باسمه تعالی
قصیده سیدالشهدا(ع)
ای اهل حرم(۹)
ای اهل حرم! یار وفادار نیامد
بر خیمهی دل، سایهی دلدار نیامد
آن دشت، اگر داغِ حسین است و شهیدان
آه از دلِ مردم که سپیدار نیامد
تا صبح ابد، میرسد از کربوبلا نور
زان پس، سحر از دیدهی دلدار نیامد
با داغ حسین است که عالم شده بیدار
کز خونِ شهیدان، رهِ انکار نیامد
هیهات ز ذلّت، شرری مانده به دفتر
ز آن روز دگر ننگِ ستمکار نیامد
دین در ره او باعث فخر است و سرافراز
کز عشق، دگر رونق بازار نیامد
لب تشنه فتاد و عطشش رمز بقا شد
کز چشمهٔ دل، جز شرر و نار نیامد
آن پیکرِ بیسر، عَلَمِ نورِ هدایت
کز نور، دگر خطِ سبکبار نیامد
دشمن چو برآشفت، نبُرد از دل آگاه
کز تیغ، دگر فتحِ سپیدار نیامد
خونِ شهدا زندهتر از جان بشر شد
از خَلق، دگر شورِ علمدار نیامد
هر قطره ز خون شهدا، گوهر ناب است
از خصم زبون، جز شرر و نار نیامد
از دشتِ بلا نغمهی قرآن مجید است
کز هیبت آن، بانگِ گنهکار نیامد
در سینهی تاریخ، رقم خورد به خونش
زآن پس، دگر آن شوکتِ احرار نیامد
گر سوز نیاید ز دلت بهر شهیدان
از دیده دگر، آتشِ خونبار نیامد
این مکتب خون است و رسالت همه روشن
کز غیرِ حسین، این همه آثار نیامد
هر سال محرم، دل ما زنده شود باز
از دیده ی دل، جز غم سالار نیامد
پرچم ز علیاکبر و عباس درخشید
کز دشت وفا، غیرِ علمدار نیامد
از قاسم و اصغر به جهان درس بگیریم
از مکتبشان، جز ره دادار نیامد
اشکی که ز آیینهی جان ریخت، صفا داشت
کز دیده دگر ننگِ ستمکار نیامد
با یاد حسین است که دل زنده بماند
از کربوبلا، یاد علمدار نیامد
بُردند ز ما آنهمه خورشید، ولی باز
از نورِ وفا، ظلمتِ افکار نیامد
تاریخ گواه است بر آن نور حقیقت
کز ظلم، دگر نامِ ستمکار نیامد
برخیز! بخوان از غم آن نورِ هدایت
کز ظلم، دگر اخترِ بیدار نیامد
بگذار ببارد دل تو تا نفس آخر
کز درد دگر زمزمهی یار نیامد
اظهار نمائید که لبیک حسین است
از کرب و بلا بانگِ علمدار نیامد
از خونِ تو آئینهٔ اسلام درخشید
کز شوق، دگر عطرِ گهربار نیامد
در یاد تو هر لحظه دلم راز شود باز
کز مهر، دگر غصهی دیدار نیامد
ما زنده به آنیم که دل با تو بماند
از لعلِ تو، آن جرعهیِ سرشار نیامد
ما منتظر عدل خداییم به عالم
کز صاحب خون، نغمهی دیدار نیامد
ای کعبهی خون، قبلهی جان، شور "رجالی"
از چشمهی دل، جز غم دلدار نیامد
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۴/۲۳