رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

شرحی بر قصیده وطن(۱)

باسمه تعالی

قصیده وطن(۱)

 

وقتی می‌گویی وطن، من یاد ایران می‌کنم
یاد آن عشقی که جان را وقف جانان می‌کنم


شرح و تفسیر:

۱."وقتی می‌گویی وطن، من یاد ایران می‌کنم":
در این مصرع، شاعر به مفهوم "وطن" اشاره دارد. این کلمه به‌طور معمول به سرزمین اصلی و محلی که انسان در آن زندگی می‌کند اشاره دارد. اما شاعر با آوردن واژه ایران، وطن را به‌طور خاص به یاد می‌آورد. این اشاره نه تنها به سرزمین فیزیکی بلکه به ارزش‌ها، تاریخ، فرهنگ و مردم ایران است. این مصرع نشان می‌دهد که در ذهن شاعر، مفهوم وطن از مرزهای جغرافیایی فراتر رفته و به خاطرات، هویت و احساسات ملی و دینی پیوند خورده است.

۲."یاد آن عشقی که جان را وقف جانان می‌کنم":
در این مصرع، شاعر به عشق اشاره می‌کند، اما این عشق را با تعبیر "جانان" بیان می‌کند. جانان در عرفان به‌طور خاص به معشوقی الهی و یا عزیزترین فرد زندگی انسان اطلاق می‌شود که همیشه با معنای دینی و عرفانی پیوند دارد. این جمله به‌طور ضمنی بیان می‌کند که عشق به وطن تنها عشق به خاک و سرزمین نیست بلکه عشق به اصول، فرهنگ، تاریخ و سرنوشت مشترک ملت است. شاعر بیان می‌کند که تا جایی که ممکن است، جان خود را فدای این عشق می‌کند و همه‌چیزش را در راه وطن و حقیقت آن وقف می‌سازد. درواقع، این مصرع بیانگر فداکاری و جان‌فشانی در مسیر عشق به وطن و اهداف والای انسانی است.


نتیجه‌گیری:
این شعر در حقیقت نوعی عشق ورزی به وطن را در قالب اشعار عرفانی بیان می‌کند. شاعر با استفاده از واژگانی همچون "وطن" و "جانان"، به‌طور غیرمستقیم از علاقه عمیق خود به هویت ملی و فرهنگی ایران صحبت می‌کند. عشق به وطن در این شعر به‌عنوان یک احساس متعالی و عارفانه، فراتر از یک تعلق جغرافیایی، به مفهومی عمیق‌تر از فداکاری و جان‌سپاری اشاره دارد.

 

یاد آن دشت وسیع و جنگل سرسبز آن
بوی گل‌های بهاری را به دامان می‌کنم


شرح و تفسیر:

۱."یاد آن دشت وسیع و جنگل سرسبز آن":
در این مصرع، شاعر به یاد طبیعت و زیبایی‌های آن می‌افتد. "دشت وسیع" به‌عنوان نماد آزادی، بی‌کرانگی و گشودگی فضا در ذهن شاعر حضور دارد. دشت‌ها معمولاً نماد دل‌رحمی، فراغت و جاودانگی هستند، جایی که هیچ مرزی برای رشد و زندگی وجود ندارد. در کنار آن، "جنگل سرسبز" نیز به طبیعتی اشاره دارد که سرشار از زندگی، رشد و شادابی است. این تصویر، با تاکید بر سرسبزی جنگل‌ها، نشان‌دهنده حیات، انرژی و تجدید زندگی است. در مجموع، شاعر با این مصرع به زیبایی‌های بی‌پایان طبیعت اشاره می‌کند و نشان می‌دهد که یاد آن در دل او باقی مانده است.

۲."بوی گل‌های بهاری را به دامان می‌کنم":
در این مصرع، شاعر در تلاش است تا احساسات و بوی خوش گل‌های بهاری را به درون خود جذب کند. بوی گل‌های بهاری نماد تازگی، طراوت و شروعی نو است. شاعر به‌واسطه این تصویر، می‌خواهد ذهن و روح خود را از این زیبایی‌ها پر کند و این عطر و سرزندگی را در خود بازآفرینی کند. "به دامان می‌کنم" به این معناست که شاعر با دستان خود یا با دل و جان خود این عطر خوش را به آغوش می‌کشد و به درون خود راه می‌دهد، گویی که این زیبایی‌ها را در قلب خود نگه می‌دارد. این تصویر به نوعی نماد پذیرش و آغوش باز کردن برای زیبایی‌های طبیعت و زندگی است.

نتیجه‌گیری:

این شعر، ترکیبی از عشق به طبیعت و پذیرش زیبایی‌های آن است. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعت مانند "دشت وسیع"، "جنگل سرسبز" و "گل‌های بهاری"، از احساسات درونی خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه طبیعت بر روح او تاثیر می‌گذارد. این اشعار به‌نوعی به دنیای آرامش‌بخش و بی‌پایان طبیعت پیوند می‌خورند و شاعر را در حال آغوش گرفتن زیبایی‌های آن می‌بینند.

 

یاد دریای خزر، با موج‌های بی‌کران
با خلیجی نیلگون، چون قلب ایران می‌کنم

شرح :

۱."یاد دریای خزر، با موج‌های بی‌کران":
در این مصرع، دریای خزر به‌عنوان یک نماد از وسعت و عظمت به تصویر کشیده می‌شود. "موج‌های بی‌کران" اشاره به حرکت پیوسته و نامحدود امواج دارد که نمادی از پویایی و بی‌پایانی است. این تصاویر می‌توانند به روحیه ملی ایرانیان و تاریخ پر تلاطم کشور اشاره داشته باشند که همواره با چالش‌ها مواجه بوده اما همچنان پایدار و باثبات مانده‌اند. در واقع، این بخش از شعر نشان می‌دهد که شاعر در مواجهه با یاد این دریا، به‌نوعی از نیروهای تاریخی و طبیعی سرزمین خود سرشار می‌شود.

۲."با خلیجی نیلگون، چون قلب ایران می‌کنم":
این مصرع به خلیج فارس اشاره دارد که در تاریخ و جغرافیای ایران جایگاهی ویژه دارد. "خلیجی نیلگون" با رنگ آبی و نیلگون خود تصویری از عمق و آرامش به ذهن می‌آورد، اما در عین حال، به مانند قلب ایران، آن را محور و مرکز هویت ایرانی می‌سازد. قلب ایران نه تنها به معنای جغرافیای کشور، بلکه به‌طور نمادین به روح و جان مردم ایران اشاره دارد. این بخش از شعر بیانگر این است که شاعر در خود احساس غرور و تعلقی عمیق به وطن دارد، به‌گونه‌ای که ارتباطش با این خلیج نیلگون به مثابه ارتباطی با قلب کشور خود است.


تحلیل معنایی:

شاعر در این مصرع‌ها از دریا و خلیج به‌عنوان نمادهایی از طبیعت ایران استفاده می‌کند که در عین زیبایی، شکوه و عظمت دارند. با انتخاب واژه‌هایی مانند "بی‌کران" و "نیلگون"، شاعر تأکید دارد بر بی‌نهایت بودن و زیباییِ طبیعی سرزمین ایران. همچنین، ترکیب این تصویر با عبارت "چون قلب ایران می‌کنم" نشان می‌دهد که شاعر علاوه بر احساس افتخار به طبیعت کشورش، خود را به‌طور عمیق با هویت و تاریخ ایران پیوند می‌دهد. این ترکیب از تصویرهای طبیعی و انسانی، همزمان پیوند معنوی و عاطفی با وطن را می‌سازد.


نتیجه‌گیری:

این شعر تصویری از غرور و عشق به وطن را به زیبایی بیان می‌کند. استفاده از نمادهایی چون "دریای خزر" و "خلیج نیلگون" نشان‌دهنده‌ی عظمت، آرامش و بی‌پایانی است که شاعر در آن‌ها غرق شده و احساس نزدیکی و ارتباط عمیق با ایران را تجربه می‌کند. این شعر علاوه بر تأکید بر تاریخ و جغرافیای ایران، پیوند روحی و عاطفی شاعر با وطن را به تصویر می‌کشد.

 

"یاد آن افراشته کوه بلند و استوار
یاد کوهی در لرستان غرب ایران می‌کنم"

شرح و تفسیر:

  1. "یاد آن افراشته کوه بلند و استوار":

    • "یاد آن افراشته": واژه‌ی "افراشته" به معنای بلند، سربرافراشته یا ایستاده است. این واژه به ویژگی استوار و پایداری کوه‌ها اشاره دارد. شاعر از این طریق، به کوه‌هایی اشاره می‌کند که بی‌وقفه و مقاوم در برابر تغییرات زمان و شرایط جوی، ایستاده‌اند.
    • "کوه بلند و استوار": واژه "بلند" و "استوار" تأکید بیشتری بر قدرت و عظمت کوه‌ها دارد. کوه‌ها نمادی از استقامت، سختی، و عظمت طبیعت هستند. با این ترکیب، شاعر به طبیعتی با ویژگی‌های مقاوم و پایدار اشاره می‌کند که در برابر هر نوع دشواری، خود را حفظ می‌کند.
  2. "یاد کوهی در لرستان غرب ایران می‌کنم":

    • "یاد کوهی": در این قسمت، شاعر به یاد یک کوه خاص می‌افتد که در ذهن و قلب او جایگاهی ویژه دارد. این کوه می‌تواند نماینده‌ای از قدرت و استواری باشد که به‌شکل نمادین به‌عنوان معیاری از قوت و پایداری در ذهن شاعر حک شده است.
    • "در لرستان غرب ایران": این بخش، موقعیت جغرافیایی کوه را دقیق‌تر مشخص می‌کند. اشاره به لرستان که یکی از استان‌های غربی ایران است، بیانگر تعلق به یک منطقه خاص و شناخته‌شده در ایران است که در آن، کوه‌ها و طبیعت بی‌نظیری وجود دارد. زاگرس، که یکی از بلندترین رشته‌کوه‌های ایران در این منطقه قرار دارد، به نوعی در پس‌زمینه‌ی ذهنی شاعر ظاهر می‌شود.
    • این مصرع می‌تواند به‌طور نمادین به هویت ملی و اتصال به سرزمین اشاره داشته باشد. لرستان، با کوه‌های باشکوهش، نشان‌دهنده‌ی اصالت و ریشه‌دار بودن است.

جمع‌بندی:

شاعر در این دو مصرع به استواری و عظمت کوه‌ها اشاره دارد و با یادآوری کوه‌های لرستان، هم به زیبایی طبیعی این منطقه و هم به ارزش‌های معنوی و هویتی آن توجه می‌کند. کوه‌ها نمادی از پایداری و مقاومت هستند و شاعر از طریق یادآوری آنها به نوعی از پیوند به سرزمین و افتخار به هویت ایرانی صحبت می‌کند.

 

یاد مسجدها که محراب شهیدان چون علی است

با طنین عشق، دائم ذکر یزدان می‌کنم

شرح و تفسیر

مصرع اول: یاد مسجدها که محراب شهیدان چون علی است

این مصرع با حسرت و دلتنگی به یاد مسجدهایی اشاره دارد که محراب‌های آن، به مانند محراب مسجد کوفه، جایگاه شهادت مردان بزرگی چون حضرت علی (ع) است. این تعبیر به گونه‌ای نمادین نشان‌دهنده پیوند عمیق میان مسجد، عبادت، و فداکاری در راه خداوند است. حضرت علی (ع) که در محراب عبادت به شهادت رسید، نماد کامل عشق به پروردگار و ایثار در راه حق است. واژه «محراب» در اینجا نه‌تنها به معنای جایگاه نماز، بلکه به معنای میدان نبرد با نفس و دشمنان نیز تعبیر می‌شود.

مصرع دوم: با طنین عشق، دائم ذکر یزدان می‌کنم

این مصرع از حالتی روحانی و ملکوتی حکایت دارد. شاعر با طنین عشق، که اشاره به ندای درونی و ارتباط قلبی با خداوند دارد، به طور پیوسته ذکر خداوند را به زبان و دل جاری می‌سازد. کلمه «طنین» بیانگر صدای پژواک‌گونه عشق است که همچون نوای اذان یا مناجات در فضای جان شاعر طنین‌انداز می‌شود. در واقع، شاعر می‌خواهد بگوید که عشق الهی در او چنان نیرومند است که به طور مداوم در حال یادآوری و ذکر خداوند است.

 

یاد مسجدها که محراب شهیدان چون علی است با طنین عشق، دائم ذکر یزدان می‌کنم

شرح و تفسیر

مصرع اول: یاد مسجدها که محراب شهیدان چون علی است

این مصرع با حسرت و دلتنگی به یاد مسجدهایی اشاره دارد که محراب‌های آن، به مانند محراب مسجد کوفه، جایگاه شهادت مردان بزرگی چون حضرت علی (ع) است. این تعبیر به گونه‌ای نمادین نشان‌دهنده پیوند عمیق میان مسجد، عبادت، و فداکاری در راه خداوند است. حضرت علی (ع) که در محراب عبادت به شهادت رسید، نماد کامل عشق به پروردگار و ایثار در راه حق است. واژه «محراب» در اینجا نه‌تنها به معنای جایگاه نماز، بلکه به معنای میدان نبرد با نفس و دشمنان نیز تعبیر می‌شود.

مصرع دوم: با طنین عشق، دائم ذکر یزدان می‌کنم

این مصرع از حالتی روحانی و ملکوتی حکایت دارد. شاعر با طنین عشق، که اشاره به ندای درونی و ارتباط قلبی با خداوند دارد، به طور پیوسته ذکر خداوند را به زبان و دل جاری می‌سازد. کلمه «طنین» بیانگر صدای پژواک‌گونه عشق است که همچون نوای اذان یا مناجات در فضای جان شاعر طنین‌انداز می‌شود. در واقع، شاعر می‌خواهد بگوید که عشق الهی در او چنان نیرومند است که به طور مداوم در حال یادآوری و ذکر خداوند است.


یاد حافظ با غزل‌هایش که چون آیینه‌اند

در دل هر واژه‌اش عشقی فراوان می‌کنم

شرح و تفسیر

مصرع اول: یاد حافظ با غزل‌هایش که چون آیینه‌اند

این مصرع یادآور غزل‌های پرشور و دل‌نشین حافظ است که همچون آیینه‌ای، زلالی و پاکی احساسات را منعکس می‌کنند. حافظ، با قدرت بی‌بدیل خود در سرودن غزل‌های عاشقانه و عارفانه، دل‌های عاشقان را تسخیر کرده است. عبارت «چون آیینه‌اند» به شفافیت، صداقت و زلالی سخن حافظ اشاره دارد که هر خواننده‌ای می‌تواند خود را در آن بیابد.

مصرع دوم: در دل هر واژه‌اش عشقی فراوان می‌کن

این مصرع به عمق عشق و معرفتی اشاره دارد که در تک‌تک واژه‌های غزل‌های حافظ نهفته است. شاعر از خواننده می‌خواهد که درون کلمات حافظ تأمل کند و آن‌ها را با عشق و شوق بخواند. واژه «فراوان» نیز نشان‌دهنده بی‌کرانگی عشق در اشعار حافظ است که همچون دریایی پایان‌ناپذیر، عاشقان را در خود غرق می‌کند.

 

 

یاد مسجدها که محراب شهیدان چون علی است با طنین عشق، دائم ذکر یزدان می‌کنم

شرح و تفسیر

مصرع اول: یاد مسجدها که محراب شهیدان چون علی است

این مصرع با حسرت و دلتنگی به یاد مسجدهایی اشاره دارد که محراب‌های آن، به مانند محراب مسجد کوفه، جایگاه شهادت مردان بزرگی چون حضرت علی (ع) است. این تعبیر به گونه‌ای نمادین نشان‌دهنده پیوند عمیق میان مسجد، عبادت، و فداکاری در راه خداوند است. حضرت علی (ع) که در محراب عبادت به شهادت رسید، نماد کامل عشق به پروردگار و ایثار در راه حق است. واژه «محراب» در اینجا نه‌تنها به معنای جایگاه نماز، بلکه به معنای میدان نبرد با نفس و دشمنان نیز تعبیر می‌شود.

مصرع دوم: با طنین عشق، دائم ذکر یزدان می‌کنم

این مصرع از حالتی روحانی و ملکوتی حکایت دارد. شاعر با طنین عشق، که اشاره به ندای درونی و ارتباط قلبی با خداوند دارد، به طور پیوسته ذکر خداوند را به زبان و دل جاری می‌سازد. کلمه «طنین» بیانگر صدای پژواک‌گونه عشق است که همچون نوای اذان یا مناجات در فضای جان شاعر طنین‌انداز می‌شود. در واقع، شاعر می‌خواهد بگوید که عشق الهی در او چنان نیرومند است که به طور مداوم در حال یادآوری و ذکر خداوند است.


یاد حافظ با غزل‌هایش که چون آیینه‌اند در دل هر واژه‌اش عشقی فراوان می‌کن

شرح و تفسیر

مصرع اول: یاد حافظ با غزل‌هایش که چون آیینه‌اند

این مصرع یادآور غزل‌های پرشور و دل‌نشین حافظ است که همچون آیینه‌ای، زلالی و پاکی احساسات را منعکس می‌کنند. حافظ، با قدرت بی‌بدیل خود در سرودن غزل‌های عاشقانه و عارفانه، دل‌های عاشقان را تسخیر کرده است. عبارت «چون آیینه‌اند» به شفافیت، صداقت و زلالی سخن حافظ اشاره دارد که هر خواننده‌ای می‌تواند خود را در آن بیابد.

مصرع دوم: در دل هر واژه‌اش عشقی فراوان می‌کن

این مصرع به عمق عشق و معرفتی اشاره دارد که در تک‌تک واژه‌های غزل‌های حافظ نهفته است. شاعر از خواننده می‌خواهد که درون کلمات حافظ تأمل کند و آن‌ها را با عشق و شوق بخواند. واژه «فراوان» نیز نشان‌دهنده بی‌کرانگی عشق در اشعار حافظ است که همچون دریایی پایان‌ناپذیر، عاشقان را در خود غرق می‌کند.


یاد شهری با صلابت با شهامت در قرون

پایگاه آرش و مهد دلیران می‌کنم

شرح و تفسیر

مصرع اول: یاد شهری باصلابت با شهامت در قرون

این مصرع به تاریخ پرافتخار ایران باستان و پادشاهی کوروش بزرگ اشاره دارد. شهری که در این مصرع تصویر می‌شود، نماد تمدن، عظمت و شکوهی است که از دوران هخامنشیان به ارث رسیده است. کوروش به عنوان بنیان‌گذار ایران بزرگ، تجسم عدالت، اقتدار و انسانیت است. واژه «با شکوه» بیانگر عظمت این تمدن کهن است.

مصرع دوم: پایگاه آرش و مرز دلیران می‌کنم

این مصرع اشاره به آرش کمانگیر، نماد ایثار و فداکاری در اسطوره‌های ایرانی دارد. «مرز دلیران» نشان‌دهنده سرزمین ایران است که همواره با دلاوری و شجاعت مردمش از هجوم دشمنان محافظت کرده است. ترکیب «خوابگاه آرش» می‌تواند به آرامگاه یا یادگار او اشاره داشته باشد که با فداکاری خود، مرزهای ایران را تثبیت کرد.

 

یاد مسجدها که محراب شهیدان چون علی است با طنین عشق، دائم ذکر یزدان می‌کنم

شرح و تفسیر

مصرع اول: یاد مسجدها که محراب شهیدان چون علی است

این مصرع با حسرت و دلتنگی به یاد مسجدهایی اشاره دارد که محراب‌های آن، به مانند محراب مسجد کوفه، جایگاه شهادت مردان بزرگی چون حضرت علی (ع) است. این تعبیر به گونه‌ای نمادین نشان‌دهنده پیوند عمیق میان مسجد، عبادت، و فداکاری در راه خداوند است. حضرت علی (ع) که در محراب عبادت به شهادت رسید، نماد کامل عشق به پروردگار و ایثار در راه حق است. واژه «محراب» در اینجا نه‌تنها به معنای جایگاه نماز، بلکه به معنای میدان نبرد با نفس و دشمنان نیز تعبیر می‌شود.

مصرع دوم: با طنین عشق، دائم ذکر یزدان می‌کنم

این مصرع از حالتی روحانی و ملکوتی حکایت دارد. شاعر با طنین عشق، که اشاره به ندای درونی و ارتباط قلبی با خداوند دارد، به طور پیوسته ذکر خداوند را به زبان و دل جاری می‌سازد. کلمه «طنین» بیانگر صدای پژواک‌گونه عشق است که همچون نوای اذان یا مناجات در فضای جان شاعر طنین‌انداز می‌شود. در واقع، شاعر می‌خواهد بگوید که عشق الهی در او چنان نیرومند است که به طور مداوم در حال یادآوری و ذکر خداوند است.


یاد حافظ با غزل‌هایش که چون آیینه‌اند در دل هر واژه‌اش عشقی فراوان می‌کن

شرح و تفسیر

مصرع اول: یاد حافظ با غزل‌هایش که چون آیینه‌اند

این مصرع یادآور غزل‌های پرشور و دل‌نشین حافظ است که همچون آیینه‌ای، زلالی و پاکی احساسات را منعکس می‌کنند. حافظ، با قدرت بی‌بدیل خود در سرودن غزل‌های عاشقانه و عارفانه، دل‌های عاشقان را تسخیر کرده است. عبارت «چون آیینه‌اند» به شفافیت، صداقت و زلالی سخن حافظ اشاره دارد که هر خواننده‌ای می‌تواند خود را در آن بیابد.

مصرع دوم: در دل هر واژه‌اش عشقی فراوان می‌کن

این مصرع به عمق عشق و معرفتی اشاره دارد که در تک‌تک واژه‌های غزل‌های حافظ نهفته است. شاعر از خواننده می‌خواهد که درون کلمات حافظ تأمل کند و آن‌ها را با عشق و شوق بخواند. واژه «فراوان» نیز نشان‌دهنده بی‌کرانگی عشق در اشعار حافظ است که همچون دریایی پایان‌ناپذیر، عاشقان را در خود غرق می‌کند.


یاد شهری با صلابت با شهامت در قرون پایگاه آرش و مهد دلیران می‌کنم خوابگاه آرش و مرز دلیران می‌کنم

شرح و تفسیر

مصرع اول: یاد شهری با شکوه از نسل کوروش ...

این مصرع به تاریخ پرافتخار ایران باستان و پادشاهی کوروش بزرگ اشاره دارد. شهری که در این مصرع تصویر می‌شود، نماد تمدن، عظمت و شکوهی است که از دوران هخامنشیان به ارث رسیده است. کوروش به عنوان بنیان‌گذار ایران بزرگ، تجسم عدالت، اقتدار و انسانیت است. واژه «با شکوه» بیانگر عظمت این تمدن کهن است.

مصرع دوم: خوابگاه آرش و مرز دلیران می‌کنم

این مصرع اشاره به آرش کمانگیر، نماد ایثار و فداکاری در اسطوره‌های ایرانی دارد. «مرز دلیران» نشان‌دهنده سرزمین ایران است که همواره با دلاوری و شجاعت مردمش از هجوم دشمنان محافظت کرده است. ترکیب «خوابگاه آرش» می‌تواند به آرامگاه یا یادگار او اشاره داشته باشد که با فداکاری خود، مرزهای ایران را تثبیت کرد.

در اینجا متن شعر همراه با شرح و تفسیر برای هر مصرع آمده است:

یاد مولانا که عشقش مرزها را درنوید
این مصرع به یاد مولانا جلال‌الدین بلخی و عشق بی‌حد و مرزش اشاره دارد. مولانا در اشعار خود بارها به بی‌مرز بودن عشق الهی اشاره کرده است، عشقی که از تمام مرزهای مادی و معنوی فراتر می‌رود و انسان را به سوی عالم بالا رهنمون می‌سازد. واژه «درنوید» نشان‌دهنده پیش‌بینی یا بشارت به آینده‌ای روشن است که در پی گسترش و رشد این عشق است.

روح آزادش که رقصی تا بیابان می‌کنم
این مصرع به روح آزادی‌بخش مولانا اشاره دارد که همواره در پی رهایی از قیود دنیوی و مادی بوده است. «رقصی تا بیابان» به نوعی نماد آزادی و بی‌پروایی در حرکت و زندگی است؛ حرکتی که همچون رقصی شورانگیز و بی‌پرواست که در بیابان‌های بی‌انتها و بی‌مرز به سوی مقصدی والاتر حرکت می‌کند. این روح آزاد در پی پیوستن به حقیقتی عمیق‌تر و معرفتی نو است.

اگر نیاز به اصلاح یا تغییر در این تفسیر دارید، خوشحال می‌شوم که کمک کنم.

یاد مولانا که عشقش مرزها را درنوید
روح آزادش که رقصی تا بیابان می‌کنم

شرح:

 

 

یاد مولانا که عشقش مرزها را درنوید
این مصرع به مولانا جلال‌الدین بلخی اشاره دارد که عشق الهی او هیچ‌گونه مرز و محدودیتی نمی‌شناخت. عشق مولانا همواره در اشعارش در پی شکستن مرزهای فیزیکی و معنوی بوده است. واژه «درنوید» به معنای «بشارت دادن» یا «پیش‌بینی» است، بنابراین، عشق مولانا نه‌تنها مرزها را در می‌نوردید، بلکه نوید آینده‌ای روشن و بی‌مرز را می‌دهد. این عشق الهی به نوعی دعوت به عبور از هر مرز و به‌دست آوردن آزادی در خود است.

روح آزادش که رقصی تا بیابان می‌کنم
در این مصرع، به ویژگی روح آزاد مولانا اشاره شده است. روح مولانا، که از بندهای دنیا آزاد است، همچون رقصی بی‌پایان و بی‌قید در بیابان‌ها می‌رقصد. «رقصی تا بیابان» به معنای رقصی است که هیچ‌گونه محدودیت مکانی و زمانی ندارد و همچنان در فضای بی‌پایان حرکت می‌کند. بیابان، که در ادبیات عرفانی نمادی از فضای بی‌کران و بی‌مرز است، به عنوان جایی برای گشودن درهای معرفت و آزادی روحی بیان می‌شود. روح مولانا هیچ محدودیتی را در مسیر رقص و حرکت خود نمی‌شناسد و همیشه در جستجوی حقیقت است.

یاد فردوسی که با کارش به پا دارد زبان
حکمت دیرینه را در شعر انسان می‌کنم

شرح:

 

یاد فردوسی که با کارش به پا دارد زبان
این مصرع به شخصیت بزرگ فردوسی اشاره دارد که با اثر عظیم خود، شاهنامه، نه‌تنها تاریخ و فرهنگ ایران را زنده کرد، بلکه زبان فارسی را نیز در برابر تهدیدات مختلف حفظ و تقویت نمود. فردوسی با سرودن شاهنامه، زبان فارسی را به عنوان زبان اصلی ادبیات و فرهنگ ایرانی تثبیت کرد. «به پا دارد زبان» اشاره به این دارد که فردوسی از طریق کلام و شعر خود زبان فارسی را در برابر زبان‌های بیگانه و دوره‌های مختلف تاریخ تحکیم کرد.

حکمت دیرینه را در شعر انسان می‌کنم
در این مصرع شاعر به تأثیر فردوسی در انتقال حکمت و آموزه‌های دیرینه بشری اشاره می‌کند. «حکمت دیرینه» به معرفت و دانش‌های قدیمی اشاره دارد که در طول تاریخ از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. شاعر با این مصرع می‌خواهد بگوید که فردوسی نه‌تنها شعر می‌سرود، بلکه حکمت‌های نهفته در تاریخ و فرهنگ ایرانی را در قالب شعر در اختیار انسان‌ها قرار داد. «در شعر انسان می‌کنم» یعنی حکمت‌ها و ارزش‌های عمیق انسانی را از طریق شعر به مردم منتقل می‌کند. اینجا اشاره به رسالت فردوسی و شاعران در حفظ و انتقال گنجینه‌های معرفتی به نسل‌های آینده است.

وقتی می‌گویی وطن، من یاد یاران می‌کنم
یاد مردان خدا، در خاک شیران می کنم

 

این شعر شما مفهومی عمیق و معنوی دارد که به یادآوری ایثار و فداکاری کسانی اشاره دارد که برای وطن و ایمان خود جان فشانی کرده‌اند. در ادامه، به شرح و تفسیر هر مصرع می‌پردازم:


مصرع اول: "وقتی می‌گویی وطن، من یاد یاران می‌کنم"

شرح و تفسیر:

  • در این مصرع، شاعر به واژه "وطن" اشاره می‌کند، که مفهومی وسیع و پر از دلبستگی است. وقتی کسی از وطن صحبت می‌کند، ذهن شاعر به یاد یاران و رفقا می‌رود، افرادی که در راه وطن و دفاع از آن جان خود را فدا کرده‌اند.
  • "یاران" به افرادی اطلاق می‌شود که در میدان نبرد یا در شرایط سخت در کنار هم بوده‌اند، چه در میدان‌های جنگ و چه در لحظات دشوار زندگی. در اینجا، واژه "یاران" نه تنها به معنای هم‌رزمان و دوستان است، بلکه به کسانی اشاره دارد که در این مسیر مشترک از وطن و ارزش‌های آن، با یکدیگر متحد و وفادار بوده‌اند.
  • این مصرع بیانگر حس تعلق به وطن و قدردانی از هم‌رزمان است. در واقع، شاعر با ذکر یاران، معنای عمیق‌تری از وطن را بیان می‌کند؛ یعنی وطن تنها یک سرزمین نیست، بلکه شامل افرادی است که برای آن ایثار کرده‌اند.

مصرع دوم: "یاد مردان خدا، در خاک شیران می‌کنم"

شرح و تفسیر:

  • در این مصرع، شاعر به یاد مردانی از خدا یاد می‌کند که در "خاک شیران" دفن شده‌اند. این خاک شیران می‌تواند به معنای سرزمین‌های پهناوری باشد که در آن مردان شجاع و وفادار به وطن قرار دارند.
  • "مردان خدا" اشاره به کسانی دارد که در راه حقیقت و ایمان قدم برداشته و جان خود را فدای ارزش‌های معنوی و دینی کرده‌اند. این افراد می‌توانند شهدای جنگ یا کسانی باشند که در زندگی خود از اصول انسانی و دینی دفاع کرده‌اند.
  • "خاک شیران" نیز در اینجا می‌تواند به دو معنا اشاره داشته باشد: یکی به معنای خاکی که در آن مردان شجاع دفن شده‌اند و دیگری به خاکی که در آن آثار و یادگاری‌های ایثار و شجاعت باقی مانده است.
  • این مصرع، از یک سو بر شجاعت و فداکاری تاکید دارد و از سوی دیگر، با ترکیب "مردان خدا" و "خاک شیران" بر جایگاه معنوی و قدسی شهدا و فداکاران می‌افزاید. این بخش از شعر به‌ویژه به مرگ و از دست دادن این عزیزان اشاره دارد که هرچند جسماً در خاک مدفون شده‌اند، اما روح و یادشان همواره زنده است.

نتیجه‌گیری کلی:

این شعر یادآور ایثار و فداکاری است و در عین حال مفهوم بسیار عمیقی از ارتباط میان وطن، ایمان، و شجاعت در دل خود دارد. در این شعر، وطن نه تنها سرزمین فیزیکی است، بلکه نماد پیوندی عمیق با یاران، مردان خدا و شجاعت‌های بی‌پایان است. ترکیب "یاد یاران" و "خاک شیران" به این معنا اشاره دارد که یاد این افراد، همواره در دل خاک وطن زنده است و این مردان همیشه در قلب مردم می‌مانند.


یاد کشور، با همه فرهنگ  رنگارنگ خویش
وحدت از کرد و بلوچ و ترک  ایران می‌کنم

 

این شعر در بیان وحدت و همبستگی اقوام مختلف ایران بسیار مؤثر و عمیق است. در ادامه، شرح و تفسیر هر مصرع را به تفصیل می‌آورم:


مصرع اول: "یاد کشور، با همه فرهنگ رنگارنگ خویش"

شرح و تفسیر:

  • یاد کشور: این عبارت اشاره به یاد وطن و سرزمین دارد. در اینجا "کشور" نه تنها به معنای سرزمین فیزیکی است بلکه به مفهومی عمیق‌تر از تعلق به یک هویت فرهنگی، اجتماعی و تاریخی نیز اشاره دارد. در این مصرع، شاعر به یاد وطن و ملت خود می‌اندیشد.

  • با همه فرهنگ رنگارنگ خویش: واژه "رنگارنگ" در اینجا به تنوع و گوناگونی فرهنگ‌ها و اقوام ایران اشاره دارد. ایران کشوری است با تاریخ و تمدنی که از اقوام مختلف با زبان‌ها، آداب و رسوم گوناگون تشکیل شده است. از کرد و ترک تا بلوچ، فارس و دیگر اقوام، هرکدام فرهنگ و هویت خاص خود را دارند.

    • واژه "خویش" به این معناست که این فرهنگ‌ها جزئی از هویت و موجودیت ایران هستند و با هم در یک کلیت بزرگ‌تر به نام "ایران" شکل می‌گیرند. این انتخاب واژه "رنگارنگ" علاوه بر اشاره به تنوع، به زیبایی و هماهنگی این تنوع در کشور ایران اشاره دارد که با وجود تفاوت‌ها، یکپارچگی و هماهنگی ویژه‌ای دارند.

مصرع دوم: "وحدت از کرد و بلوچ و ترک ایران می‌کنم"

شرح و تفسیر:

  • وحدت از کرد و بلوچ و ترک: در این مصرع، شاعر به تنوع اقوام ایران اشاره می‌کند و بر وحدت آن‌ها تأکید دارد. کرد، بلوچ و ترک از اقوام بزرگ ایران هستند که هرکدام با زبان، دین و آداب خاص خود شناخته می‌شوند. با وجود تفاوت‌های قومی، فرهنگی و مذهبی، وحدت میان آن‌ها به عنوان یکی از ارکان اصلی کشور ایران به‌ویژه در دوران‌های حساس تاریخی مورد تأکید قرار می‌گیرد.

    • "وحدت از" به معنای ایجاد یا برقراری وحدت میان این اقوام است. شاعر به‌طور نمادین می‌گوید که این وحدت را به‌دست می‌آورد و در دل ایران می‌سازد، که می‌تواند به معنای یکپارچگی و همکاری در کنار هم باشد.
  • ایران می‌کنم: این بخش از مصرع به هدف شاعر اشاره دارد. "ایران می‌کنم" به این معناست که شاعر در راستای ایجاد و تقویت وحدت میان اقوام مختلف ایران تلاش می‌کند. او این وحدت را نه تنها در کلمات، بلکه در عمل نیز می‌سازد. این عبارت تأکیدی است بر اینکه وحدت نه یک مفهوم انتزاعی، بلکه عملی است که در دل جامعه باید جاری شود.


نتیجه‌گیری کلی:

این شعر به زیبایی و با کلمات ساده ولی مؤثر، پیامی از وحدت و همبستگی میان اقوام مختلف ایران را منتقل می‌کند. "یاد کشور" در ابتدا به معنای یاد وطن است که از هویت و تعلق به سرزمین و فرهنگ‌های متنوع آن ناشی می‌شود. سپس در مصرع دوم، شاعر با تاکید بر وحدت اقوام مختلف ایران، پیامی از همزیستی مسالمت‌آمیز و همکاری در دل یک کشور بزرگ و با تاریخ تمدنی غنی می‌دهد. این شعر در نهایت نشان‌دهنده ارزش‌های همبستگی، وحدت و درک متقابل در میان اقوام است که پایه‌گذار جامعه‌ای پایدار و تواناست.

 

شعر شما بسیار تاثیرگذار است و به یادآوری شهدای بزرگ و فداکارانی اشاره دارد که جان خود را فدای وطن کردند. در ادامه، شرح و تفسیر هر مصرع آورده شده است:


وقتی می‌گویی وطن، من یاد قاسم می‌ روم

یاد آن مردان عاشق، یاد کرمان می کنم

 شرح :

 

مصرع اول: "وقتی می‌گویی وطن، من یاد قاسم می‌کنم"

شرح و تفسیر:

  • وقتی می‌گویی وطن: در این آغاز، شاعر به واژه "وطن" اشاره دارد که در زبان و ذهن انسان‌ها همواره یادآور دلبستگی‌ها و تعلقات عمیق به سرزمین است. وطن برای هر فردی می‌تواند مفهومی متفاوت داشته باشد، اما در این مصرع، وطن فراتر از یک جغرافیا است و به معنای تاریخ، ایثار، شهامت و آرمان‌هاست.

  • من یاد قاسم می‌کنم: در اینجا شاعر اشاره به "قاسم" دارد.  قاسم اشاره به قاسم  سلیمانی  دارد که . این اشاره به قاسم می‌تواند به معنای اشاره به کسانی باشد که برای وطن خود، همانند قاسم، جان خود را فدای اصول عالی انسانی و دینی کرده‌اند.

    • این مصرع بیانگر یادآوری ایثار و فداکاری شهدا و کسانی است که در راه وطن و آرمان‌های خود جان باختند. در اینجا، "قاسم" به نماد شهیدان و فداکاران تبدیل شده است.

مصرع دوم: "یاد آن مردان عاشق، یاد کرمان می‌کنم"

شرح و تفسیر:

  • یاد آن مردان عاشق: در اینجا "مردان عاشق" به کسانی اطلاق می‌شود که در راه عشق به وطن و ایمان، خود را فدای آرمان‌های بزرگ کرده‌اند. این مردان به‌طور نمادین کسانی هستند که در برابر سختی‌ها و مصائب، نه از سر ترس یا ضعف، بلکه از سر عشق به وطن و اصول خود، به میدان آمده‌اند.

    • "عاشق" در اینجا نه تنها به معنای محبت و علاقه است، بلکه به معنای فداکاری و ایثار در راه هدف‌های بزرگ است. این مردان عاشق، کسانی هستند که با دلی پاک و بی‌ریا برای دفاع از وطن خود ایستاده‌اند.
  • یاد کرمان می‌کنم: کرمان در تاریخ معاصر ایران به‌ویژه در دوران جنگ تحمیلی، شهری بوده است که بسیاری از جوانان آن در دفاع از وطن جان خود را فدای میهن کردند. با اشاره به "کرمان"، شاعر به یاد شهدای این منطقه از ایران می‌افتد، کسانی که همچون مردان عاشق به دفاع از وطن و ایمان خود پرداخته‌اند.

    • کرمان همچنین به عنوان یک نماد برای سرزمین‌های بسیاری در ایران شناخته می‌شود که مردان آن در میدان‌های مختلف جنگ و دفاع از وطن، ایثار و فداکاری کرده‌اند. اینجا "یاد کرمان" بیانگر یاد شهدای جنگ تحمیلی یا فداکارانی است که در این خطه از ایران جان خود را فدای وطن کرده‌اند.

نتیجه‌گیری کلی:

این شعر با ترکیب یاد شهدا و فداکاران از یک سو و اشاره به قاسم بن حسن (ع) و کرمان از سوی دیگر، پیامی عمیق از ایثار، فداکاری و عشق به وطن دارد. "وقتی می‌گویی وطن" اشاره به پیوند عمیق انسان با وطن خود دارد و "یاد قاسم می‌کنم" و "یاد مردان عاشق" تأکید بر افرادی است که جان خود را فدای آرمان‌های بزرگ کردند. همچنین، اشاره به کرمان نه تنها به یاد شهدای این منطقه، بلکه به نمادی از همه کسانی است که در گوشه و کنار ایران جان خود را فدای وطن کردند. این شعر در نهایت بیانگر وحدت، ایثار و عشق به سرزمین است که در دل‌های مردم همواره زنده است.

 

من به یاد آن دماوندی که در قلبم نشست
جاودان بر بام دنیا تاج ایران می‌کنم

شرح:

 

تفسیر مصرع اول:

من به یاد آن دماوندی که در قلبم نشست
در این مصرع، شاعر از «دماوند» به‌عنوان نماد استواری، عظمت و شکوه یاد می‌کند که در قلب و جان او جاودانه شده است. دماوند نه فقط یک قله، بلکه تجلی عظمت ایران است که خاطره‌اش در دل شاعر ماندگار است. فعل «نشست» به معنای ماندگار شدن و جاودانگی به کار رفته است.

آرایه‌ها:

  • استعاره: دماوند به‌عنوان نمادی از عظمت و استواری.
  • کنایه: نشستن در قلب به معنای جاودانگی در دل و جان.
  • تشخیص: «دماوند» مانند یک موجود زنده به تصویر کشیده شده که در دل شاعر نشسته است.

تفسیر مصرع دوم:

جاودان بر بام دنیا تاج ایران می‌کنم
در این مصرع، شاعر خود را وارث شکوه و بزرگی ایران می‌داند و با غرور اعلام می‌کند که عظمت و شکوه دماوند را همچون تاجی بر فراز بام دنیا قرار می‌دهد. عبارت «بام دنیا» اشاره به بلندای دماوند دارد که گویی تاجی بر سر ایران است.

آرایه‌ها:

  • استعاره: دماوند به تاج ایران تشبیه شده است.
  • تشبیه: بام دنیا به بلندای دماوند تشبیه شده است.
  • کنایه: تاج نهادن بر بام دنیا کنایه از اوج عظمت و بزرگی ایران است.

مفهوم کلی بیت:

این بیت با تصویرسازی از دماوند به‌عنوان تاج سرزمین ایران، روحیه‌ی وطن‌پرستی و افتخار به شکوه ایران را نمایان می‌سازد. شاعر از بلندی دماوند به‌عنوان نمادی برای عظمت ایران بهره برده و آن را جاودانه در قلب خود نگه می‌دارد.

 

 

متن شعر

تا که نام این وطن باشد به تاریخی بلند
هر غزل را وقف عشق این گلستان می‌کنم


شرح و تفسیر

مصرع اول:

"تا که نام این وطن باشد به تاریخی بلند"
در این مصرع، شاعر با افتخار از وطن خود سخن می‌گوید و آرزو دارد که نام کشورش همواره با افتخار در صفحات تاریخ بدرخشد. عبارت «تاریخی بلند» اشاره به پیشینه‌ی غنی، افتخارات و تمدن کشور دارد.

نکات عرفانی و ادبی:

  • استفاده از واژه «تاریخی بلند» به عظمت و جاودانگی اشاره دارد که در عرفان می‌تواند به بقا و استمرار ارزش‌ها تعبیر شود.
  • این مصرع نوعی دعا و نیایش نیز هست که شاعر از خداوند می‌خواهد عظمت وطن همیشه پابرجا بماند.

مصرع دوم:

"هر غزل را وقف عشق این گلستان می‌کنم"
در این مصرع، شاعر بیان می‌کند که تمامی سروده‌های خود را در راه عشق به میهن تقدیم می‌کند. «گلستان» نماد وطن است که سرشار از زیبایی‌ها و جلوه‌های دل‌انگیز است.

نکات عرفانی و ادبی:

  • «عشق این گلستان» نشان‌دهنده تعلق خاطر شاعر به سرزمین مادری است.
  • در اینجا «وقف عشق» به معنای نذر کردن و فدا کردن هنر خویش در راه میهن است.
  • این مصرع حاکی از احساس مسئولیت و عشق عمیق شاعر به وطن است که فراتر از عشق فردی است و به عشقی ملی و جمعی تعبیر می‌شود.

پیام کلی شعر:

شاعر در این دو مصرع، تعهد خود به میهن‌دوستی و عشق به وطن را با بیانی پرشور و ادبی بیان کرده است. این شعر نمادی از وفاداری، عشق و احساس مسئولیت نسبت به سرزمین مادری است که شاعر آن را با زبان هنری و غزل‌گونه به تصویر کشیده است.

 

 

متن شعر

یاد آن جمشید تخت است و بود ایوان بلند
ذکر آن کاخی که با یادش چراغان می‌کنم


شرح و تفسیر

مصرع اول:

"یاد آن جمشید تخت است و بود ایوان بلند"

در این مصرع، شاعر با اشاره به تخت جمشید (که به صورت «جمشید تخت» آمده است)، به یکی از بزرگ‌ترین نمادهای تمدن و شکوه ایران باستان اشاره می‌کند.

  • جمشید تخت: منظور همان تخت جمشید است، پایتخت پادشاهی هخامنشیان که اوج هنر معماری و تمدن ایران باستان را به نمایش می‌گذارد.
  • ایوان بلند: به کاخ‌های باشکوه تخت جمشید اشاره دارد که با ستون‌های عظیم و مرتفع، نماد قدرت و عظمت ایران بوده است.
  • استفاده از «یاد» در این مصرع، نشان‌دهنده‌ی حسرت و دلتنگی شاعر نسبت به عظمت ازدست‌رفته‌ی گذشته است.
نکات ادبی و عرفانی:
  • تقدیم و تأخیر: در این مصرع، «جمشید تخت» به جای «تخت جمشید» آمده است که به لحاظ موسیقیایی و وزنی، هماهنگی بهتری ایجاد کرده است.
  • حسرت و افتخار: شاعر در این مصرع، هم افتخار به تاریخ کهن دارد و هم حسرت از دست رفتن آن عظمت.
  • نگاه عرفانی: تخت جمشید به عنوان نمادی از عظمت دنیوی است که در نگاه عارفانه، هرچند باشکوه، فانی و ناپایدار است.

مصرع دوم:

"ذکر آن کاخی که با یادش چراغان می‌کنم"

در این مصرع، شاعر از واژه «ذکر» بهره گرفته است که هم به معنای یادآوری و هم به معنای تسبیح و نیایش است.

  • ذکر کاخ: اشاره به کاخ‌های تخت جمشید دارد که با یادآوری آن‌ها، دل شاعر روشن و پرنور می‌شود.
  • چراغان کردن: نشان‌دهنده‌ی روشنایی دل و جان است که با یاد آن شکوه باستانی به وجود می‌آید.
نکات ادبی و عرفانی:
  • ذکر و چراغان: این ترکیب زیبا نشان می‌دهد که یادآوری گذشته‌های پرافتخار، همچون نوری در دل شاعر می‌تابد.
  • پیام معنوی: شاعر با این مصرع می‌خواهد بگوید که یادآوری عظمت‌های از دست رفته، خود نوعی نیایش است که دل و جان را روشن می‌کند.
  • تداعی عرفانی: در عرفان، یادآوری بزرگان و نیکان می‌تواند به پالایش روح منجر شود.

پیام کلی شعر:

این شعر بیانگر عشق و افتخار شاعر به تمدن کهن ایران است. او با یادآوری تاریخ پرافتخار، نه‌تنها به عظمت گذشته افتخار می‌کند، بلکه این یادآوری را نوعی روشنایی دل و ذکر معنوی می‌داند.
این نگاه شاعرانه، حسرت از دست رفتن شکوه گذشته را با نوعی نیایش و ستایش همراه کرده است.

 

 

ا

یاد خوزستان و اروند و درختانی ز نخل
یاد غیرت‌ها و بی باکی ز آنان می‌کنم

مصرع اول:

یاد خوزستان و اروند و درختانی ز نخل
در این مصرع، همانطور که پیش‌تر اشاره شد، شاعر به یاد مناطق خوزستان، رودخانه اروند و درختان نخل که نماد سرزمین جنوب ایران است، می‌افتد. این یادآوری‌ها از منظر طبیعی و جغرافیایی به‌ویژه به زمان‌هایی خاص از تاریخ این منطقه، مانند دوران جنگ تحمیلی یا روزهای پر تلاش مردم جنوب، اشاره دارد. نخل‌ها در اینجا ممکن است نمادی از استقامت و صبوری در برابر سختی‌ها و مشکلات باشند.

مصرع دوم:

یاد غیرت‌ها و بی باکی ز آنان می‌کنم
در این مصرع، با تغییر "مردان" به "آنان"، شاعر گستره‌ی بیشتری از افراد را در نظر می‌گیرد. غیرت‌ها و بی‌باکی اشاره به ویژگی‌هایی دارند که در درون افراد مختلف از مرد و زن، پیر و جوان وجود دارد. در اینجا شاعر یادآوری می‌کند از کسانی که در زمان‌های دشوار به‌ویژه در دوران جنگ، بی‌باکانه و با غیرت از میهن خود دفاع کرده‌اند. این واژه‌ها علاوه بر دلاوری، به عزم و اراده‌ای اشاره دارند که در تمام افراد، نه فقط مردان، برای دفاع از میهن وجود دارد.

تفسیر کلی:

شعر شما در این نسخه از عموم مردم جنوب ایران، به‌ویژه اهالی خوزستان، که در دوران‌های مختلف تاریخ خود در برابر دشمنان ایستاده‌اند، یاد می‌کند. با تاکید بر ویژگی‌هایی چون غیرت و بی‌باکی، این شعر تجلیل از روحیه‌ی ایثار و فداکاری در برابر مشکلات است که نه تنها محدود به مردان، بلکه شامل تمامی کسانی می‌شود که در سختی‌ها ثابت قدم و مقاوم بودند.

 

شعر

یاد مشهد با ضریح و قبر مولایم رضا
چون کبوتر دل به صحنِ کوی جانان می‌کنم


شرح :

مصرع اول:

یاد مشهد با ضریح و قبر مولایم رضا
این مصرع از عشق و دلتنگی شاعر نسبت به امام رضا (ع) و حرم مطهر ایشان سخن می‌گوید.

  • "یاد مشهد": یادآوری زیارت امام رضا (ع) و حال و هوای معنوی حرم است.
  • "ضریح و قبر مولایم رضا": ضریح نماد ارادت و عشق است و قبر اشاره به مکان مقدس دفن امام دارد.
  • "مولایم": بیانگر محبت و نزدیکی قلبی به امام است.
تفسیر عرفانی:

یاد حرم امام رضا (ع) در قلب عاشقان جایگاه ویژه‌ای دارد. در عرفان، زیارت امامان (ع) نه‌تنها به معنای حضور فیزیکی در مکان مقدس است، بلکه زیارت دل نیز مطرح است. این مصرع نشان‌دهنده آن است که عشق به امام رضا (ع) حتی از دور نیز دل را به حرم می‌کشاند.


مصرع دوم:

چون کبوتر دل به صحنِ کوی جانان می‌کنم
در این مصرع، شاعر دل خود را به کبوتری تشبیه کرده است که به سوی صحن حرم پرواز می‌کند.

  • "چون کبوتر": نماد آزادی، پرواز، و دلدادگی است.
  • "دل به صحن کوی جانان": صحن حرم، نماد کوی جانان است که نشان‌دهنده فضای روحانی و نورانی آن مکان است.
  • "می‌کنم": نشان از اراده و عشق بی‌پایان به امام رضا (ع) دارد.
تفسیر عرفانی:

در فرهنگ عرفانی، کبوتر نماد دل عاشق است که همواره در تلاش برای رسیدن به حقیقت مطلق (جانان) است. شاعر دل خود را چون کبوتر می‌بیند که با شوق به سمت حرم پر می‌کشد. این حرکت به‌نوعی نماد سلوک معنوی است که سالک در طلب محبوب خویش است.


جمع‌بندی:

این بیت به‌خوبی احساس عاشقانه و روحانی شاعر را در برابر حضرت امام رضا (ع) بیان می‌کند. تشبیه دل به کبوتر و حرم به کوی جانان، هم از نظر ادبی زیباست و هم از نظر عرفانی پرمعنا. شاعر در حالی که از دوری مشهد دلگیر است، با خیال و یاد حرم، دل را به پرواز درمی‌آورد و این خود نوعی سیر معنوی است.

 

شعر

وقتی می‌گویی وطن، یاد شهیدان در نبرد
یاد آن مردان عاشق، در شبستان می‌کنم

تا که می‌آید سخن از خاک پاک میهنم
یاد جان‌بازی مردان خراسان می‌کنم

می‌کشد تصویر آن سربازهای غرق خون
یاد ایثارگران روز پنهان می‌کنم

کوه‌ها آواز غیرت را به گوشم می‌زنند
یاد آن مردان عاشق، در بیابان می‌کنم

یاد آن سرو سرافرازان دشت افتاده‌ام
یاد آن گل‌های پرپر در گلستان می‌کنم


شرح و تفسیر مصرع‌ها

مصرع اول:
وقتی می‌گویی وطن، یاد شهیدان در نبرد
در این مصرع، «وطن» به معنای سرزمین و خاک مقدسی است که با خون شهیدان آبیاری شده است. مفهوم «نبرد» به میدان جنگ و مبارزه اشاره دارد که شهیدان برای دفاع از کشور و آرمان‌های خود در آن حضور داشته‌اند.

مصرع دوم:
یاد آن مردان عاشق، در شبستان می‌کنم
«مردان عاشق» کنایه از رزمندگانی است که با عشق به میهن و آرمان‌های مقدس خود به جبهه‌های نبرد رفتند. «شبستان» نماد مکانی آرام و روحانی است که با ایثار و جان‌فشانی این مردان مزین شده است. این شبستان می‌تواند به مقابر شهدا یا حتی به میادین نبرد که به خون شهیدان معطر شده است، اشاره داشته باشد.

مصرع سوم:
تا که می‌آید سخن از خاک پاک میهنم
این مصرع با استفاده از «خاک پاک» مفهوم قداست سرزمین را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد که وطن برای شاعر تنها یک مکان جغرافیایی نیست، بلکه مکانی مقدس است که با خون شهیدان به‌دست آمده است.

مصرع چهارم:
یاد جان‌بازی مردان خراسان می‌کنم
اینجا «خراسان» به‌عنوان نماد یکی از مناطق پرافتخار ایران که بسیاری از شهیدان را تقدیم کرده است، به کار رفته است. «جان‌بازی» به معنای فداکاری و ایثار جان در راه میهن است.

مصرع پنجم:
می‌کشد تصویر آن سربازهای غرق خون
این مصرع تصاویری از سربازانی که در میدان نبرد جان خود را از دست داده‌اند، به تصویر می‌کشد. «غرق خون» کنایه از جان‌فشانی تا آخرین لحظه است.

مصرع ششم:
یاد ایثار و شهامت  روز پنهان می‌کنم
«روز پنهان» به روزهایی اشاره دارد که در تقویم و خاطرات ملی چندان ثبت نشده، اما رزمندگان در آن روزها نیز از جان خود گذشتند.

مصرع هفتم:
کوه‌ها آواز غیرت را به گوشم می‌زنند
کوه‌ها نماد استواری و پایداری هستند و در اینجا به ایستادگی مردم ایران اشاره دارند که با غیرت و شجاعت در برابر دشمنان ایستاده‌اند.

مصرع هشتم:
یاد آن مردان سالک، در بیابان می‌کنم
بیابان نماد سختی‌ها و مشقت‌های جنگ است. یادآوری رزمندگانی که در شرایط دشوار بیابانی مبارزه کردند، نشان‌دهنده عشق بی‌پایان آنان به وطن است.

مصرع نهم:
یاد آن سرو سرافرازان دشت کربلا
«سرو سرافراز» نماد آزادگی و استواری است. این مصرع به شهیدانی اشاره دارد که با قامتی استوار، در میدان نبرد افتاده‌اند.

مصرع دهم:
یاد آن گل‌های پرپر در گلستان می‌کنم
گل‌های پرپر به شهیدانی اشاره دارد که همچون گل‌های زیبای وطن، پرپر شده‌اند. «گلستان» هم به‌عنوان نماد سرزمین یا میدان نبرد تعبیر می‌شود.


این شعر تصویری از فداکاری، عشق و ایثار مردان و زنان ایران در طول تاریخ است که برای دفاع از وطن و آرمان‌های خود از جان گذشتند. 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • ۰۴/۰۱/۱۲
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی