رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی 

تحلیلی بر مرثیه «ای اهل حرم (۷)»

ای اهل حرم! آیا می‌دانید که پرچم ایثار به دوش چه کسی بود؟ چرا که از میدان نبرد، آن ماهِ تابناک و علمدار حسین، دیگر بازنگشت.

زینب (س) هنگامی که برادر را در گودال قتلگاه دید، با چشمان خود نظاره کرد که چیزی از پیکر او باقی نمانده؛ جز زخم و آزار.

ای خاک! تو گواه باش بر پیکر پاکش؛ چراکه از آن جسم پاره‌پاره، دیگر هیچ نسیمی از گلزار و طراوت برنخاست.

بر قاتلان او، خشم خدا باد، بارها و بارها؛ زیرا از آن جنایت عظیم، حتی عذر و پشیمانی سزاواری هم برنیامد.

با خون حسین (ع)، آیینه حقّ روشن شد، چرا که از تاریکی شب ظلم، هیچ پرتوی از روشنایی و بیداری پدیدار نگشت.

تا پایان دنیا، این داغ حسین بر دل تاریخ خواهد ماند؛ و عجب آن‌که حتی از کعبه، دیگر ندای دل‌های بیدار نیز برنخاست.

پیکر خونین حسین، آیینه‌ای شد برای تجلّی وحی؛ که از این پس، حتی نام پیامبر هم، در سایه‌ای از بی‌حرمتی و بی‌پناهی فرو رفت.

در بین‌الحرمین، اشک‌های یتیمان پیوسته جاری است؛ چرا که دیگر، صبری چون زینت آزادگان نیامد.

همه گیاهان و گل‌ها، ناله سر دادند و فریاد کشیدند؛ چرا که آن گلِ گلزار، یعنی حسین، دیگر برنگشت.

خون، نثار گل اسرار شد؛ اما افسوس که در باغ یتیمان، حتی یک گل بی‌خار هم نرویید.

هر نیزه و شمشیری که بر پیکر اهل‌بیت تاخت، گواهی‌ست بر تاریخ؛ که جز ستم، جز ناله، هیچ حاصل دیگری نداشت.

شمشیرهای تزویر، به سوی قرآن کشیده شد؛ ولی دیگر از مهر و هدایت، نوری برنخاست.

دین را بر سر نیزه‌ها بردند، اما دریغ که دیگر در سرزمین دین، حتی فطرت بیدار هم پدیدار نشد.

بر نیزه، اگرچه آیه تطهیر می‌درخشید، اما چشم‌های سیاه‌دل، نوری از یار در آن ندیدند.

از آن شب تار، شرم و حیا نیز گریخت؛ و جز پرده‌دری و ظلمِ ستم‌پیشگان چیزی برجای نماند.

اسیران، از خیمه تا ویرانه کشانده شدند؛ و دیگر نشانی از عدالت و حکم سزاوار نمانده بود.

در چهره دشمنان، خشم و خواری آشکار شد؛ ولی از خطبه زینب، هیچ دلی بیدار نشد.

زینب بانگ زد که: من دختر علی هستم، افتخار زهرا را بر دوش دارم؛ اما دشمنان حتی جرأت پاسخ هم نیافتند.

وقتی زینب لب به سخن گشود، جهان به لرزه افتاد؛ و از کوفه، دیگر غیرتِ آزادگان برنخاست.

از شام، تنها صدای زخم و ستم برآمد؛ چرا که در میان مردم، دیگر نفخه‌ای از ایثار دیده نشد.

از کربلا، شعله‌های توحید بالا رفت؛ ولی از شامِ ستم، حتی سپیده‌ای نیز برنخاست.

در کاخ ستم، سر از نیزه درخشید؛ اما از آن آینه حقیقت، جز آتشِ خشم چیزی پدیدار نشد.

با خطبه زینب، شرری به دل‌ها افتاد؛ اما فرصت توبه، دیگر تکرار نشد.

اگر دلی در آن لحظه، با خطبه بیدار می‌شد، شاید می‌دید؛ ولی چشم‌های ستم‌پیشه، جز انکار چیزی ندیدند.

در شام، زینب ناله زد؛ ناله‌ای که نه مرهمی داشت، نه غمخواری.

خطبه زینب، تاریخ را ورق زد؛ اما از کِشتی ستم، حتی شرحی از وفا برنخاست.

شهیدان، بانگ حقیقت را به جهان رساندند؛ اما دیگر حتی صبر هم توانِ انکار این حقایق را نداشت.

بر لبان اهل‌بیت، سخنان وحی جاری بود؛ ولی در دل دشمن، نه فطرتی بیدار ماند، نه اثری از کردار نیک.

در شامِ ستم، چشم‌های منتظر، تا صبح، هیچ مژده‌ای از یار نشنیدند.

و سرانجام… تا روز قیامت، این داغ بر دل "رجالی" خواهد ماند؛ چرا که از کربلا، آن وعده‌ی دیدار دیگر نیامد.

تفسیر و تحلیل

۱. تحلیل ادبی

  • ردیف "نیامد" در پایان اغلب ابیات، حالتی تکراری، دردناک، و مؤکد ایجاد کرده که به مرثیه‌سرایی سنتی بسیار نزدیک است.
  • ترکیب‌هایی چون «آینه‌ی وحی»، «گل اسرار»، «شعله‌ی توحید»، «فجر پدیدار» دارای بار استعاری و نمادین‌اند که شکوه معنایی خاصی دارند.
  • دوگانگی "کربلا ـ شام"، "نور ـ ظلمت"، "زینب ـ یزید"، "حقیقت ـ تزویر" از عناصر محوری ساختار معنایی این منظومه‌اند.

۲. تحلیل عرفانی

  • "کربلا" نماد تجلّی توحید و فناء فی‌الله است؛ جایی که خون حسین (ع) حقیقت دین را از نو زنده کرد.
  • "آینه‌ی وحی" اشاره‌ای‌ست به پاکیِ وجود امام که جلوه‌گر نور الهی بود، حتی بی‌سر و تن.
  • زینب کبری (س) تجلی "بقاء بعد از فناء" است؛ که در اوج بلا، با خطبه‌هایش تاریخ را از نو نوشت.
  • تکرار "دیگر نیامد" نشانگر ختم یک عهد، و آغاز عصر غربت انسانیت و نور است؛ تا ظهور.

۳. تحلیل اجتماعی و سیاسی

  • بیان تزویر حاکمان: دین را بر نیزه کردند، قرآن را دستاویز شمشیر ساختند؛ نشانه‌ای از سیاست‌بازی با دین.
  • نقد خاموشی خواص و توده‌ها: "از کوفه، دگر غیرت احرار نیامد" حکایت از مرگ وجدان عمومی دارد.
  • تأکید بر اثرگذاری خطبه‌ی زینب به‌عنوان رسانه‌ی مقاومت و بازگرداننده‌ی آگاهی.

نویسنده

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۴/۲۱
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی