رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

شرح مثنوی دوران سی سالگی

در سپیده‌دم زندگی، هنگامی که انسانی به مرز سی سالگی می‌رسد، دریچه‌های جهان به روی او باز می‌شوند و شور و شتاب جوانی هنوز در دلش می‌تپد. شاعر می‌گوید: «رسیدی چو بر سی، به اوج شباب / هنوزت به دل هست شور و شتاب». این جمله، سرآغاز سفری است که گذر از دوران نوجوانی و جوانی را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که زندگی، هنوز در اوج امکان‌ها و آرزوها جریان دارد.

در این مرحله، نه کودک هستی، نه همان نوجوان پیشین؛ بلکه انسانی میانه‌رو، آگاه و مصمم هستی. «میان دو دنیا، به عزم و توان» یعنی در مرز تجربه و آرزو، میان گذر از نادانی به دانش، میان رؤیا و واقعیت، باید به حرکت خود ادامه دهی.

شاعر سپس به اهمیت تلاش در همه ابعاد زندگی اشاره می‌کند: کار و عشق، علم و هنر، همه ابزاری‌اند برای روشنی‌بخشیدن به زندگی. زندگی انسان وقتی ارزشمند و پربار است که با تلاش و سعی، جان و دل خود را پرورانده باشد.

گذشتن از دوران بی‌خویشی و رسیدن به خوداندیشی، مرحله‌ای ضروری است. کسی که توانسته است از روزگار بی‌تدبیری عبور کند و به تفکر و تأمل برسد، چراغی درونی یافته است که راهش را روشن می‌کند. «به بالِ هنر ره به معنی بری / به نورِ امید و خِرَد پروری» نماد آن است که هنر و دانش، بال و پر انسان‌اند و امید و خرد، نوری است که راه را نشان می‌دهد.

جهان پیش روی او پر از صفا و عطر زندگی است. انسان در این مرحله مهمان عشق و عبادت است و دل خود را از غم رها می‌کند. هر روز عمر، دریایی از فرصت است و باید تا توان، از آن بهره برد. اگر همّت و شوق هم‌رازی و همراه تو باشد، سعادت به هر لحظه زندگی تو سرایت خواهد کرد.

نهال امید، اگر پرتوان و استوار باشد، آینده را نوید می‌دهد. «نشانی ز فردا، به روزت نشان» یعنی هر گام و تلاش امروز، نشانی از بهار زندگی فردا می‌آورد. سی سالگی، مرز مردانگی و توانمندی است؛ نه آغاز پیری، نه پایان جوانی. توانایی در دانش و پرورش دل و جان، توانایی ساختن گلستانی از شادی در دل خود است.

اگر یار و هم‌صحبتی یافت شود، زندگی پر از زیبایی و نیکی خواهد شد. ورزش، کار نیک و پایندگی در مسیر خیر، انسان را به نور و صفای الهی نزدیک می‌کند. هر لحظه زندگی، فرصتی برای تابیدن وجود و روشن ساختن دل است.

سی سالگی، تازه آغاز کار و تلاش است. امید به خدا و شادمانی در مسیر، انسان را توانمند می‌کند تا جهان را با اندیشه‌ها و کوشش خود بسازد. خدمت به مردم و محبت به دیگران، اعتبار و افتخار می‌آورد و دلی که به یاد خدا روشن و آرام باشد، هر لحظه‌اش پر از صفا می‌شود.

در پایان، شاعر توصیه می‌کند که با جوان ماندن دل و لبخند بر لب، همواره بهاری بمانی و به حکمت، نیکی افزایی و راه رستگاری را به دیگران نشان دهی. سی سالگی، فصل تلاش و امید است و چراغ دل، اگر پر از ایمان و دانش باشد، زندگی را سراسر صفا و نور می‌کند.

 

شرح داستانی و تحلیلی مثنوی 

در سپیده‌دم زندگی، هنگامی که انسانی به مرز سی سالگی می‌رسد، هنوز شور و شتاب جوانی در دلش می‌تپد. «رسیدی چو بر سی، به اوج شباب / هنوزت به دل هست شور و شتاب». این شور، مانند نسیمی است که پرهای امید را در دل می‌گشاید و انسان را به حرکت و تلاش وا می‌دارد. در این مرحله، او دیگر کودک نیست و نه همان نوجوان پیشین؛ بلکه انسانی میانه‌رو، آگاه و مصمم است، که میان دو دنیا، میان آرزو و واقعیت، به پیش می‌رود: «میان دو دنیا، به عزم و توان».

زندگی او اکنون فرصتی است برای تجربه، عشق و کار: «به کار و به عشق و به علم و هنر / شود زندگی روشنی‌بخش‌تر». هر لحظه‌ی زندگی، چون نوری است که باید با تلاش و کوشش، جان و دل را روشن سازد. انسانی که توانسته است از دوران بی‌خویشی و نادانی عبور کند، اکنون به خوداندیشی رسیده است: «گذشتی ز دورانِ بی‌خویشی‌ات / رسیدی کنون در خوداندیشی‌ات».

در این مرحله، بال هنر و بال خرد، او را به سوی معنا و امید می‌برد: «به بالِ هنر ره به معنی بری / به نورِ امید و خِرَد پروری». جهان پیش رویش پر از صفا و عطر زندگی است، و او مهمان عشق و عبادت است. دل خود را از غم رها می‌کند و به شادی می‌پردازد، زیرا هر روز زندگی، دریایی از فرصت است: «به هر روز خود تا توانی بکار / که فردا بیابی ز رنجت بهارا».

اگر همّت و شوق همراه او باشد، سعادت در هر لحظه زندگی جاری می‌شود: «نهال امیدت قوی، پرتوان / نشانی ز فردا، به روزت نشان». سی سالگی، مرز مردانگی و توانمندی است؛ نه آغاز پیری، نه پایان جوانی. توانایی در دانش و پرورش دل، گلستانی از شادی و نور در زندگی انسان می‌سازد: «توانی ز دانش، فروزان کنی / به شادی دل خود گلستان کنی».

یاران و هم‌صحبتان، زندگی را زیباتر می‌کنند و انسان با عشق و خدمت به مردم، افتخار و اعتبار می‌یابد: «چو خدمت به مردم کنی افتخار / محبت شود مایه‌ی اعتبار». ورزش و پایندگی در مسیر نیکو، دل را زنده و شاداب نگه می‌دارد و هر لحظه زندگی، فرصتی برای روشن کردن دل و وجود است: «به ورزش بپرداز و دل زنده باش / به هر کار نیکو، تو پاینده باش».

چراغ دل، اگر پر از ایمان باشد، سی سالگی را روشن می‌کند و نهال جوانی، اگر عشق و امید داشته باشد، باغ سعادت را بارور می‌سازد: «نهال جوانی اگر عشق داشت / به باغ سعادت ثمردار گشت». امید به خدا و شادمانی در مسیر، انسان را توانمند می‌سازد تا جهان را با کوشش و اندیشه‌های خود بسازد: «به فردا توانی جهان ساختن / ز اندیشه‌ها بی‌گمان ساختن».

زندگی، وقتی پر از صبر، امید و خدمت به دیگران شود، سراسر نور و صفا خواهد شد: «چو صبر و امید آیدت در کنار / جهان گردد از نور دانش بهار». دل و جان، اگر به یاد خدا روشن شود، هر لحظه زندگی، فرصتی برای پرورش و شادی خواهد بود: «رها کن دل و جان به یاد خدا / که هر لحظه‌ات پر شود از صفا».

در نهایت، شاعر توصیه می‌کند که دل را جوان و لبخند را بر لب حفظ کنیم تا همیشه بهاری بمانیم، و با حکمت و نیکی، راه رستگاری را به دیگران نشان دهیم: «دلت گر جوان ماند و خنده‌رو / بهاری بمانی در این کوی و بو / ز حکمت "رجالی" تو نیکی فزای / ره رستگاری به مردم نمای».

سی سالگی، آغاز مسیر روشن، تلاش و امید است. انسانی که دلش پر از عشق، ایمان و خرد باشد، هر روزش پر از نور، شادی و فرصت‌های طلایی برای ساختن جهان و خود خواهد بود.

نویسنده

دکتر علی رجالی 

 

  • ۰۴/۰۶/۲۳
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی