رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
نیل وصال
این عشق تو ای دوست، هم‌آواز من است
در وادی عشق، شور و اعجاز من است
بی‌تاب وصالم، نروم جز ره دوست
دیدار رخش، شفای دمساز من است

 

شرح و تفسیر ابیات  "نیل وصال"

مصرع اول:

این عشق تو ای دوست، هم‌آواز من است

✅ شرح:
در این مصرع، شاعر عشق الهی را نیروی هم‌آوا و هم‌نوا با جان خود می‌داند. یعنی این عشق، نه یک احساس گذرا، بلکه حقیقتی درونی و هم‌نفس با اوست که تمام وجودش را تسخیر کرده است.

✅ تفسیر عرفانی:
عشق الهی در عرفان اسلامی، عامل اصلی حرکت به سوی حق است. همان‌گونه که مولانا می‌فرماید:
"عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست"
اینجا شاعر می‌گوید که عشق خداوند در درون او جریان دارد و هم‌آهنگ با جانش شده است، پس صدای این عشق، با سرشت او همخوان است.


مصرع دوم:

در وادی عشق، شور و اعجاز من است

✅ شرح:
شاعر مسیر عشق را به وادی (بیابانی بی‌پایان) تشبیه کرده و در این بیابان، شور و هیجان او را نیروی معجزه‌آسا و عامل حرکت خود می‌داند.

✅ تفسیر عرفانی:
"وادی عشق" اشاره به مراحل سلوک عرفانی دارد که عارفان در راه حق طی می‌کنند. این بیت نشان می‌دهد که شاعر در این مسیر نه‌تنها رنج نمی‌برد، بلکه شور و وجد او همان نیرویی است که موجب پیشرفت و تعالی‌اش می‌شود. در واقع، این عشق، خود معجزه‌ای در وجود اوست که او را به سوی وصال می‌کشاند.


مصرع سوم:

بی‌تاب وصالم، نروم جز ره دوست

✅ شرح:
شاعر بی‌تاب رسیدن به وصال محبوب است و در این بی‌تابی، راهی جز مسیر دوست (یعنی راه حق) را انتخاب نمی‌کند. این بیانگر اخلاص و اراده‌ی راسخ او در مسیر عشق الهی است.

✅ تفسیر عرفانی:
عرفا معتقدند که عاشق حقیقی هیچ مقصدی جز محبوب ندارد. این بیت تداعی‌کننده‌ی این مفهوم است که عاشق حقیقی در برابر وسوسه‌های دنیوی مقاوم است و تنها راهی را که به معشوق ختم می‌شود، برمی‌گزیند. این مفهوم در شعر حافظ نیز دیده می‌شود:
"به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد / گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید"


مصرع چهارم:

دیدار رخش، شفای دمساز من است

✅ شرح:
شاعر دیدار یار را شفای درونی و درمان تمام دردهای خود می‌داند. "دمساز" به معنای همدم و همراه است و نشان می‌دهد که شاعر، با درد فراق هم‌نشین شده و تنها دیدار محبوب می‌تواند این درد را درمان کند.

✅ تفسیر عرفانی:
در عرفان اسلامی، دیدار حق بالاترین مرتبه‌ی سلوک است. بسیاری از عرفا این دیدار را به کشف و شهود الهی تعبیر کرده‌اند. شاعر در این مصرع می‌گوید که تمام آلام و رنج‌های او با رسیدن به این مرحله از بین می‌رود و این وصال، همان دارویی است که جان او را شفا می‌بخشد. این معنا را می‌توان در این بیت از مولانا نیز دید:
"هر که او بی‌توست دائم زار زار / وانک با تو شاد و خندان همچو یار"


جمع‌بندی کلی:

این ابیات، سفری از عشق و شوق تا وصال الهی را ترسیم می‌کنند. شاعر در ابتدا از عشق خداوند سخن می‌گوید، سپس شور خود را در این مسیر بیان می‌کند، در ادامه بر اخلاص و پایداری خود تأکید می‌نماید و در نهایت، وصال را به‌عنوان دارویی برای جان عاشق معرفی می‌کند.

این شعر دارای ساختاری عرفانی و مفاهیمی بلند است که یادآور آثار بزرگان تصوف و عرفان اسلامی است.

 

تعریف نیل وصال در عرفان اسلامی

"نیل وصال" در عرفان اسلامی به معنای رسیدن به مقام وصال حق و تحقق قرب نهایی به ذات الهی است. این اصطلاح، مرحله‌ای است که در آن عاشق (سالک) پس از طی مراتب سلوک عرفانی و گذر از حجاب‌های وجودی، به حقیقت وحدانی ذات حق می‌رسد و از همه‌ی تعینات و وابستگی‌های خودی رها می‌شود.

مراحل نیل وصال در عرفان اسلامی:

  1. سیر از کثرت به وحدت (تجرید و تخلیه)
    سالک با تزکیه‌ی نفس و دوری از تعلقات دنیوی، خود را برای ورود به وادی عشق الهی آماده می‌کند. این مرحله شامل ترک وابستگی‌های نفسانی، ریاضت و خلوص نیت است.

  2. عشق و فنا فی الله
    در این مرحله، سالک به عشق حقیقی دست می‌یابد و در جذبه‌ی الهی غرق می‌شود. عشق او را از خودبی‌خود کرده و به مقام فنا فی الله می‌رساند، جایی که هیچ‌گونه تعینی برای او باقی نمی‌ماند و در وجود حق مستغرق می‌شود.

  3. وصال و بقا بالله
    پس از فنا، سالک به بقا بالله می‌رسد که همان نیل وصال حقیقی است. در این مرحله، او به مرتبه‌ای دست می‌یابد که دیگر خودی در میان نیست و همه چیز در حق فانی شده و بقای الهی برای او محقق گشته است.

ابعاد نیل وصال در عرفان اسلامی:

  • وصال عاشقانه: سالک، معشوق ازلی را می‌یابد و در حضور او به آرامش جاودان دست می‌یابد.
  • حقیقت وحدت: دوگانگی عاشق و معشوق از میان برداشته شده و وحدت وجودی آشکار می‌شود.
  • بقا در ذات الهی: سالک پس از فنا، در صفات و اراده‌ی الهی باقی می‌ماند و به نوعی حیات جاودانه در حق می‌رسد.

نمونه‌هایی از نیل وصال در متون عرفانی:

حافظ:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

مولوی:
ز خودی فانی شو، تا شوی باقی به دوست
که فنا گشتن به راه دوست، عین دولت است

ابن فارض:
شربت وصل تو گر یابد جانم روزی
بهر آن مرگ، کنم جان و دل خویش فدا

نتیجه‌گیری:

نیل وصال نقطه‌ی اوج سلوک عرفانی است که در آن، عاشق به وصال معشوق حقیقی رسیده و از خودی و تعینات دنیوی رها می‌شود. این مقام، نقطه‌ی نهایی عشق الهی و تحقق بقا در حق است.

 

 

  • ۰۳/۱۱/۱۸
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی