رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۹۷ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سقوط انسان

باسمه تعالی
برداشتهایی از نهج البلاغه
خطبه اول_قسمت ۳۶
سقوط انسان

هر قدر انسان پاسخ منفی به وسوسه های شیطان بدهد مقاوم تر می گردد و موجبات رشد خود را فراهم می کند.امیر المومنین می فرمایند،پس از خلقت انسان،خداوند او را در سرایی با امکانات زیاد مستقر نمود.آدم با آرامش و خوشی به زندگی و حیات دنیوی ادامه داد. خداوند به آدم در رابطه با وسوسه های شیطان هشدارهای جدی به آدم داد.
اگر به شیطان همانند کیسه بوکس نگاه شود.بوکسر با ضرباتی که به آن می زند.موجب تقویت خود و آمادگی برای آزمونی سخت برای مبارزه با حریفی مقتدر در میدان نبرد را فراهم می کند.شیطان با صورتی موجه و زیبا به انسان نزدیک می شود.سپس با وسوسه و توجیه های گوناگون انسان را مرتکب انجام خطا و گناه می کند.
شیطان علت دشمنیش با انسان بخاطر حسادت به جایگاه و مقام و موقعیت انسان در بهشت نخست بود.شیطان از همنشینی فرشتگان با آدم و تواضعشان به او حسادت می کرد.اگر چه شیطان با عدم تبعیت از دستور خداوند به خود ظلم کرد،ولی او موجب ارتقای انسانهای فرهیخته گردید.انسان حسود بجای اینکه تلاش کند خود را ارتقا دهد سعی می کند دیگران را همسطح خود کند.
شیطان با وسوسه هایی که در آدم ایجاد کرد یقین او را به شک تبدیل کرد و بین انتخاب سخن خدا و سخن شیطان دو دلی در آدم ایجاد کرد.با این کار آدم شادی و سرور را از دست داد و ترس و دلهره را برگزید.انسان در معامله با شیطان،عزت و وقار و یقین را می دهد و متقابلا ذلت و سستی و شک و ترس را بدست می آورد.
پس از تبعیت آدم از شیطان،خداوند امکان توبه را برای انسان فراهم نمود.به او نحوه ارتقا و بازگشت به خود و نحوه دوری از شیطان را آموخت.همانند انسان و طوطی،ما به طوطی سخن گفتن را یاد می دهیم و طوطی با تکرار آن سخن ،ارزش پیدا می کند و نزد صاحبش قرب و جایگاهی پیدا می کند.خداوند گفت در صورت توبه کردن امکان بازگشت به بهشت برین برای تو هست.البته با توجه به اینکه انسان از خاک است ،بهشت اولیه او در زمین بوده است.
خداوند از حق خود در آخرت با توبه می گذرد.اما از حق مردم در دنیا نمی گذرد.باید حق الناس در همین دنیا ادا و قصاص شود.اگر کسی را از عرش به فرش آوردی و آبروی کسی را به ناحق ریختی باید در همین دنیا تقاص آنرا بدهی و بی آبرو شوی.

تهمت مزن ای دوست گرفتار شوی
مردار خوری وبی جهت خوار شوی
غیبت اثر وضعی و روحی دارد
با انس به آن،  شقی و بیمار شوی

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

غمخوار


این دل رها ومست است، در بند نفس پست است
یارب نما ی لطفی،چون دل خدا پرست است

کی می شود خدایا،آزادی و رهایی
بنما طریقتی را، چون نیست آشنایی

ای نور بی همتای من، ای عشق نا پیدای من

جانم شده مشتاق تو،ای قادر و یکتای من


دیوانه وشیدای تو، در باغ پر گلهای تو

دنبال یار است و رفیق،گم گشته در دریای تو



ای مونس و غمخوار من، ای لیلی ودلدار من
مجنون شده مجنون تو، ای حافظ اسرار من


 حیران و مست روی حق،در هستی و در کوی حق

آتش گرفته جان و  دل، کی پر کشد او سوی حق


بیرون شو از لاک  درون،از حبس خود پروانه  وار

تا یار خود پیدا کنی ، مجنون حق  دیوانه وار


ای همدم وای شاه جان ،ای خالق عرش وجهان
روی گسل باشم خدا، منجی تویی در هر زمان



  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

تزویر

 باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۹ - بیت دهم
تزویر

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

رندی کردن به معنای بی توجهی کردن است.منظور بی توجهی به آداب و رسومی است که به غلط شکل گرفته است.تزویر به معنای ریا کاری است.لذا منظور از دام تزویر،کارهایی است که مردم را گرفتار و دچار زحمت می سازد.
حافظ می خواهد بگوید اگر خوردن شراب بد است، تزویر و ریاکاری از آن بسیار بدتر است.اگر چه حافظ می خوارگی را معصیت می داند ولی استفاده از قرآن برای فریب و گمراهی و گرفتاری مردم را معصیت بالاتر می داند.
آدم شرابخوار،در ابتدا به خود و جان خود لطمه می زند.اما انسان ریاکار هم به خود و هم به دیگران لطمه می زند.کسانی که تظاهر به قرآن خوانی و دینداری می کنند اما در پس پرده نیات دنیوی دارند.مردم را از دین داری دور می کنند.لذا حافظ می گوید خوش باش ولی اهل ریا و کلک نباش.
در جنگ صفین با مکر عمر و عاص، بین حضرت علی و معاویه،با سر نیزه کردن قرآن،مردم را فریب دادند.پوسته قران را گر فتند و قرآن ناطق را رها کردند.

با ترک گناه، دل شود شاد
با ذکر و دعا، حق کنی یاد
اعمال نکو، می شود ثبت
با تهمت و افترا، دهی باد

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

زندان

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۹ _ بیت نهم
زندان

ماه کنعانی من، مسند مصر، آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را

منظور از ماه،فرد زیبا رو است.کنعان محل تولد یوسف است.در اینجا منظور از ماه کنعانی،یوسف می باشد.مسند کنایه از تاج و تخت پادشاهی است.آن تو،یعنی تعلق به تو دارد.
انسان به خاطر تعلقات دنیوی،اسیر دنیا است.حافظ می گوید زمان حکومت و پادشاهی مصر برای یوسف آماده شده است.لذا وقت خداحافظی از زندان فرا رسیده است.وقت آن رسیده که دنیا اسیر تو باشد و تو حاکم بر دنیا گردی و نه دنیا حاکم بر تو گردد.
در حقیقت حافظ به خود می گوید، ای که می خواهی بر عالم هستی تسلط پیدا کنی و جایگاه و شان والایی نزد خدای متعال بدست آوری ،ابتدا باید از زندان هوای نفس خود خارج شوی.همانطوریکه تا زمانی که یوسف از زندان بیرون نیامد ، امکان ریاست بر مصر را پیدا نکرد.رهایی از زندان هم بدست خود توست.باید از درون زندان قفل آنرا بشکنی و خود را آزاد کنی.

این دل رها و مست است 
 در بند نفس و  پست است
یارب نما تو لطفی
چون او خدا پرست است

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

عمر

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۹ - بیت هشتم
عمر

هر که را خوابگه آخر نه که مشتی خاک است
گو چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را

هر که را، به معنای همگان می باشد.منظور از خوابگه،خوابگاه می باشد.آخر به معنای پایان و سرانجام است.نه که به معنای مگر نه اینکه می باشد.منظور از افلاک،طبقات باز بالای ساختمان است.ایوان به افلاک کشیدن،کنایه به ساختمان مجلل و با شکوه است.
حافظ می گوید آدمی که از خاک است و مشخص نیست کی بایدزیر خاک برود.چه ضرورتی دارد که ایوان مجلل و با شکوه بسازد و برای جمع آوری مال و ثروت و مقام به هر کاری دست بزند.عاقبت انسان مرگ است و کسی در وقت مرگ نمی تواند چیزی با خود ببرد.همانند این می ماند که انسان برای شرکت در یک جلسه، مقادیر زیاد هزینه برای یک لباس فاخر برای یک شب کند.
حافظ می گوید مگر نه این است که جا و خواب ما در نهایت زیر مشتی خاک است.لذا چه ضرورتی دارد که ساختمان های مجلل برای این چند روز عمر بنا کنیم.

گوهر عمر شما سرمایه است
فرصتی از بهر ما آورده است
در جوانی با عبادت خو نما
طاعت حق بهرتان پیرایه است

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

دنیا طلبی

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۹ _ بیت هفتم
دنیا

برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را

خانه گردون اشاره به دنیا دارد.روزی منزل مسکونی دست به دست می شود و روزی پست و مقام.در هر صورت منصب های دنیوی به کسی وفا ندارد.منظور از برو به در ، کنایه به دل نبستن و اعتماد نکردن به دنیا است.نان مطلب کنایه بر نداشتن سود است.منظور از سیه کاسه،اشاره به فرد خسیس دارد.
به قول امیر المومنین دنیا همانند سایه است.لذا در حال حرکت و گردون است.همچنین دنیا خسیس است.عمر و جوانی و منصب ها را از تو می گیرد و به تو چیزی نمی دهد.همچنین دنیا کشنده است.تا تو را به ززر خاک نفرستد تو را رها نمی کند.
حافظ می گوید از این دنیای گردون،خسیس و آدم کش فاصله بگیر و به آن دل نبند و هر گز انتظار سود و بهره از آن نداشته باش.

مکن تکیه بر عقل تنها،  بشر
شود موجب کبر و اندوه و شر
اگرعقل تنها شود رهنما
نبینی تو حق را ورای نظر
شود موجب خسر هر آدمی
اگر تکیه گاهش به اموال دهر
به مقصد رسد هر که دارد خدا
هدایت کند خلق را در سفر
مکن تکیه برمنصب و قدرتت
اگر می توانی ز آن کن حذر
نکرده وفا بر کسی تا کنون
بود سخت این امتحان بر بشر
شوی خوار گر تکیه بر آن کنی
که دنیا فریبنده و پر خطر
چو تقوا نباشد مرو سوی آن
در این فتنه تقوا بباشد سپر
اگر خدمت خلق و مردم کنی
جزایش بهشت است و بینی ثمر
اگر کار کردن برای خداست
خدا می دهد اجر و پاداش و زر
چو باشی به دنبال کسب مقام
ندارد بجز زحمت و درد سر
هر آنکس فریبد تو را با حیل
نشاید که نامید کارش هنر
علی گفت بر خصم خود این سخن
فریبندگی نیست بر ما ظفر
تو در کسب دنیا ، بکن خود تلاش
مکن تکیه بر این و آن و پدر
بپرداز حق ضعیف و یتیم
ادا کن به دنیا و با خود نبر
صغیر و ضعیف وتو کودک بدی
بدون کمک، کی تو گشتی قدر
بود وقف تو روز و شب مادرت
همه جان، نلرزان دلش، شاه پسر
خدایا ند ارم بجز تو کسی
رجالی اسیر  دل است و بصر

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

کشتی نجات

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۹ _بیت ششم
کشتی نجات

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

خاک در اینجا اشاره به انسان دارد.لذا منظور از خاکی،یعنی یک انسانی.آبی به معنای آب اندکی است.نخرد ،یعنی به حساب نیاورد.
شیخ عربی می گوید انسان واقعی و جوانمرد کسی است که کشتی نجات باشد.یعنی خود را به طوفان سهمگین دریا بیندازد تا دیگران در آرامش باشند و به ساحل نجات برسند.اینکه گفته می شود امام حسین کشتی نجات است.منظور این است که باشهادت خود دین خدا را از انحراف نجات داد و راه صحیح را به مردم نشان داد تا از گمراهی نجات یابند.علت اینکه به حضرت محمد و آل او درود فرستاده می شود ، بخاطر این است که همگی آنها برای اعتلای انسان و گسترش دین ،کشتی نجات بوده اند.
حافظ می گوید طوفان دریا در برابر چشمان حضرت نوح همانند قطره آبی بود و هیچ ترس و اضطرابی از اینکه کشتی او در دریای طوفانی قرار دارد نداشت.تو هم اگر همانند یاران نوح شوی،می توانی کشتی نجات گردی و سختی ها برای تو آسان می گردد.بعلاوه طوفان بلایا و مصیبتها در پیش تو ناچیز است.در اینصورت تو می توانی سوار کشتی نجات شوی و به سر منزل مقصود به سلامت برسی.

مست یارم، مست و خاطر خواه دوست 
مست معشوقی که عالم آن اوست 
مست چشمی  را که می خوابد نیم
مست معشوقی که جان دادن نکوست

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

ختم راه

[ ]

زندگی بازی است در کون و مکان
سر نوشت ما بود سر ی نهان
عاقبت مخفی بود در زندگی
کس نداد ختم راه و ختم جان




زندگی سرشار از برد است و باخت
گاه بر وفق و گهی باما نساخت
زندگی بازیست از دید خدا
گاه شیرین و گهی بر ما بتاخت



  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

مسخره کردن

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۹ _ بیت پنجم
مسخره کردن

ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را

درد ، به ته نشین های شراب گفته می شود که ارزان تر از بالای شراب است.لذا منظور از درد کشان ، اقشار ضعیف میگسار است.منظور از خندیدن ،یعنی مسخره کردن می باشد.در سر کردن ، به معنای نابود کردن است.لذا منظور از در سر کردن ایمان، از بین بردن دین و ایمان است.
خداوند در قرآن زندگی را به بازی تشبیه کرده است.همانطوریکه نتیجه بازی تا لحظات آخر بازی مشخص نمی باشد.انسان ها نیز در هر لحظه در زندگی امکان لغزش دارند.لذا از خدای متعال افراد عاقبت به خیری می خواهند.
حافظ می گوید من می ترسم از کسانی که خود را پاک می دانند و عاقبت خود راخوب می دانند.به همین خاطر افراد آلوده را هیچ می پندارند.غافل از اینکه بسیار افراد دیندار و مومن بودند که موقع مرگ کافر از دنیا رفتند و بالعکس.هیچ بعید نیست که کسانی قوم بزه کار را مسخره می کنند ،در گذر زمان آلوده شوند و عاقبت به خیر از دنیا نروند.
روایت داریم کسانی که دنبال عیب جویی مردم هستند و آنها را آشکار می کنند ،روزی دچار آن می گردند.مسخره کردن افراد ،حتی گناهکاران،همانند آتشی می مانند که به هیزم زده می شود.ایمان افراد را از بین می برد.

بهشت فاسقان در این جهان است
بهشت زاهدان در لا مکان است
بهشت عاشقان اند ر دو عالم
جمال جان فزای دل ستان است

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

پرواز

خاک راهم کن و مجنونم ساز

تا برم محضر مقصودم راز
من ز خاکم،بروم باز به خاک

کی شود وقت وصال و پرواز








  • علی رجالی