باسمه تعالی
تحلیلی بر مثنوی قوم سبا
به نام خداوند عدل و بصیر، خدای دانا و آگاه بر کارهای خلق. خدای هستی و فرمان و داد، که گیتی و آسمانها را آفرید. اکنون سخن را با نور الهی روشن میکنیم و به یاری پاکان فروزان، این داستان را بازگو میکنیم.
این داستان از قومی است که پر افتخار بودند و در سرزمین مأرب زندگی میکردند، جایی که بسیار زیبا بود: باغها و دشتهایش چنان درخشان که هر گوشه آن مانند نگین یاقوت میدرخشید. بهار در این باغها پر از میوه بود و عطر خوش آن تا کوهها میپیچید. دشتها با فیض الهی چون پردههای رنگین و پر از نغمه پرندگان بود. به هر سوی که نگاه میکردی، گلزار، نخل و انار و جویباران جاری بود.
خداوند به آنان فرمود: «من خالق همه هستم و نور یقین را آفریدهام.» زمین پاک و هوا خوشگوار است، باغها زنده و چشمهها پرآب. سزاوار است که پروردگار را شکر کنیم، زیرا نعمتهای او بیپایان است.
اما یکی از مردم گفت: «این نعمتها نتیجه تلاش و کوشش ماست و نه بخشش خدا.» به جای سپاس از خدای بزرگ، آنان مغرور شدند و به طغیان و خودبینی پرداختند. دل مهر خداوند زود از آنان دور شد و فساد و فریب جای آن را گرفت.
به شب، آسمان پر از رعد و برق شد و سیل ویرانگر از کوهها جاری شد، مانند رودخانهای که همه چیز را میبلعد. در یک لحظه، باغها و کشتزارها نابود شدند و بازارها خالی شد. نسیم خوش و شکوفههای فراوان از بین رفت و انبارها تهی گشت. مردم خسته و نحیف شدند و زندگی آنان بیهدف گردید. فقر و بلا چهرههایشان را ضعیف کرد و آنان دچار رنج و سختی شدند.
قرآن خبر داده بود که کسانی که نعمت خدا را ناسپاسند، خود شعلههای کفر و فساد میافروزند. مأرب دیگر شکوه و زیبایی نداشت، جز سد ویران و خاکی. امید به باغ و سبزه در دلها نبود.
اگر کسی نعمت خدا را شکر کند، آن نعمت افزون میشود. اما اگر ناسپاس باشد، طوفان و بلا بر او میبارد. این قانون پروردگار است: شکرگزاری باعث افزایش نعمتها و ناسپاسی سبب ویرانی و هلاکت است. اگر انسان غرور و ناسپاسی پیشه کند، آرامش از دلش رخت برمیبندد و هراس بر جانش مینشیند.
تفسیر کلی
این مثنوی ترکیبی است از روایت تاریخی، توصیف طبیعت و درسهای اخلاقی و دینی. داستان قوم سبأ نمونهای از نعمت و شکرگزاری یا کفران نعمت است. عناصر طبیعی مثل باغ، دشت، نهر و نسیم نماد نعمت و برکت الهی هستند، و رعد، برق، سیل و ویرانی نماد مجازات الهی برای کسانی که ناسپاسند.
پیام اخلاقی واضح است: شکرگزاری باعث افزایش نعمتها و پایداری زندگی است، و غرور و ناسپاسی موجب سقوط و بلا میشود. این داستان همچنین نشان میدهد که ارتباط مستقیم انسان با خداوند و توکل به او، کلید رفاه مادی و معنوی است.
نویسنده
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۵/۲۴