باسمه تعالی
داستان قارون
یکی از داستانهای عبرتآموز قرآن کریم است که در چند سوره از جمله قصص، غافر و عنکبوت آمده و مضمونی هشداردهنده دربارهی غرور، ثروتاندوزی، و فرجام طغیان دارد.
خلاصه داستان قارون:
1. نسب و موقعیت قارون
قارون از قوم بنیاسرائیل و از خویشان حضرت موسی (ع) بود. در قرآن آمده:
«إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى...» (قصص: 76)
او فردی بسیار ثروتمند بود و خزائن عظیمی داشت، بهحدی که کلیدهای گنجهایش را گروهی نیرومند به سختی حمل میکردند.
2. غرور و ناسپاسی
وقتی مردم به قارون گفتند که این ثروت را با شکرگزاری به خدا مصرف کند و در زمین فساد نکند، پاسخ داد:
«إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی» (قصص: 78)
یعنی: این ثروت را به دانش خودم بهدست آوردهام؛ به عبارتی خود را مستقل از فضل و عنایت خدا میدانست.
3. تفاخر و نمایش ثروت
روزی قارون با شکوه و جلال و زرق و برق از کاخ یا خزانههایش بیرون آمد و خود را به رخ مردم کشید. گروهی از مردم دنیاطلب آرزو کردند که:
«یَا لَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِیَ قَارُونُ...» (قصص: 79)
اما اهل ایمان گفتند:
«وَیْلَکُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ...» (قصص: 80)
4. عذاب الهی و فرجام قارون
در نهایت، خداوند زمین را مأمور کرد تا قارون و اموالش را فرو برد:
«فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ...» (قصص: 81)
قارون و ثروتش در زمین فرو رفتند و هیچ کس نتوانست یاریاش کند.
5. عبرت مردم
بعد از نابودی او، همان کسانی که آرزوی ثروتش را داشتند، پشیمان شدند و گفتند:
«وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ...» (قصص: 82)
یعنی فهمیدند که رزق و روزی در دست خداست و غرور و ثروت بدون ایمان، سرانجامی جز هلاکت ندارد.
پیامهای داستان قارون:
- ثروت بدون شکرگزاری، عامل هلاکت است.
- علمی که انسان را مغرور کند، بلای جان او میشود.
- دنیاطلبی و تفاخر، نشانهی غفلت از آخرت است.
- فرجام مستکبران، فرو رفتن در خاک ذلت و نابودی است.
- مؤمنان باید در برابر دنیاگرایی، صبر پیشه کرده و به پاداش الهی امیدوار باشند.
در اینجا داستان قارون را بهطور کامل و دقیق، به زبان ساده و داستانی بازگو میکنم و سپس توضیحات تکمیلی تاریخی و تفسیری را هم ارائه خواهم داد.
داستان کامل قارون: مردی که در ثروت غرق شد
در روزگاران دور، قوم بنیاسرائیل در سرزمین مصر، زیر سلطهی فرعون زندگی میکردند. فرعون مردی ستمگر و خودکامه بود. خداوند برای هدایت این قوم، حضرت موسی (ع) را برانگیخت و نشانههای روشن به او داد.
در همان قوم، مردی به نام قارون زندگی میکرد. او از قوم موسی بود و گفتهاند که پسرعموی حضرت موسی یا از بستگان نزدیک او بود. در آغاز، قارون فردی عادی بود و حتی گاهی تلاوت تورات میکرد. اما کمکم تغییر کرد...
ثروت قارون
قارون، با تجارت، حیلهگری و گاه رباخواری، ثروت هنگفتی بهدست آورد. خداوند در قرآن دربارهی ثروت او میفرماید:
«ما خزائن (گنجینههای) عظیمی به او داده بودیم، بهحدی که فقط کلیدهای آن گنجها را چندین مرد قوی به سختی حمل میکردند.» (سوره قصص، آیه 76)
روز به روز، ثروتش بیشتر میشد؛ زر و سیم، لباسهای فاخر، خانههایی پر از جواهر، اسبها و غلامان بسیار... او در تفاخر و خودنمایی زبانزد خاص و عام شد.
غرور و ناسپاسی
بزرگان و ناصحان قوم به قارون گفتند:
«ای قارون! در برابر این همه نعمت، مغرور مشو و شکر خدا را بهجا آور. از این اموال، برای خود آخرتی بساز. در زمین فساد مکن، که خدا مفسدان را دوست ندارد.»
اما قارون با تکبر و غرور پاسخ داد:
«این ثروت را من به سبب دانشی که در من هست بهدست آوردهام!» (قصص: 78)
یعنی نه تنها شکر خدا نکرد، بلکه علم و تلاش خود را منشأ موفقیتش دانست و خدا را فراموش کرد.
نمایش غرور: قارون در میان مردم
روزی قارون خواست ثروت خود را به رخ مردم بکشد. لباسهای فاخر پوشید، زر و جواهرات آویخت، غلامان و مرکبهای زینتی را آماده کرد و با شکوهی خیرهکننده از خانه بیرون آمد.
مردم جمع شدند. دنیاطلبان با حسرت گفتند:
«ای کاش ما هم مثل قارون بودیم! چه بهرهی بزرگی دارد!» (قصص: 79)
اما مؤمنان گفتند:
«وای بر شما! پاداش خدا برای کسانی که ایمان دارند، بهتر است. اما صبر میخواهد...» (قصص: 80)
عاقبت قارون
ناگهان عذاب خدا فرا رسید. خداوند زمین را فرمان داد تا قارون و خانهاش را در خود فرو برد.
«پس ما زمین را با او و خانهاش فرو بردیم. دیگر گروهی نبود که او را یاری کنند و خود نیز نتوانست خویش را نجات دهد.» (قصص: 81)
قارون با همهی ثروتش در زمین غرق شد و نابود گشت. گنجهایش بیفایده ماندند.
عبرت برای دیگران
وقتی مردم، عاقبت او را دیدند، گفتند:
«خدا روزی را به هر که بخواهد میدهد و از هر که بخواهد میگیرد. اگر خدا بر ما لطف نکرده بود، ما هم مانند قارون میشدیم!» (قصص: 82)
نکات تفسیری و تاریخی مهم دربارهی قارون
۱. قارون و علمش
برخی مفسران گفتهاند که قارون علم کیمیا یا حسابداری خزانهها را داشت و از این راه ثروت اندوخت. او تصور میکرد این علم، همه چیز را در اختیارش میگذارد.
۲. فساد مالی و اقتصادی
قارون به رباخواری، احتکار، انحصار تجارت و ظلم اقتصادی معروف بود. او نه تنها انفاق نمیکرد، بلکه ثروتش را ابزاری برای تسلط بر مردم ساخته بود.
۳. فتنه قارون برای موسی (ع)
در برخی روایات آمده که قارون دشمنی با حضرت موسی (ع) داشت. حتی روزی زن فاسدی را تحریک کرد تا در برابر مردم، به حضرت موسی تهمت ناروایی بزند. خداوند آن زن را هدایت کرد و او اعتراف کرد که قارون به او دستور داده بوده است. این یکی از عواملی بود که به نزول عذاب بر قارون انجامید.
۴. قارون نماد دنیاست
در احادیث آمده است که:
«فرعون، نماد استکبار سیاسی است، و قارون نماد استکبار اقتصادی.»
هر دو، با غرور و طغیان نابود شدند. داستان قارون هشداری است به همهی کسانی که ثروت را ابزار فخر و فساد میکنند.
پیامهای اخلاقی و عرفانی داستان قارون:
- ثروت نعمت است، اما ممکن است بلا شود، اگر با کفران و غرور همراه باشد.
- علم بدون تواضع، آفت است. علمی که بوی «منم» دهد، انسان را به قارون تبدیل میکند.
- عبرت از نابودی ظاهربینان: آنها که قارون را ستودند، روز بعد از هلاکت او پشیمان شدند. دنیا فریبنده است.
- فرجام کار با تقواست، نه با مال. مؤمنان، صبر پیشه کردند و پاداش الهی را بر زرق و برق دنیا ترجیح دادند.
- دنیا را برای آخرت بخواه. ثروت اگر در خدمت حق نباشد، بلای جان است.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۵/۰۳