رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه‌تعالی

اینجا فهرستی از فلاسفه برجسته ایران ارائه می‌کنم، به ترتیب فلاسفه ایران باستان و اسلامی

  1. زرتشت (Zarathustra / Zoroaster) – فیلسوف، پیامبر و بنیان‌گذار آیین زرتشتی (حدود ۱۰۰۰–۶۰۰ ق.م).
  2. فردوسی (Ferdowsi) – شاعر و حکیم ایرانی؛ در آثارش (مثلاً شاهنامه) مفاهیم اخلاقی و فلسفی را بیان کرده است.
  3. بوعلی سینا (Avicenna, 980–1037) – فیلسوف، پزشک و دانشمند بزرگ؛ مشهور به نظریه‌های متافیزیک و فلسفه اسلامی.
  4. ابن‌سینا (Avicenna) – همان بوعلی سینا.
  5. ابوریحان بیرونی (Al-Biruni, 973–1048) – فیلسوف، دانشمند و محقق در حوزه علوم طبیعی و فلسفه.
  6. فارابی (Al-Farabi, 872–950) – فیلسوف، نظریه‌پرداز علوم سیاسی و اجتماعی و شاگرد افلاطون و ارسطو.
  7. خواجه نصیرالدین طوسی (Nasir al-Din Tusi, 1201–1274) – ریاضیدان، منجم و فیلسوف؛ آثار مهم در منطق و فلسفه اخلاق.
  8. سهروردی (Shahab al-Din Suhrawardi, 1154–1191) – بنیان‌گذار حکمت اشراق و فلسفه نور.
  9. مولانا جلال‌الدین محمد بلخی (Rumi, 1207–1273) – شاعر و متفکر عرفانی، در آثارش به فلسفه عشق و انسان پرداخته است.
  10. علامه حلی (Allameh Hilli, 1250–1325) – فیلسوف شیعی و متکلم، در زمینه فلسفه و کلام اسلامی.
  11. میرداماد (Mirdamad, 1561–1631) – فیلسوف و نظریه‌پرداز فلسفه اشراق و عرفان.
  12. علامه قزوینی (Allameh Qazvini) – فیلسوف و متکلم شیعی، آثار فلسفی متعددی دارد.
  13. آقاعلی مدرس (Aqa Ali Modarres) – فیلسوف و متفکر اسلامی معاصر.
  14. سید حسین نصر (Seyyed Hossein Nasr, 1933–) – فیلسوف و نظریه‌پرداز فلسفه اسلامی و عرفان، استاد فلسفه و علوم دینی.
  15. دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی (1928–2021) – فیلسوف معاصر ایرانی، شاخص در فلسفه و حکمت اسلامی.
  16. محمدمهدی شجاعی – فیلسوف و نویسنده، در حوزه فلسفه اخلاق و فلسفه اسلامی فعال است.

 

۱. فلاسفه ایران باستان و پیش از اسلام

  1. زرتشت (Zarathustra / Zoroaster) – پیامبر و فیلسوف؛ فلسفه اخلاق و دین.
  2. فردوسی (Ferdowsi, 940–1020) – شاعر و حکیم؛ فلسفه اخلاق و اندیشه ملی.
  3. مانوچهر (اسطوره‌ای/حکمی) – اندیشه‌های عرفانی و حکمت باستانی ایران.

۲. فلاسفه دوره اسلامی کلاسیک

  1. فارابی (Al-Farabi, 872–950) – فلسفه سیاسی، متافیزیک، منطق.
  2. ابن‌سینا (Avicenna / 980–1037) – فلسفه اسلامی، متافیزیک، پزشکی، فلسفه ذهن و روان.
  3. ابوریحان بیرونی (Al-Biruni, 973–1048) – فلسفه طبیعی، فلسفه علوم.
  4. خواجه نصیرالدین طوسی (Nasir al-Din Tusi, 1201–1274) – فلسفه اخلاق، فلسفه علم، نجوم و منطق.
  5. سهروردی (Shahab al-Din Suhrawardi, 1154–1191) – حکمت اشراق، فلسفه نور، عرفان نظری.
  6. قطب‌الدین شیرازی (Qutb al-Din Shirazi, 1236–1311) – فلسفه طبیعی، عرفان، حکمت اشراق.
  7. میرداماد (Mirdamad, 1561–1631) – حکمت اشراق و فلسفه اسلامی.
  8. ملاصدرا (Sadr al-Din Shirazi, 1571–1640) – فلسفه وجود، فلسفه اسلامی متأخر، حکمت متعالیه.
  9. علامه حلی (Allameh Hilli, 1250–1325) – فلسفه کلام، منطق و فلسفه اسلامی.

۳. فلاسفه ایرانی قرن‌های اخیر (قرن ۱۹–۲۰)

  1. سید محمد حسین طباطبایی (1903–1981) – فلسفه اسلامی، تفسیر قرآن (تفسیر المیزان).
  2. دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی (1928–2021) – فلسفه اسلامی، حکمت متعالیه، عرفان نظری.
  3. سید حسین نصر (Seyyed Hossein Nasr, 1933–) – فلسفه اسلامی، فلسفه طبیعت، عرفان و فلسفه معنوی.
  4. محمدتقی جعفری (1913–1998) – فلسفه علوم انسانی، فلسفه اسلامی، علوم اجتماعی.
  5. مرتضی مطهری (1919–1979) – فلسفه دین، فلسفه اخلاق و کلام اسلامی.
  6. حسین کرباسچیان – فلسفه اجتماعی و فلسفه معاصر.
  7. عباس زریاب‌خویی – فلسفه اسلامی و کلام.

۴. فلاسفه ایرانی معاصر

  1. دکتر محمدعلی موحد (1929–2018) – فلسفه غرب، فلسفه تطبیقی، اخلاق و عرفان.
  2. دکتر جلال‌الدین همایی – فلسفه اسلامی و تاریخ فلسفه.
  3. محمدحسین روحانی – فلسفه عرفان و فلسفه دین.
  4. دکتر حسین بشیریه – فلسفه اخلاق و فلسفه دین.
  5. دکتر حسن عباسی – فلسفه سیاسی و فلسفه استراتژیک.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

لیستی از فلاسفه ایران و جهان

در اینجا فهرستی از فلاسفه مشهور جهان را ارائه می‌کنم، به ترتیب تقریبی زمانی و با دسته‌بندی کلی بر اساس سنت فلسفی یا منطقه:

فلاسفه یونان باستان

  1. تالس ملطی (Thales of Miletus) – بنیان‌گذار فلسفه طبیعی و مکتب یونان باستان.
  2. آنیکسیمندر (Anaximander) – فیلسوف طبیعت و کیهان‌شناس اولیه.
  3. هراقلیدس (Heraclitus) – فلسفه‌ی تغییر و جریان دائمی.
  4. پیتاگوراس (Pythagoras) – ریاضیات و فلسفه‌ی روحی.
  5. سقراط (Socrates) – اخلاق و روش سقراطی.
  6. افلاطون (Plato) – نظریه‌ی ایده‌ها، فلسفه سیاسی.
  7. ارسطو (Aristotle) – منطق، متافیزیک، اخلاق و سیاست.
  8. اپیکور (Epicurus) – لذت و فلسفه اخلاق.
  9. زنون اهل کیتیوم (Zeno of Citium) – بنیان‌گذار مکتب رواقی.

فلاسفه رومی و هلنیستی

  1. سنکا (Seneca) – اخلاق رواقی و ادبیات.
  2. مارکوس آئورلیوس (Marcus Aurelius) – فلسفه رواقی و رهبری اخلاقی.
  3. اپیکتتوس (Epictetus) – اخلاق و رواقی‌گری عملی.

فلاسفه قرون وسطی

  1. آگوستین قدیس (Saint Augustine) – فلسفه مسیحی و الهیات.
  2. توماس آکویناس (Thomas Aquinas) – فلسفه و الهیات اسکولاستیک.
  3. ابن‌سینا (Avicenna / Ibn Sina) – فلسفه اسلامی، منطق و پزشکی.
  4. ابن‌رشد (Averroes / Ibn Rushd) – فلسفه عقل و فلسفه اسلامی.
  5. سهروردی (Shahab al-Din Suhrawardi) – فلسفه نور.
  6. رازی (Al-Razi) – فلسفه علم و فلسفه اخلاق.

فلاسفه مدرن اروپایی

  1. رنه دکارت (René Descartes) – عقل‌گرایی و فلسفه مدرن.
  2. توماس هابز (Thomas Hobbes) – فلسفه سیاسی.
  3. جان لاک (John Locke) – فلسفه تجربی و حقوق طبیعی.
  4. باروخ اسپینوزا (Baruch Spinoza) – فلسفه عقل و اخلاق.
  5. گوتفرید لایبنیتس (Gottfried Leibniz) – منطق و متافیزیک.
  6. دیوید هیوم (David Hume) – تجربه‌گرایی و فلسفه اخلاق.
  7. ایمانوئل کانت (Immanuel Kant) – فلسفه نقادانه و اخلاق.
  8. ژان ژاک روسو (Jean-Jacques Rousseau) – فلسفه اجتماعی و سیاسی.
  9. فریدریش هگل (Georg Wilhelm Friedrich Hegel) – دیالکتیک و فلسفه تاریخ.

فلاسفه قرن ۱۹ و ۲۰

  1. کارل مارکس (Karl Marx) – فلسفه سیاسی و اقتصاد.
  2. آرتور شوپنهاور (Arthur Schopenhauer) – فلسفه اراده و بدبینی.
  3. فریدریش نیچه (Friedrich Nietzsche) – فلسفه اخلاق و فرهنگ.
  4. سورِن کی‌یرکگور (Søren Kierkegaard) – فلسفه وجودی و دین.
  5. جان استوارت میل (John Stuart Mill) – لیبرالیسم و اخلاق.
  6. ویلهلم دیلتای (Wilhelm Dilthey) – فلسفه تاریخ و علوم انسانی.
  7. ادگار هوبرماس (Jürgen Habermas) – فلسفه اجتماعی و نظریه انتقادی.

فلاسفه معاصر

  1. لودویگ ویتگنشتاین (Ludwig Wittgenstein) – فلسفه زبان و منطق.
  2. مارتین هایدگر (Martin Heidegger) – فلسفه وجود و هستی.
  3. ژان-پل سارتر (Jean-Paul Sartre) – اگزیستانسیالیسم و آزادی.
  4. آلبر کامو (Albert Camus) – فلسفه پوچی و اگزیستانسیالیسم.
  5. میشل فوکو (Michel Foucault) – فلسفه قدرت و جامعه‌شناسی تاریخی.
  6. جودیت باتلر (Judith Butler) – فلسفه جنسیت و نظریه اجتماعی.

 

فلاسفه قرن بیستم تا معاصر (ادامه)

  1. کارل پوپر (Karl Popper) – فلسفه علم و منطق ابطال‌پذیری.
  2. توماس کوهن (Thomas Kuhn) – انقلاب‌های علمی و تحول پارادایم‌ها.
  3. رودلف کارنپ (Rudolf Carnap) – اثبات‌گرایی منطقی و فلسفه زبان.
  4. آلفرد نورث وایتهد (Alfred North Whitehead) – فلسفه فرایند و متافیزیک.
  5. برتراند راسل (Bertrand Russell) – منطق، فلسفه ریاضی و اخلاق اجتماعی.
  6. جورج ادوارد مور (G. E. Moore) – فلسفه تحلیلی و اخلاق.
  7. چارلز ساندرز پیرس (Charles S. Peirce) – بنیان‌گذار پراگماتیسم.
  8. ویلیام جیمز (William James) – فلسفه روان‌شناسی و پراگماتیسم.
  9. جان دیوئی (John Dewey) – فلسفه تعلیم و تربیت و پراگماتیسم.
  10. هنری برگسون (Henri Bergson) – فلسفه زمان، آگاهی و شهود.
  11. گابریل مارسل (Gabriel Marcel) – اگزیستانسیالیسم مسیحی.
  12. کارل یاسپرس (Karl Jaspers) – فلسفه وجودی و تاریخ.
  13. پل ریکور (Paul Ricoeur) – هرمنوتیک و فلسفه تفسیر.
  14. هانس-گئورگ گادامر (Hans-Georg Gadamer) – هرمنوتیک فلسفی.
  15. امانوئل لویناس (Emmanuel Levinas) – فلسفه اخلاق و دیگری.
  16. موریس مرلو-پونتی (Maurice Merleau-Ponty) – پدیدارشناسی ادراک.
  17. ژاک دریدا (Jacques Derrida) – واسازی و فلسفه زبان.
  18. ژیل دلوز (Gilles Deleuze) – فلسفه تفاوت و خلاقیت.
  19. فلیکس گاتاری (Félix Guattari) – فلسفه روان‌کاوی و پست‌مدرنیسم.
  20. ژان بودریار (Jean Baudrillard) – فلسفه رسانه و شبیه‌سازی.
  21. رولان بارت (Roland Barthes) – نشانه‌شناسی و فلسفه ادبیات.
  22. ژان فرانسوا لیوتار (Jean-François Lyotard) – پست‌مدرنیسم و فلسفه دانش.
  23. ارنست کاسیرر (Ernst Cassirer) – فلسفه نمادها و فرهنگ.
  24. آنتونیو گرامشی (Antonio Gramsci) – فلسفه سیاسی و نظریه هژمونی.
  25. هربرت مارکوزه (Herbert Marcuse) – مکتب فرانکفورت و فلسفه انتقادی.
  26. تئودور آدورنو (Theodor Adorno) – فلسفه هنر و نقد فرهنگ.
  27. ماکس هورکهایمر (Max Horkheimer) – نظریه انتقادی و فلسفه جامعه.
  28. والتر بنیامین (Walter Benjamin) – فلسفه تاریخ و زیبایی‌شناسی.
  29. ریمون آرون (Raymond Aron) – فلسفه سیاسی و اجتماعی.
  30. آیزایا برلین (Isaiah Berlin) – فلسفه آزادی و تاریخ اندیشه.
  31. کارل رایموند پوپر (Karl R. Popper) – منطق علم و روش‌شناسی انتقادی.
  32. ویلارد کواین (W. V. O. Quine) – فلسفه تحلیلی و زبان.
  33. دونالد دیویدسن (Donald Davidson) – فلسفه زبان و ذهن.
  34. سول کریپکی (Saul Kripke) – منطق موجهات و فلسفه معنا.
  35. جان سرل (John Searle) – فلسفه ذهن و زبان.
  36. هیلاری پاتنم (Hilary Putnam) – فلسفه علم و ذهن.
  37. توماس نیگل (Thomas Nagel) – فلسفه ذهن و اخلاق.
  38. دنیل دنت (Daniel Dennett) – فلسفه ذهن و شناخت.
  39. ریچارد رورتی (Richard Rorty) – نئوپراگماتیسم و فلسفه زبان.
  40. چارلز تیلور (Charles Taylor) – فلسفه اجتماعی و هویت فرهنگی.
  41. پیتر سینگر (Peter Singer) – اخلاق کاربردی و حقوق حیوانات.
  42. الیزابت انسکومب (Elizabeth Anscombe) – فلسفه اخلاق تحلیلی.
  43. مارتا نوسبام (Martha Nussbaum) – فلسفه اخلاق و عدالت اجتماعی.
  44. آلستر مک‌اینتایر (Alasdair MacIntyre) – فضیلت‌گرایی و اخلاق ارسطویی.
  45. سوزان نیمن (Susan Neiman) – فلسفه اخلاق و مدرنیته.
  46. نیکولاس رشر (Nicholas Rescher) – فلسفه علم و منطق.
  47. نوآم چامسکی (Noam Chomsky) – فلسفه زبان و سیاست.
  48. اسلاوی ژیژک (Slavoj Žižek) – فلسفه روان‌کاوی و ایدئولوژی.
  49. ژاک رانسیر (Jacques Rancière) – فلسفه سیاست و زیبایی‌شناسی.
  50. آلن بدیو (Alain Badiou) – هستی‌شناسی ریاضی و سیاست رهایی.
  51. جورجو آگامبن (Giorgio Agamben) – فلسفه سیاسی و زیست‌سیاست.
  52. برنارد استیگلر (Bernard Stiegler) – فلسفه فناوری و رسانه.
  53. سیمون دو بوار (Simone de Beauvoir) – فلسفه فمینیستی و اگزیستانسیالیسم.
  54. هانا آرنت (Hannah Arendt) – فلسفه سیاسی و قدرت.
  55. آمارتیا سن (Amartya Sen) – فلسفه اقتصاد و عدالت اجتماعی.
  56. جوزف روتبلات (Joseph Rotblat) – فلسفه علم و اخلاق جنگ.
  57. چارلز ساندرز پیرس (C. S. Peirce) – بنیان‌گذار منطق عملی و معنا.
  58. ادوارد سعید (Edward Said) – فلسفه پسااستعماری و نقد فرهنگی.
  59. عبدالکریم سروش (Abdolkarim Soroush) – فلسفه دین و معرفت‌شناسی اسلامی.
  60. محمد اقبال لاهوری (Muhammad Iqbal) – فلسفه اسلامی و انسان‌شناسی.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

قصیده ادب است

در حال ویرایش

مقدمه

قصیده‌ی حاضر با عنوان «ادب است»، مجموعه‌ای از آموزه‌های اخلاقی، تربیتی و عرفانی است که در قالب ۴۰۰ بیت، به اهمیت ادب و نزاکت در گفتار، کردار و اندیشه انسان‌ها می‌پردازد. ادب، نقطه‌ی تمایز انسان از حیوان است و سرلوحه‌ی شرافت، علم، ایمان و محبت در جامعه به شمار می‌رود.

در این قصیده، تلاش شده است که اصول اخلاقی، تربیتی و عرفانی با زبانی ساده و روان، در عین حال موزون و هماهنگ با ردیف «ادب است»، بیان گردد. هر بیت به نحوی، یا آموزه‌ای اخلاقی را گوشزد می‌کند، یا نکته‌ای عرفانی و تربیتی را به تصویر می‌کشد تا خواننده بتواند در مسیر تهذیب نفس و تقویت فضائل انسانی از آن بهره‌مند گردد.

این اثر مناسب دانش‌آموزان، دانشجویان، علاقه‌مندان به اخلاق و عرفان، و آموزگاران است و می‌تواند به عنوان مرجع کوتاه و کامل درباره‌ی مفهوم ادب در زندگی انسان مورد استفاده قرار گیرد.

فهرست بخش‌ها

بخش اول: بیت‌های ۱ تا ۱۰۰

  • اهمیت ادب در انسان و تفاوت آن با حیوان
  • نقش ادب در خانواده و جامعه
  • ادب در گفتار، کردار و رفتار روزمره
  • آثار مثبت ادب در علم و معرفت

بخش دوم: بیت‌های ۱۰۱ تا ۲۰۰

  • ادب در سلوک عرفانی و اخلاقی
  • ادب در رابطه با استاد و شاگرد
  • آثار بی‌ادبی و ضررهای آن در زندگی و جامعه
  • تأکید بر صبر، وفا و فروتنی به عنوان جلوه‌های ادب

بخش سوم: بیت‌های ۲۰۱ تا ۳۰۰

  • نتیجه‌گیری اخلاقی از آموزه‌های پیشین
  • جایگاه ادب در ایمان و معرفت
  • ادب در تعامل با مردم و جامعه
  • توصیه‌های عملی برای زندگی نیکو و شرافتمند

بخش چهارم: بیت‌های ۳۰۱ تا ۴۰۰

  • جمع‌بندی آموزه‌ها و نتیجه‌گیری نهایی
  • تأکید بر ادب به عنوان مظهر شرافت و کرامت انسانی
  • توصیه به استمرار ادب در همه‌ی مراحل زندگی
  • پیام پایانی: ادب سرمایه‌ی انسان و راهنمای رشد اخلاقی و معنوی

 

قصیدهٔ ادب است

با ادب باش که سرمایه خوبان ادب است
فرق مابین بنی‌آدم و حیوان ادب است

راحتِ روحِ زنان، زینت مردان ادب است
مایه‌ی عزّت و تاج سرِ جان ادب است

آبِ تطهیر دل و جامهٔ ایمان ادب است
نورِ تقوا و صفای دلِ انسان ادب است

هر که بی‌ادب است، از عالم معنا دور است
در مسیر شرف و عزّتِ او، نان ادب است

بی‌ادب را نه خرد ماند و نه ایمان باقی
زیر صد پردهٔ نادانی و طغیان ادب است

هر که از جام ادب نوشد و خندان گردد
در لب خُلق نبی، معنی قرآن ادب است

در ادب خانه‌ی دل بُگذر اگر عاقل باشی
زان‌که درگاه خدا مسکن رضوان ادب است

گر نبی گفت: «أدّبنی ربی»، بشنو
در بیان نبی و ذکر سلیمان ادب است

بی‌ادب را ز خدا دور و ز مردم مطرود
چاره‌ی جان پریشان و پشیمان ادب است

با ادب زی، که شرف ماند و صفا می‌زاید
اصل تقوا ز تهی‌دستی و احزان ادب است

گر کسی خُلق نکو یافت، بدین ره یابد
که سرِ قافله‌ی عشقِ دو عالَم ادب است

دست بی‌ادب اگر بر دلِ مِهر آید
سوزد آن مهر، که در آتش سوزان ادب است

هر کجا دانش و حکمت بنشینند به هم
پایه‌ی مجلسِ عرفان و علم آن ادب است

کبر و خودبینی از انسان، ادب می‌گیرد
زیر پای قدمِ مرد فروزان ادب است

بی‌ادب را به تشر، خلق نکو نتوان گفت
که دوای دل مسموم و پریشان ادب است

دُرّ بی‌قیمتِ گفتارِ رسولان بوده
اصلِ ایمان، زِ نخستین به مسلمان ادب است

عاشقی بی‌ادب ار جام وصالی نوشد
می‌فشاند ز کفش ساغر جانان ادب است

در حریم نبی و آل، ادب باید داشت
که کلید درِ جنّت به درِ جان ادب است

هر که با معرفت و مهر، سخن گفت، بماند
بر زبان او صفای دل و ایمان ادب است

گر به محراب دعا آمدی، آهسته برو
که مرافع دل اهل دل و عرفان ادب است

هر که بی‌ادب است، از دلِ رحمت بدَر است
در زمین و فلک و عرش نمایان ادب است

بی‌ادب هرچه نویسد، نَبَرد نامی خوش
زین سبب خاتم پیغمبران، آن ادب است

گر کلامی به حرام آید از اهل سخن
دوزخش شعله‌ور از بی‌خبری دان ادب است

بوسه بر دست پدر زن، که در آن لحظه ببین
سایه‌ی لطف خداوندِ مهربان ادب است

تا جهان هست، بماند به زبان‌ها این نغز
با ادب باش، که سرمایه‌ی خوبان ادب است

گر کسی بر سرِ بازار فغان می‌آورد
بر در خانهٔ دل حلقه‌زنان، ادب است

هر که در مکتب دل درس وفا می‌آموزد
او بداند که سرِ دفتر عرفان ادب است

هر که با خلق خدا نرم زبان می‌گردد
اصلِ این نرمی و شیرینیِ گفتار ادب است

در بیان علی آن شاهِ ولایت مَظهر
گفت: «قِوام همه ایمان و احسان ادب است»

هر که در سیر و سلوک آینه‌وار آید
پشت هر پرده ز صد جلوه عیان، ادب است

بی‌ادب چون به صفِ اهل صفا می‌نشیند
می‌گدازد چو نمک در دلِ طوفان ادب است

چون به محراب دعا، دیده به بالا دوزی
همهٔ معنی این خم شدن از جان ادب است

آن‌که در کوی محبت ز رهی گم گردد
می‌برد راه به مقصد، که نشان ادب است

بی‌ادب، حرمتِ استاد نداند هرگز
زان‌که او دور زِ حکمت و زِ برهان ادب است

هر که در صحبتِ پیران رهی پوید راست
بهرِ او نغمهٔ وصل از لبِ جان، ادب است

هر که گفتار نکو دارد و کردار نکو
اصلِ گفتار نکو، ریشهٔ کردار ادب است

زاهد و عارف و عامی، همه محتاجِ اویند
پایهٔ هر عملِ پاک در ایمان ادب است

در زمینِ دگر ار علم شکوفا گردد
بی‌ریاضت نشود زنده، که جانان ادب است

بی‌ادب از نظر لطف خدا دورتر است
هر نظرگاهِ صفا، چشمهٔ احسان ادب است

گر به محراب عبادت، دلِ ما جمع نشد
علتِ دوریِ دل‌ها زِ پریشان ادب است

بر درِ دوست اگر بوسه زنی بی‌پروا
ز آداب حرم آن‌جا نگران، ادب است

هر که در خدمتِ مردم به صفا می‌کوشد
دستِ او را بنوازد، که پاداش ادب است

عارف از باد تمنا نرهد بی‌ادبی
کُلّ هستی ز برای دلِ حیران ادب است

بی‌ادب چون به میان آید، صفا می‌میرد
آبروی دو جهان در همه دوران ادب است

هر کجا حرمتِ مادر شکند نابخرد
لعنتِ اهل سماوات و زمینیان ادب است

گر دلی از سخن ناپسند آزرده شود
توبه‌گاهش نرود جز به گریبان ادب است

بی‌ادب گم شود از جمعِ عزیزان به زودی
دلِ اهل کرم و مَحرمِ جانان ادب است

هر کجا نغمهٔ عشق آمد و دل روشن شد
زیر و بم‌های نوا سازِ خوش‌آهنگ ادب است

در رهِ دوست، اگر پای نهادی، بنگر
اولین شرطِ عبودیت و ایمان ادب است

پای تا سر همه‌جا نغمهٔ دل می‌شنوی
هر صدایی که بود مایهٔ امکان ادب است

گر به قرآن نظر انداختی، آداب بخوان
خط به خط، لُبّ معانی ز بیابان ادب است

چون به استادی اگر شاگرد بُود با حرمت
آن‌چه آموخت ز لب‌های فروزان ادب است

بی‌ادب را نه درِ علم گشاید هرگز
که کلید درِ علم از درِ عرفان ادب است

با ادب باش که تا جان زِ تنَت رخت نبُرد
همهٔ خیر و شرف در دل و وجدان ادب است

گر کسی در رهِ دین صبر و رضا پیشه کند
مایه‌ی صبر و رضا و شرف و جان ادب است

هر که با عقل و حیا یار شود در گفتار
پایه‌ی عقل و حیا در همه دوران ادب است

گر سخن بی‌هدف از خشم برآید زِ کسی
زهرِ گفتارِ جهولان و گنهکاران ادب است

بی‌ادب را نه صفا ماند و نه نور دلش
سایه‌ی لطف خدا بر سرِ یاران ادب است

هر که با مهر و وفا راه محبت پوید
قبله‌ی عاشق و محراب عبادت ادب است

تا دلی پاک شود، طُهرِ درون باید کرد
آن طهارت زِ همه بهتر و آسان ادب است

هر که در مکتب عرفان به نگاهی بگرفت
اولین درسِ مُراد از لبِ جانان ادب است

بی‌ادب را نه پیام است زِ روح‌الامین
وحیِ حق در دلِ پاکِ پیمبران ادب است

هر که در کوی محبت قدمی بی‌پروا
بردارد، بشکند حرمتِ احسان، ادب است

هر که در محفلِ یاران سخنی نرم نگوید
خشم و رنجی که رسد از دلِ نالان ادب است

گر کلامی زِ تو تلخ آمد و دردی آورد
اشکِ شرمِ تو دوا، چشمه‌ی غفران ادب است

هر که استاد گرامی‌ست، چو جان باید داشت
که سرِ دفترِ علم و سرِ دیوان ادب است

بی‌ادب چون بنشیند به صفِ اهل سخن
مرده‌ای بین که به ظاهر تنِ خندان ادب است

هر که در راه تهذیب قدمی پیش نهد
پای او را به رهِ نور، نگهبان ادب است

گر دلی بر دگری ظلم کند، جاهل است
عدل و انصافِ جهان در همه امکان ادب است

هر که در ساحتِ عشق آینه شد در کردار
زنگِ دل را بزدود از رخِ تابان ادب است

با ادب باش، که در کوی کرامت هرگز
بی‌ادب را ندهند اذنِ درِ جان، ادب است

بی‌ادب را نَبُوَد لایقِ درگاهِ خدا
حُسنِ تسلیم و رضا، مَظهرِ ایمان ادب است

هر که در خدمتِ خلق است، خدا یارش باد
چون ثواب عمل از نیت و وجدان ادب است

بی‌ادب را به جفا، خُلق نمی‌ماند خوش
هر چه نیکوست در آیین مسلمان ادب است

گر زِ طفلی ادب آموختی، کامی یافتی
خُلقِ زیبا و دلِ پاکِ درخشان ادب است

بی‌ادب گر به سخن علم فروشد، غافل است
که فروغ همهٔ علمِ سرافشان ادب است

هر که گفت از سرِ طغیان سخنی بر خلقی
محو گردد، که به دل داغِ پشیمان ادب است

بی‌ادب گر شود آراسته در ظاهر خویش
زشت‌تر گردد او، زان‌که به پنهان ادب است

هر که با مهر به محروم نگاهی اندازد
دست او را ببُو، چونکه همان جان ادب است

هر که بیداد کند، دور زِ دل گردد زود
عدل و میزان خدا در همه میزان ادب است

گر دلی از تو شکایت بکند، شرمت باد
که دوای دلِ آزرده و حیران ادب است

بی‌ادب را نه نظر بر دل پاکان باشد
چشمِ بینای دلِ اهلِ شهودان ادب است

گر نماز است، به آداب بخوان ای عاقل
روحِ تقوا و صفای رهِ ایمان ادب است

بی‌ادب را نه صفا ماند، نه لطف و نه نور
آبروی دو جهان، جلوهٔ سبحان ادب است

بر لبِ دوست اگر نام نکو آری یاد
ذکرِ او را نمکِ لذتِ عرفان ادب است

هر که در سینه صفا دارد و دل بی‌کینه
گو به دنیا که همه روحِ پریشان ادب است

هر که بی‌ادب است از دلِ مؤمن دور است
چونکه نزدیک‌ترین بنده به رحمان ادب است

بی‌ادب را نه درِ علم گشایند دمی
که کلید درِ حکمت زِ درِ جان ادب است

با ادب باش، که سرلوحهٔ دینداری اوست
بهرِ هر طالبِ حق، رهبر و عنوان ادب است

در رهِ عشق و وفا هر که قدم بگذارد
اولین شرطِ ره و آخرِ پایان ادب است

با ادب باش، که از جملهٔ خوبی‌ها اوست
زیرِ هر پردهٔ نیکی، به پنهان ادب است

گر کسی دل پاک دارد و دیده روشن
پایهٔ ایمان و علم و عرفان ادب است

هر که در ره معرفت به درگاه دوست آید
همهٔ کارها به پایانش سامان ادب است

بی‌ادب را نه سروری، نه جایگاه مانَد
سرّ خلقتِ انسان در وجود و جان ادب است

گر قدمی به کوی نیکان نهی با حیا
همهٔ سایهٔ لطفِ خداوندان ادب است

هر که در دل مهرِ یاران دارد پایدار
ثمرهٔ مهر و وفا و صفای جان ادب است

بی‌ادب هر چه کند، زشت و ناپسند شود
چونکه زیور عالم و آدمیان ادب است

هر که با خلق خدا نیکو سخن گوید
پاداش او همواره در جهان ادب است

گر به محراب عبادت رسیدی، فروتن باش
چونکه سرّ راز و نیاز، رمز و نشان ادب است

هر که در سخن نرم و در کردار پاک است
پایهٔ شرف و عزتِ جانِ انسان ادب است

بی‌ادب گر زِ محبت لبریزد، فریب خورد
زانکه جلوهٔ عشق و وفا در جهان ادب است

هر که بر سرِ علم و حکمت همت نهد
بر کرسی معرفت نشیند، نشانهٔ ادب است

بی‌ادب گر زِ کلامِ ناپسند لبریز شد
چون بادِ طوفان، خاکِ جانِ انسان ادب است

هر که در خدمتِ خلق است، گویا خداست
پایهٔ کرامت و لطف، نشانهٔ جان ادب است

بی‌ادب را نه دل باشد، نه عقلِ روشن
چونکه ستونِ نور و روشنایی، همان ادب است

هر که به دیدهٔ انصاف و عدل نظر کند
پایهٔ عدالت و صواب در جهان ادب است

بی‌ادب را نه لطف است، نه نور، نه صفا
چونکه مظهر زیبایی و مهربان ادب است

هر که در راهِ حق صبر و رضا پیشه کند
پاداشش در جهان و آخرت، همان ادب است

بی‌ادب را نه شرف است، نه مقام باقی
چونکه شرف و مقام همواره از وفا ادب است

هر که به دلِ دیگران جفا و ظلم نکرد
پاداش او، جلوهٔ رحمت و انسان ادب است

بی‌ادب را نه مهر و نه عطوفت رسد
چونکه مایهٔ مهربانی و وفا ادب است

هر که در راهِ نیکویی قدم بردارد
پاداشش در دلِ عالمیان نشانهٔ ادب است

بی‌ادب را نه نیکویی مانَد، نه صفا
چونکه ریشهٔ همهٔ نیکی‌ها در جان ادب است

هر که با علم و حکمت و معرفت بیامیزد
پایهٔ حکمت و علم و عرفان ادب است

بی‌ادب را نه شورِ عشق، نه یادِ حق مانَد
چونکه سرچشمهٔ عشق و عرفان ادب است

هر که در جمعِ نیکان فروتن نشیند
بر دلِ دوستان و یاران نمایان ادب است

بی‌ادب را نه قوتِ عقل، نه نورِ دل است
چونکه نور و قوتِ عقل و جان از آن ادب است

هر که در گفتار و کردار، نرم و با صفا باشد
پایهٔ نیکویی و عزتِ جان انسان ادب است

بی‌ادب گر زِ مکتبِ اخلاق دور شود
ز هر مسیرِ شرف و معرفت بیرون ادب است

گر کسی در رهٔ دوست صبر و وفا پیشه کند
پایهٔ صبر و وفا و شرف و جان ادب است

هر که با نیکان نشست و سخن نرم گوید
پایهٔ شرف و کرامت و نشان ادب است

بی‌ادب را نه عزت ماند و نه مقام
چونکه شرف و مقام همواره از جان ادب است

گر قدمی به کوی حق نهی با فروتنی
همهٔ سایهٔ لطف و رحمت نشان ادب است

هر که دلش پر مهر و وفا باشد پایدار
ثمرهٔ وفا و محبت و ایمان ادب است

بی‌ادب هرچه کند، زشت و ناپسند گردد
چونکه زیور عالم و آدمیان ادب است

هر که با خلق خدا نیکو سخن گوید
پاداش او همواره در جهان ادب است

گر به محراب عبادت رسیدی، فروتن باش
چونکه سرّ راز و نیاز، رمز و نشان ادب است

هر که در گفتار نرم و در کردار پاک است
پایهٔ شرف و عزتِ جان انسان ادب است

بی‌ادب گر زِ محبت لبریزد، فریب خورد
زانکه جلوهٔ عشق و وفا در جهان ادب است

هر که بر سرِ علم و حکمت همت نهد
بر کرسی معرفت نشیند، نشانهٔ ادب است

بی‌ادب گر زِ کلامِ ناپسند لبریز شد
چون بادِ طوفان، خاکِ جانِ انسان ادب است

هر که در خدمتِ خلق است، گویا خداست
پایهٔ کرامت و لطف، نشانهٔ جان ادب است

بی‌ادب را نه دل باشد، نه عقلِ روشن
چونکه ستونِ نور و روشنایی، همان ادب است

هر که به دیدهٔ انصاف و عدل نظر کند
پایهٔ عدالت و صواب در جهان ادب است

بی‌ادب را نه لطف است، نه نور، نه صفا
چونکه مظهر زیبایی و مهربان ادب است

هر که در راهِ حق صبر و رضا پیشه کند
پاداشش در جهان و آخرت، همان ادب است

بی‌ادب را نه شرف است، نه مقام باقی
چونکه شرف و مقام همواره از وفا ادب است

هر که به دلِ دیگران جفا و ظلم نکرد
پاداش او، جلوهٔ رحمت و انسان ادب است

بی‌ادب را نه مهر و نه عطوفت رسد
چونکه مایهٔ مهربانی و وفا ادب است

هر که در راهِ نیکویی قدم بردارد
پاداشش در دلِ عالمیان نشانهٔ ادب است

بی‌ادب را نه نیکویی مانَد، نه صفا
چونکه ریشهٔ همهٔ نیکی‌ها در جان ادب است

هر که با علم و حکمت و معرفت بیامیزد
پایهٔ حکمت و علم و عرفان ادب است

بی‌ادب را نه شورِ عشق، نه یادِ حق مانَد
چونکه سرچشمهٔ عشق و عرفان ادب است

هر که در جمعِ نیکان فروتن نشیند
بر دلِ دوستان و یاران نمایان ادب است

بی‌ادب را نه قوتِ عقل، نه نورِ دل است
چونکه نور و قوتِ عقل و جان از آن ادب است

هر که در گفتار و کردار، نرم و با صفا باشد
پایهٔ نیکویی و عزتِ جان انسان ادب است

بی‌ادب گر زِ مکتبِ اخلاق دور شود
ز هر مسیرِ شرف و معرفت بیرون ادب است

هر که به خشم و تندی زبان نمی‌گشاید
نورِ عقل و شرفِ اوست، بنیاد ادب است

بی‌ادب را نه وفا مانَد، نه مهر و صفا
چونکه همهٔ نیکی‌ها به پای جان ادب است

هر که در رهِ دوست، فروتنی پیشه کند
در هر لحظه و مکان، تجلّی جان ادب است

بی‌ادب گر به دنیا بنگرد، هیچ نداند
چونکه گنجِ عالم، به دل پاکان ادب است

هر که با نیکان نشست، درس وفا بیاموزد
پایهٔ اخلاق، آموزگار و نشان ادب است

بی‌ادب گر زِ طبعِ نیک خالی گردد
در همهٔ امور، ز جان بی‌نشانه ادب است

هر که به دلِ دیگران مهر بیفزاید
نورِ امید و رحمت، مظهرِ جان ادب است

بی‌ادب را نه صفا ماند، نه آرام دل
چونکه مایهٔ آسایش و آرام جان ادب است

هر که در گفتار و کردار، با نیکی همراه باشد
پاداش او همواره از خدای جان ادب است

بی‌ادب گر زِ صفا لبریز شود، فنا گردد
چونکه همهٔ لطف و رحمت از جان ادب است

هر که به دلِ دوست احترام نهد با فروتنی
پایهٔ شرف و کرامت در همه مکان ادب است

بی‌ادب را نه مقام، نه عزّت باقی ماند
چونکه همهٔ عزت و شرف از وفا ادب است

هر که در خدمت خلق، صبر و وفا پیشه کند
پاداش او در دلِ انسان‌ها و جان ادب است

هر که دل پاک دارد، نورِ جان می‌یابد
پایهٔ روشنایی و صفا، نشان ادب است

بی‌ادب را نه مقام ماند و نه آرام دل
چونکه سرچشمهٔ همهٔ مهر و ایمان ادب است

هر که در ره حق صبر و رضا پیشه کند
پاداش او در جهان و آخرت، همان ادب است

بی‌ادب را نه وفا مانَد، نه نور، نه صفا
چونکه همهٔ شرافت و عزت در جان ادب است

هر که با خلق خدا نرم و نیکو سخن گوید
پایهٔ کرامت و شرف و ایمان ادب است

بی‌ادب گر زِ دلِ مؤمن جفا کند
در همهٔ عالَم، دور از رحمت و جان ادب است

هر که به مهر و وفا راهِ دل بگشاید
سرّ تمام خوبی‌ها و راز جان ادب است

بی‌ادب را نه صفا ماند و نه آرام دل
چونکه سرچشمهٔ همهٔ مهر و ایمان ادب است

هر که در جمعِ نیکان فروتن و نرم باشد
پایهٔ معرفت، حکمت و عرفان ادب است

بی‌ادب گر زِ آموزه‌های نیک دور شود
از هر مسیر شرافت و انسان ادب است

هر که به دلِ دیگران احترام نهد با حیا
نشان فضل و شرف و پایهٔ انسان ادب است

بی‌ادب را نه نورِ دل، نه قوتِ جان است
چونکه همهٔ روشنایی و شرف در جان ادب است

هر که در راهِ حق، با وفا و صبر باشد
پاداش او در دلِ خلق و در جان ادب است

بی‌ادب گر زِ علم و معرفت بهره نگیرد
بی‌سرانجام، زانکه مایهٔ رشد، جان ادب است

هر که با نیکان نشست، درسِ وفا آموخت
پایهٔ شرف و کرامت و نشان ادب است

بی‌ادب گر به کلامِ ناپسند لبریزد
چون باد طوفان، خاکِ جان و ایمان ادب است

هر که در سخن نرم و در کردار پاک باشد
پایهٔ نیکویی و عزتِ جان انسان ادب است

بی‌ادب را نه مهر و نه عطوفت رسد
چونکه مایهٔ محبت و شرف و جان ادب است

هر که در خدمت خلق صبر و رضا پیشه کند
پاداشش در جهان و آخرت، همان ادب است

بی‌ادب را نه شرف، نه مقام باقی
چونکه شرف و مقام همواره از وفا ادب است

هر که به دلِ دیگران جفا نکند، آزاد است
پاداش او، جلوهٔ رحمت و انسان ادب است

بی‌ادب را نه وفا مانَد، نه مهر و صفا
چونکه سرچشمهٔ همهٔ نیکی‌ها در جان ادب است

هر که با علم و حکمت و معرفت بیامیزد
پایهٔ حکمت و علم و عرفان ادب است

بی‌ادب را نه شورِ عشق، نه یادِ حق مانَد
چونکه سرچشمهٔ عشق و عرفان ادب است

هر که در رهٔ دوست، صبر و وفا پیشه کند
پایهٔ شرف و کرامت و ایمان ادب است

بی‌ادب را نه مقام ماند و نه آرام دل
چونکه سرچشمهٔ همهٔ مهر و انسان ادب است

هر که با خلق خدا نرم و نیکو سخن گوید
پایهٔ کرامت و شرف و نشان ادب است

بی‌ادب گر زِ دلِ مؤمن جفا کند
در همهٔ عالَم، دور از رحمت و جان ادب است

هر که به مهر و وفا راهِ دل بگشاید
سرّ تمام خوبی‌ها و راز جان ادب است

بی‌ادب را نه صفا ماند و نه آرام دل
چونکه سرچشمهٔ همهٔ مهر و ایمان ادب است

هر که در جمعِ نیکان فروتن و نرم باشد
پایهٔ معرفت، حکمت و عرفان ادب است

بی‌ادب گر زِ آموزه‌های نیک دور شود
از هر مسیر شرافت و انسان ادب است

هر که به دلِ دیگران احترام نهد با حیا
نشان فضل و شرف و پایهٔ انسان ادب است

بی‌ادب را نه نورِ دل، نه قوتِ جان است
چونکه همهٔ روشنایی و شرف در جان ادب است

هر که در راهِ حق، با وفا و صبر باشد
پاداش او در دلِ خلق و در جان ادب است

بی‌ادب گر زِ علم و معرفت بهره نگیرد
بی‌سرانجام، زانکه مایهٔ رشد، جان ادب است

هر که با نیکان نشست، درسِ وفا آموخت
پایهٔ شرف و کرامت و نشان ادب است

بی‌ادب گر به کلامِ ناپسند لبریزد
چون باد طوفان، خاکِ جان و ایمان ادب است

هر که در سخن نرم و در کردار پاک باشد
پایهٔ نیکویی و عزتِ جان انسان ادب است

بی‌ادب را نه مهر و نه عطوفت رسد
چونکه مایهٔ محبت و شرف و جان ادب است

هر که در خدمت خلق صبر و رضا پیشه کند
پاداشش در جهان و آخرت، همان ادب است

بی‌ادب را نه شرف، نه مقام باقی
چونکه شرف و مقام همواره از وفا ادب است

هر که به دلِ دیگران جفا نکند، آزاد است
پاداش او، جلوهٔ رحمت و انسان ادب است

بی‌ادب را نه وفا مانَد، نه مهر و صفا
چونکه سرچشمهٔ همهٔ نیکی‌ها در جان ادب است

هر که با علم و حکمت و معرفت بیامیزد
پایهٔ حکمت و علم و عرفان ادب است

بی‌ادب را نه شورِ عشق، نه یادِ حق مانَد
چونکه سرچشمهٔ عشق و عرفان ادب است

هر که در جمعِ نیکان فروتن نشیند
بر دلِ دوستان و یاران نمایان ادب است

بی‌ادب را نه قوتِ عقل، نه نورِ دل است
چونکه نور و قوتِ عقل و جان از آن ادب است

هر که در گفتار و کردار، نرم و با صفا باشد
پایهٔ نیکویی و عزتِ جان انسان ادب است

بی‌ادب گر زِ مکتبِ اخلاق دور شود
ز هر مسیر شرف و معرفت بیرون ادب است

هر که به خشم و تندی زبان نمی‌گشاید
نورِ عقل و شرفِ اوست، بنیاد ادب است

بی‌ادب را نه وفا مانَد، نه مهر و صفا
چونکه همهٔ نیکی‌ها به پای جان ادب است

هر که در رهِ دوست، فروتنی پیشه کند
در هر لحظه و مکان، تجلّی جان ادب است

بی‌ادب گر به دنیا بنگرد، هیچ نداند
چونکه گنجِ عالم، به دل پاکان ادب است

هر که با نیکان نشست، درس وفا بیاموزد
پایهٔ اخلاق، آموزگار و نشان ادب است

بی‌ادب گر به کلام نیکو توجه نکند
چونکه چراغِ هدایتِ جان انسان ادب است

هر که با شکیبایی و حلم پیش رود در راه
پاداش او در دل و جانِ جهان ادب است

بی‌ادب گر زِ حقیقت و معرفت چشم فرو بندد
همهٔ مسیر رشد و شرف دور از جان ادب است

 

نتیجه‌گیری نثری

قصیده‌ی «ادب است» نشان داد که ادب، جوهره‌ی اصلی انسانیت و معیار تمایز انسان از حیوان است. ادب، نه تنها در گفتار، بلکه در کردار و اندیشه‌ی انسان جلوه می‌یابد و مایه‌ی کرامت، شرافت و رشد اخلاقی اوست. انسان بی‌ادب، هرچند دانا یا قدرتمند باشد، از ارزش واقعی زندگی و جایگاه انسانی خود محروم است و جامعه نیز او را نمی‌پذیرد.

ادب، تنها مجموعه‌ای از قواعد ظاهری نیست؛ بلکه تجلی وفا، صبر، فروتنی، انصاف، محبت و اخلاق نیکو در زندگی روزمره است. این ویژگی‌هاست که رابطه‌ی انسان با خدا، خود و دیگران را نورانی می‌کند و زمینه‌ی رشد معنوی و اخلاقی او را فراهم می‌آورد.

همچنین، ادب سرمایه‌ای است که با هیچ ثروت مادی قابل خریداری نیست و مایه‌ی عزت و احترام انسان در اجتماع و نزد خالقش می‌شود. هر که این سرمایه را بیاموزد و به کار بندد، در تمامی عرصه‌های زندگی موفق، محترم و مایه‌ی خیر برای دیگران خواهد بود.

بنابراین، آموزه‌ی اصلی این اثر آن است که ادب، کلید سعادت، پایه‌ی علم، شرف و ایمان، و رمز سلامت جامعه و فرد است. انسانی که به ادب پایبند باشد، نه تنها به خود و دیگران آسیب نمی‌رساند، بلکه چراغ هدایت و نماد فضیلت و محبت در جهان خواهد بود.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

لیست ریاضی دانان آنالیز
در زیر فهرستی از برخی اساتید مشهور در زمینه آنالیز (آنالیز ریاضی، آنالیز تابعی، آنالیز واقعی/مختلط و شاخه‌های مرتبط) در ایران یا با ریشه ایرانی آورده شده است. توجه داشته باشید که این فهرست کامل نیست:
اساتید برجسته ایرانی در حوزه آنالیز
• منوچهر وصال
به عنوان «پدر آنالیز ریاضی ایران» شناخته می‌شود.
• علی‌اکبر عالم‌زاده
استاد و مترجم برجسته ریاضیات که کتاب «اصول آنالیز ریاضی» را ترجمه کرده است.
• مهدی رجبعلی‌پور
در رشته‌های آنالیز ریاضی، آنالیز تابعی و مباحث مرتبط فعالیت داشته است.
• سیاوش شهشهانی (Siavash Shahshahani / سیاوش میرشمس شهشهانی)
استاد ریاضیات در دانشگاه شریف؛ در مباحث تحلیلی فعالیت دارد.
• جعفر زعفرانی (Jafar Zafarani)
استاد دانشگاه اصفهان؛ حوزه تحقیقاتی شامل آنالیز تابعی و آنالیز غیرخطی است.
• اسما حسن‌نژاد (Asma Hassannezhad)
در زمینه‌ی آنالیز هندسی و هندسه طیفی فعال است.
• جواد مشرقی (Javad Mashreghi)
او در زمینه تئوری فضاهای تابعی، آنالیز تابعی و آنالیز مختلط شناخته شده است.
• سارا زاهدی (Sara Zahedi)
گرچه بیشتر در حوزه تحلیل عددی و روش عددی فعالیت می‌کند، ولی به عنوان یک چهره برجسته در شاخه «آنالیز عددی / آنالیز کاربردی» نیز شناخته شده است.
اگر بخوای، می‌تونم بر اساس دانشگاه یا شهر خاص (مثلاً تهران، دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه تهران و غیره) لیست دقیق‌تری برات جمع کنم. می‌خوای این کار رو بکنم؟

دانشگاه صنعتی شریف
• سیاوش شهشهانی — استاد ریاضیات دانشگاه صنعتی شریف
• محمدرضا پورنکی — عضو هیأت علمی دانشکده علوم ریاضی شریف
• حمیدرضا فرهادی — دانشیار آنالیز تابعی در دانشکده علوم ریاضی شریف
• بهمن مهری — استاد بازنشسته دانشکده علوم ریاضی شریف (چهره ماندگار)
دانشگاه تهران
• فاطمه آیت‌الله‌زاده شیرازی — استاد ریاضی محض با گرایش آنالیز در دانشگاه تهران
• محمدباقر اسدی — عضو هیأت علمی دانشکده ریاضی دانشگاه تهران
• رضا عامری — عضو هیأت علمی ریاضی محض دانشگاه تهران
دانشگاه صنعتی و دانشگاه‌های فنی دیگر

 اساتید پیشکسوت و تأثیرگذار در جبر ایران

  1. دکتر منوچهر وصال (دانشگاه شیراز)
    از پایه‌گذاران آموزش جبر نوین در ایران؛ نقش مهمی در تربیت ریاضی‌دانان نسل بعد داشت.
  2. دکتر جعفر زعفرانی (دانشگاه شیراز)
    متخصص در جبر باناخ و نظریه‌ی عملگرها؛ دارای آثار متعدد در تحلیل تابعی و جبرهای توپولوژیک.
  3. دکتر علی‌اکبر طالعی (دانشگاه تهران)
    از بنیان‌گذاران جبر نوین در ایران؛ مؤلف کتاب‌های مرجع در زمینه‌ی جبر خطی و جبر مدرن.
  4. دکتر حسن اکبرزاده (دانشگاه تهران)
    پژوهشگر در زمینه‌ی جبر و نظریه‌ی حلقه‌ها.
  5. دکتر منوچهر ستوده (دانشگاه تهران)
    از نخستین استادانی که مباحث جبر مدرن را به‌صورت دانشگاهی در ایران تدریس کردند.
  6. دکتر غلامرضا آزاد (دانشگاه اصفهان)
    از استادان برجسته در جبر لی و ساختارهای جبری.
  7. دکتر علی‌اکبر بهجت (دانشگاه شیراز)
    پژوهشگر در زمینه‌ی جبرهای توپولوژیک و فضاهای باناخ.

 اساتید معاصر و فعال در زمینه‌های مختلف جبر

  1. دکتر محمدرضا موسوی‌زاده (دانشگاه فردوسی مشهد) – جبر باناخ و نظریه‌ی ماژول‌ها.
  2. دکتر احمد خلیلی (دانشگاه اصفهان) – جبر جابجایی و نظریه‌ی حلقه‌ها.
  3. دکتر نادر صادقی (دانشگاه شیراز) – جبرهای لی و نمایش‌ها.
  4. دکتر مسعود پارسایی (دانشگاه تهران) – جبر جبری و نظریه‌ی گروه‌ها.
  5. دکتر محمود مرادی (دانشگاه تبریز) – جبرهای توپولوژیک و نظریه‌ی شبکه‌ها.
  6. دکتر غلامحسین مقیمی (دانشگاه شهید بهشتی) – جبر جابجایی و ساختارهای جبری.
  7. دکتر علیرضا نورمحمدی (دانشگاه اصفهان) – جبرهای غیرجابجایی و عملگرها.
  8. دکتر علی رجالی (دانشگاه اصفهان) – جبرهای باناخ، جبرهای توپولوژیک و آنالیز هارمونیک مجرد؛ بنیان‌گذار شاخه‌های جدید در این حوزه و تربیت‌کننده‌ی چندین دکترای ریاضی در زمینه‌های نو.

 اساتید درگذشته با اثر ماندگار در جبر

  1. دکتر علی‌اکبر خانبابایی (دانشگاه تبریز) – جبر مدرن و آموزش ریاضیات.
  2. دکتر پرویز شهریاری – هرچند بیشتر در ریاضیات عمومی و آموزش فعال بود، اما تألیف‌های او در جبر تأثیر فراوانی در نسل جوان 

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

لیستی از ریاضی دانان جهان

 ریاضی‌دانان باستان و کلاسیک

  1. تالس ملطی (Thales of Miletus) – از اولین فیلسوفان و ریاضی‌دانان یونان، پایه‌گذار هندسه‌ی استدلالی.
  2. فیثاغورس (Pythagoras) – بنیان‌گذار مکتب فیثاغورسی، مشهور به قضیه‌ی فیثاغورس.
  3. اقلیدس (Euclid) – نویسنده‌ی کتاب اصول (Elements)، پایه‌گذار هندسه‌ی اقلیدسی.
  4. ارشمیدس (Archimedes) – نابغه‌ی یونانی در هندسه، مکانیک و عدد π.
  5. آپولونیوس پرگایی (Apollonius of Perga) – بنیان‌گذار هندسه‌ی مخروطات.
  6. دیوفانتوس (Diophantus) – پدر جبر مقدماتی و معادلات دیوفانتی.
  7. هیپارخوس (Hipparchus) – پدر علم مثلثات.
  8. بطلمیوس (Ptolemy) – صاحب کتاب المجسطی در نجوم و هندسه کروی.

 ریاضی‌دانان دوران اسلامی

  1. محمد بن موسی خوارزمی – پدر جبر و الگوریتم؛ واژه‌ی Algorithm از نام او گرفته شده است.
  2. ابوالوفا بوزجانی – از پیشگامان مثلثات.
  3. عمر خیام نیشابوری – حل معادلات درجه‌ی سوم و اصلاح تقویم جلالی.
  4. ابن هیثم (الحسن بن هیثم) – بنیان‌گذار روش علمی و تحلیل هندسی نور.
  5. کاشانی (غیاث‌الدین جمشید کاشانی) – محاسبه‌ی دقیق عدد π و پیشگام در اعشار.
  6. نصیرالدین طوسی – نظریه‌پرداز بزرگ در هندسه‌ی کروی و نجوم.

 ریاضی‌دانان دوران نوزایی و کلاسیک اروپا

  1. رنه دکارت (René Descartes) – پایه‌گذار هندسه تحلیلی.
  2. پیر دو فرما (Pierre de Fermat) – پدر نظریه‌ی اعداد مدرن، قضیه‌ی آخر فرما.
  3. آیزاک نیوتن (Isaac Newton) – بنیان‌گذار حساب دیفرانسیل و انتگرال (به‌طور مستقل از لایبنیتس).
  4. گوتفرید لایبنیتس (Gottfried Leibniz) – ابداع نمادگذاری ریاضی نوین و مشارکت در حسابان.
  5. یوهان برنولی و ژاکوب برنولی (Bernoulli Brothers) – در حسابان و نظریه‌ی احتمال.
  6. لئونارد اویلر (Leonhard Euler) – یکی از پرکارترین ریاضی‌دانان تاریخ؛ در تقریباً همه‌ی شاخه‌ها کار کرده است.
  7. ژوزف لاگرانژ (Joseph Lagrange) – در مکانیک تحلیلی، حساب تغییرات و نظریه اعداد.
  8. پیر سیمون لاپلاس (Pierre-Simon Laplace) – در احتمال، مکانیک آسمانی و تحلیل.

 ریاضی‌دانان قرن نوزدهم

  1. کارل فریدریش گاوس (Carl Friedrich Gauss) – «شاهزاده‌ی ریاضی‌دانان»، در نظریه اعداد، هندسه و آنالیز.
  2. نیکلای لوباچفسکی و یانوش بولیای – بنیان‌گذاران هندسه‌ی نااقلیدسی.
  3. اوگوستین کوشی (Augustin Cauchy) – بنیان‌گذار آنالیز ریاضی نوین.
  4. ایورینگ گالوا (Évariste Galois) – بنیان‌گذار نظریه گروه‌ها و جبر گالوا.
  5. برنارد ریمان (Bernhard Riemann) – هندسه‌ی ریمانی، مبنای نسبیت عام اینشتین.
  6. جورج بول (George Boole) – خالق منطق بولی.
  7. آرتور کِیلی و سیلوستر – بنیان‌گذاران جبر ماتریس‌ها.

 ریاضی‌دانان قرن بیستم و معاصر

  1. دیوید هیلبرت (David Hilbert) – ۲۳ مسأله‌ی معروف هیلبرت، در بنیان‌گذاری منطق و هندسه.
  2. هانری پوانکاره (Henri Poincaré) – بنیان‌گذار توپولوژی و نظریه‌ی آشوب.
  3. جورج کانتور (Georg Cantor) – بنیان‌گذار نظریه مجموعه‌ها و بی‌نهایت‌ها.
  4. جان فون نویمان (John von Neumann) – پایه‌گذار رایانه‌های مدرن، نظریه بازی‌ها و منطق ریاضی.
  5. کورت گودل (Kurt Gödel) – قضایای ناتمامیت گودل.
  6. آلن تورینگ (Alan Turing) – پدر علوم رایانه و هوش مصنوعی.
  7. نوربرت وینر (Norbert Wiener) – بنیان‌گذار نظریه کنترل و سایبرنتیک.
  8. پل اردوش (Paul Erdős) – در ترکیبات، نظریه گراف و عدد.
  9. جان نش (John Nash) – نظریه بازی‌ها، برنده‌ی نوبل اقتصاد.
  10. الکساندر گراثندیک (Alexander Grothendieck) – در هندسه جبری و توپولوژی.
  11. آندرو وایلز (Andrew Wiles) – اثبات قضیه آخر فرما.
  12. ترنس تائو (Terence Tao) – از نابغه‌های معاصر در آنالیز و نظریه اعداد.

تهیه و تنظیم 

دکتر علی رجالی 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰


باسمه تعالی

ریاضی دانان ایران و جهان


در ادامه، فهرستی از ریاضی‌دانان مشهور ایران و جهان ارائه می‌کنم. این فهرست شامل ریاضی‌دانان گذشته و حال است و با تاکید بر مشهورترین‌ها و تاثیرگذارترین‌ها در تاریخ ریاضیات است.
ریاضی‌دانان مشهور ایران
• خواجه نصیرالدین طوسی (597–672 هـ ق / 1201–1274 م)
• فیلسوف، ریاضی‌دان، منجم و شاعر.
• آثار مهم در هندسه و مثلثات، مؤسس رصدخانه مراغه.
• ابن سینا (980–1037 م)
• بیشتر فیلسوف و پزشک است، ولی در زمینه‌های ریاضی و هندسه نیز تألیفات دارد.
• ابن یمین فریومدی (قرن ۵–۶ هـ ق)
• ریاضی‌دان و منجم در دوره سلجوقیان.
• نظامی عروضی (قرن ۵–۶ هـ ق)
• صاحب تألیفات در علم هندسه و جبر.
• محمد بن موسی خوارزمی (780–850 م)
• پدر جبر و الگوریتم.
• کتاب "الجبر و المقابله" بنیاد ریاضیات مدرن جبر است.
• ابن طفیل (1105–1185 م)
• در منطق و هندسه نیز آثار دارد.
• دکتر احمد حقانی
• استاد تمام بازنشسته دانشگاه صنعتی اصفهان، حوزه جبر.
ریاضی‌دانان مشهور جهان
• اریش گوس (1777–1855 م)
• نظریه اعداد و هندسه تحلیلی.
• کارل فردریش گاوس (1777–1855 م)
• نظریه اعداد، آمار، هندسه، ریاضیات فیزیکی.
• لئونارد اویلر (1707–1783 م)
• نظریه گراف، تحلیل ریاضی، عددشناسی، مکانیک.
• ژوزف فوریه (1768–1830 م)
• تحلیل فوریه و کاربردهای آن در فیزیک و مهندسی.
• ژاکوبی، لاگرانژ، لاپلاس
• تحلیل ریاضی، مکانیک، معادلات دیفرانسیل.
• آلن تورینگ (1912–1954 م)
• بنیان‌گذار علوم کامپیوتر و الگوریتم‌ها.
• اندرو وایلز (1953–م)
• اثبات آخرین قضیه فرما.
• پل دیرکله و برنارد ریمان
• پایه‌گذاران آنالیز ریاضی و هندسه.
• هنری پوانکاره (1854–1912 م)
• توپولوژی و آنالیز ریاضی.
• ریچارد فاینمن، جان فون نویمان
• کاربردهای ریاضیات در فیزیک و علوم کامپیوتر.
تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

استاد تمام دانشگاه اصفهان 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

لیست عرفا

باسمه تعالی

در طول تاریخ، عارفان بسیاری در جهان اسلام و حتی بیرون از آن ظهور کرده‌اند. برای نظم بهتر، عرفای مشهور گذشته و حال را در چند دسته معرفی می‌کنم:

 عرفای بزرگ صدر اسلام و قرون اولیه

  1. حسن بصری (م. ۱۱۰ هـ)
  2. رابعۀ عدویه (م. ۱۸۵ هـ)
  3. ذوالنون مصری (م. ۲۴۵ هـ)
  4. بایزید بسطامی (م. ۲۶۱ هـ)
  5. حلاج (حسین بن منصور، م. ۳۰۹ هـ)
  6. ابوسعید ابوالخیر (م. ۴۴۰ هـ)

 عرفای قرون میانه (ایران و جهان اسلام)

  1. خواجه عبدالله انصاری (پیر هرات) (م. ۴۸۱ هـ)
  2. امام محمد غزالی (م. ۵۰۵ هـ)
  3. شیخ شهاب‌الدین سهروردی (شیخ اشراق) (م. ۵۸۷ هـ)
  4. شیخ نجم‌الدین کبری (م. ۶۱۸ هـ)
  5. مولانا جلال‌الدین رومی (م. ۶۷۲ هـ)
  6. سعدی شیرازی (م. ۶۹۱ هـ)
  7. شیخ سعدالدین حمویه (م. ۶۴۹ هـ)
  8. فریدالدین عطار نیشابوری (م. ۶۱۸ هـ)
  9. ابن عربی (محیی‌الدین) (م. ۶۳۸ هـ)
  10. سعدالدین کاشغری (م. ۷۰۰ هـ)

 عرفای متأخر ایران و جهان اسلام

  1. شیخ محمود شبستری (م. ۷۲۰ هـ) – صاحب گلشن راز
  2. شیخ فخرالدین عراقی (م. ۶۸۸ هـ)
  3. حافظ شیرازی (م. ۷۹۲ هـ)
  4. عبدالرحمن جامی (م. ۸۹۸ هـ)
  5. ملاصدرا (صدرالدین شیرازی) (م. ۱۰۵۰ هـ) – فیلسوف و عارف بزرگ
  6. قاضی نورالله شوشتری (م. ۱۰۱۹ هـ)

 عرفای دوره معاصر ایران

  1. سید علی قاضی طباطبایی (م. ۱۳۶۶ هـ ق)
  2. علامه طباطبایی (م. ۱۳۶۰ ش)
  3. آیت‌الله بهجت فومنی (م. ۱۳۸۸ ش)
  4. آیت‌الله حسن‌زاده آملی (م. ۱۴۰۰ ش)
  5. آیت‌الله عبدالله جوادی آملی (در قید حیات)
  6. استاد صمدی آملی (در قید حیات)
  7. آیت‌الله شاه‌آبادی (م. ۱۳۶۹ هـ ق) – استاد عرفان امام خمینی
  8. امام خمینی (م. ۱۳۶۸ ش) – فقیه، فیلسوف و عارف

 عرفای معاصر غیرایرانی

  1. ابوالعلاء عفیفی (مصر) – محقق ابن‌عربی
  2. عبدالحلیم محمود (شیخ الازهر، مصر)
  3. سید حسین نصر (ایران/آمریکا) – فیلسوف و پژوهشگر عرفان
  4. ویلیام چیتیک (آمریکا) – پژوهشگر ابن عربی و مولوی

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

استاد تمام دانشگاه اصفهان 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

لیست شعرای گذشته و حال

شاعران بزرگ گذشته (کلاسیک)

این دسته همان بزرگان شعر فارسی هستند که در طول قرون، جایگاه ویژه‌ای در ادب فارسی یافته‌اند:

  • رودکی سمرقندی (پدر شعر فارسی)
  • فردوسی طوسی (سراینده‌ی شاهنامه)
  • عنصری بلخی
  • فرخی سیستانی
  • منوچهری دامغانی
  • ناصرخسرو قبادیانی
  • سنایی غزنوی
  • خاقانی شروانی
  • انوری ابیوردی
  • عطار نیشابوری
  • مولوی (جلال‌الدین بلخی رومی)
  • سعدی شیرازی
  • حافظ شیرازی
  • جامی هراتی
  • وحشی بافقی
  • صائب تبریزی
  • بیدل دهلوی

 شاعران برجسته‌ی دوران معاصر

در سده‌ی اخیر نیز شعر فارسی پر از نام‌های ماندگار است:

  • ملک‌الشعرا بهار
  • عارف قزوینی
  • نیما یوشیج (بنیان‌گذار شعر نو فارسی)
  • اخوان ثالث (مهدی اخوان ثالث)
  • فروغ فرخزاد
  • سهراب سپهری
  • احمد شاملو
  • محمود مشرف تهرانی (م. آزرم)
  • سیمین بهبهانی
  • قیصر امین‌پور
  • سلمان هراتی
  • شهریار (محمدحسین بهجت تبریزی)
  • حمید سبزواری

 شاعران عرب و جهان اسلام (تأثیرگذار بر ادبیات فارسی)

  • متنبی (شاعر بزرگ عرب)
  • ابونواس
  • ابوالعلاء معری
  • ابن فارض
  • بدیع‌الزمان حمدانی

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

لیست فلاسفه  ایران
در تاریخ فلسفه ایران، «عصر جدید» معمولاً به دوره‌ای پس از مشروطه (اوایل قرن بیستم) تا دوران معاصر اشاره دارد. در این دوره، فلسفه در ایران تحت تأثیر فلسفه غرب، به‌ویژه فلسفه تحلیلی، فلسفه اسلامی نو، و فلسفه‌های اجتماعی و سیاسی مدرن قرار گرفت. فلاسفه برجسته این دوره شامل افراد زیر هستند:
۱. فلاسفه متأثر از فلسفه غرب
• مرتضی مطهری (۱۳۱۱–۱۳۵۸): فلسفه اسلامی، اخلاق و کلام.
• سید حسین نصر (متولد ۱۳۱۲): فلسفه اسلامی و فلسفه مشاء.
• محمد تقی جعفری (۱۳۱۱–۱۳۷۰): فلسفه، کلام و عرفان.
• مهدی غبرائی (۱۳۰۳–۱۳۷۷): فلسفه تطبیقی، معرفت‌شناسی.
۲. فلاسفه تحصیل‌کرده در غرب و فعال در ایران
• ابوالحسن نجفی (۱۳۰۸–۱۳۹۰): فلسفه و ادبیات، نقد فلسفی.
• محمود حسابی (۱۲۹۸–۱۳۷۷): فلسفه علم و فیزیک.
• اصغر حبیبی: فلسفه علم و فلسفه تحلیلی.
۳. فلاسفه معاصر اسلامی
• سید محمدحسین طباطبایی (۱۲۹۸–۱۳۹۲): فلسفه اسلامی و تفسیر قرآن (کتاب «المیزان»).
• سید جواد طباطبایی (متولد ۱۳۲۲): فلسفه سیاسی، فلسفه تاریخ و اندیشه دموکراتیک در ایران.
• علامه جعفری (۱۳۰۴–۱۳۷۰): فلسفه، عرفان و کلام.
• محمد حسین فهمیده: فیلسوفان نوگرا در فلسفه دین و اخلاق.
۴. فیلسوفان معاصر با گرایش‌های فلسفه تحلیلی و غربی
• محمود سریع القلم: فلسفه اجتماعی و علوم انسانی.
• احمد آرام: فلسفه عرفانی و تطبیقی.
• اصغر فرزانه: فلسفه اخلاق و فلسفه تعلیم و تربیت.
 

فهرست نسبتاً جامع از فلاسفه ایرانی عصر جدید (قرن ۱۳ تا ۱۴ هجری شمسی / اوایل قرن ۲۰ تا امروز) همراه با حوزه فعالیتشان.

 این فهرست شامل فیلسوفان اسلامی، تحلیلی، غرب‌گرا و معاصر است:
الف) فلاسفه اسلامی و فلسفه دینی
• سید محمدحسین طباطبایی (۱۲۹۸–۱۳۹۲) – فلسفه اسلامی، تفسیر قرآن
• مرتضی مطهری (۱۳۱۱–۱۳۵۸) – فلسفه اسلامی، کلام، اخلاق
• سید جواد طباطبایی (متولد ۱۳۲۲) – فلسفه سیاسی و تاریخ اندیشه
• محمد تقی جعفری (۱۳۱۱–۱۳۷۰) – فلسفه، کلام، عرفان
• علامه جعفری (۱۳۰۴–۱۳۷۰) – فلسفه اسلامی، عرفان
• سید حسین نصر (متولد ۱۳۱۲) – فلسفه اسلامی و فلسفه مشاء
• محمد غروی – فلسفه اخلاق و عرفان
• احمد آرام – فلسفه عرفانی و تطبیقی
ب) فلاسفه تحصیل‌کرده در غرب و فلسفه تحلیلی
• ابوالحسن نجفی (۱۳۰۸–۱۳۹۰) – فلسفه و نقد فلسفی
• اصغر حبیبی – فلسفه علم و فلسفه تحلیلی
• اصغر فرزانه – فلسفه اخلاق و فلسفه تعلیم و تربیت
• محمود سریع القلم – فلسفه اجتماعی و علوم انسانی
• محمدرضا حکیمی (۱۳۱۹–۱۴۰۰) – فلسفه و عرفان اسلامی
• سعید رضا عاملی – فلسفه اجتماعی و فلسفه علم
ج) فلاسفه علم و فلسفه نوین
• محمود حسابی (۱۲۹۸–۱۳۷۷) – فلسفه علم و فیزیک
• محمدعلی اسلامی ندوشن (۱۳۰۲–۱۳۹۰) – فلسفه ادبی و فلسفه تاریخ
• احمد کسروی (۱۲۷۱–۱۳۳۵) – فلسفه تاریخ و فلسفه اجتماعی
• عبدالله جوادی آملی (متولد ۱۳۱۳) – فلسفه اسلامی، تفسیر و حکمت
• محمدعلی موحد (۱۳۰۹–۱۳۹۸) – فلسفه اسلامی و عرفان
د) فلاسفه سیاسی و اجتماعی
• صادق زیباکلام (متولد ۱۳۳۰) – فلسفه سیاسی
• عباس میلانی (متولد ۱۳۲۸) – فلسفه تاریخ و فلسفه اجتماعی
• حسین بشیریه – فلسفه سیاسی و فلسفه تاریخ
• مصطفی ملکیان (متولد ۱۳۳۴) – فلسفه اخلاق، فلسفه دین
هـ) دیگر فلاسفه معاصر و تحلیلی
• حسین نیک‌روش – فلسفه علم
• علی شریعتی (۱۳۳۲–۱۳۵۶) – فلسفه اجتماعی و فلسفه دین
• محمدعلی ابطحی – فلسفه اجتماعی و فلسفه سیاسی
• علی میرفطروس – فلسفه اخلاق و فلسفه تعلیم و تربیت
• محمدرضا شفیعی کدکنی (۱۳۰۶–۱۳۹۰) – فلسفه ادبی و عرفانی
• عبدالکریم سروش (متولد ۱۳۱۲) – فلسفه دین و فلسفه تطبیقی
• ناصر خسرو – (تأثیر فلسفه اسلامی بر ایران معاصر)
تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

کتاب جدید آقای دکتر علی رجالی

مجموعه ای قصیده های سی بیتی

چلچراغ
جهت تهیه پیام دهید
👇👇👇
meisami_mah@

  • علی رجالی