باسمه تعالی
مجموعه رباعیات حسد
باسمه تعالی
حسد (۱)
دل, از حسد و کینه اگر پاک شود
آیینهی جان ز مهر افلاک شود
عاشق به خدا و عشق او دل بندد
هر قفل درون به لطف حق چاک شود
حسادت(۲)
حسادت مانع قرب الهیست
ز صد ره در طریقت، بیپناهیست
حسادت شعلهای در جان فروزد
که خاکستر کند عالم، تباهیست
حسد(۳)
در دل چه نشاندیم ز بیداد حسد
چون کرم خورد ریشه و بنیاد حسد
هر کس که ز عمق جان کند مهر نگاه
بخشد به همه عشق ، نه فریاد حسد
حسد(۴)
حسادت چو زهری است بر روح و جان
کند دل ز غصه حزین، در جهان
حسادت برد نور از جان و دل
نباشد خوشی در حسود و امان
حسد(۵)
حسادت بود آتشی بر روان
زند تیشه بر پیکر و روح و جان
چو شعله به خرمن زند بی حساب
نماید فزون غصهها در نهان
حسود(۶)
چشم حسد از دیدهی جان کور شود
دل از غم و زخم خود رنجور شود
آن کس که کند نگاه با مهر و صفا
جان و دل او ز عشق پر نور شود
حسد(۷)
چرا کینه ورزی ؟ چه خواهی از آن؟
در این ره، حقیقت نبینی ، گمان
دل پاک راهی به سوی خداست
رهایی ز کینه، کند دل روان
حسد(۸)
حسادت دشمن ایمان و دین است
جدائی از حقیقت هم یقین است
توکل کن به یزدان در بلاها
خداوند جهان رکن رکین است
حسد(۹)
حسادت موجب رنج است و کینه
کند خاموش نور حق به سینه
زیان باشد نصیب حاسد از عشق
ندارد سود و نفعی،پر هزینه
حسد(۱۰)
سالک دل خویش از حسد پاک کند
با پاکی نفس، دل به افلاک کند
در راه وصال، سد جان گردد نفس
با طی سلوک، فتنه ها خاک کند
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۰/۰۸