باسمه تعالی
داستان گوساله سامری
بازنویسی مثنوی «گوساله سامری»
موسی علیهالسلام، پیامبر عدالتخواه خدا، برای رفتن به وعدهگاه الهی، قوم خود را ترک گفت و بر اساس فرمان خدا، جانشینی خویش را به برادرش هارون سپرد. به او سفارش کرد که مردم را هدایت کند و با کسانی که عقل و شناخت ندارند، مدارا نکند.
در مدتی که موسی از قوم دور بود و به کوه طور رفت، مردم گرفتار گمراهی و غرور شدند. قلب موسی آکنده از درد و اندوه گشت، چراکه قومش اسیر اوهام و خیالات شده بودند.
در این هنگام، مردی فریبکار به نام سامری از طلاهایی که از فرعون بهدست آمده بود، گوسالهای طلایی ساخت که صدایی عجیب از آن شنیده میشد. این ظاهر فریبنده باعث شد مردم، عقل و ایمان خود را از دست بدهند و گوساله را معبود خود بخوانند.
قوم گمراه به موسی گفتند: مگر نمیبینی که این گوساله نورانیست؟ این خدای ماست!
موسی با آنان به تندی سخن گفت و حقیقت را آشکار کرد که خدا در درون پاک و قلب باصفا پنهان است، نه در شکلهای ساختگی و مادی. او گفت خدا را باید در طهارت دل جُست، نه در گوسالهای زرین.
پس با فریاد خشمگین، گوساله را شکست و در آتش انداخت.
سپس خطاب جلال الهی رسید که سامری باید رانده و تنها شود. سامری از ترس و شرم گناه، گریخت و گوشهنشین گشت.
مردم که از خشم خداوند ترسیده بودند، به موسی پناه آوردند و گفتند: تو راهنمای ما هستی، برای ما دعا کن که جز اشک و ندامت، پناهی نداریم.
موسی برای قوم دعا کرد و خداوند رحیم پاسخ داد که من بخشندهام و از خطاکاران درمیگذرم.
پس خداوند الواح نور را برای موسی فرستاد، که دربردارندهی آیین حق و دستورات روشن بود.
موسی آن لوحها را که نوشتهی خداوند با یقین بود، نزد قوم آورد و گفت: به این آیین عمل کنید، خدای حقیقی را بپرستید؛ خدایی که دریا را برای ما شکافت و دشمن را در قهر خویش نابود ساخت.
تحلیل و تفسیر عرفانی، اخلاقی و قرآنی
۱. رجوع به قرآن
این مثنوی با استناد مستقیم به آیات سورهی طه (آیات ۸۳ تا ۹۸) و سوره بقره (آیه ۵۱) سروده شده و وقایع «گوسالهپرستی بنیاسرائیل» و فریب سامری را بازتاب میدهد. مضمون آیه ۸۸ سوره طه:
فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَٰذَا إِلَٰهُکُمْ وَإِلَٰهُ مُوسَىٰ
۲. تفسیر عرفانی: خدا در دل، نه در زر
موسی پیام توحید درونی را با بیان عرفانی بیان میدارد:
خدا در دل پاک پیدا شود / نه در جلوهٔ زر هویدا شود
این بیت بر اصالت توحید شهودی تأکید میگذارد، یعنی درک خدا در جان پاک و باصفاست، نه در صورتها و نمادهای ظاهری. اینجا نوعی دعوت به معرفت نفس هم مستتر است، که از اصول عرفان اسلامی است.
۳. تمثیل نفس و سامری
در نگاه عرفانی، سامری نماد نفس اماره است که از طلا (یعنی خواستههای دنیوی) بت میسازد و صدا و جذابیتی فریبنده دارد. قوم بنیاسرائیل، وقتی از امام خود (موسی) جدا شدند، طعمهی آن نفس شدند. در بیت:
کسی کو ندارد یقین در نهان / شود طعمهی دیو وهم و گمان
یقین همان نور دل است و فقدان آن، انسان را اسیر توهم و شرک میسازد.
۴. بازگشت قوم و توبهپذیری خداوند
این بخش پیامی از رحمت الهی دارد؛ موسی واسطهی توبه و شفاعت شد و خداوند با صفت «غفور و رحیم و حلیم» ظاهر شد. نکتهی اخلاقی آن است که توبه راه بازگشت به نور و حکمت است.
۵. الواح نور = عقل و شریعت
فرستادن «الواح نور» نشانهی هدایت شرعی و الهی است که در جان و دل حقجویان باید بنشیند. تعبیر "به خطّ یقین" نشان میدهد که احکام الهی باید با ایمان درونی همراه باشد، نه صرف ظاهر.
نکتهی پایانی: رجالی و دریا
بیت پایانی:
خدایی که دریا "رجالی" گسست / عدو را به طوفان قهرش شکست
ضمن اشاره به داستان شکافتن دریا، با آوردن نام سراینده («رجالی») به شیوهای لطیف، وحدت بین محتوای الهی و خادمان آن (علما، شعرا) برقرار شدهاست. در حقیقت، شاعر با قرار دادن نام خود کنار فعل الهی، جایگاه پاسدار حقیقت و حافظ حکمت را برای خود تصویر میکند.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۳/۱۱