رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی جلال
صفت جلال
ای خالق قدرت و جلال و جبروت
در دست تو جنّت است و نار و ملکوت
هیبت ز تو باشد و شکوهت بی‌حد
با یاد تو زنده است، ایمان و ثبوت

 

شرح شعر:

این شعر در قالبی توحیدی و عرفانی سروده شده و به ستایش قدرت، جلال و جبروت خداوند می‌پردازد. هر بیت، گوشه‌ای از عظمت الهی را بیان کرده و تأملی عمیق بر صفات او دارد. در ادامه، ابیات به تفکیک شرح داده می‌شود:


---

بیت اول:
ای خالق قدرت و جلال و جبروت
شاعر در این بیت با خطاب مستقیم به خداوند، سه صفت اصلی او را برجسته می‌کند:

قدرت: توانایی بی‌نهایت خداوند که در تمام خلقت تجلی دارد.

جلال: عظمت و شکوه معنوی خداوند که برتر از فهم بشر است.

جبروت: سلطه و هیبت بی‌چون خداوند که هیچ موجودی نمی‌تواند در برابر آن ایستادگی کند.


این ترکیب، تصویری از خالق مطلق و بی‌همتا ارائه می‌دهد که فرمانروای همه چیز است.


---

بیت دوم:
در دست تو جنّت است و نار و ملکوت
در این بیت، شاعر به مالکیت مطلق خداوند بر سه عالم اشاره می‌کند:

جنّت: بهشت و نماد رحمت و پاداش الهی.

نار: جهنم که نماد عدالت و مجازات خداوند است.

ملکوت: عالم غیرمادی و معنوی که فراتر از جهان محسوس است و نشانی از قدرت متعالی خداوند.
این مصراع نشان می‌دهد که همه چیز، از پاداش و عذاب گرفته تا جهان‌های مادی و معنوی، تحت اراده خداوند است.

 

---

بیت سوم:
هیبت ز تو باشد و شکوهت بی‌حد
شاعر در این بیت به بی‌نهایت بودن شکوه و هیبت خداوند اشاره دارد.

هیبت: ترس آمیخته با احترام که از قدرت و عظمت الهی در دل مخلوقات ایجاد می‌شود.

شکوه بی‌حد: زیبایی و بزرگی غیرقابل توصیف خداوند که هیچ محدودیتی ندارد.
این بیت، اوج ستایش شاعر از خداوند را نشان می‌دهد و عظمت او را فراتر از تصور بشر معرفی می‌کند.

 

 

---

بیت چهارم:
با یاد تو زنده است، ایمان و ثبوت
این بیت پایانی، پیام اصلی شعر را برجسته می‌سازد. شاعر یاد خداوند را عامل زنده ماندن و پایداری ایمان و ثبات می‌داند:

ایمان: باور قلبی و عمیق به خداوند که به حیات معنوی انسان معنا می‌بخشد.

ثبوت: پایداری و استواری که بدون یاد خداوند ممکن نیست.
این مصراع بیانگر این است که حیات معنوی انسان در گرو یاد و ذکر خداوند است و بدون آن، هیچ چیز دوام و بقا ندارد.
 

---

پیام کلی شعر:

این شعر، در چهار بیت، تصویری جامع از قدرت، جلال، و شکوه خداوند ارائه می‌دهد و تأکید می‌کند که همه چیز در هستی، از پاداش و عذاب گرفته تا ایمان و پایداری، وابسته به یاد و اراده اوست. شاعر با زبانی ساده ولی پرمعنا، مخاطب را به تأمل در عظمت خداوند و ضرورت ارتباط با او دعوت می‌کند.

 

صفت جلال در عرفان

صفت جلال یکی از مفاهیم بنیادی در عرفان و الهیات اسلامی است که در کنار صفت جمال، توصیف‌کننده دو جنبه از صفات الهی به شمار می‌رود. این مفهوم نه تنها در تبیین عظمت و کبریای خداوند نقش دارد، بلکه در سیر و سلوک عرفانی نیز تأثیر عمیقی بر قلب و روح سالک می‌گذارد.

تعریف صفت جلال:

صفت جلال به جنبه‌هایی از وجود خداوند اشاره دارد که عظمت، شکوه، قدرت و هیبت الهی را نمایان می‌سازد. این صفت نشان‌دهنده جنبه‌های قهر و کبریای الهی است که موجب ایجاد خشیت (ترسی همراه با احترام و عظمت‌شناسی) در دل بندگان می‌شود. صفت جلال در برابر صفت جمال قرار دارد که جنبه‌های لطف، مهربانی و زیبایی خداوند را بیان می‌کند.

ویژگی‌ها و تجلیات صفت جلال:

1. عظمت و کبریا:
صفت جلال به بزرگی و غیرقابل‌دسترس بودن خداوند اشاره دارد. این جنبه از صفات الهی نشان‌دهنده مقام بی‌کران خداوند است که انسان را به تواضع و فروتنی در برابر او وا‌می‌دارد.


2. قهر و قدرت:
جنبه‌های قهر و قضاوت الهی، مانند عدالت، انتقام از ظالمان و عذاب گنهکاران، از تجلیات صفت جلال هستند. این صفات نشان‌دهنده قدرت مطلق خداوند بر همه چیز است.


3. هیبت و خشیت:
ادراک صفت جلال در قلب سالک، خشیت و هیبتی عمیق ایجاد می‌کند. این هیبت سبب می‌شود انسان به گناه و غفلت پشت کند و همواره در حضور خداوند خود را ناچیز ببیند.


4. تأثیر در سلوک عرفانی:
در سیر و سلوک، صفت جلال معمولاً در مراحل ابتدایی و به‌عنوان وسیله‌ای برای تربیت نفس آشکار می‌شود. این صفت به سالک یادآوری می‌کند که خداوند ناظر اعمال اوست و او باید از غفلت و بی‌توجهی به حق پرهیز کند.

 

صفت جلال در قرآن و عرفان:

در قرآن کریم، آیات متعددی وجود دارند که به صفت جلال اشاره دارند. برای مثال:

آیات عظمت و قدرت الهی: «فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ» (سوره یس: 83)

آیات عذاب و قهر الهی: «إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ» (سوره بروج: 12)


عارفان این آیات را تجلی مستقیم صفت جلال می‌دانند و معتقدند ادراک این صفات، راهگشای بندگی حقیقی است.

جایگاه صفت جلال در مقایسه با جمال:

1. صفت جمال:
صفت جمال به جنبه‌های لطف، مهربانی، عشق و زیبایی خداوند اشاره دارد که قلب سالک را به آرامش و محبت می‌رساند.


2. صفت جلال:
صفت جلال ناظر به جنبه‌های شکوه، عظمت و هیبت خداوند است که موجب خشیت و فروتنی در دل عارف می‌شود.


3. تعادل میان جلال و جمال:
در عرفان، توازن میان این دو صفت ضروری است. عارفی که تنها جلال را ببیند، در ترس مطلق غرق می‌شود و ممکن است از رحمت الهی ناامید گردد. از سوی دیگر، توجه صرف به جمال ممکن است باعث غفلت از هیبت و عظمت خداوند شود. بنابراین، عارف باید هم جمال و هم جلال را با هم درک کند تا به معرفتی کامل دست یابد.

 

تأثیر صفت جلال بر سالک:

تربیت نفس: سالک با ادراک صفت جلال، به درک هیبت و عظمت خداوند می‌رسد و از غفلت و گناه بازمی‌ماند.

ایجاد خوف مقدس: این صفت، خوفی مقدس در دل انسان ایجاد می‌کند که او را به سوی بندگی خالصانه سوق می‌دهد.

حرکت به سوی کمال: با عبور از مقام خشیت و ترس، سالک به آرامش و نور صفت جمال راه می‌یابد.


نتیجه‌گیری:

صفت جلال در عرفان، نمایانگر شکوه و عظمت خداوند است که انسان را متوجه کوچکی و نیاز مطلق خود به خالق می‌کند. این صفت در کنار صفت جمال، تصویری کامل از صفات الهی را ارائه می‌دهد و سالک را به مسیر بندگی، معرفت و عشق هدایت می‌کند. درک تعادل میان این دو صفت، شرط اساسی سیر به سوی حقیقت است.

 

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۰۳
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی