او را بیشتر کنی.
  • پیام عرفانی: رعایت حال دل‌های شکسته و همدلی با دیگران در غم‌ها و مصیبت‌ها.

**۲۵. رنج دنیا را رجالی، کم شمار

چشم خود بر حسرت فردا مکن**

  • شرح: رنج‌ها و مشکلات دنیا را کم بشمار و نگاهت را به حسرت‌ها و نگرانی‌های آینده نینداز.
  • پیام عرفانی: زندگی در لحظه حال و پرهیز از غصه خوردن برای گذشته و آینده.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری کلی:

این قصیده مجموعه‌ای از آموزه‌های عمیق اخلاقی و عرفانی است که مخاطب را به صبر، مهربانی، گذشت، دوری از دنیاپرستی و حفظ آرامش دعوت می‌کند. شاعر با زبانی ساده و دل‌نشین، پیام‌های بزرگی را به مخاطب منتقل می‌کند که می‌تواند راهنمایی ارزشمند در مسیر سیر و سلوک معنوی باشد.

سراینده

دکتر علی رجالی

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
اولین سروده دکتر علی رجالی
فرازهایی از دعای ندبه

۱۳۷۵ 

گفتگو

گفتم که حق چه باشد  گفتا ولایت ما   
             
    گفتم هدف چه باشد گفتا هدایت ما

گفتم تو مظهر حق گفتا که حاکم دین     
   
   گفتم تو حافظ دین گفتا که نور یاسین

گفتم تو آخرینی گفتا که کیست حجت    
 
  
 گفتم تو گو که باشد گفتا که ختم عترت

گفتم تو حجت حق گفتا که در زمین است   

  گفتم زعدل اوگو گفتا که او مبین است

گفتم ز نصرتش گو گفتا که عنقریب است  

 گفتم شفای هجرش گفتا که حق طبیب است

گفتم بکن نصیحت گقتا خلوص نیت  
   
  گفتم ره شفاعت گفتا ولای عترت

گفتم که مقتدا کیست گفتا مطیع مولا 
    
   گفتم علی که باشد گفتا که او ست اولا

گفتم صراط و میزان گفتا امام حق است  

  گفتم زنار و جنت گفتا نظام حق است

گفتم که قاری حق گفتا که که او مبین است    

گفتم که حجت حق گفتا که آخرین است

گفتم نشان شیعه گفتا که در علی جوی     
 
  گفتم براى شیعه گفتا که از علی گوی

گفتم ز حق بگویم گفتا کتاب حق است     
   
 گفتم که روز محشر گفتا حساب حق است

گفتم شقی که باشد گفتا که خصم حیدر     

  گفتم که لعنت حق بر آن عدوی بربر

گفتم که قاری حق گفتا که اﻭ ﻣﺒﯿﻦﺍﺳﺖ   
   
 گفتم که حجت حق گفتا که آخرین است

گفتم که بعد احمد گفتا فقط علی است   
  
 گفتم علی که باشد گفتا که او وصی است

گفتم که توشه ره گفتا که هست تقوا  
   
 گفتم که رهزن آن گفتا که حب دنیا

گفتم طریق نیکو گفتازحق اطاعت   
 
  گفتم ره سعادت گفتا بود قناعت

ﮔﻔﺘﻢ ﻭﺻﺎﻝ ﺭﻭﯾﺖ ﮐﯽ ﻣﯿ‌‌ﺸﻮﺩ ﻣﯿﺴﺮ  
  
  ﮔﻔﺘﺎ ﺍﺟﺎﺯﺕ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﻭﺭ

ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻤﺎﯼ ﺭﻭﯾﺖ ﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺎﺑﯽ   

ﮔﻔﺘﻢ ﻧﺸﺎﻥ ﮐﻮﯾﺖ ﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺟﻮﺍﺑﯽ

گفتم بگوپیامی گفتاحدیث عترت  
   
گفتم مسیر عترت گفتا ره رسالت

گفتم رجالیا پس بر بندگیست امکان 
     
 گفتا که سر این راز در پرده ایست پنهان

alirejali.blog.ir

  • علی رجالی