رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
وادی عشق
دیوانه شدم ز عشق و شیدا گشتم
فارغ ز جهان و هر چه پیدا گشتم
گفتم که رسم به کوی معشوق، ولی
یک قطره شدم، غرق دریا گشتم

وادی عشق در عرفان

وادی عشق یکی از مراحل مهم در سیر و سلوک عرفانی است که سالک در آن از محدوده عقل و منطق فراتر می‌رود و به عشق الهی می‌رسد. در این وادی، عاشق تمام وابستگی‌های خود به جهان مادی و حتی به خودِ فردی را از دست می‌دهد و در جذبهٔ عشق الهی غرق می‌شود. این مرحله از سلوک، نقطه‌ای بحرانی و سرنوشت‌ساز است، زیرا در آن عقل از هدایت بازمی‌ماند و سالک تنها با نیروی عشق پیش می‌رود.


مراحل و ویژگی‌های وادی عشق

۱. رهایی از عقل و منطق:
در وادی عشق، دیگر عقل نمی‌تواند راهنما باشد، زیرا عشق الهی فراتر از محاسبات عقلی است. عارفان معتقدند که عشق، حقیقتی است که جز با تجربهٔ مستقیم نمی‌توان آن را دریافت. به همین دلیل، عقل در این مرحله همچون مانعی بر سر راه عاشق است و باید کنار گذاشته شود.

۲. از بین رفتن "منِ فردی":
در این مرحله، عاشق دیگر خود را نمی‌بیند و تمام هویت شخصی و فردیت او در مقابل معشوق رنگ می‌بازد. این همان حالتی است که عارفان از آن به عنوان فناء فی العشق یاد می‌کنند.

۳. تحمل رنج‌ها و سختی‌ها:
عشق، راهی پرمشقت است و عاشق باید رنج‌های بسیاری را تحمل کند. اما این سختی‌ها برای او شیرین و لذت‌بخش‌اند، زیرا او در مسیر وصال به معشوق است. مولانا در این باره می‌گوید:

"هر که او از هم‌نشینی شد ملول / همچو طوطی شد اسیر قند و غول"

یعنی آن‌که طاقت عشق و سختی‌های آن را ندارد، همچون طوطی‌ای است که به شیرینی‌های ظاهری دنیا دل‌خوش کرده و در دام افتاده است.

۴. بی‌خویشی و حیرت:
عاشق در این وادی به مرحله‌ای می‌رسد که دیگر نمی‌تواند با معیارهای معمولی درک کند که چه بر او می‌گذرد. او در دریایی از حیرت و بی‌خویشی غرق می‌شود و تمام جهان را از منظر عشق می‌بیند.

۵. فناء فی الله:
در نهایت، عاشق در معشوق محو می‌شود و دیگر چیزی جز معشوق باقی نمی‌ماند. این مرحله، اوج عشق عرفانی است که در آن سالک به یگانگی با حق می‌رسد و از تمام تعینات و دوگانگی‌ها رها می‌شود.


وادی عشق در ادبیات عرفانی

عطار نیشابوری و وادی عشق

عطار نیشابوری در منطق‌الطیر وادی عشق را به عنوان دومین مرحله از هفت‌وادی سلوک عرفانی معرفی می‌کند. او این مرحله را پر از خطرات و سختی‌ها توصیف می‌کند و می‌گوید که در این وادی، سالک باید خود را کاملاً فدا کند. در اینجا، عشق چیزی نیست که بتوان با عقل و منطق درک کرد؛ بلکه تنها عاشق واقعی می‌تواند وارد این وادی شود.

او می‌گوید:

"در عشق، جز از خویش نرستن چه توان کرد؟"

یعنی در عشق، تنها راه پیش‌روی عاشق این است که از خود بگذرد.

مولانا و وادی عشق

مولانا عشق را نیرویی می‌داند که باعث رهایی از قیود عقلانی می‌شود و انسان را به حقیقت الهی می‌رساند. او در بسیاری از اشعارش به این موضوع پرداخته است:

"عقل در شرحش چو خر در گل بخفت / شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت"

یعنی عقل از درک عشق ناتوان است و تنها خود عشق می‌تواند از عشق سخن بگوید.

او همچنین در داستان معروف شمس و مولانا، عشق را نیرویی می‌داند که باعث دگرگونی روحی انسان می‌شود و او را از قید خودپرستی و منیت رها می‌سازد.


نتیجه‌گیری

وادی عشق، یکی از مراحل اساسی سلوک عرفانی است که در آن، سالک از عقل و منطق عبور کرده و تسلیم عشق الهی می‌شود. این مرحله، سرشار از سختی‌ها، حیرت و بی‌خویشی است، اما در نهایت، عاشق را به مقام فناء فی الله می‌رساند. عرفای بزرگی مانند عطار، مولانا و حافظ همگی عشق را نیرویی می‌دانند که فراتر از عقل است و تنها از طریق تجربهٔ مستقیم می‌توان آن را شناخت.

در این وادی، تنها کسانی که آمادهٔ فدا شدن در راه معشوق هستند، می‌توانند به وصال حقیقی برسند.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۰۹
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی