باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی اشراق
اشراق
در ظلمت شب، نور اشراق خوش است
بیواسطه سوز و شور عشاق خوش است
با منطق و عقل ره به جایی نبری
در خلوت دل، نور آفاق خوش است
شرح و تفسیر هر مصرع:
۱. در ظلمت شب، نور اشراق خوش است
این مصرع به شدت با مفاهیم عرفانی و اشراقی پیوند دارد. "ظلمت شب" به وضعیت جهل، غفلت یا درک محدود انسانها از حقیقت اشاره دارد. در چنین شرایطی، "نور اشراق" نماد روشنایی معرفت و شهود الهی است که در دل شبِ تاریک معنوی، شادی و خوشی به ارمغان میآورد. اشراق در اینجا به معنای نور الهی یا فهم عرفانی است که در دل انسان میتابد و او را از تاریکیهای جهل و گمراهی میرهاند.
۲. بیواسطه سوز و شور عشاق خوش است
این بیت بر شناخت بیواسطه تأکید دارد. در عرفان، عشق به خداوند یا معشوق الهی غالباً بهصورت بیواسطه و مستقیم تجربه میشود. "سوز و شور عشاق" اشاره به داغی و هیجان درونی دارد که عاشق در پی وصال معشوق تجربه میکند. این شور و سوز نشاندهندهی حرارت دل و شوق به حق است که هیچچیز جز معشوق نمیتواند آن را آرام کند. این شور، به حقیقت، لذت و خوشی است که از این سوز و درک مستقیم عشق حاصل میشود.
۳. با منطق و عقل ره به جایی نبری
در این بیت، منطق و عقل به عنوان ابزارهای عقلانی بشر معرفی میشوند که ناتوان از درک حقیقت و راهیابی به معرفت کامل هستند. عقل و منطق در بسیاری از موارد به ما در تحلیلهای منطقی کمک میکنند، اما در مقولهی عرفان و شهود الهی، آنها به تنهایی نمیتوانند ما را به حقیقت برسانند. ره به جایی نبردن یعنی عقل در برابر حقیقت عرفانی و درک عمیق الهی ناتوان است. این اشاره به تجربهی شهودی و باطنی دارد که باید فراتر از منطق و دلیل باشد.
۴. در خلوت دل، نور آفاق خوش است
این مصرع بر خلوت با دل و توجه به باطن تأکید دارد. "خلوت دل" به معنای پاکسازی دل از زرق و برق دنیای بیرونی و توجه به درون است. در این حالت، "نور آفاق" یا همان نور معرفت الهی و درک حقیقت، از درون فرد میتابد. در حقیقت، منظور این است که نور آفاق، نماد آگاهی و حقیقتی است که در دلِ انسان و با توجه به درون او نمایان میشود. این بیت به معنای رسیدن به حقیقت درونی از طریق تهذیب نفس و خلوت با دل است.
نتیجهگیری کلی:
این رباعی به زیبایی نمایانگر مفهوم اشراق در عرفان است؛ در حالی که در دو مصرع اول به اشراق بیرونی و شهود بیواسطه اشاره میشود، دو مصرع آخر به تلاش درونی برای رهایی از دامهای عقل و دل مشغولیهای دنیوی و دستیابی به حقیقت از طریق توجه به باطن و خلوت با خداوند اشاره دارد.
تعریف و مفهوم اشراق در عرفان اسلامی
اشراق در عرفان اسلامی به معنای روشنایی، تابش نور حقیقت، و دریافت شهودی معرفت الهی است. این واژه ریشه در واژهی عربی "شَرَقَ" به معنای "تابیدن" و "روشن شدن" دارد و در متون عرفانی برای توصیف مواجههی مستقیم و بیواسطهی عارف با حقیقت بهکار میرود.
این مفهوم بیش از هر چیز با حکمت اشراق که توسط شیخ شهابالدین سهروردی (۵۴۹-۵۸۷ ه.ق) بنیان گذاشته شد، شناخته میشود. سهروردی در آثار خود، بهویژه در کتاب "حکمة الإشراق"، اشراق را بهعنوان طریقهای برای کسب معرفت از طریق تجربهی درونی و شهود عرفانی، در برابر روش استدلالی فلاسفهی مشایی، مطرح میکند.
در عرفان اسلامی، اشراق نه از طریق مطالعه و استدلال، بلکه از راه تزکیهی نفس، سلوک روحانی، و انقطاع از تعلقات مادی حاصل میشود. در این حالت، حقیقت همانند نوری بر دل سالک تابیده و پردههای جهل و غفلت را از برابر دیدگان او کنار میزند.
