رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

داستان اصحاب سبت

باسمه تعالی

داستان  اصحاب سَبْت

۱. آغاز ماجرا: فرمان درباره روز شنبه

خداوند به قوم یهود در شریعت موسی (ع) فرمان داده بود که روز شنبه (روز سَبْت)، روز تعطیل برای کارهای دنیوی و اختصاصی برای عبادت باشد. در این روز، کار کردن، به‌ویژه صید ماهی و کسب روزی، حرام بود. این حکم، آزمایشی الهی برای قوم بنی‌اسرائیل بود تا میزان اطاعت آن‌ها سنجیده شود.

در قرآن آمده است:

«و قطعاً دانستید کسانی از شما را که در روز شنبه تجاوز کردند، پس به آنان گفتیم: بوزینه‌هایی رانده شده باشید.» (بقره: ۶۵)

۲. شهر ایله و مردمانی آزمند

در شهری کنار دریا – که در قرآن به آن «مدینه‌ای کنار دریا» اشاره شده و در تفاسیر به نام «ایله» معروف است – گروهی از بنی‌اسرائیل زندگی می‌کردند. خداوند آنان را با ماهی‌های فراوان در روز شنبه، و کمی ماهی در دیگر روزها، آزمود:

«و از ایشان درباره شهری که کنار دریا بود بپرس، آن‌گاه که در روز شنبه تجاوز می‌کردند، آن‌گاه که ماهیانشان در روز شنبه آشکار می‌آمدند، و روزهایی غیر از شنبه نمی‌آمدند. این‌گونه آنان را به چیزی می‌آزمودیم که نافرمانی کردند.» (اعراف: ۱۶۳)

۳. حیله‌گری و نافرمانی

این قوم، طمع مال و شهوت صید را بر طاعت خدا ترجیح دادند. آنان در ظاهر فرمان خدا را نگه می‌داشتند ولی به حیله، نافرمانی می‌کردند:

  • روز جمعه تورها در آب می‌انداختند.
  • روز شنبه تورها ماهیان را می‌گرفت، ولی آن روز به ماهی دست نمی‌زدند.
  • روز یک‌شنبه ماهی‌ها را جمع می‌کردند و می‌فروختند.

بدین‌گونه، قانون خدا را دور زدند، اما گمان کردند گناه نکرده‌اند! این مکر و فریب در برابر خدا بود.

۴. سه گروه در قوم:

در این میان، قوم به سه گروه تقسیم شدند:

  1. گروه نافرمان:
    که حیله کردند و صید نمودند.

  2. گروه صالح و نهی‌کننده از منکر:
    که آنان را نهی کردند و گفتند: «از خدا بترسید، چرا فرمان او را می‌شکنید؟»

  3. گروه ساکت:
    که نه خود صید کردند و نه نهی کردند، بلکه به گروه دوم گفتند: «چرا نهی می‌کنید، مگر نمی‌بینید اینان هلاک خواهند شد؟»

    اما نهی‌کنندگان پاسخ دادند:

    «تا نزد پروردگارمان معذور باشیم و شاید پرهیزگار شوند.» (اعراف: ۱۶۴)

۵. عذاب خداوند: مسخ به بوزینه

چون این قوم اصرار بر گناه داشتند، و نصیحت مؤمنان را نپذیرفتند، عذاب نازل شد. خداوند فرمود:

«پس چون آنچه را به آن تذکر داده شده بودند، از یاد بردند، رهایی دادیم کسانی را که نهی از بدی می‌کردند و کسانی را که ستم کردند، با عذابی سخت گرفتیم... و گفتیم: بوزینه‌هایی پست باشید!» (اعراف: ۱۶۵-۱۶۶)

بنابر تفاسیر:

  • اینان به بوزینه‌هایی بی‌روح و عقل تبدیل شدند.
  • برخی مفسران گفته‌اند سه روز زنده ماندند و سپس نابود شدند.
  • این ماجرا برای اهل ایمان عبرت شد.

۶. عبرت‌گیری و هشدار قرآن

قرآن می‌فرماید:

«و ما این را کیفر آن شهر قرار دادیم و عبرتی برای مردمان پرهیزگار.» (بقره: ۶۶)

این ماجرا، نمونه‌ای از مسخ انسان در اثر گناه است. آنان به ظاهر انسان بودند اما باطنشان پست‌تر از حیوان شد و در دنیا رسوا گشتند.

نکات اخلاقی و عرفانی:

  • حیله در دین، نافرمانی است. ظاهر فریب نمی‌دهد؛ خدا از باطن آگاه است.
  • سکوت در برابر گناه، ناپسند است. ناهیان از منکر، نجات یافتند.
  • تدریج در عذاب: ابتدا نعمت، سپس امتحان، آنگاه هشدار، و نهایتاً عذاب.
  • حرص و آزمندی، عامل سقوط است.
  • مسخ جسمانی، نماد مسخ روحانی است. انسانِ گناهکار، صورت دارد ولی سیرت ندارد.

منابع:

  • قرآن کریم: بقره: ۶۵–۶۶، اعراف: ۱۶۳–۱۶۶، نساء: ۴۷
  • تفسیر المیزان، ج۱، ذیل آیات فوق
  • تفسیر نمونه، ج۶، سوره اعراف
  • قصص‌الانبیاء، قطب‌الدین راوندی، باب موسی (ع)

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۵/۱۱
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی