باسمه تعالی
مثنوی(۱)
امام رضا( ع)
ای رضا، ای گوهرِ والا تبار
نام تو با اعتبار است، افتخار
هر که دارد با تو پیوندی نهان
میشود لبریز از عطر جنان
ای رضا، ایران ز خاکت سر فراز
یاد تو آرام جان و دلنواز
در دل این خاک، نور حق دمید
راز خود در سینهها آمد پدید
سینهها آیینهی اسرار شد
چشمها سرشار از انوار شد
ای خراسان، نور تو مشرقفروز
قبلهگاه عاشقان پرشور و سوز
جمله دلها سوی مشهد در دعاست
چون ضریح پاک تو دارالشفاست
از نجف تا قم، ز مشهد تا حجاز
نغمهخوانت شد دل اهل نیاز
در دل این خاک، خورشیدی نهان
دل بر او بگسست از قیدِ جهان
مشهد از عطر تو سرشار صفاست
در دلش هر لحظه عطر آشناست
بر فراز منبر دل، بانگ عشق
میرود تا عرش با آهنگ عشق
سایهی مهر تو ایران بر سَر است
هر که آید، پرگشا در محضر است
دل به دامان رضا آراسته است
چشم عالم سوی او پیوسته است
آفرین بر مشهد نور و وقار
کز رضا شد قبلهی اهلِ دیار
هر که دارد شوق روی دلربا
میشتابد سوی صحن کبریا
هر که دارد در دلش عشق رضا
میرود با اشک، تا صحن و سرا
عشق تو در سینهی ایران نهان
صحن دلها قبلهی اهلِ جهان
چند خورشید از دلت شد شعلهور
تا بسوزد ریشهی ظلم و خطر
در دل ایرانیان عشق و وقار
از تو دارد جلوه ی مهر و نگار
هم خراسان با تو شد فخر دیار
هم وطن با یاد تو شد استوار
در دل طوس از صفایت نغمههاست
در حریمت جلوهی صد آشناست
ملت ایران به تو دارد امید
با دعای تو ز هر رنجی رهید
ملت ایران به مهرت دلخوش است
با دعایت سرفراز و سرخوش است
مهر تو در خون ما جاری شده
ذکر نامت، جان و دل یاری شده
ای رضا، ای سید کون و مکان
با تو ما را فخر باشد جاودان
در مسیر عاشقان نوری ز دوست
هر چه آید در دل و جان، هم ز اوست
ای فروغ شامِ اهل دلنشان
ای دعای گریههای بیامان
صحن تو آیینهی جانها شده
چشمهی تطهیر ایمانها شده
هر غریبی چون رسد سوی رضا
میشود مهمانِ حضرت از سخا
تو رضای دل، رضای ما شدی،
باعث آرامش دل ها شدی
هر کجا باشد " رجالی"، ای امام
دل به صحن و گنبدت دارد مدام
سراینده
دکتر علی رجالی