ابعاد و ویژگیهای اشراق در عرفان اسلامی
۱. اشراق بهعنوان نوری از عالم الهی
در عرفان اسلامی، اشراق نوعی نور معرفت و آگاهی است که از سوی خداوند بر قلب عارف تابیده و او را به حقیقت نزدیک میکند. این مفهوم از آیات قرآن نیز الهام گرفته است، بهویژه آیهی مشهور:
"اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ" (نور: ۳۵)
عارفان معتقدند که هرچه سالک از تعلقات دنیوی رها شود، این نور بیشتر در قلب او تجلی مییابد و او به مرحلهی مکاشفه و شهود حقیقت میرسد. مولانا این تجربه را چنین توصیف میکند:
"آفتاب آمد دلیل آفتاب / گر دلیلت باید از وی رو متاب"
یعنی وقتی نور حقیقت بر قلب بتابد، دیگر نیازی به برهان و دلیل نخواهد بود.
۲. اشراق در مقابل معرفت عقلی
در فلسفه و عرفان اسلامی، دو راه اصلی برای کسب معرفت مطرح شده است:
۱. طریق عقل و استدلال → که فلسفهی مشاء (مانند ابنسینا) بر آن تأکید دارد.
۲. طریق اشراق و کشف شهودی → که سهروردی و بسیاری از عرفا آن را برتر از عقل میدانند.
سهروردی معتقد است که اشراق، شهودی بیواسطه و حضوری است که از طریق مجاهدتهای روحی و سلوک عارفانه حاصل میشود، در حالی که عقل تنها میتواند ظواهر حقیقت را درک کند و به کنه آن راهی ندارد.
به همین دلیل، در حکمت اشراق، معرفت اشراقی برتر از معرفت استدلالی است، زیرا مستقیماً از عالم نور سرچشمه میگیرد و وابسته به محدودیتهای منطقی و زبانی نیست.
۳. سلسلهمراتب نور در حکمت اشراق
سهروردی هستی را بهصورت مراتب نوری ترسیم میکند که از نور محض (خداوند) تا تاریکی (عالم ماده) گسترش یافته است. این مراتب عبارتاند از:
- نورالأنوار → که همان ذات الهی و سرچشمهی تمام هستی است.
- انوار قاهره → که عقول مجرد و ملائکهاند و از نورالأنوار نشأت گرفتهاند.
- انوار اسفهبدیه → که شامل نفسهای انسانی است و به میزان قرب و بعد از نورالأنوار درجات مختلفی دارند.
- اجسام ظلمانی → که همان عالم ماده و طبیعت است، زیرا نور در آن کمترین شدت را دارد.
در این نظام، اشراق یعنی حرکت از ظلمت جهل به سوی نور حقیقت و نزدیک شدن به نورالأنوار (خداوند).
۴. اشراق و تجربههای عرفانی
اشراق در عرفان اسلامی معادل "مکاشفه" و "تجلی" است، یعنی حالتی که در آن سالک به مرتبهای از معرفت میرسد که حقیقت را بیواسطه مشاهده میکند. ابنعربی این حالت را "معرفت شهودی" مینامد و آن را والاتر از شناخت نظری و فلسفی میداند.
در عرفان عملی، اشراق معمولاً پس از طی مراحلی از مجاهدت و ریاضت اتفاق میافتد و سالک در این حالت، نوعی اتصال روحی با حقیقت الهی را تجربه میکند. نمونهی بارز این تجربه در داستان معراج پیامبر اسلام (ص) و "دیدار حق" در شب معراج دیده میشود.
۵. اشراق در ارتباط با نور عرفانی
عرفا معمولاً تجربهی اشراق را با "نور" توصیف میکنند. این نور میتواند به اشکال مختلف بر سالک ظاهر شود:
- نور حسّی → گاهی سالک در حالت ذکر و مراقبه، نورهایی درونی را مشاهده میکند.
- نور عقلی → بصیرت و آگاهیای که به سالک داده میشود.
- نور قلبی → حالتی از یقین و اطمینان که ناشی از اشراق الهی است.
این حالت در بیان عارفانی مانند بایزید بسطامی و حلاج دیده میشود که گاه سخنان آنان ناشی از یک اشراق ناگهانی و بیواسطهی حقیقت بوده است.
نتیجهگیری
اشراق در عرفان اسلامی نوعی دریافت مستقیم حقیقت از طریق سلوک عرفانی و شهود باطنی است. این معرفت، از جنس نور الهی است و تنها از طریق تزکیهی نفس و انقطاع از عالم مادی حاصل میشود.
مفهوم اشراق، که در قرآن، عرفان و فلسفهی اسلامی مطرح شده، در حکمت اشراق سهروردی بهصورت یک مکتب فکری مستقل درآمد. در این مکتب، معرفت اشراقی از معرفت عقلی بالاتر است، زیرا عارف حقیقت را بیواسطه و همچون نوری که بر دلش میتابد، مشاهده میکند.
اشراق، همان لحظهای است که حجابها کنار میروند و نور حق در جان سالک متجلی میشود.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۱/۱۸