رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
سرالاسرار
در وادیِ راز، بی‌نشان باید شد
فارغ ز خود و ز این جهان باید شد
چون پرده ز اسرار حقیقت افتاد
دیدی که همان جوهر جان باید شد

 

باسمه تعالی

سرالاسرار: شرح رباعی عرفانی

این رباعی کوتاه اما عمیق، جوهره‌ی سیر و سلوک عرفانی را در خود جای داده و به مقامات فنا و بقا در عرفان اسلامی اشاره دارد. در ادامه، هر مصراع را از نظر مفهوم عرفانی و ارتباط با سرالاسرار بررسی می‌کنیم.


۱. در وادیِ راز، بی‌نشان باید شد

«وادی راز» اشاره به مسیر عرفانی دارد که در آن، سالک در جستجوی حقیقت مطلق قدم می‌گذارد. وادی در ادبیات عرفانی به معنای مراحل سیر و سلوک است، مانند وادی‌های هفت‌گانه در منطق‌الطیر عطار.

«بی‌نشان باید شد» یعنی حذف هویت فردی و از بین بردن تمام وابستگی‌های ظاهری. این اشاره‌ای به فنا فی‌الله دارد، جایی که فرد دیگر نشانی از خود ندارد و تنها در ذات حق مستغرق می‌شود.

نمونه‌ای از شعر مولانا در همین زمینه:

"چون در طلبت رهی نماند از خودی خویش / خود را ز میان برون کن، آن گاه بیایی"


۲. فارغ ز خود و ز این جهان باید شد

✅ در این مصراع، اشاره‌ای مستقیم به ترک خودی (نفس) و تعلقات دنیوی وجود دارد. در عرفان، گفته می‌شود که «تو نمی‌توانی خدا را دریابی، مگر اینکه خود را فراموش کنی».

✅ عارف باید از تعلقات مادی، هویت فردی، و حتی عقل استدلالی عبور کند تا به حقیقت دست یابد. این مرحله، مطابق با آموزه‌های طریقت در عرفان است.

ابن عربی در این باره می‌گوید:

«سالک زمانی به حقیقت می‌رسد که دیگر هیچ چیزی را از خود نبیند.»


۳. چون پرده ز اسرار حقیقت افتاد

«پرده» استعاره از حجاب‌های میان انسان و حقیقت است. در عرفان اسلامی، گفته می‌شود که وجود انسان مملو از حجاب‌هاست، و این حجاب‌ها باعث می‌شود که او نتواند حقیقت مطلق را ببیند.

«اسرار حقیقت» همان سرالاسرار است؛ مقامی که در آن، حقیقت الهی بدون واسطه تجلی می‌کند. این مرحله، همان کشف و شهود عرفانی است که فقط برای سالکان کامل و اولیای الهی حاصل می‌شود.

🔹 مشابه این مفهوم در قرآن:

"فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ" (ق:۲۲)
(پس پرده را از جلوی چشمانت برداشتیم، پس امروز چشمت تیزبین است.)


۴. دیدی که همان جوهر جان باید شد

«جوهر جان» اشاره به حقیقت اصیل انسان دارد؛ همان بُعد الهی که در وجود او نهفته است.

✅ در این مرحله، عارف درمی‌یابد که او هیچ چیزی جز همان حقیقت مطلق نیست. این مصراع به وحدت وجود اشاره دارد؛ نظریه‌ای که ابن عربی به آن پرداخته است، جایی که می‌گوید:

«تو همان حقیقتی که می‌جویی؛ زیرا او در درون توست.»

✅ این مرحله، بقا بالله است؛ یعنی فرد پس از فنا شدن در ذات حق، به وجود باقی در خداوند می‌رسد. در این مقام، عارف به عین حقیقت تبدیل می‌شود و دیگر جدایی میان خالق و مخلوق احساس نمی‌شود.


نتیجه‌گیری: جوهر سرالاسرار در یک رباعی

این رباعی سیر و سلوک عارفانه را در چهار مرحله خلاصه می‌کند:

  1. ورود به وادی عرفان و قدم گذاشتن در مسیر حقیقت
  2. فنا شدن از خود و رهایی از تعلقات
  3. کشف حقیقت نهایی و مشاهده اسرار نهان
  4. رسیدن به مقام بقا بالله که در آن، سالک حقیقت را در درون خود می‌یابد

این همان رازِ رازها (سرالاسرار) است که فقط برای اولیای خاص آشکار می‌شود.

 

سرالاسرار در عرفان اسلامی: والاترین مقام معرفت و شهود

سرالاسرار یکی از عمیق‌ترین اصطلاحات در عرفان اسلامی است که به معنای «رازِ رازها» یا «نهایی‌ترین حقیقت» شناخته می‌شود. این مفهوم در آثار بزرگان عرفان همچون ابن عربی، مولانا، عبدالقادر گیلانی و سایر مشایخ طریقت مورد توجه قرار گرفته است. سرالاسرار به مرتبه‌ای اشاره دارد که در آن سالک به حقیقت مطلق دست می‌یابد، تمامی حجاب‌ها از میان برداشته می‌شود و وحدت مطلق را شهود می‌کند.


۱. معنا و جایگاه سرالاسرار در عرفان

الف) تعریف سرالاسرار

سرالاسرار به مرتبه‌ای از معرفت گفته می‌شود که در آن حقیقت الهی بدون هیچ‌گونه حجاب و واسطه‌ای آشکار می‌شود. این مقام فراتر از علوم رسمی، کشف و شهودهای اولیه و حتی مقامات عرفانی معمول است و تنها عارفانی که به حقیقت مطلق دست یافته‌اند، می‌توانند به آن برسند.

ب) ارتباط با توحید و وحدت وجود

در عرفان اسلامی، به‌ویژه در نظریه‌ی وحدت وجود که ابن عربی آن را تشریح کرده است، سرالاسرار به مرتبه‌ای از درک و شهود اشاره دارد که در آن، همه‌ی کثرات به وحدت درمی‌آیند و عارف درک می‌کند که همه چیز جز یک حقیقت یگانه نیست. در این مرحله، دیگر هیچ دوگانگی بین خالق و مخلوق احساس نمی‌شود و همه چیز جلوه‌ای از ذات الهی است.


۲. مراحل سیر و سلوک و جایگاه سرالاسرار

در سیر و سلوک عرفانی، مقامات و احوال مختلفی وجود دارد که هر سالک باید برای رسیدن به حقیقت نهایی از آنها عبور کند. برخی از این مراحل عبارتند از:

  1. شریعت: عمل به دستورات دینی و اخلاقی.
  2. طریقت: طی طریق و مجاهدت‌های نفسانی برای تصفیه‌ی قلب.
  3. حقیقت: رسیدن به معرفت شهودی و درک اسرار الهی.
  4. معرفت: شناخت کامل حقیقت الهی که تنها برای خواص اولیا و عرفای کامل دست‌یافتنی است.

سرالاسرار فراتر از تمامی این مراحل قرار دارد و به نهایت کمال و شهود مطلق اشاره دارد که تنها برای معدودی از اولیا و عارفان کامل حاصل می‌شود.


۳. جلوه‌های سرالاسرار در آثار عرفانی

الف) در اندیشه ابن عربی

ابن عربی در آثار خود از مقامی سخن می‌گوید که در آن، معرفت حق تعالی بدون هیچ واسطه‌ای در قلب عارف تجلی می‌یابد. این مقام همان چیزی است که او از آن به عنوان «حقیقت‌الحقایق» یا «سرالاسرار» یاد می‌کند.

ب) در کلام مولانا

مولانا در مثنوی معنوی و دیوان شمس، به مراحلی از عشق و معرفت اشاره می‌کند که در نهایت، عاشق و معشوق یکی می‌شوند و فرد به دریای وحدت می‌رسد. او در این مقام از «راز نهان در دل عارفان» سخن می‌گوید که همان سرالاسرار است:

«از جمادی مُردم و نامی شدم،
وز نما مُردم ز حیوان سر زدم.
مُردم از حیوانی و آدم شدم،
پس چه ترسم؟ کی ز مردم کم شدم؟»

این ابیات اشاره به تحول عارف از مراتب پایین‌تر وجود به سوی وحدت مطلق دارد که در نهایت، به سرالاسرار ختم می‌شود.

ج) در آثار عبدالقادر گیلانی

شیخ عبدالقادر گیلانی کتابی به نام سرالاسرار نوشته است که در آن، به سیر و سلوک عرفانی، مراتب طریقت و حقیقت، و اسرار وحدت پرداخته است. او در این کتاب بیان می‌کند که تنها کسانی که از تمامی وابستگی‌های دنیوی و حتی از خودیِ خویش رها شده‌اند، می‌توانند به سرالاسرار دست یابند.


۴. ویژگی‌های سالکی که به سرالاسرار رسیده است

  1. فنا فی‌الله: فرد به مرحله‌ای می‌رسد که تمام هویت فردی و خودیِ خود را از دست می‌دهد و در حق فنا می‌شود.
  2. بقا بالله: پس از فنا، به بقای حقیقی می‌رسد، یعنی در عین فنا، در حق باقی است و با نور الهی زندگی می‌کند.
  3. مشاهده وحدت در کثرت: در این مقام، عارف تمام عالم را تجلی ذات الهی می‌بیند و هیچ دوگانگی‌ای برای او باقی نمی‌ماند.
  4. قطع تعلقات دنیوی: هیچ چیز از دنیا برای او اهمیت ندارد، زیرا او حقیقت را ورای تمامی مظاهر مادی مشاهده کرده است.
  5. هدایت و ولایت: کسی که به سرالاسرار دست یافته، می‌تواند دیگران را نیز در مسیر معرفت الهی هدایت کند.

۵. نتیجه‌گیری

سرالاسرار اوج معرفت عرفانی و نهایت شهود حقیقت است که تنها برای اولیا و عارفان کامل دست‌یافتنی است. این مقام جایی است که در آن، تمام کثرات از میان می‌روند و تنها حقیقت یگانه باقی می‌ماند. در این مقام، عارف هیچ واسطه‌ای میان خود و حق نمی‌بیند و به شناختی می‌رسد که فراتر از عقل و استدلال است.

این مفهوم در آثار بزرگانی چون ابن عربی، مولانا، عبدالقادر گیلانی و حلاج مورد اشاره قرار گرفته و به عنوان نهایت سیر و سلوک عرفانی شناخته شده است. در نهایت، سرالاسرار همان حقیقت نهایی است که همه‌ی عرفا در پی آن بوده‌اند و تنها برگزیدگان به آن دست می‌یابند.

 

 

  • ۰۳/۱۱/۰۹
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی