باسمه تعالی
چهارده معصوم
مثنوی(۱)
مبدا هستی خدا و آخر هستی خدا
راه گمراهان جدا و راه خوبان شد جدا
ای محمد مظهر ایمان و دور از هر خطا
صاحب فهم وکمال و جلوه ی نور خدا
کل هستی در پناه هشت و چار فاطمه
کل هستی هست، جانا انحصار فاطمه
لشکر مولا پذیرد خبط خود را در خطا
این جدل ها ریشه در توحید دارد یا هوا
شد حسن بعد از علی شایسته امر و خلف
صلح کرد او ازبرای عدل وایمان و هدف
رمز پیروزی توکل بر خدای لا یزال
جستجو کن در حسین و خوی و افکار زلال
شد علی بیمار، در جنگ ستم با مومنان
لیک تکلیف عمل شد ساقط از نور جنان
باقر علم النبیین ، ای امام پنجمین
مذهب شیعه، بدون تو طلایی بی نگین
ای سلیمان قلوب ونغمه ی داوودیان
معدن علمی و افکار پدر کردی بیان
می شوم در سوگ آن دردانه شب ها بی قرار
با نماز خاصه ات عالم شود شب زنده دار
افتخار شیعیان، در مذهب و در اولیاست
مشعل نور هدایت در خراسان هم رضاست
راه احمد با جواد و با علی ، یک امتداد
بر حقایق کن تو تاکید و به آن کن استناد
جامعه مطرح کند،خوی و مرام اولیا
راه جدت را بیان کردی تو در ادعیه ها
می رسد هر دم بشارت از امام مومنان
شد خسارت غیبت مهدی ولی شیعیان
می شود مهدی ز مردم غایب و کبری بود
می رسد اذن خدا، فرمان او هر جا بود
سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میثمی