باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی تجلی
تجلی
از نبی تا حضرت صاحب زمان
جملگی باشند انواری گران
شد تجلی نور یزدان، منعکس
در ولایت، درنبی و کهکشان
این شعر به مفهوم تجلی نور الهی و نقش آن در ولایت، نبوت، و زمان پرداخته است. شاعر در این ابیات با زبان عرفانی به ظهور نور خداوند در افرادی خاص از جمله پیامبران و امامان، و تأثیر این تجلی بر تمامی موجودات و زمانها اشاره دارد. این نور الهی که از حضرت محمد تا حضرت صاحب الزمان (علیهالسلام) در جریان است، بر عالم هستی و حتی در کهکشانها نیز بازتاب دارد. در ادامه، شرح هر بیت آمده است:
1. از نبی تا حضرت صاحب زمان
در این بیت، شاعر به دنبالهوار بودن نور الهی از پیامبر اسلام (حضرت محمد) تا حضرت امام مهدی (علیهالسلام) اشاره میکند. در تفکر شیعی، پیامبر اسلام به عنوان آخرین پیامبر و امامان دوازدهگانه به عنوان ادامهدهندگان هدایت الهی شناخته میشوند. در این بیت، بیان میشود که نور خداوند از حضرت محمد (ص) آغاز شده و به حضرت امام مهدی (علیهالسلام) میرسد. در حقیقت، این نور تجلی الهی در تمام طول تاریخ بشریت است که بهصورت مداوم در جان پیامبران و امامان در جریان بوده است.
2. جملگی باشند انواری گران
این بیت اشاره به عظمت و ارزش نور الهی در وجود پیامبران و امامان دارد. شاعر بیان میکند که تمامی پیامبران و امامان از نور یزدان بهرهمند هستند و این نور در آنها تجلی یافته است. کلمه "انوار گران" نشاندهنده قدرت و ارزش بالای این نور است که در وجود این انسانهای ویژه منعکس شده است. این نور، نه تنها بهعنوان هدایت و رحمت الهی برای بشریت عمل میکند، بلکه سبب تعالی روحانی و معنوی آنها نیز میشود. این انوار از نظر عرفانی بهطور مستقیم از خداوند نشأت میگیرد و در روح و جسم این افراد بزرگوار تجلی میکند.
3. شد تجلی نور یزدان، منعکس
در این بیت، شاعر به تجلی نور الهی در موجودات خاص اشاره دارد. تجلی نور یزدان به معنای ظهور و تابش نور خداوند در برخی از موجودات است که در آنها این نور بهطور آشکار نمایان میشود. این تجلی نور، در پیامبران، امامان و انسانهای کامل مانند حضرت علی (علیهالسلام) و سایر امامان، بهعنوان تجلی الهی محسوب میشود. این نور از طرفی منبعی از هدایت و معرفت برای انسانهاست و از طرف دیگر باعث رشد و تکامل روحانی میشود. در حقیقت، تجلی نور خداوند در این افراد باعث راهنمایی انسانها در مسیر صحیح میشود.
4. در ولایت، در نبی و کهکشان
در این بیت، شاعر بیان میکند که تجلی نور الهی نه تنها در پیامبران و امامان بلکه در ولایت، که به معنای رهبری الهی و مقام ولایت است، نیز جریان دارد. در اینجا، ولایت بهعنوان مقام راهنمایی الهی اشاره دارد که از طریق پیامبران و امامان تحقق مییابد. همچنین اشاره به کهکشانها نشاندهنده این است که نور الهی نه تنها در عالم انسانی بلکه در تمامی موجودات و آسمانها، از جمله کهکشانها، تجلی دارد. در اندیشههای عرفانی، خداوند در همه جا حضور دارد و نور او بر کل هستی، حتی در فضاهای بیپایان کهکشانها نیز اثرگذار است.
جمعبندی:
این شعر به تجلی نور الهی در پیامبران و امامان پرداخته و تأکید دارد که این نور از حضرت محمد (ص) تا حضرت امام مهدی (علیهالسلام) ادامه دارد. این نور بهعنوان انوار گران در وجود این افراد تجلی یافته است و آنها بهعنوان راهنمایان بشریت، هدایت و معرفت الهی را به انسانها میرسانند. نور یزدان که از طریق این انسانهای خاص در عالم پدیدار میشود، تنها محدود به انسانها نیست بلکه در کهکشانها و تمامی موجودات نیز اثرگذار است. این تجلی نور الهی باعث رشد روحانی و هدایت معنوی انسانها میشود و در تمام هستی بازتاب دارد.
تجلی در لغت به معنای آشکار شدن، نمایان شدن، یا جلوه کردن است. در فلسفه و عرفان اسلامی، تجلی به معنای ظهور حقیقت الهی یا صفات و اسما خداوند در عوالم مختلف هستی، یا در قلب و وجود انسان، مورد استفاده قرار میگیرد. این مفهوم در عرفان جایگاه بسیار مهمی دارد و اساس بسیاری از مباحث شهود و معرفت عرفانی است.
---
تعریف تجلی در عرفان
تجلی به حالتی اشاره دارد که در آن حقایق الهی یا نور الهی بر سالک یا بر موجودات عالم آشکار میشود. این آشکار شدن گاه بهصورت مستقیم (برای عارفان) و گاه بهصورت غیرمستقیم (در مظاهر خلقت) اتفاق میافتد.
---
انواع تجلی
1. تجلی ذات:
مربوط به آشکار شدن ذات الهی است، اما به دلیل عظمت و بیکرانگی ذات، امکان درک آن برای مخلوقات وجود ندارد.
این نوع تجلی در مرتبهای فراتر از تصور و ادراک انسانی قرار دارد.
2. تجلی صفات:
ظهور صفات الهی مانند رحمت، قدرت، علم، و جمال در جهان.
مثلاً تجلی صفت جمال الهی را میتوان در زیبایی طبیعت مشاهده کرد.
3. تجلی افعال:
ظهور افعال الهی در قالب پدیدهها و رخدادهای جهان.
تمامی حرکتها، تغییرات، و نظم حاکم بر جهان، تجلی افعال خداوند است.
---
تجلی در قرآن و حدیث
1. قرآن کریم:
در سوره اعراف، آیه 143، به تجلی خداوند اشاره شده است:
«فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا»
در این آیه، تجلی خداوند بهگونهای است که حتی کوه طاقت تحمل آن را ندارد و متلاشی میشود.
2. حدیث قدسی:
«کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أُعرف، فخلقت الخلقَ لکی أُعرف»
این حدیث بیانگر آن است که خلقت جهان، تجلیای از حقیقت پنهان خداوند برای شناساندن خود بوده است.
---
تجلی در عرفان عملی
در عرفان عملی، تجلی بهعنوان تجربهای معنوی شناخته میشود که سالک در مسیر سلوک به آن دست مییابد. این تجلی میتواند شامل مشاهده نور الهی، درک حضور خداوند، یا فهم عمیق حقایق هستی باشد.
مراتب تجلی در عرفان:
1. تجلی جلالی:
جلوهای از عظمت، هیبت، و بزرگی خداوند که در دل سالک خشیت و awe ایجاد میکند.
2. تجلی جمالی:
جلوهای از رحمت، لطف، و زیبایی خداوند که دل سالک را مملو از عشق و محبت میکند.
3. تجلی کمالی:
ترکیبی از جلال و جمال که کمال مطلق الهی را به سالک نشان میدهد.
---
تجلی در مثنوی و عرفان شعری
مولانا در مثنوی معنوی به موضوع تجلی پرداخته و آن را به زبانی شاعرانه شرح میدهد:
«برق تجلی زد و خیمه بسوخت
ابر کرم گردید و باران فروخت»
این بیت نشان میدهد که تجلی میتواند تأثیری عمیق و دگرگونکننده بر سالک داشته باشد.
---
نتیجهگیری
تجلی به معنای آشکار شدن حقایق الهی در عوالم هستی یا درک قلبی و شهودی آن توسط انسان است. این مفهوم پلی میان خداوند و مخلوقات است و انسان با شناخت تجلیات الهی در طبیعت، افعال، و صفات میتواند به حقیقت نزدیکتر شود. تجلی در عرفان، تجربهای عمیق و متعالی است که دل و جان سالک را به نور الهی روشن میسازد.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۰/۱۹